قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح حکمت (۲۸۵)🔹 🔶از دست دادن فرصتها: امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، از يك واقعيت
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۶)🔹
🔶حرف مردم و دگرگونی روزگار
🔶همه چيز دنيا در حال دگرگونى است:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره مى كند و مى فرمايد: «هيچگاه مردم به چيزى نگفتند: خوشا به حال او؛ مگر اينكه روزگار روز بدى را براى آن پنهان و فراهم ساخت»؛ (مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ «طُوبَى لَهُ» إِلاَّ وَقَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سُوءٍ).
معادل «طُوبى لَه» در فارسى «خوشا به حال او» ست، «طُوبى» مؤنث «أطْيَب» به معناى بهتر و پاكيزه تر است. براى اين جمله كوتاه و پرمعنا دو تفسير وجود دارد: نخست اينكه چون مردم چيزى را بستايند، حسودان، حسادتشان تحريك مى شود و در زوال آن كوشش مى كنند. به همين دليل جمعى معتقدند بايد نعمت هاى چشمگير را ازنظر حسودان مخفى داشت كه در مقام دشمنى با آن برنيايند. درست است كه بايد انسان به مقتضاى (وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ) نعمت هاى الهى را آشكار سازد؛ ولى در برابر حسودان، استثنايى وجود دارد. به همين دليل حضرت يعقوب عليه السلام به فرزندش يوسف عليه السلام سفارش كرد كه خواب خود را كه نشانه اوج عظمت او در آينده است از برادران حسود پنهان كند.
تفسير ديگر اينكه همه چيز دنيا در حال دگرگونى و زوال است؛ امروز ممكن است همه درباره شخص معينى تعريف و تمجيد كنند و نعمت هاى الهى را براى او كامل بدانند و بگويند: خوشا به حال او كه مشمول چنين نعمتهايى است؛ اما چيزى نمى گذرد كه دگرگونى هاى طبيعت دنيا، دامان او را مى گيرد، ثروت از ميان مى رود، قدرت رو به افول مى گذارد و جوانى و سلامت به پيرى وبيمارى منتهى مى شود و اينجاست كه ستايش كنندگان سابق انگشت حيرت به دندان مى گزند.
نمونه اين مطلب همان است كه در داستان قارون، اواخر سوره «قصص» در قرآن مجيد آمده است. قرآن مى گويد: «(فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِى زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِىَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ)؛ (روزى قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!». اما هنگامى كه عذاب الهى آن مغرورِ خودخواهِ خودبرتربين را فرا گرفت وقصرهايش در درون خاك مدفون شدند، آنها كه ديروز آرزوى زندگى او را مى كردند به كلى دگرگون شدند و به فرموده قرآن «(وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالاَْمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلاَ أَنْ مَّنَّ اللهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ)؛ و آنها كه ديروز آرزو مى كردند به جاى او باشند (هنگامى كه اين صحنه را ديدند) گفتند: «واى بر ما! گويا خدا روزى را بر هركس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد يا تنگ مى گيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مى برد! اى واى گويى كافران هرگز رستگار نمى شوند!».
احتمال سومى در تفسير اين جمله نيز داده شده است كه ما آن را چندان مناسب نمى دانيم و آن اينكه هرگاه مردم شخص يا چيزى را بستايند، افراد شورچشم در ميان آنها ممكن است چشم بزنند و سبب زوال آن شوند، ازاين رو علامه مجلسى؛ در جلد 60 بحارالانوار در تفسير اين جمله امام عليه السلام مى گويد: «گاه به ذهن انسان چنين خطور مى كند كه در چشم و تأثير آن ممكن است اشاره اى به اين معنا باشد، هرچند از بعضى از آيات و اخبار دور است».
در اشعار منسوب به على عليه السلام نيز اين معنا آمده است آنجا كه مى فرمايد:
أَحْسَنْتَ ظَنَّکَ بِالاَْيّامِ إذْ حَسُنَتْ وَلَمْ تَخْفَ سُوءَ ما يَأْتي بِهِ الْقَدَرُ
وَسالَمَتْکَ اللَّيالي فَاغْتَرَرْتَ بِها وَعِنْدَ صَفْوِ اللَّيالي يَحْدُثُ الْكَدِرُ
هنگامى كه دنيا به تو رو كرد به روزگار خوشبين شدى ـ و از عواقب سوء مقدرات نترسيدى. شبها را با سلامت گذراندى و مغرور شدى ـ در حالى كه در شبهاى صاف و آرام ناگهان كدورتها و ناراحتى ها حادث مى شود.
مرحوم محدث قمى داستان عبرت انگيزى در كتاب الكنى و الالقاب از شعبى در اين زمينه نقل مى كند و مى گويد: من نزد «عبدالملك بن مروان» در قصر كوفه بودم در زمانى كه سر «مصعب بن زبير» را براى او آوردند و پيش روى او گذاشتند. بدن من شروع كرد به لرزيدن. «عبدالملك» گفت: چرا چنين شدى؟ گفتم: به خدا پناه مى برم، من در همين قصر و در همين جا با «عبيدالله بن زياد» بودم كه ديدم سر حسين بن على عليهما السلام را در برابر او گذاشته بودند. پس از مدتى در همين جا نزد «مختار» بودم كه ديدم سر «عبيدالله بن زياد» را پيش روى او گذاشتند. سپس در همينجا با «مصعب بن زبير» بودم كه ديدم سر «مختار» را پيش روى او گذاشتند و اكنون سر «مصعب بن زبير» در برابر توست.⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۶)🔹 🔶حرف مردم و دگرگونی روزگار 🔶همه چيز دنيا در حال دگرگونى است: امام عليه ا
↩️(اشاره به اينكه فكر كن سرنوشت تو چه خواهد شد). «عبدالملك» از جا برخاست ودستور داد آن كاخ را كه در آن بوديم ويران كنند. (به گمان اينكه شوم است وهمه اين شومى ها از آن كاخ برمى خيزد). سپس مرحوم محدث قمى مى گويد: يكى از شعراى فارسى زبان اين داستان را در ضمن شعر زيبايى آورده است:
نادرمردى ز عرب هوشمند گفت به عبدالملك از روى پند
روى همين مسند و اين تكيه گاه زير همين قبّه و اين بارگاه
بودم و ديدم برِ ابن زياد آه چه ديدم كه دو چشمم مباد
تازه سرى چون سپر آسمان طلعت خورشيد ز رويش نهان
بعد ز چندى سر آن خيره سر بُد برِ مختار به روى سپر
بعد كه مصعب سر و سردار شد دست خوش او سرِ مختار شد
اين سرِ مصعب به تقاضاى كار تا چه كند با تو دگر روزگار!
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✨ ومن علمَ أَن كلامه مِنْ عمله قل كلامه الا فيَما يعْنِيه✨
🌺آنکس که بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب می شود سخن کم می گوید مگر در آنجا که به او مربوط است
#حکمت ۳۴۹
@Nahjolbalaghe2
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موعظه
❌️علائم #نفوذ_شیطان در انسان❌️
👈🏻شیطان یکدفعه انسان را نسبت به خدا کافر نمی کند... ولی آهسته آهسته کاری میکند تا انسان به مرور اعتقاداتش را از دست بدهد...
✅️با دیدن این کلیپ متوجه میشید که شیطان به چه صورت عمل میکنه...
🎤استاد عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: چهل و یکم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ۞ﺁﻳﻪ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻛﺮﻳﻤﻪ:
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: چهل و دوم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
ﺑﻔﻬﻤﻴﺪ ﻣﺤﻜﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ (ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻭ ﺻﺮﻳﺢ ﺁﻧﺮﺍ) ﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ﺁﻧﺮﺍ (ﺁﻳﺎﺗﻴﻜﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺑﻪ ﺑﻴﺎﻥ ﻭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻭ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻭ ﺗﺎﻭﻳﻞ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﻛﺮﺩ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﮕﺮ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻡ ﻭ ﺑﺎﺯﻭﻱ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﻡ ﻭ ﺑﺸﻤﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻴﺪﻫﻢ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﻳﻢ، ﺍﻳﻦ ﻋﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﻮﺍﻟﺎﺕ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺮﻣﻦ ﻧﺎﺯﻝ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺑﻄﻮﺭ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﺀ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺍﻣﺮ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﻛﺮﺩﻡ، ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺸﻤﺎ ﺷﻨﻮﺍﻧﻴﺪﻡ، ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺁﻧﭽﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﺑﻪ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺍﻣﺎﺭﺕ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﺣﺪﻱ ﺟﺰ ﺍﻭ ﺭﻭﺍ ﻧﻴﺴﺖ ﺳﭙﺲ، ﺍﻭ ﺭﺍ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ) ﺑﺒﺎﻟﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﺤﺪﻱ ﻛﻪ ﭘﺎﻱ ﺍﻭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺯﺍﻧﻮﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ، ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ، ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ، ﻭ ﻭﺻﻲ ﻣﻦ ﻭ ﻓﺮﺍ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﻋﻠﻢ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻛﻪ ﺑﻤﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﺮ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺘﺎﺏ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﻲ ﺍﻓﺰﻭﺩ. ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ ﻭ ﺍﻟﻌﻦ ﻣﻦ ﺍﻧﻜﺮﻩ، ﻭ ﺍﻏﻀﺐ ﻋﻠﻲ ﻣﻦ ﺟﺤﺪ ﺣﻘﻪ. ﻳﻌﻨﻲ ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭ
ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﻭ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﺩﺍﺭ ﻣﻨﻜﺮﻳﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﻭ ﺧﺸﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺑﺮ ﻛﺴﻴﻜﻪ ﺣﻖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩﻱ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ: " ﺍﻟﻴﻮﻡ ﺍﻛﻤﻠﺖ ﻟﻜﻢ ﺩﻳﻨﻜﻢ " (ﺑﺎﻣﺎﻣﺘﻪ) ﻳﻌﻨﻲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﺎﻣﻞ ﺳﺎﺧﺘﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ، ﺑﺴﺒﺐ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺍﻭ، ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﭘﻴﺸﻮﺍﺋﻲ ﺍﻭ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ (ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ) ﻛﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺻﻠﺐ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺗﻦ ﻧﺪﻫﻨﺪ، ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻋﻤﺎﻟﺸﺎﻥ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﺑﻠﻴﺲ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺷﺪﻥ ﺁﺩﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ (ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ) ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﺑﺴﺒﺐ ﺣﺴﺪ، ﭘﺲ ﺣﺴﺪ ﻧﻮﺭﺯﻳﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﺪﻣﻬﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻠﻐﺰﺩ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺳﻮﺭﻩ " ﻭ ﺍﻟﻌﺼﺮ، ﺍﻥ ﺍﻟﺎﻧﺴﺎﻥ ﻟﻔﻲ ﺧﺴﺮ ". [ ﺻﻔﺤﻪ 92] ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ: ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﺑﺨﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻭ، ﻭ ﺑﻨﻮﺭﻳﻜﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ، ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﺋﻲ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺳﺎﺯﻳﻢ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ ﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻛﻨﻴﻢ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺳﺒﺖ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ، ﺁﻥ ﻧﻮﺭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻧﺴﻞ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻬﺪﻱ.
ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﺮﺩﻡ: ﺑﺰﻭﺩﻱ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ، ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻧﻲ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺴﻮﻱ ﺁﺗﺶ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ (ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺤﻖ ﻋﺬﺍﺏ ﺍﻟﻬﻲ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﻨﺪ) ﻭ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻛﺴﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻴﺰﺍﺭﻳﻢ، ﺁﻧﺎﻥ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﺴﺖ ﺗﺮﻳﻦ ﺩﺭﺟﺎﺕ ﺟﻬﻨﻢ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺯﻭﺩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻣﺮ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﻖ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﭙﺎﺩﺷﺎﻫﻲ (ﻭ ﺗﺴﻠﻂ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ) ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻤﻮﺩ، ﭘﺲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻤﺠﺎﺯﺍﺕ ﺷﻤﺎﻣﻲ ﭘﺮﺩﺍﺯﺩ ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ، ﻭ ﺑﺴﻮﻱ ﺷﻤﺎ ﺷﺮﺍﺭﻩﻫﺎﻱ ﺁﺗﺶ ﻭ ﻣﺲ ﮔﺪﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ ﻣﻴﺴﺎﺯﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﻭﻱ ﻧﺼﺮﺕ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺩﻳﺪ... ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ- ﻧﻘﻞ ﺍﺯ " ﺿﻴﺎﺀ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ ". 2- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺣﺎﺗﻢ، ﺍﺑﻮ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﻨﻈﻠﻲ، ﺭﺍﺯﻱ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 327 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 169 ﮔﺬﺷﺖ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺁﻭﺭﺩﻩ، ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ " ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ... " ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ. 3- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺤﺎﻣﻠﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 330 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 169 ﮔﺬﺷﺖ) ﺩﺭ ﺍﻣﺎﻟﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 98 ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﺗﺎ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ
ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻐﺪﻳﺮﺧﻢ ﺭﺳﻴﺪ، ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻧﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺷﺪ... ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﺸﺮﺣﻴﻜﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺷﺪ. [ ﺻﻔﺤﻪ 93] 4- ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﻓﺎﺭﺳﻲ، ﺷﻴﺮﺍﺯﻱ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 11/407 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 178 ﮔﺬﺷﺖ) ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ " ﻣﺎ ﻧﺰﻝ ﻣﻦ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﻓﻲ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ " ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺸﺖ. 5- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻦ ﻣﺮﺩﻭﻳﻪ، ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺳﺎﻝ 323 ﻭ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ ﺳﺎﻝ 416 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 178 ﮔﺬﺷﺖ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ: ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﻭ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﺎ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻠﺎﻭﺕ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﻢ: ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ ﺍﻥ ﻋﻠﻴﺎ ﻣﻮﻟﻲ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ، ﻭ ﺍﻥ ﻟﻢ ﺗﻔﻌﻞ ﻓﻤﺎ ﺑﻠﻐﺖ ﺭﺳﺎﻟﺘﻪ، ﻭ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻌﺼﻤﻚ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺎﺱ.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت سی و پنجم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻واکنش ام
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و ششم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود اینکه چرا امام با چهره هایی نظیر طلحه و زبیر جنگید با اینکه جنگ با آن ها نیز به نفع معاویه بود و سبب می شد امام درگیر جبهه داخلی شود و از نبرد با بنی امیه باز بماند، اما حضرت با اشعث و مغیره و ... نجنگید؟
🔻پاسخ اینکه، طلحه، زبیر و عایشه و اصحاب جمل، به علت قیام مسلحانه (کودتای نظامی ) و بر هم زدن امنیت عمومی جامعه، سبب شدند تا امام برای دفع این فتنه، گزینه نظامی را انتخاب کند. اما حضرت با کسانی هم چون اشعث و مغیره، هرچند از عناصر نفوذی بنی امیه بودند و در مقاطعی از تاریخ، شخصی مانند مغیره رسما به معاویه می پیوندد، به علت عدم قیام مسلحانه و جنگ نظامی، متفاوت برخورد می کرد.
🔻 رویکرد امام در برابر این افراد، تا حد امکان، کاهش هزینه های آن ها برای جامعه اسلامی، مدارا، آگاهی بخشی و بصیرت آفرینی نسبت به مواضع منافقین و نهایتا برخوردهای قهری (مانند آنچه نسبت به اشعث گفتیم)- ولی نه در حد جنگ نظامی- بود. این موضوع تا زمانی بود که آن ها علنا دست به قیام مسلحانه و برهم زدن امنیت جامعه نکنند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2