فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نهج_البلاغه
💠وای بر کسی که در پیشگاه خدا، فقرا و مساکین، و درخواستکنندگان و آنان که از حقشان محروماند و بدهکاران و ورشکستگان و در راه ماندگان، دشمن او باشند و از او شکایت کنند.
📚 #نامه ۲۶
🎤آیتالله #جوادی_آملی
╔═🥀══════╗
🆔 @nahjolbalagheeiha
╚══════🍂🍂═╝
🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
نهج البلاغه ایها
🍃🌼🌺🍃سرگذشت خواندنی سلمان فارسی: 🔰 قسمت پنجم: 🍃🌼گفت وگوهای ما طولانی شد و برای دومین بار دیر وقت به
🍃🌺سرگذشت خواندنی سلمان فارسی
/// قسمت ششم///:
💥سرگذشت حضرت عیسی (ع) و حواریون، فکری را در ذهن من ایجاد کرد…
🔰مهم ترین انتخاب زندگی ام:
می دانستم تا وقتی در خانه و شهر و سرزمین خودم هستم، باید به اجبار به سرنوشت تکراری پدر و برادرانم تن دهم و از طرفی، تا ساسانیان بر ایران حکومت می کنند، در این سرزمین، امید تحول و ترقی نیست.
💥سخت ترین و مهم ترین تصمیم زندگی ام را بر اساس زندگی حواریون عیسی (ع) گرفتم. روزی پیشکار پدرم را که با من مهربان بود طلبیدم و از او خواستم پیغام مرا برای راهبان آن کلیسای مسیحی ببرد.
♨️ پیغام این بود: «چون مرکز مسیحیت و ظهور عیسی ناصری علیه السلام در شام و فلسطین است، هر وقت کاروانی قصد آن مناطق را داشت، به من خبر دهید تا به سوریه و فلسطین بروم».
💥چند ماه بعد، خبری مخفیانه به من رسید: «کاروانی عازم سوریه است. اگر بر تصمیم خود استوار هستی، سریع خودت را برسان».
♻️شب موعود فرا رسید؛ شبی که باید تصمیم سختی می گرفتم. من راضی به ناراحت کردن پدر و مادرم نبودم، ولی نمی خواستم همانند آن ها اسیر جهالت و ظلم بشوم. از این رو، عزمم را جزم نمودم و برای فرار، فکری کردم.
♨️ برادری داشتم که پا به دوره کودکی گذاشته بود و نامش «ماهاذر فروخ» بود. او در آن روز ها انیس و مونس من بود و می دانست که پدر و مادرم مرا زندانی کرده اند.
♻️می دانست من در خفا انجیل می خوانم ، گاه در خلوت پیش من می آمد تا برایش از حکایت های انجیل بخوانم.
♨️آن شب از برادرم خواستم کلید غل و زنجیر ها را برایم بیاورد و او با زرنگی این کار را انجام داد.
ادامه دارد...
🍃🌼🌺🍃🌼🌼🍃🌺🌼🍃
╔═🥀══════╗
🆔 @nahjolbalagheeiha
╚══════🍂🍂═╝
🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
نهج البلاغه ایها
🍃🌺سرگذشت خواندنی سلمان فارسی /// قسمت ششم///: 💥سرگذشت حضرت عیسی (ع) و حواریون، فکری را در ذهن م
🍃🌺سرگذشت خواندنی سلمان فارسی
قسمت هفتم:
🔻وقتی خود را آزاد یافتم و خواستم بروم، او با چشمانی اشک بار دستم را گرفت و گفت: «روزبه! کجا می روی؟ چرا می خواهی ما را تنها بگذاری؟ چه وقت باز می گردی؟»
🍃🌼او را در آغوش گرفتم و گفتم: «اگر این جا بمانم، در زندان پدر خواهم بود یا در زندان شاهنشاه ساسانی. من می خواهم بخوانم، بدانم، بفهمم و انسانی متفاوت باشم؛ ولی در این جامعه نمی شود.
🔻پس می روم شاید جایی برای خواندن و فهمیدن پیدا کنم و به آرزویم برای دانشمند شدن برسم».
🍃🌺ماهاذر گفت: «چه موقع برخواهی گشت؟»
🔻گفتم: «احتمالا در آینده ای دور باز می گردم. پس تا آن موقع، بدرود».
برادرم گفت: «مقصد تو کجاست؟»
🔻گفتم: «به سوریه می روم تا شاید نشانی از دین حق بیابم و کسی را پیدا کنم که به پرسش هایم پاسخ دهد. هر وقت به راز زندگی دست یافتم، باز خواهم گشت. از طرف من، از پدر و مادر خداحافظی کن و حلالیت بطلب. شاید آن ها را دوباره نبینم. پس بگو مرا ببخشند».
🍃🌼در نیمه های شب، غصه جدایی از پدر و مادر و خانه و زندگی را در خداحافظی با ماهاذرِ تلافی کردم. سرانجام، پس از مدتی که در آغوش هم گریستیم، از هم جدا شدیم و به سوی صومعه راه افتادم.
🔻سرانجام خود را با دست خالی به کاروانیان رساندم. در آن کاروان، راهبی مسیحی بود که چون علاقه مرا نسبت به مسیحیت می دانست، قبول کرد هزینه سفر من تا سوریه را بپردازد.
🌷سال های زیبای جوانی و بزرگ سالی خود را در صومعه های شهرهای شام و موصل سپری کردم. در آن سال ها بود که فهمیدم مسیحیت هم دچار فرقه های گوناگونی است.
🍃🌺اعتقادات انحرافی را رسماً وارد دین کرده بودند و مثل زرتشتی ها که آتش را نماد خدا می دانستند، آن ها هم عیسی را پسر خدا یا یکی از خدایان سه گانه می شمردند و به اسم تبلیغ مسیحیت، به آزار و کشتار مردم می پرداختند.
ادامه دارد
╔═🥀══════╗
🆔 @nahjolbalagheeiha
╚══════🍂🍂═╝
🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
نهج البلاغه ایها
🍃🌺سرگذشت خواندنی سلمان فارسی قسمت هفتم: 🔻وقتی خود را آزاد یافتم و خواستم بروم، او با چشمانی اشک ب
🍃🌸🌸🍃سرگذشت خواندنی سلمان فارسی
🍃🌼🌸🍃قسمت هشتم:
👀 سال های آخر صومعه نشینی من در صومعه ای بیرون شهر گذشت. در آن زمان با راهبی زاهد هم نشین بودم که دانشمندی گمنام بود. او می دانست که من از سرزمین ایران آمده ام، مسیحی شده ام و سال ها در جست وجوی حقیقت زندگی ، از این صومعه به آن صومعه رفته ام؛ اما از مسیحیت، بیش تر، زهد و عبادت را فرا گرفته ام.
🍃🌼 از من خواست تا وقتی نزد او هستم، نیمی از وقتم را به عبادت بگذرانم و نیمی از وقتم را در دشت های سرسبز و پر آب آن منطقه(ترکیه)، به کشاورزی و گله داری بپردازم و درآمدم را پس انداز کنم.
👀 این دستور برایم عجیب بود؛ ولی به آن عمل کردم و از دست رنج خود، صاحب چند گاو و گوسفند شدم.
🍃🌸 تا این که آن راهب در بستر مرگ افتاد. من در آستانه مرگ هر راهب، از او می خواستم که مرا با راهب راستین و مسیحی حقیقیِ دیگری آشنا کند.
👀 از او هم چنین درخواستی کردم، او به من گفت: «بعد از من دنبال راهب دیگری نرو؛ بلکه با سرمایه ای که جمع کرده ای، راهی سرزمین های جنوبی یعنی حجاز بشو. همان گونه که می دانی، عیسی مسیح (ع) به آمدن آخرین پیامبر بشارت داده که نامش در انجیل، فارقلیط (یعنی محمود و ستوده) است، و اینک زمان ظهور و بعثت او نزدیک شده است. اگر طالب حقیقت هستی ، باید دوباره رنج سفر تا سرزمین اعراب را به جان بخری».
🍃🌼 با درگذشت راهب، دوباره تنهایی و حیرت و آوارگی من شروع شد. پس از دفن او، همراه گله کوچک خود از عموریه (ترکیه امروز) به فلسطین آمدم و آن قدر آن جا ماندم و گشتم تا کاروانی از عرب ها را یافتم که عازم حجاز بودند.
ادامه دارد
🍃🌼🌸🍃🌸🌸🍃🌼🌸🍃
╔═🥀══════╗
🆔 @nahjolbalagheeiha
╚══════🍂🍂═╝
🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
سلام والرحمه
ان شاءالله قلم هایتان
قدم هایتان
بیانتان
هم نفس وهم قدم اهل بیت باشد
التماس دعا
╔═🥀══════╗
🆔 @nahjolbalagheeiha
╚══════🍂🍂═╝
🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂
#انگیزه_قیام_امام_حسین 👇👇
🌹🌹امام حسین علیه السلام درخطبهاي كه پس از برخورد با حرّ بنيزيد رِياحي در منزل «بَيْضَه» ايراد فرمودند، انگيزه قيام خود را با استناد به فرمايش پيامبر(ص)، چنين بيان كردند:
💢اي مردم ! رسولخدا (ص) فرمودند: كسي كه فرمانرواي ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال كرده و پيمان الهي را شكسته و با سنّت رسولخدا ـ ص ـ مخالفت ورزيده در ميان بندگان خدا با گناه و تجاوزگري رفتار ميكند، ولي در برابر او با كردار و گفتار خود برنخيزد، برخدا است كه او را در جايگاه (عذابآور) آن ستمگر قرار دهد. هان (اي مردم) بدانيد كه اينها تن به فرمانبري از شيطان داده و اطاعت از فرمان الهي را رها كرده و فساد را نمايان ساخته و حدود خدا را تعطيل نمودهاند، درآمدهاي عمومي (بيت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام كردهاند و من شايستهترين فرد براي تغيير دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم
🔷🔹از اين خطبه و يا نامه، علّت قيام سيدالشهدا(ع) را ميتوان اين امر دانست كه حاكمان بنياُمَيّه (به ويژه يزيد) اقدامات ضدّ ديني زير را مرتكب شدهاند:
⬅️ فرمانبري از خدا را رها كرده و به اطاعت از شيطان رو آوردهاند؛
⬅️ فساد را (در زمين) آشكار كردهاند؛
⬅️ حدود الهي را تعطيل كردهاند؛
⬅️ بيتالمال را به خود اختصاص دادهاند؛
⬅️ حرام خدا را حلال و حلال الهي را حرام كردهاند.
🔷🔹از اين رو است كه در زيارات وارده در باره امام حسين(ع)، شهادت به برپايي احكام الهي و سنّت پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) توسط حضرت، داده شده است:
🕋 «اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللهِ وَ اَقَمْتَ الصَّلاهَ وَ آتَيْتَ الزَّكاهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ دَعَوْتَ اِلي سَبِيلِكَ بِالْحِكْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ»
✅ شهادت ميدهم كه تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام كردي و نماز را بپا داشتي و زكات دادي و امر به معروف و نهي از منكر كردي و (مسلمانان را) با پند و اندرز نيكو، به راه روش خود، فراخواندي و همچنين شهادت ميدهم كه تو به عدل و داد امر كردي و(مسلمانان را) به سوي اين دو دعوت كردي.
╔═.🍃🍃.══════╗
🆔 @nahjolbalagheeiha
╚══════.🍃.🍃═╝