خودت باش.mp3
6.87M
#موعظه
⛔️حضور زن و مرد نامحرم در مکان خلوت ممنوع
🎙استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: شصت و سوم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﻳﻚ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﭼ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: شصت و چهارم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﺛﺎﻧﻴﺎ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﺍﺑﻄﺢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻮﺍﻟﻲ ﻣﻜﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﻭ ﺑﺤﻘﺎﻳﻖ ﻟﻐﻮﻱ ﻳﺎ ﻋﺼﺒﻴﺖ ﺷﺪﻳﺪ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻭ ﺣﺠﺎﺑﻲ ﺑﻴﻦ ﺍﻭ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻟﻐﻮﻱ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻙ ﻭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﻟﻐﻮﻱ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻭ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺍﺏ ﻭ ﻭﺭﻃﻪ ﺟﻬﻞ ﻭ ﻋﻨﺎﺩ ﻏﻮﻃﻪ ﻭﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ، ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻛﺘﺐ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺷﺮﺡ ﻟﻐﺎﺕ ﻭ ﻣﻮﻟﻔﺎﺕ ﺭﺍﺟﻌﻪ ﺑﺸﻬﺮﻫﺎ ﻭ ﺍﻣﺎﻛﻦ ﻭ ﻛﺘﺐ ﺍﺩﺑﻲ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ. ﺑﺨﻮﺑﻲ ﺑﺘﺼﺮﻳﺤﺎﺕ ﺍﻫﻞ ﻓﻦ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﻴﺎﻓﺖ ﻭ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻠﻤﻪ ﺍﺑﻄﺢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻭﺍﺩﻱ ﻭ ﻣﺴﻴﻞ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻨﮓ ﺭﻳﺰﻩ ﻭ ﺷﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﻃﻠﺎﻕ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﺿﻤﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻤﺼﺎﺩﻳﻖ ﺁﻥ ﻛﻠﻤﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺯ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﻜﻪ (ﻳﻌﻨﻲ ﻭﺍﺩﻱ ﻭ ﻣﺴﻴﻞ ﺭﻳﮕﺰﺍﺭ ﺁﻧﺠﺎ) ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭﻙ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﻤﻪ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻣﺴﻴﻞ ﻭ ﻭﺍﺩﻱ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﭼﻨﻴﻦ ﺻﻔﺘﻲ ﺑﺎﺷﺪ (ﻳﻌﻨﻲ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺭﻳﮕﻬﺎﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﻭ ﺷﻦ ﺑﺎﺷﺪ) ﺍﻃﻠﺎﻕ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻣﺎﻧﻌﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻫﺮ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺩﻳﺎﺭ ﻭ ﻫﺮ ﺩﺷﺖ ﻭ ﻫﺎﻣﻮﻧﻲ ﻣﺴﻴﻞ ﻭ ﺭﻳﮕﺰﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺨﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺻﺤﻴﺢ ﺧﻮﺩ ﺻﻔﺤﻪ 181 ﻭ ﻣﺴﻠﻢ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺻﺤﻴﺢ ﺧﻮﺩ ﺻﻔﺤﻪ 382 ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﻠﻴﻔﻪ (ﻳﻌﻨﻲ ﻭﺍﺩﻱ ﻭ ﻣﺴﻴﻞ ﺭﻳﮕﺰﺍﺭ ﺁﻧﺠﺎ) ﺷﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺻﺤﻴﺢ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺯ ﻧﺎﻓﻊ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ: ﺍﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﺞ ﻳﺎ ﻋﻤﺮﻩ ﺑﺮ ﻣﻴﮕﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﻠﻴﻔﻪ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻟﺨﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺷﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﺎﻧﻴﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺻﺤﻴﺢ ﻣﺴﻠﻢ ﺝ 1 ﺹ 382 ﺍﺯ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﺒﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺩﺭ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﻠﻴﻔﻪ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ، ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ: ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺑﺎ ﺑﺮﻛﺘﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺍﻣﺘﺎﻉ ﻣﻘﺮﻳﺰﻱ ﻭ ﻏﻴﺮﻩ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﺍﺯ ﻣﻜﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎﻩ ﺍﺑﻄﺢ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﻭﺍﺩﻱ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﻛﻪ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﺒﺎﺭﻛﻲ ﻫﺴﺘﻲ. ﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺻﺤﻴﺢ ﺑﺨﺎﺭﻱ ﺹ 175 ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ: ﺭﺳﻮﻟﺨﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﻋﻤﺮﻩ ﻣﻲﻧﻤﻮﺩ ﺩﺭ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﻠﻴﻔﻪ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﻴﺎﻣﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺠﻲ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﻧﻮﻋﻲ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﻛﻪ ﺳﻤﺮﻩ ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻣﺴﺠﺪﻳﻜﻪ ﺩﺭ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﻠﻴﻔﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﺰﻭﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﻨﮕﻲ ﻭ ﻏﺰﻭﻩ ﻣﺮﺍﺟﻌﺖ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻳﺎ
ﺣﺞ ﻳﺎ ﻋﻤﺮﻩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺩﺭ ﺑﻄﻦ ﻭﺍﺩﻱ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﻴﺎﻣﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﻭﺍﺩﻱ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻴﺎﻣﺪ، ﺩﺭ ﺑﻄﺤﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻛﻨﺎﺭ ﺷﺮﻗﻲ ﻭﺍﺩﻱ ﺑﻮﺩ ﺷﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺧﻠﻴﺠﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻴﮕﺬﺍﺭﺩ، ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻥ ﺗﻠﻲ ﺍﺯ ﺭﻣﻞ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻴﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺳﻴﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﺭﻱ ﺷﺪ ﺑﻪ ﺑﻄﺤﺎﺀ (ﻣﺴﻴﻞ، ﺭﻳﮕﺰﺍﺭ)... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ. ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺑﻦ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﻭﺍﺩﻱ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻴﺎﻣﺪ ﺷﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻄﺤﺎﺋﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺷﺮﻗﻲ ﻭﺍﺩﻱ ﺑﻮﺩ ﻣﻲﺧﻮﺍﺑﺎﻧﻴﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 " ﻣﺼﺎﺑﻴﺢ " ﺑﻐﻮﻱ ﺻﻔﺤﻪ 83 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻗﺎﺳﻢ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻱ ﻣﺎﺩﺭ، ﻗﺒﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻦ، ﺍﻭ ﺳﻪ ﻗﺒﺮ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺮﺗﻔﻊ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺑﺰﻣﻴﻦ ﭼﺴﺒﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﻱ ﺁﻥ (ﻗﺒﻮﺭ) ﺑﺎ ﺑﻄﺤﺎﺀ (ﺳﻨﮕﺮﻳﺰﻩ) ﺳﺮﺥ ﺭﻧﮓ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و پنجاه و هفتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻
🌳شجره آشوب« قسمت صد و پنجاه و هشتم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻3. در جایی دیگر، قعقاع بن شور، والی امام در کسکر (العماره عراق ) بود. او ظاهرا اموالی را از بیت المال برداشت و مهریه زن خود قرار داد. او پس از بازخواست امام، فرار کرد و به سمت معاویه رفت. نکته جالب اینکه همین شخص از افرادی بود که در زمان حضور حضرت مسلم بن عقیل در کوفه، به دستور ابن زیاد و با همراهی شمر، شبث و تعدادی دیگر، مردم را از همراهی با مسلم منع می کرد.
🔻نکته مهم دیگر اینکه، بسیاری از این مجرمان اقتصادی که به سمت بنی امیه رفتند، در زمان قیام امام حسین، جزو بازیگران سپاه دشمن و قاتلان امام و اصحاب او بودند. سلیمان بن رزین، سفیر امام حسین در بصره را که حامل نامه امام به بزرگان این شهر بود، توسط منذر بن جارود به ابن زیاد معرفی شد و سپس به شهادت رسید. مصقله بن هبیره نیز طبق برخی گزارشها، جزو شهادت دهندگان دروغ علیه حجر بن عدی، این یار بزرگوار امیرالمومنین بود که منجر به شهادت آن ها توسط بنی امیه گردید.
🔻خلاصه اینکه راهبرد امام در اجرای عدالت اقتصادی، هرگز اجازه مماشات در مجازات مفسدان اقتصادی و مالی را نمی داد. آن حضرت، نمی توانست ببیند بنی امیه، اختلاس گران و دزدان جامعه اسلامی را پناه می دهد و به گرمی از آن ها استقبال می کند و مردم نیز با مشاهده این صحنه ها، امیدهایشان نسبت به برقراری عدالت، ضعیف شود. همین مسئله یکی از دلایل امام برای اولویت نبرد با شام، به عنوان جبهه کفار بود.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات«۴۱و۴۲» 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🌧شأن نزول بعضى از
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات «۴۱ و ۴۲»
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️۴ ـ جمله لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً که از ماده بَوَّأْتُ لَهُ مَکاناً (مکانى براى او آماده ساختم و او را در آن جاى دادم) گرفته شده نشان مى دهد: مهاجران راستین، اگر چه در آغاز کار، امکانات مادى خود را از دست مى دهند، ولى سرانجام حتى از نظر زندگى دنیا پیروزى با آنها است.
چرا انسان زیر فشار ضربات دشمن بماند و ذلیلانه بمیرد، چرا با شجاعت مهاجرت نکند و از موضع تازه اى به مبارزه بر نخیزد تا حق خویش را بگیرد؟!
در سوره نساء آیه ۱٠٠ همین مسأله با صراحت بیشترى بیان شده است: وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللّهِ یَجِدْ فِی الأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً: کسانى که در راه اللّه هجرت کنند در این دنیاى پهناور خدا، نقاط فراوان امن و وسیعى پیدا مى کنند که مى توانند در آنجا بینى مخالفان را به خاک بمالند !
* * *
۵ ـ انتخاب دو صفت صبر و توکل براى مهاجران، دلیلش روشن است، زیرا در چنین حوادث سخت و طاقت فرسا، که در زندگى انسان پیش مى آید در درجه اول، شکیبائى و صبر و استقامت لازم است، استقامتى به عظمت حادثه و یا برتر و بیشتر، سپس توکل و اعتماد بر خدا، و اصولاً اگر انسان در این گونه حوادث تکیه گاه محکم و مطمئن معنوى نداشته باشد، صبر و استقامت براى او ممکن نیست.
بعضى گفته اند: انتخاب صبر به خاطر این است که: در آغاز این مسیر به سوى اللّه شکیبائى و استقامت در برابر خواسته هاى نفس، لازم دارد، و انتخاب توکل به خاطر آن است که: پایان این مسیر، به انقطاع و بریدن از هر چه غیر خدا است و پیوستن به او مى انجامد، بنابراین صفت اول، آغاز راه است و دوم پایان آن.
و به هر حال، هجرت در بیرون، بدون هجرتى در درون، ممکن نیست، انسان، نخست باید از علائق پست مادى درونى ببرد، و به سوى فضائل اخلاقى هجرت کند، تا بتواند در بیرون دست به چنین هجرتى بزند و از دار الکفر ـ با پشت پا زدن به همه چیز ـ به دار الایمان منتقل گردد.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح خطبه۸۳بخش سوم 🔺مذمت دنیا 🔸چهره واقعى دنيا! امام(عليه السلام) در اين فراز، نکوهش شديدى
📝 ترجمه و شرح خطبه۸۳بخش سوم
🔸مذمت دنیا
↩️سپس به ويژگى هاى ديگرى از دنيا اشاره مى کند و به تعبير ديگر: همان صفات پيشين را با تشبيهات و تعبيرات ديگرى مطرح مى کند و مى فرمايد: «فريبندگى دنيا و درخشندگى مواهب آن، سبب مى شود که افراد گريزان به آن انس گيرند و منکرانش به آن دل ببندند، ناگهان همانند اسبى چموش که غافلگيرانه پاهاى خود را بلند مى کند و سوار را به زمين مى افکند، دنيا آنها را به زمين مى زند و با دامهاى خود آنها را گرفتار مى سازد و تيرهاى خود را به سوى آنان پرتاب مى کند!» (حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا، وَاطْمَأَنَّ نَاکِرُهَا، قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا، وَقَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا، وَأَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا)
⭕️مجری.
امام(عليه السلام) در سه تشبيه، وضع دنيا را مشخّص نموده: نخست دنيا را به مرکبى تشبيه مى کند، که ظاهراً راهوار است، امّا چيزى نمى گذرد که جنون آن گُل مى کند و سرکش مى شود و سوار خود را به زمين مى افکند! و سپس به صيّادى تشبيه مى کند که دام هاى خود را گسترده و دانه هاى جالبى در آن پاشيده، هنگامى که صيد به آن نزديک مى شود، چنان آن را گرفتار مى کند که راه فرار ندارد! سرانجام به صيّادى تشبيه مى کند که در کمين گاهى است، ناگهان از آنجا بيرون مى آيد و تيرهاى خود را يکى بعد از ديگرى به سوى انسان پرتاب مى کند!
قابل توجّه اينکه، جمله: «حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا...» اشاره به اين حقيقت مى کند که فريبندگى دنيا چندان ساده نيست، که به آسانى بتوان از آن گذشت! بلکه مخالفان، منکران، بيزاران و زاهدان را، گاه به سوى خود مى کشد و در دام خويش، گرفتار مى سازد و اين هشدارى است به همه ما که دام هاى دنيا را ساده نپنداريم و در «طريقت، تکيه بر تقوا و دانش نکنيم» و پيوسته با ذکر «أَللّهُمَّ لاَ تَکِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْن أَبَداً» خود را در سايه لطف حق قرار دهيم:
صدهزاران دام و دانه است اى خدا! ما چو مرغان حريص و بى نوا
دم به دم وابسته دامِ نويم هر يکى گر باز و سيمرغى شويم
مى رهانى هر دمى ما را و باز سوى دامى مى رويم اى بى نياز
گر عناياتت شود با ما مقيم کى بود خوفى از آن دزدِ لئيم
سپس به سرانجام کار انسان در اين جهان اشاره کرده و عاقبت او را چنين بيان مى فرمايد «دنيا ريسمان مرگ را بر گلوى او مى افکند و کشان کشان به سوى گورى تنگ و جايگاهى وحشتناک مى برد، جايى که محلّ خويش را در بهشت و دوزخ مى بيند و پاداش اعمال خود را مشاهده مى کند!» (وَأَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِيَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْکِ الْمَضْجَعِ، وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ، وَ مُعَايَنَةِ الْـمَحَلِّ، وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ).
بى شک دنياپرستان و دنيادوستان، حاضر نيستند دل از آن برکنند; ولى دنيا بى رحمانه، طنابِ مرگ را بر گردن آنها مى افکند و آنها را به زور از خانه هاى آباد و قصرهاى زيبا، به گورهاى تنگ و تاريک مى کشاند! جايى که انسان را غرق در وحشت و اضطراب مى کند و از همه مشکل تر اينکه، پرده ها از برابر چشم او کنار مى رود و جايگاه خويش را در قيامت مى بيند و اگر مستحقّ عذاب است، شعله هاى آتش جهنّم را با چشم خويش مشاهده مى کند و وحشت او - که به خاطر جدايى از مال و مقام و زن و فرزند، به اوج خود رسيده - مضاعف مى شود.
سپس امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن اشاره به اين نکته مى کند که آنچه درباره دنيا و ابناى دنيا بيان فرموده، مخصوص گذشتگان يا گروه معيّنى نبوده است و اين «آب شيرين و شور، بر خلايق مى رود تا نفخ صور» و تمام انسانها در دايره اين آزمايش بزرگ الهى قرار دارند و فرمان مرگ بر پيشانى همه نوشته شده و بقا و ابديّت مخصوص ذات خدا است; مى فرمايد: «و اين گونه، پيوسته نسلهاى بعد، به دنبال پيشينيان در حرکتند، نه مرگ از تباه کردن آنها دست برمى دارد و نه بازماندگان (از سرنوشت پيشينيان عبرت مى گيرند و) از گناه و عصيان روى گردان مى شوند!» (وَ کَذلِکَ الْخَلَفُ بِعَقْبِ السَّلَفِ، لاَ تُقْلِعُ الْمَنِيَّةُ اخْتِرَاماً ولاَ يَرْعَوِي الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙خطبه: (۸۲) 🔷وصف دنیا 🎙 جلسه: ششم 🔸آیا دغدغه دینی دارید ؟ آیا نگ
شرح_صوتی_خطبه_۸۲_جلسه_۷_(غراء).mp3
6.34M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه
🎙خطبه: (۸۲)
🎙 جلسه: هفتم
🔷وصف دنیا
🔹 چشم و گوش و قلبی متفاوت
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
💡امام صادق (ع) :
شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید
که چقدر به فکر نمازشان هستند...
📚 سفینه البحار جلد ۲ صفحه ۴۴
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
❓چرا خداوند ما را به دنیای پر از بلا آورد؟
🎙حجت الاسلام عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: شصت و چهارم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﺛﺎﻧﻴﺎ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺍﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﺍﺑﻄ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: شصت و پنجم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
↩️ﻭ ﺳﻤﻬﻮﺩﻱ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﻭﻓﺎﺀ ﺍﻟﻮﻓﺎﺀ " ﺻﻔﺤﻪ 212 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﺷﺒﻪ ﻭ ﺑﺰﺍﺭ ﺍﺯ ﻋﺎﻳﺸﻪ، ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ
ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻄﺤﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﺎﻏﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻏﻬﺎﻱ ﺑﻬﺸﺖ. ﻭ ﻣﻘﺪﻡ ﺑﻬﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺬﻳﻔﻪ ﺑﻦ ﺍﺳﻴﺪ ﻭ ﻋﺎﻣﺮ ﺑﻦ ﻟﻴﻠﻲ ﺭﺳﻴﺪﻩ (ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﺎﺕ 26 ﻭ 46 ﺟﻠﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﺻﻞ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺷﻮﺩ) ﻛﻪ ﺁﻧﺪﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭼﻮﻥ ﺭﺳﻮﻟﺨﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺯ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ ﺑﺮﮔﺸﺖ (ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺟﺰ ﺁﻥ ﺣﺠﻲ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ) ﺁﻣﺪ ﺗﺎ ﺑﺠﺤﻔﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﻏﺪﻗﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺳﻤﺮﻩ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻬﻢ ﺩﺭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﺳﺖ ﻛﺴﻲ ﻓﺮﻭﺩ ﻧﻴﺎﻳﺪ... ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ. ﻭ ﺍﻣﺎ ﻛﺘﺐ ﺷﺮﺡ ﻟﻐﺎﺕ ﻭ ﺑﻠﺪﺍﻥ: ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 " ﻣﻌﺠﻢ ﺍﻟﺒﻠﺪﺍﻥ " ﺻﻔﺤﻪ 213 ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺩﺭ ﻟﻐﺖ ﻭﺍﺩﻱ ﻣﺤﻞ ﻋﺒﻮﺭ ﺳﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻨﮕﺮﻳﺰﻩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺟﻤﻊ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﻗﻴﺎﺱ، ﺍﺑﺎﻃﺢ ﻭ ﺑﻄﺎﺡ ﺁﻣﺪﻩ، ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻧﺼﺮ ﻛﺎﺗﺐ ﮔﻮﻳﺪ: ﺷﻨﻴﺪﻡ ﺍﺯ ﺯﻥ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻃﺮﻳﺢ ﺑﻦ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺛﻘﻔﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻭﻟﻴﺪ ﺑﻦ ﻳﺰﻳﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻠﻚ ﮔﻔﺘﻪ ﺗﻐﻨﻲ ﻣﻴﻨﻤﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﺋﻴﻬﺎﻱ ﻭﻟﻴﺪ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺖ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻠﻨﻄﺢ ﺍﻟﺒﻄﺎﺡ ﻭ ﻟﻢ ﺗﻄﺮﻕ ﻋﻠﻴﻚ ﺍﻟﺤﻨﻲ ﻭ ﺍﻟﻮﻟﺞ
ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﻄﺤﺎ، ﺟﺰ ﺩﺭ ﻣﻜﻪ ﻧﻴﺴﺖ، ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺼﻮﺭﺕ ﺍﺳﺘﻌﻤﺎﻝ ﺟﻤﻊ (ﺑﻄﺎﺡ ﺟﻤﻊ ﺍﺑﻄﺢ ﺍﺳﺖ) ﭼﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻄﺤﺎﻭﻱ ﻋﻠﻮﻱ ﺩﺭ ﺧﺸﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﺪﻳﻨﻪ، ﻭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺍﺯ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻣﻜﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﻭ ﻭﺳﻴﻊ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺪ ﻣﻦ ﺁﻧﺠﺎﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﺸﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ: ﻭ ﺑﻄﺤﺎ ﺍﻟﻤﺪﻳﻨﻪ ﻟﻲ ﻣﻨﺰﻝ ﻓﻴﺎ ﺣﺒﺬﺍ ﺫﺍﻙ ﻣﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﺁﻧﻤﺮﺩ (ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻌﺾ ﺣﺎﺿﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩ) ﮔﻔﺖ: ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻛﻠﻤﻪ ﺟﻤﻊ ﭼﻪ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺘﻴﻢ: ﻋﺮﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺩ ﻭﺳﻌﺘﻲ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺒﻨﺎ ﺩﻭ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺟﻤﻊ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻴﻜﻨﺪ، ﻭﺍﻧﮕﻬﻲ ﺑﻌﺾ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ (ﺍﻫﻞ ﺍﺻﻄﻠﺎﺡ) ﮔﻔﺘﻪ ﻛﻪ: ﺍﻗﻞ ﺟﻤﻊ ﺩﻭ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺜﺒﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻳﻌﻨﻲ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻓﺮﺯﺩﻕ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﺍﻧﺖ ﺍﺑﻦ ﺑﻄﺤﺎ ﻭﻱ ﻗﺮﻳﺶ ﻓﺎﻥ ﺗﺸﺎ ﺗﻜﻦ ﻓﻲ ﺛﻘﻴﻒ ﺳﻴﻞ ﺫﻱ ﺍﺩﺏ ﻋﻔﺮ ﺳﭙﺲ، (ﻣﻮﻟﻒ ﻣﻌﺠﻢ ﺍﻟﺒﻠﺪﺍﻥ) ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ: ﻣﻦ ﮔﻮﻳﻢ: ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﻴﺮﺍﻫﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺗﻜﻠﻒ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺟﻤﺎﻉ ﺍﻫﻞ ﻟﻐﺖ ﺑﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ: ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺑﻤﻌﻨﺎﻱ ﺯﻣﻴﻨﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﻳﮓ ﺯﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻄﺤﺎﺀ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻨﺎﻱ ﺟﻤﻊ ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﺒﻨﻲ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻗﺮﻳﺶ ﺍﺑﺘﺪﺍﻱ ﺟﺎﻫﻠﻴﺖ ﺑﻪ: ﻗﺮﻳﺶ ﺍﻟﺒﻄﺎﺡ ﻭ ﻗﺮﻳﺶ ﺍﻟﻈﻮﺍﻫﺮ ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ، ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻴﻜﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻳﻜﺘﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎ ﺳﺨﻦ ﻓﺮﺯﺩﻕ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻧﺒﺎﺗﻪ، ﺍﻳﻨﻬﻢ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻄﺤﺎ ﺩﻭ ﺑﻄﺤﺎ ﺍﺳﺖ، ﭼﻪ ﺁﻧﻜﻪ ﻋﺮﺏ " ﺭﻗﻤﻪ ﺭﺍ " ﺭﻗﻤﺘﺎﻥ ﻭ " ﺭﺍﻣﻪ ﺭﺍ " ﺭﺍﻣﺘﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻭ ﺯﻥ (ﺩﺭ ﺷﻌﺮ ﻭ ﻳﺎ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺗﺜﻨﻴﻪ ﻋﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2