🙏#حاجت روایی با تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها ✍نماز با #طمأنینه بخوانیم #تسبیحات حضرت زهراء با آرامش بگوییم.

بسم الله الرحمن الرحیم #روز عرفه #تسبیحات پیامبرخدا صلی الله علیه و اله پس فرموده بخوان این تسبیحات را كه مروى از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله است و سیّد بن طاوُس در اقبال ذكر فرموده: سُبْحَانَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ عَرْشُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْأَرْضِ حُكْمُهُ‏ منزه آن خدایى كه عرش با عظمت او در آسمان است منزه است آن خدایى كه فرمانش در زمین است سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْقُبُورِ قَضَاؤُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْبَحْرِ سَبِیلُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی النَّارِ سُلْطَانُهُ‏ منزه است آن خدایى كه در قبرها قضاى او جارى شده منزه است آن خدایى كه در دریا راه دارد منزه است آن خدایى كه در دوزخ فرمانفرمایى دارد سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْقِیَامَةِ عَدْلُهُ‏ منزه است خدایى كه در بهشت است رحمتش منزه است خدایى كه عدالتش در قیامت ظاهر مى ‏شود سُبْحَانَ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاءَ سُبْحَانَ الَّذِی بَسَطَ الْأَرْضَ سُبْحَانَ الَّذِی لاَ مَلْجَأَ وَ لاَ مَنْجَى مِنْهُ إِلاَّ إِلَیْهِ‏ منزه است خدایى كه آسمان را برافراشت منزه است خدایى كه زمین را بگسترد منزه است خدایى كه جز به درگاه او پناه و راه نجاتى نیست سپس بگو: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ منزه است خداى و ستایش مخصوص اوست و معبود بحقى جز خداى نیست و خدا بزرگتر از هر چیز است و بخوان سوره توحید صد مرتبه و آیة الكرسی صد مرتبه و صلوات بر محمد و آل محمد صد مرتبه و بگو: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی‏ نیست معبود بحقى جز خداى‏ یگانه كه انبازى ندارد و پادشاهى و ستایش او را سزد زنده كند و بمیراند و بمیراند و زنده كند وَ هُوَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ و او زنده است كه هرگز نمیرد به دست اوست هر خیر و نیكى و او بر هر چیزى تواناست ‌و سپس بگو ده مرتبه‏ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ‏ آمرزش مى ‏طلبم از خداى كه نیست معبودى بحق جز او كه زنده و پاینده است و بسوى او باز مى‏ گردم ده مرتبه‏ یَا اللَّهُ‏ ده مرتبه‏ یَا رَحْمَانُ‏ ده مرتبه‏ یَا رَحِیمُ‏ ده مرتبه‏ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ‏ اى آفریننده آسمانها و زمین اى صاحب جلالت و بزرگوارى ده مرتبه‏ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ‏ ده مرتبه‏ یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ‏ ده مرتبه‏ یَا لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ‏ اى كه نیست معبود به حقى جز ذات مقدست ده مرتبه‏ آمِینَ‏ ده مرتبه‏ پس بگو: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ یَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ بار خدایا من از تو درخواست مى ‏كنم اى خدایى كه او از رگ گردن به من نزدیكتر است یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى وَ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ‏ اى خدایى كه میان مرد و دلش حایل شوى اى خدایى كه در منظر اعلى و افق مبینى یَا مَنْ هُوَ الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى یَا مَنْ لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ اى خدایى كه بخشاینده و بر عرش با عظمتت استوارى اى كه به مانندش چیزى نیست و او شنوا و بیناست أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ از تو درخواست مى ‏كنم كه بر محمد و آل محمد درود فرستى و بخواه حاجت خود را كه بر آورده خواهد شد ان شاء الله تعالى‏ مفاتیح الجنان اعمال عرفه #صلوات ختم کنید #اللهم عجل لولیک الفرج #نشر و اطلاع رسانی باشما

#داستان_نماز 🌳 امتحان یا #نماز_اول_وقت ؟ 🌳 🌹 یادمه معلم گفته بود امتحان دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. 🌹 آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🌹 دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم #نماز احمد طولانی است. 🌹 احمد مقید بود که ذكر #تسبیحات را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🌹 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. 🌹 بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. 🌹 معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 🌹 هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 🌹 معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 🌹 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف #شهید #احمدعلی_نیّری ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری. @Namazeavalevaght