فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی رهبر معظم انقلاب مچ جناب وزیر را میگیرد...
خیلی باحال بود😁
چه دقتی❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بخشش لازم نیست، اعدامش کنید
🔹تاریخ نشان داده در بعضی مواقع مکافات بخشش بیشتر از عواقب مجازات است و باعث کشتار میلیونها انسان بیگناه میشود.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️عجیب ولی واقعی!
رقص کردی طرفداران پ ک ک در شورای اروپا !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد رائفی پور:
سامانه شناسایی و اخلالگر ریز پرنده ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اعتکاف با ما چه میکند
🔰پاک ترین حالت یک انسان، زمانی است که از مادر متولد می شود؛ خدا وعده داده است که معتکف را مثل زمان تولد، پاکیزه و بی گناه کند!!
وای بر کسی که به بهانه های مختلف، دعوت خدا را رد کند😔💔
#اعتکاف
#فرصت
#تولد_دوباره
28.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 واکنشهای جالب نسبت به یک خبر😊
🔹اصلا باورم نمیشد!!!!
🔹واقعا چرا؟؟
#ایران_مقتدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱ای
صبح
من از
طعم
کلامت
شیرین
😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯صدثانیه | مهمترین اخبار و رویدادهای ایران و جهان
از «تأکید سران قوا بر پیگیری و اجرای کامل مصوبه مولدسازی اموال مازاد دولت.» تا «مجروح شدن دو صهیونیست بدست یک نوجوان فلسطینی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نوع نگاه شازده پهلوی به حکومت داری!
➖ اگه می خواهید از حکومت پالونی (رضاخان قلدر) به حکومت اَفساری (ربع پهلوی) برسید، حتما این کلیپ رو ببینید.😳😳
#ایران_مقتدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا ۷۶
ویژگی های شهید ابراهیم هادی
🎙استاد عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره دوباره رهبر انقلاب به خیانتهای حسن روحانی و دولتش
رهبر انقلاب: یک دهه عقب ماندگی داریم
🔶 جزای قسم دروغ
🔷 عزتالله مطهری
در زندان کمیته مشترک بدبختی عمده من این بود که از این طرف کسی را دستگیر می کردند و می آمد و حرف هایی می زد و من باید آن را با هزار زور و زحمت و تحمل شلاق درست می کردم. از آن طرف، یکی دیگر دستگیر می شد و مسائل جدیدی لو می رفت. هر چه قسم می خوردم به قرآن، به خدا که همه چیز را گفته ام، دوباره فردای آن قسم و آیه، کسی دیگر می آمد و قضایای تازه ای رو می شد. من در شرایطی که داشتم نمی گفتم حرفی ندارم بزنم، می گفتم یادم نیست. اگر چیزی هم باشد به یاد ندارم. بر سر همین دستگیری های مرتبط با پیغامی که به حسین جنتی فرستاده بودم مرا تا سرحد مرگ زدند تا اینکه حسین زاده آمد ضامنم شد. گفت: مرا می شناسی؟
گفتم: بله.
گفت: تو واقعاً حرف هایت را زده ای؟
گفتم: بله به خدا.
گفت: به خدا و پیغمبر که اعتقاد نداری قسم نخور، آنها اینجا نیستند تا اگر قسمت دروغ از آب درآمد از خودشان دفاع کنند. پس به جان من قسم بخور که تمام حرف هایت را زده ای می دانی که اگر قسمت دروغ از آب در آید چه کارت می کنم؟
گفتم: بله.
با خود در آن حال و روز اندیشیدم که قسمی بخورم و خودم را از این شرایط مرگ آور نجات دهم تا بعد که کمی حالم بهتر شد فکر کنم که چه باید بکنم. گفتم: آقای حسین زاده به جان شما قسم من چیزی ندارم بگویم. هر چه هست گفته ام.
گفت: خیلی خب بازش کنید.
صبحانه نخورده بودم و بی حال بودم. یک استکان چای داغ و نصف لیوان شیر به من دادند. چند کلمه از حرف های گذشته ام را برایشان به تکرار نوشتم. حسین زاده گفت: ببریدش.
فکر کردم که فعلاً کاری به کارم نخواهند داشت و می توانم روی همان تخت بخوابم. ده دقیقه بیشتر طول نکشید که دوباره به سراغم آمدند که فلان فلان شده حالا به جان آقای حسین زاده قسم دروغ می خوری. مرا بردند و این بار مثلاً اعلامیه ای چیزی رو کردند که تو درباره آن حرف نزدی. معلوم بود که همه این قضایا فیلم است، می خواستند مرا آزمایش کنند. گفتم: یادم نیست.
حسین زاده هم آمد. همه آمدند که چه؟ که عزت به جان حسین زاده قسم دروغ خورده است. خلاصه ریختند روی سر من و کتکم زدند تا آنجا که آن مطلب یا اعلامیه را قبول کردم کار که تمام شد، مرا به اتاق حسینی بردند. حسینی گفت: عزت آن دفعه به جان حسین زاده قسم خوردی، این دفعه به جان من قسم بخور.
گفتم: دیگر به جان هیچ کس قسم نمی خورم. آقای حسینی ببین من حرفی ندارم، ولی یادم نیست، خاطر جمع باشید من هیچ چیز یادم نیست.
حسینی دید نمی خواهم حرف بزنم بلافاصله همان جا از دیوار آویزانم کرد و شروع به شلاق زدن نمود. شلاق روی شلاق زخم روی زخم. این صحنه ها زیاد تکرار می شد و بی محابا مرا می زدند بیشتر بدنم زخم شده بود. گوشت ساق پایم گندیده و ریخته بود. برای پانسمان پارچه ای را به اندازه پنج سانتی می بریدند چرب می کردند و به صورت فتیله در زخم هایم فرو می بردند. دیگر به کتک خوردن عادت کرده بودم. اگر چند روزی کتک نمی خوردم ناراحت می شدم. کاری می کردم که مرا بزنند. عملاً بازجوییام تمام شده بود و دیگر مدرکی نداشتند، اما از روی کینه و انتقام همچنان کتکم می زدند، می خواستند اعصابم را خرد کنند و به لحاظ روحی و روانی مرا به هم بریزند.
در سال قبل (۱۳۵۲) بازجویم کمالی بود. او یک بار در شرایطی که پشت بند افتاده بودم، بالای سرم آمد و گفت: عزت تو سال گذشته دهان مرا سرویس کردی. آبرویم را بردی. حرف نزدی تا اینکه خودت هم به این وضع گرفتار شدی، می بینی اینها تو را می کشند بیا کمک کن تا از چنگ اینها در بیاورمت و نجاتت دهم. حرفی بزن چیزی بگو تا بهانه ای داشته باشم و پرونده ات را خودم بگیرم.
به اصطلاح داشت خرم می کرد، اما کور خوانده بود. گفتم: من چیزی ندارم. اینها هم که میگویند دروغ است. مرا می زنند تا مجبور شوم به دروغ حرف هایی بگویم تا دلشان خوش باشد. آقای کمالی از من گذشته، دیگر فایده ای ندارد. مرا اعدام خواهند کرد. پس بگذار هر چه زودتر هر چه دلشان می خواهد بنویسند تا تکلیف من یک سره شود، خودم هم دیگر خسته شده ام.
بدین ترتیب ترفند کمالی هم نگرفت و دست از پا درازتر برگشت.
📚 خاطرات عزت شاهی، تدوین و تحقیق: محسن کاظمی، ناشر: شرکت انتشارات سوره مهر، چاپ نوزدهم: ۱۳۹۰، ص ۳۱۱ ـ ۳۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬عاقبت زن و شوهری که دل میسوزانند!
🌷﷽🌷ا
📕 موضوع:سیری در جریان شناسی حق و باطل
🔘جلسه دوم
📚باحضور کارشناس محترم:
#استادمحمدسخایی
⏰ دوشنبه ۱۰بهمن ماه ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۰۰
🌍 مکان: ابرگروه جمنا 🇮🇷
@SiyasiFarhangi
لینک گروه:
https://eitaa.com/joinchat/2056912907Cd64c2aca52
#کنفرانس
#سمینار
#هماندیشی
سوالات خود را به آیدی زیر ارسال کنید 👇
@R_1369_sh
1.61M
مقدمه ۲
تتمهای از تبیین جنبههای سه گانه جهانبینی حق بیان شد.
انشاالله بحثِ تبیین جنبههای سه گانه جهان بینی باطل رو جلسه بعد بهش خواهیم پرداخت. برای سوالات در خدمت هستم.