قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✅ قسمت:چهلم ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻲ، ﮔﻔﺖ: ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺣﺎﺭﺛﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﻭﻗﻮﻉ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺩﺍﺩﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺑ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: چهل و یکم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
۞ﺁﻳﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ
ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻛﺮﻳﻤﻪ: ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻣﺎﺋﺪﻩ: ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ، ﻓﺎﻥ ﻟﻢ ﺗﻔﻌﻞ ﻓﻤﺎ ﺑﻠﻐﺖ ﺭﺳﺎﻟﺘﻪ ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ. ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﺠﺪﻫﻢ ﺫﻱ ﺍﻟﺤﺠﻪ ﺳﺎﻝ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ (ﺩﻫﻢ ﺍﺯ ﻫﺠﺮﺕ) ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﺑﻐﺪﻳﺮﺧﻢ ﺭﺳﻴﺪ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ﭘﻨﺠﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺑﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺘﻮ ﺩﺭﻭﺩ ﻣﻴﻔﺮﺳﺘﺪ ﻭ ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﺪ: " ﺍﻱ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺧﺪﺍ، ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻛﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ (ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺘﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺭﺍ ﺍﺟﺮﺍﺀ ﻧﻨﻤﺎﺋﻲ، ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻱ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﻗﻊ ﭘﻴﺸﺮﻭﺍﻥ ﺁﻥ ﻛﺎﺭﻭﺍﻥ ﻋﻈﻴﻢ ﻛﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﻜﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﻳﺎ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺟﺤﻔﻪ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﭘﻴﺸﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺳﺎﺯﻧﺪ ﺗﺎ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﮕﺮﻭﻩ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﻭ (ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ) ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﺳﺎﺧﺖ، ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ (ﺍﺯ ﻛﻴﺪ ﺑﺪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ) ﻧﮕﺎﻫﺪﺍﺭﻱ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ. ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﻟﺎ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﻣﺎ ﺍﻣﺎﻣﻴﻪ) ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﻲ ﻣﺎ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﺑﺎﺣﺎﺩﻳﺚ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﺳﺘﺪﻟﺎﻝ ﻭ ﺍﺣﺘﺠﺎﺝ ﻣﻴﻨﻤﺎﺋﻴﻢ، ﺍﻳﻨﻚ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻘﺼﻮﺩ: 1- ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻮﺟﻌﻔﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻃﺒﺮﻱ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 31. (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 166 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ، ﺩﺭ " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ " ﺩﺭ ﻃﺮﻳﻖ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺪﻳﺮ ﺍﺯ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﭼﻮﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺍﺯ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ ﺑﻐﺪﻳﺮﺧﻢ ﺭﺳﻴﺪ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻇﻬﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻮﺍ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﮔﺮﻣﻲ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎﻣﺮ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺧﺎﺭ ﻭ ﺧﺎﺷﺎﻙ ﺁﻥ ﻣﺤﻞ ﺭﺍ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺎ ﻫﻤﮕﻲ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺷﺪﻳﻢ ﺳﭙﺲ ﺧﻄﺒﻪ ﺭﺳﺎ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ:... ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ ﻭ ﺍﻥ ﻟﻢ ﺗﻔﻌﻞ ﻓﻤﺎ ﺑﻠﻐﺖ ﺭﺳﺎﻟﺘﻪ ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ، ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﺑﻤﻦ ﺍﻣﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻞ (ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ) ﺑﺎﻳﺴﺘﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺳﻔﻴﺪ ﻭ ﺳﻴﺎﻫﻲ
ﺭﺍ ﺁﮔﺎﻩ ﻧﻤﺎﻳﻢ ﺑﺎﻳﻨﻜﻪ: ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ، ﻭﺻﻲ ﻣﻦ، ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻣﻦ، ﻭ ﭘﻴﺸﻮﺍﻱ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺮ ﻛﻨﺎﺭ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺗﻘﻮﻱ ﻛﻢ ﻭ ﻣﻮﺫﻳﺎﻥ ﻭ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺯﻳﺎﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎﻋﻠﻲ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻮﺟﻪ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﻦ ﺑﻌﻠﻲ ﺑﺤﺪﻱ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺪﺑﻴﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺫﻥ (ﮔﻮﺵ) ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺿﻤﻦ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ، ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻤﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ: ﻭ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﻟﺬﻳﻦ ﻳﻮﺫﻭﻥ ﺍﻟﻨﺒﻲ ﻭ ﻳﻘﻮﻟﻮﻥ ﻫﻮ ﺍﺫﻥ ﻗﻞ ﺍﺫﻥ ﺧﻴﺮ ﻟﻜﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﻧﺎﻡ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻡ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻢ، ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻧﻤﻮﺩ، ﻭﻟﻲ ﺑﺎ ﻧﺪﺭﻳﺪﻥ ﭘﺮﺩﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻜﺮﺍﻣﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ. ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺭﺍﺿﻲ ﻧﺸﺪ ﺟﺰ ﺑﺎﺑﻠﺎﻍ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ، ﭘﺲ ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ) ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﻭﻟﻲ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺼﺐ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﻣﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻭﺍﺟﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺣﻜﻢ ﺍﻭ ﺟﺎﺭﻱ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﺭﻭﺍ ﻭ ﻧﺎﻓﺬ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻣﺸﻤﻮﻝ ﺭﺣﻤﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺸﻨﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﭘﺲ ﻫﻤﺎﻧﺎ: ﺧﺪﺍﻱ
ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻋﻠﻲ ﺍﻣﺎﻡ (ﭘﻴﺸﻮﺍ) ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺳﭙﺲ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺍﻭ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﺣﻠﺎﻟﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺁﻧﺮﺍ ﺣﻠﺎﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺣﺮﺍﻣﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺁﻧﺮﺍ ﺣﺮﺍﻡ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ، (ﻳﻌﻨﻲ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ)، ﻋﻠﻤﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺣﺼﺎﺀ (ﻭ ﺑﻤﻦ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ) ﻭ ﻣﻦ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ، ﭘﺲ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻧﺸﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﺍﻣﺮ ﺍﻭ ﺍﺳﺘﻨﻜﺎﻑ ﻧﻨﻤﺎﺋﻴﺪ. ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﻮﻱ ﺣﻖ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﺋﻲ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﺑﺤﻖ ﻋﻤﻞ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﺣﺪﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻧﻜﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻧﻤﻲ ﭘﺬﻳﺮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺎﻣﺮﺯﺩ. ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺣﺘﻢ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻨﺪ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﺎﻭﻳﺪﺍﻥ ﺑﻌﺬﺍﺏ ﺩﺭﺩﻧﺎﻛﻲ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻛﻨﺪ ﭘﺲ ﺍﻭ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍﻓﻀﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﻪ ﺭﺯﻕ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺧﻠﻖ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﻗﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺁﻧﻜﺲ ﻛﻪ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻣﻦ، ﺍﺯ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ، ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﭼﻪ ﭘﻴﺶ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و چهارم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻3.
🌳شجره آشوب« قسمت سی و پنجم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻واکنش امام به فتنه ها و نفاق داخلی
پیش از این در بحث جمل گفتیم، رویکرد امام در برابر فتنه های داخلی، کاهش هزینه ها و سامان دادن سریع به اوضاع است. مسئله منافقان و نفوذیان داخلی حکومت حضرت نیز از این قاعده مستثنا نیست.
🔻 فتنه های داخلی حکومت گاهی سبب تفرقه در امر حکومتداری امام می شد؛ یعنی دقیقا همان چیزی که مطلوب جبهه بنی امیه بود.(همانطور که ابوالاعور به معاویه گفت که باید در حکومت حضرت، اختلاف بیندازد.) علت اینکه امام، منافقانی مانند اشعث، مغیره و ... را تحمل می کند نیز همین است.
🔻 اگر امام مشغول سرکوب اشعث و مغیره می شد، این بهترین فرصت برای معاویه بود که بتواند ضمن تجدید قوا، زمان جنگ با امام را عقب بیندازد و به حکومت خود ادامه دهد. حضرت در بیانی مهم فرمود: «بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه رو هستند.
🔻از آنها جدا نشويد، همواره با بزرگترين جمعيّتها باشيد كه دست خدا با جماعت است. از پراكندگى بپرهيزيد، كه انسان تنها بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود، آگاه باشيد هر كس كه مردم را به اين شعار («تفرقه و جدايى») دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد. » همین مسئله، یکی از علل، مدارای اسلامی امام با منافقان بود.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
*بنام خداوند بخشنده مهربان* فرمان خدا (براى مجازات مشرکان،) فرا رسیده است. براى آن عجله نکنید! او منزّه
و برتر است از آنچه همتاى او قرار مى دهند!
(نحل/۱)
***
يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ
فرشتگان را با روح (و وحى الهى) به فرمانش بر هر کس از بندگانش
بخواهد نازل مى کند. (و به آنها دستور مى دهد) که (مردم را) انذار کنید. (و بگویید:) معبودى جز من نیست. از (
مخالفت دستور) من، بپرهیزید!
(نحل/۲)
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه حجر آیات ۹۲ تا۹۹🔹 🔷مکتبت را آشکارا بگو! در این آیات که آخرین آیات سوره حجر ا
🔹تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۲و۱)🔹
♨️فرمان عذاب نزدیک است
همان گونه که قبلاً گفته شد قسمت مهمى از آیات آغاز این سوره در مکّه نازل شده است، در همان ایام که پیامبر(صلى الله علیه وآله) درگیرى شدیدى با مشرکان و بت پرستان داشت، و هر روز در برابر دعوت حیات آفرین و آزادى بخش او، به بهانه هائى متوسل مى شدند، از جمله این که: هر گاه پیامبر(صلى الله علیه وآله) آنها را تهدید به عذاب الهى مى کرد، بعضى از لجوجان مى گفتند: اگر این عذاب و کیفر که مى گوئى راست است پس چرا به سراغ ما نمى آید؟!
و شاید گاهى اضافه مى کردند: اگر فرضاً عذابى در کار باشد ما دست به دامن بتها مى شویم که در پیشگاه خدا شفاعت کنند تا این عذاب را از ما بردارد، مگر نه این است که: آنها شفیعان درگاه اویند؟!
نخستین آیه این سوره، خطّ بطلان بر این اوهام کشیده مى گوید: عجله نکنید فرمان خدا براى مجازات مشرکان و مجرمان، قطعا فرا رسیده است (أَتى أَمْرُ اللّهِ فَلاتَسْتَعْجِلُوهُ).
و اگر فکر مى کنید بتان شفیعان درگاه اویند سخت در اشتباهید خداوند منزه و برتر از آنست که آنها براى او شریک مى سازند (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ).
بنابراین، أَمْرُ اللّهِ در آیه فوق اشاره به فرمان خداوند در مورد عذاب مشرکان است، و کلمه أَتى هر چند فعل ماضى است، و به معنى تحقق این فرمان در گذشته است، اما مفهوم آن مضارعى است که قطعاً تحقق مى یابد، و این در قرآن فراوان است که: مضارع قطعى الوقوع، با صیغه ماضى ذکر مى شود.
بعضى از مفسران، نیز احتمال داده اند: أَمْرُ اللّهِ ، اشاره به خود عذاب است نه فرمان عذاب، و بعضى نیز آن را به معنى روز قیامت گرفته اند، ولى، تفسیرى که ذکر کردیم، از همه اینها نزدیکتر به نظر مى رسد.
* * *
و از آنجا که هیچ مجازات و کیفرى، بدون بیان کافى و اتمام حجت، عادلانه نیست، در آیه بعد اضافه مى کند: خداوند فرشتگان را با روح الهى به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل مى کند (یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).(۱)
و به آنها دستور مى دهد که مردم را انذار کنید و از شرک و بت پرستى بترسانید، و بگوئید: معبودى جز من نیست (أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا).
بنابراین تنها از مخالفت من بپرهیزید و در برابر من احساس مسئولیت کنید (فَاتَّقُونِ).
در این که: منظور از روح در این آیه چیست؟ مفسران گفتگوى بسیار کرده اند، ولى، ظاهر این است که: منظور از آن، وحى و قرآن و نبوت است که مایه حیات و زندگى انسانها است.
گرچه بعضى از مفسران، وحى را از قرآن، و هر دو را از نبوت در اینجا جدا کرده اند، و به صورت سه تفسیر بیان داشته اند، ولى ظاهر این است که همه به یک حقیقت باز مى گردد.
و به هر حال، روح در اینجا جنبه معنوى دارد، و اشاره به هر چیزى است که مایه حیات دلها است، و سبب تربیت نفوس و هدایت عقلها مى گردد، همان گونه که در آیه ۲۴ سوره انفال مى خوانیم: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ: اى کسانى که ایمان آورده اید اجابت کنید دعوت خدا و پیامبرش را هنگامى که شما را به چیزى فرا مى خواند که مایه حیات و زندگى شما است .
و در سوره غافر آیه ۱۵ مى خوانیم: یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ: او روح را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القا مى کند .
و در سوره شورى آیه ۵۲ چنین آمده: وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لاَ الإِیمانُ: این گونه، روحى را به فرمان خود بر تو وحى فرستادیم، تو پیش از آن، از کتاب و ایمان آگاه نبودى !.
روشن است: روح در این آیات، به معنى قرآن و محتواى وحى و فرمان نبوت است.
گرچه روح، در سایر آیات قرآن به معانى دیگرى نیز آمده است ولى با توجه به قرائنى که ذکر شد مفهوم روح در آیه مورد بحث، قرآن و محتواى وحى مى باشد.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه نحل آیات(۲و۱)🔹 ♨️فرمان عذاب نزدیک است همان گونه که قبلاً گفته شد قسمت مهمى از
↩️ذکر این نکته نیز لازم است جمله عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ (بر هر کس از بندگانش بخواهد) هرگز به این معنى نیست که، موهبت وحى و نبوت بى حساب و کتاب است، زیرا مشیت الهى هرگز از حکمت او جدا نمى باشد، و به مقتضاى حکیم بودنش این موهبت را در محل شایسته و لایق قرار مى دهد: اللّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ: خداوند مى داند رسالت خود را در کجا قرار دهد .(۲)
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که: اگر نخستین فرمان الهى به پیامبران، به مقتضاى جمله أَنْ أَنْذِرُوا انذار و بیم دادن است، به خاطر این است که: براى بیدار کردن یک قوم گمراه و آلوده به شرک و فساد، هیچ چیز مؤثرتر از انذار نیست، انذارى بیدار کننده، آگاه کننده، و حرکت آفرین!.
درست است که: انسان هم طالب سود است، و هم دافع زیان، ولى تجربه نشان داده که تشویق در افراد آماده تر، اثر مى گذارد، در حالى که اثر تهدید در آنها که آلوده ترند، بیشتر است، و براى آغاز نبوت باید انذارهاى کوبنده در رأس برنامه باشد.
* * *
۱ ـ مِنْ در مِنْ أَمْرِهِ به معنى بـ مى باشد و در اینجا معنى سببیت را مى رساند.
۲ ـ انعام، آیه ۱۲۴.
✔️پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۸۵)🔹 🔶از دست دادن فرصتها: امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، از يك واقعيت
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۶)🔹
🔶حرف مردم و دگرگونی روزگار
🔶همه چيز دنيا در حال دگرگونى است:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره مى كند و مى فرمايد: «هيچگاه مردم به چيزى نگفتند: خوشا به حال او؛ مگر اينكه روزگار روز بدى را براى آن پنهان و فراهم ساخت»؛ (مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ «طُوبَى لَهُ» إِلاَّ وَقَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سُوءٍ).
معادل «طُوبى لَه» در فارسى «خوشا به حال او» ست، «طُوبى» مؤنث «أطْيَب» به معناى بهتر و پاكيزه تر است. براى اين جمله كوتاه و پرمعنا دو تفسير وجود دارد: نخست اينكه چون مردم چيزى را بستايند، حسودان، حسادتشان تحريك مى شود و در زوال آن كوشش مى كنند. به همين دليل جمعى معتقدند بايد نعمت هاى چشمگير را ازنظر حسودان مخفى داشت كه در مقام دشمنى با آن برنيايند. درست است كه بايد انسان به مقتضاى (وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ) نعمت هاى الهى را آشكار سازد؛ ولى در برابر حسودان، استثنايى وجود دارد. به همين دليل حضرت يعقوب عليه السلام به فرزندش يوسف عليه السلام سفارش كرد كه خواب خود را كه نشانه اوج عظمت او در آينده است از برادران حسود پنهان كند.
تفسير ديگر اينكه همه چيز دنيا در حال دگرگونى و زوال است؛ امروز ممكن است همه درباره شخص معينى تعريف و تمجيد كنند و نعمت هاى الهى را براى او كامل بدانند و بگويند: خوشا به حال او كه مشمول چنين نعمتهايى است؛ اما چيزى نمى گذرد كه دگرگونى هاى طبيعت دنيا، دامان او را مى گيرد، ثروت از ميان مى رود، قدرت رو به افول مى گذارد و جوانى و سلامت به پيرى وبيمارى منتهى مى شود و اينجاست كه ستايش كنندگان سابق انگشت حيرت به دندان مى گزند.
نمونه اين مطلب همان است كه در داستان قارون، اواخر سوره «قصص» در قرآن مجيد آمده است. قرآن مى گويد: «(فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِى زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِىَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ)؛ (روزى قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!». اما هنگامى كه عذاب الهى آن مغرورِ خودخواهِ خودبرتربين را فرا گرفت وقصرهايش در درون خاك مدفون شدند، آنها كه ديروز آرزوى زندگى او را مى كردند به كلى دگرگون شدند و به فرموده قرآن «(وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالاَْمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلاَ أَنْ مَّنَّ اللهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ)؛ و آنها كه ديروز آرزو مى كردند به جاى او باشند (هنگامى كه اين صحنه را ديدند) گفتند: «واى بر ما! گويا خدا روزى را بر هركس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد يا تنگ مى گيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مى برد! اى واى گويى كافران هرگز رستگار نمى شوند!».
احتمال سومى در تفسير اين جمله نيز داده شده است كه ما آن را چندان مناسب نمى دانيم و آن اينكه هرگاه مردم شخص يا چيزى را بستايند، افراد شورچشم در ميان آنها ممكن است چشم بزنند و سبب زوال آن شوند، ازاين رو علامه مجلسى؛ در جلد 60 بحارالانوار در تفسير اين جمله امام عليه السلام مى گويد: «گاه به ذهن انسان چنين خطور مى كند كه در چشم و تأثير آن ممكن است اشاره اى به اين معنا باشد، هرچند از بعضى از آيات و اخبار دور است».
در اشعار منسوب به على عليه السلام نيز اين معنا آمده است آنجا كه مى فرمايد:
أَحْسَنْتَ ظَنَّکَ بِالاَْيّامِ إذْ حَسُنَتْ وَلَمْ تَخْفَ سُوءَ ما يَأْتي بِهِ الْقَدَرُ
وَسالَمَتْکَ اللَّيالي فَاغْتَرَرْتَ بِها وَعِنْدَ صَفْوِ اللَّيالي يَحْدُثُ الْكَدِرُ
هنگامى كه دنيا به تو رو كرد به روزگار خوشبين شدى ـ و از عواقب سوء مقدرات نترسيدى. شبها را با سلامت گذراندى و مغرور شدى ـ در حالى كه در شبهاى صاف و آرام ناگهان كدورتها و ناراحتى ها حادث مى شود.
مرحوم محدث قمى داستان عبرت انگيزى در كتاب الكنى و الالقاب از شعبى در اين زمينه نقل مى كند و مى گويد: من نزد «عبدالملك بن مروان» در قصر كوفه بودم در زمانى كه سر «مصعب بن زبير» را براى او آوردند و پيش روى او گذاشتند. بدن من شروع كرد به لرزيدن. «عبدالملك» گفت: چرا چنين شدى؟ گفتم: به خدا پناه مى برم، من در همين قصر و در همين جا با «عبيدالله بن زياد» بودم كه ديدم سر حسين بن على عليهما السلام را در برابر او گذاشته بودند. پس از مدتى در همين جا نزد «مختار» بودم كه ديدم سر «عبيدالله بن زياد» را پيش روى او گذاشتند. سپس در همينجا با «مصعب بن زبير» بودم كه ديدم سر «مختار» را پيش روى او گذاشتند و اكنون سر «مصعب بن زبير» در برابر توست.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۶)🔹 🔶حرف مردم و دگرگونی روزگار 🔶همه چيز دنيا در حال دگرگونى است: امام عليه ا
↩️(اشاره به اينكه فكر كن سرنوشت تو چه خواهد شد). «عبدالملك» از جا برخاست ودستور داد آن كاخ را كه در آن بوديم ويران كنند. (به گمان اينكه شوم است وهمه اين شومى ها از آن كاخ برمى خيزد). سپس مرحوم محدث قمى مى گويد: يكى از شعراى فارسى زبان اين داستان را در ضمن شعر زيبايى آورده است:
نادرمردى ز عرب هوشمند گفت به عبدالملك از روى پند
روى همين مسند و اين تكيه گاه زير همين قبّه و اين بارگاه
بودم و ديدم برِ ابن زياد آه چه ديدم كه دو چشمم مباد
تازه سرى چون سپر آسمان طلعت خورشيد ز رويش نهان
بعد ز چندى سر آن خيره سر بُد برِ مختار به روى سپر
بعد كه مصعب سر و سردار شد دست خوش او سرِ مختار شد
اين سرِ مصعب به تقاضاى كار تا چه كند با تو دگر روزگار!
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2