#گفت_و_شنود_کیهان ⭕️ گفت: آمریکا اعلام کرده است که برای مقابله با ایران نیروهای نظامی بیش‌تری را در تنگه‌ی هرمز مستقر خواهیم کرد! گفتم: دیگه چه خبر؟! گفت: وزیر خارجه‌ی انگلیس هم گفته است به مواضع سخت‌گیرانه‌ی خود علیه ایران ادامه می‌دهیم و اگر ایران نمی‌پسندد باید سیاست خود را تغییر بدهد! گفتم: آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عرب خلیج‌فارس در جنگ ۸ ساله با همه‌ی توان به مقابله با ایران آمدند و هیچ غلطی نتوانستند بکنند. تازه در آن هنگام، ایران اسلامی اقتدار امروز را نداشت و آن‌ها در اوج اقتدار بودند ولی امروزه تمامی خاک اروپا و تمام پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه زیر بُرد موشک‌های نقطه‌زن ماست. گفت: ضمن آن که غرب آسیا به ویترین شکست‌های پی‌در‌پی آمریکا تبدیل شده و آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی روی قوس زوال افتاده‌اند‌ و... گفتم: گرگی مست کرده بود و عربده می‌کشید که پلنگ را قطعه قطعه می‌کنیم، فیل را لقمه‌ی چپ می‌کنیم‌، ببر را می‌خوریم‌! شیر را... ناگهان چشمش به شیر افتاد. مستی از سرش پرید و گفت: البته بعضی وقت‌ها فلان اضافی هم می‌خوریم! 🏴https://eitaa.com/SiyasiFarhangi

#گفت_و_شنود_کیهان ⭕️ گفت: تازه چه خبر؟! گفتم: آقای علی‌اکبر صالحی، وزیر اسبق امور خارجه در دوره‌ی آقای احمدی‌نژاد و رئیس ‌سابق سازمان انرژی اتمی در دوران آقای روحانی پیشنهاد کرده است که باید برویم با آمریکا مذاکره و رابطه برقرار کنیم! گفت: ولی ایشان که سال ۹۵ می‌گفتند «بی‌اعتمادی ما به آمریکا بر اساس واقعیت‌هاست». و سال ۹۹ از کلاه بزرگی که آمریکا در برجام بر سرمان گذاشته بود ابراز نگرانی می‌کردند و گفته بودند: «‌آمریکایی‌ها، یک دَبه نه، بلکه دَبه‌های زیادی در آورده‌اند‌». حالا چی شده که طرف‌دار مذاکره و رابطه با آمریکا شده است؟! گفتم: آقای صالحی می‌گوید: «‌چین از جمهوری اسلامی خواسته بود روابط خود را با آمریکا بهبود ببخشد‌»! گفت: تا حالا که می‌گفتند چین قابل اعتماد نیست! چی شده که برای ضرورت رابطه با آمریکا به خواسته‌ی چین استناد می‌کنند؟! شما که می‌گفتید رابطه با چین به استقلالمان ضربه می‌زند! حالا باید پرسید ما که با وجود رابطه با چین، به نظر این کشور درباره‌ی رابطه با آمریکا اهمیتی نمی‌دهیم، حافظ منافع ملی هستیم یا آقایان که اصرار دارند به نظر چین عمل کنیم؟! گفتم: قاضی حکم کرده بود که آدم قالتاق و مال مردم‌خوری را روی الاغ سوار کنند و در شهر جار بزنند مردم این قالتاق را بشناسند و به او قرض ندهند چون می‌خورد و پس نمی‌دهد. غروب که شد صاحب الاغ از او کرایه طلب کرد و یارو گفت: مرد حسابی از صبح تا حالا داری جار می‌زنی و مرا مال مردم‌خور معرفی می‌کنی، حالا از من کرایه می‌خواهی؟!