eitaa logo
نماز اول وقت
93 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
303 فایل
﷽♥️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ‍‍‍الفرج❁ امام صادق(ع): اولین چیزى که از هر انسانى سؤال مى شود نماز است، در صورتى که نماز او پذیرفته بود بقیه اعمال او نیز امکان دارد پذیرفته شود. ولى اگر نماز.... https://harfeto.timefriend.net/16861702623760
مشاهده در ایتا
دانلود
18.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پاسخی به فرمایشات مهران مدیری... مرد باش و سر حرفت بمون! حجت‌الاسلام موسوی‌زاده 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: @m_zade
36.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپی تاسف‌بار از اعتراضات اخیر... وقتی کار دختر و پسرِ اعتراض‌گر به درگیری با یکدیگر کشیده می‌شود 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: @m_zade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شیوه‌ای کارآمد برای رفع فتنه‌ی آشوبگران قیام مردم مشهد، همدان و زنجان علیه آشوبگراناین قیام ادامه دارد... 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: https://eitaa.com/joinchat/798359554C29a931e10b
بدترین خریدِ تاریخِ بایرن‌مونیخ فکر کرده دبی براش امنه بهش بگید روح الله زم توی شدیدترین تدابیر امنیتیِ پاریس بود و دستگیر شد، تو که تویِ لونه‌ی موش و بغل گوشمونی😄✌ 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: https://eitaa.com/joinchat/798359554C29a931e10b
37.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در حق مهسا امینی و خون‌خواهانش ظلم شد با هر عقیده‌ای هستی این کلیپ رو تا پایان ببین 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: @m_zade
27.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 لحظه‌ی شهادت شهید حسین اجاقی در فتنه‌ی اخیر آدم بعضی چیزا رو تا نبینه باور نمیکنه ساکتین امروز، شرمساران قیامتند 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: @m_zade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شکستِ مجازی سلبریتی‌ها... واقعاً یه عده روی دیوار کیا دارن یادگاری می‌نویسن؟ 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: @m_zade
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بیا فرض کنیم جمهوری اسلامی ایران سرنگون شده؛ فردای بی‌جمهوری اسلامی چی میشه؟ حتماً ببینید و به گوش کسانی که مخالف جمهوری اسلامی هستند، اما ایران رو دوست دارند برسونید 🇮🇷 طلبه‌ی تحلیل‌گر: @m_zade
🔺 گفته بیام برا انتقام! 👈 روایت خواندنی از ✍️ روز چهارشنبه 30 شهریور صبح زود راهی صدا و سیما می شوم. حراست ورودی، کارت ملی می خواهد. تقدیم می کنم. بعد بررسی سیستمی می گوید: «ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟: می گویم نه. آدرس می دهد و بعد می گوید:« لطفاً حقیقت را بگو!» لحظه ای به فکر فرو می روم که یعنی چی؟ که بوق ماشین عقبی به سمت جلو هُلم می دهد. به استودیوی ۱۱ می رسم. هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام می شود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث، متفاوت است و مشخص است که نمودارهای ذهنی مجری محترم به هم ریخته، اما همراهی می کند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را می گویم و ثقل بحث اینجاست که: «برای برداشتن گام های درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار می گیرد.» 🔹 برنامه تمام می شود. راهی محل کار می شوم. به کارهای پیشرفت منطقه ای و... می پردازم، خبر شلوغی ها بالاگرفته است. عصر شده و به سرم می زند بروم کف میدان شاید بشود با این ها که می گویند آتش بیار معرکه شده اند صحبت کرد. تجربه 88 تا 98هست. آنجایی که وقت می گذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی، بعضی ها رها می کردند و برمی گشتند! 🔹 می روم خیابان حجاب و به سمت بلوار کشاورز قدم می زنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه می کند و همان اول، مقداری متلک چیزدار نصیبم می شود. همین اول می فهمم اینها کلماتشان هم متفاوت است. کشاورز را رد می کنم، به تقاطع وصال- ایتالیا می رسم. جمعیتی که شعار می دهند در حال بیشتر شدن هستند. سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم. به شانه یکی از پسرها می زنم، بر می گردد: - یاعلی ریشو؟ + محمد هستم. و دست دراز می کنم. دست می دهد. - ارسلان هستم. + کجا به سلامتی؟ - مأموری؟ اسلحه داری؟ دست بند؟ +نه؛ هیچ کدام. می خوام باهاتون بیام. -ما داریم می ریم انتقام بگیریم، به قیافه‌ات نمی آد! + چرا اتفاقاً منم می خوام انتقام بگیرم. - دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمی آد. ما رو اُسکل نکن! +نه به جان « علینژاد»، منم دنبال انتقامم. -ا... ایول؛ «مصی» رو می شناسی؟ 🔹 حالا دیگر همراهشان شده ام. من بین شان هستم. این اولین بار است که این گونه بین دختر و پسرها هستم. +آره، می شناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام. -کی؟ + . -کیه؟ +از «مصب» باحالتره؛ اصلاً مصی فقط زِر می زنه. -درست حرف بزن! مصی خط قرمز ماست! 🔹 یکی شان سریع دارد در گوگل میگردد و با دوتا فحش رکیک به مسئولان می گوید: «قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟» +گفتم که باحالتره! اصلا «حسین» ما آدم کشته و بدجوری انتقام گرفته! -دَمش گرم؛ از حکومتی ها زده؟ +آره از اون بالایی ها. -حاجی! عکسش رو نداری؟ +محمد هستم. -ما بگیم ممد؟ +بفرما. 🔹 یه خانم می آید جلویم، گوشی به دست، از «حسین» که حکومتی زده بگو، می خوام با صدات، پادکست درست کنم برای مبارزه! +این طوری نمی شه؛ بیایید یه گوشه. می پیچیم تو یه فرعی کنار جوب می شینیم! به چشم،١٠نفر می شن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگارها تعارف می شود، به من هم تعارف می کنند، می گم تو تَرکم. می خندن! -ارسلان: بگو؛ می خوایم بریم. 🔹 شروع می کنم و خاطرات مبارزه «حسین علم الهدی» و کشتن ساواکی ها در کرمان و... را برایشان می گویم. آرام آرام چهره ها متفاوت می شود، یکی شان بلند می شود و دوتا فحش خاردار می دهد و می رود. اما بقیه نشسته اند و من داغ تر حرف می زنم تا حسین علم الهدی زیر شنی های . -یکی از دخترها شالش را سرش می کند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی می کند که ناگهان چند نفر در تعقیب چند زن و مرد را می بینیم که مشخص است هر دو طرف حرفه ای هستند. 🔹 با صدای این اتفاق همه حساس می شویم. -یکی از تعقیب کننده ها که با لباس عملیات مشکیS313 هست تا ما را می بیند جلو می آید. چه غلطی می کنید اینجا؟ سرم را بلند می کنم: من مسئولشان هستم. -شما؟ +دوست شما! -پاشید متفرق شید. بزن بزن شروع شده. دختر و پسرها و من بلند می شویم، یکیشان جلو می آید خیلی نزدیک، فرد با لباس S313 کنار من است. -ممدآقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر می شیم. دست برادرS313 را می گیرم، کنارش می کشم، حرف می زنم و می گم دنبال چی هستم! دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیری ها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه. -به من نگاه می کند: به خدا تازه از اربعین و موکب داری آمده ام، خسته و داغان، خدا خیرت بدهد. هر گلی زدی به سر خودت زدی... و می رود. 🔹 بر می گردم، از جمعیت 10 نفره دختر و پسرها، 7 نفر مانده اند. 👈 ادامه در مطلب بعد... 👇👇👇 @hejrat_kon