eitaa logo
کانال نماز خوب
1.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
✅ کانال اول ما @ahkaamcanonical 🔴 جهت پیشنهاد و انتقاد،پاسخگویی #سئوالات_شرعی، #ازدواج، و #دیگر_مسائل به این آیدی می توانید رجوع بفرمایید.👇👇👇 @fatematozahrastmadaram 🔵 ادمین تبادل و تبلیغ:👇👇 @fadaypedar79 کپی_آزاد ۹۹/۲/۱۷ ♥از صبوری شما متشکریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 9⃣ آرى، اگر قبيله اوس با ابوبكر بيعت مى كنند براى اين است كه مى خواهند سعد (بزرگ قبيله خزرج) خليفه نشود! آنها خيال مى كنند اگر با ابوبكر بيعت نكنند حتما سعد خليفه خواهد شد. چه كسانى اين آتش زير خاكستر (كينه بين اوس و خزرج) را امروز روشن كردند؟ آرى، عدّه اى مى دانستند كه اختلاف اين دو قبيله براى موفقيّت آنها لازم است و براى همين نقشه خود را به خوبى اجرا كردند. آيا به ياد دارى اوّلين كسى كه با ابوبكر بيعت كرد كه بود؟ بشير را مى گويم، او كه يكى از بزرگان قبيله خزرج است، به علّت حسدى كه نسبت به پسرعموى خود، سعد، دارد با ابوبكر بيعت كرد تا مبادا سعد، خليفه شود. اكنون، با بيعت كردن بشير، در قبيله خزرج اختلاف افتاده است، عدّه اى طرفدار كار بشير هستند و عدّه اى هم مخالف. نگاه كن! بشير مشغول سخن گفتن با افراد قبيله خود (قبيله خزرج) است، او به آنها اين چنين مى گويد: «اكنون كه همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص18)دارند با ابوبكربيعت مى كنند، پس ما از آنها عقب نيفتيم». عدّه اى با او موافق مى شوند و مى روند و با ابوبكر بيعت مى كنند. سعد (رئيس قبيله خزرج) با مردم سخن مى گويد، امّا ديگر كسى به سخن او گوش نمى كند، او هر طور هست مى خواهد مانع شود تا قبيله او با ابوبكر بيعت كنند. امّا ديگر فايده اى ندارد، مردم از هر طرف هجوم مى آورند، و سعد، بزرگ طايفه خزرج در زير دست و پا قرار مى گيرد. عدّه اى از طرفداران سعد فرياد مى زنند: «آرام بگيريد، مواظب باشيد مبادا سعد در زير دست و پاى شما پايمال شود». در اين ميان عُمَر فرياد مى زند: «سعد را بكُشيد، او را زير دست و پا، پايمال كنيد». 35 عُمَر به طرف سعد مى رود و به او مى گويد: «اى سعد، من دوست دارم آن چنان زير دست و پاىِ مردم، پايمال شوى كه همه اعضاى بدنت در هم كوبيده شود». 36 قيس، پسرِ سعد، اين سخن را مى شنود جلو مى آيد و ريش عمررا در دست مى گيرد و مى گويد: «به خدا قسم اگر مويى از سر پدرم كم شود نخواهم گذاشت از اينجا سالم بيرون بروى». 37 ابوبكر اين صحنه را مى بيند، با عجله به سوى عُمَر مى آيد و به او مى گويد: «اى عُمَر، آرام باش، امروز، روزى است كه ما بايد با آرامش با مردم برخورد كنيم، خشونت، ما را از هدف خود دور مى كند». 38 عُمَر با شنيدن اين سخن، آرام مى شود وتصميم مى گيرد تا صحنه را ترك كند و سعد را به حال خود بگذارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص19) اكنون سعد رو به عُمَر مى كند و مى گويد: «اگر من بيمار نبودم و قدرت داشتم با شما جنگ مى كردم». آنگاه او به فرزندان خود مى گويد: «مرا از اينجا ببريد». فرزندان سعد، پدر خود را از سقيفه بيرون مى برند. 39 به خليفه خبر مى دهند كه سعد به منزل خود رفته است. بايد هر طور هست او را به سقيفه باز گرداند، او بايد بيعت كند، مگر مسلمانان، همه با ابوبكر بيعت نكردند، او چرا مى خواهد اتّحاد مسلمانان را به هم بزند؟ از اينجا ديگر، كم كم، سخن اهل سقيفه تغيير مى كند. آرى، حالا ديگر هر كس با خليفه مخالف باشد و با او بيعت نكند با اسلام مخالف است. حتما تعجّب مى كنى. آرى، اكنون كه بيشتر مسلمانان با ابوبكر بيعت كرده اند، ديگر او، نماد اسلام شده است و مخالفت با او مخالفت با اسلام است! خليفه، عدّه اى را به خانه سعد مى فرستد تا از او بخواهند كه براى بيعت كردن به سقيفه بيايد. فرستاده خليفه به خانه سعد مى رود و پيامِ خليفه را به او مى رساند. سعد در جواب مى گويد: «تا جان در بدن دارم هرگز با شما بيعت نخواهم كرد» فرستاده خليفه به سوى سقيفه باز مى گردد و سخن سعد را براى خليفه باز مى گويد. خليفه به فكر فرو مى رود كه اكنون چه بايد كرد. عُمَر رو به خليفه مى كند و مى گويد: «اى خليفه، سعد را به حال خود نگذار، او بايد با شما بيعت كند» در اين ميان يكى از اطرافيان به خليفه مى گويد: «سعد را به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه20)حال خود بگذاريد، او آدم لجبازى است، او هرگز با شما بيعت نخواهد كرد تا كشته شود و با ريختن خون او، تمام قبيله او در فكر انتقام خواهند افتاد و اين براى خلافت شما خوب نيست، او پيرمردى مريض است و يك پيرمرد مريض و تنها، هيچ كارى بر ضدّ شما نمى تواند انجام دهد». خليفه اين سخن را مى پسندد و ديگر كسى را به دنبال سعد نمى فرستد. 40 نوشتها👇 35. تاريخ اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح المعروف باليعقوبي (ت 284 ه)، بيروت: دار صادر 36تاريخ بغداد أو مدينة السلام، أبو بكر أحمد بن علي الخطيب البغدادي (ت 463 ه)، المدينة المنوّرة / بغداد: المكتبة السلفيّة 37. تاريخ مدينة دمشق، علي بن الحسن بن عساكر الدمشقي (ت 571 ه) 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
پرسش و پاسخ(٣).mp3
4.34M
🌿 سؤال: آیا می توان ثوابِ نمازهای خود را به ائمه معصومین یا والدین یا کس دیگری هدیه کنیم⁉️ حجة الاسلام امیرحسین دریایی🎙 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
کانال نماز خوب
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 9⃣ آرى، اگر قبيله اوس با ابوبكر بيعت مى كنن
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 🔟 آيا موافقى با هم سرى به خانه پيامبر بزنيم؟ نگاه كن! على (ع) بدن پيامبر را در خانه آن حضرت به خاك سپرده است و كنار قبر آن حضرت نشسته است. بنى هاشم هم اينجا هستند، عبّاس، عموى پيامبر در كنارى نشسته است. مقداد و سلمان و ابوذر و چند نفر ديگر هم اينجا هستند. آرى، خيلى از مسلمانان در مراسم دفن پيامبر حاضر نشدند. 41 يك نفر سراسيمه به اين سو مى آيد. او از همه مى پرسد كه على (ع) كجاست؟ اگر على (ع) را مى خواهى برو كنار قبر پيامبر، او را آنجا مى توانى ببينى. او مى خواهد خبر مهمّى را به على (ع) بگويد. خبر او اين است: «مردم در سقيفه با ابوبكر بيعت كردند». مولايت را نگاه كن! او شروع به خواندن آيه دوم سوره «عنكبوت» مى كند: (أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُواْ أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لاَ يُفْتَنُونَ)، آيا مردم خيال مى كنند وقتى گفتند ما ايمان آورديم، امتحان نمى شوند؟ ». آرى، اين مردم كسانى بودند كه ادّعاى ايمانِ آنها، همه دنيا را گرفته بود، امّا امروز كه امتحان پيش آمد چند نفر سر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص21) بلند بيرون آمدند؟ چند نفر توانستند از اين فتنه نجات پيدا كنند؟ آرى، امروز، روز امتحان بزرگ الهى بود و متأسّفانه خيلى‌ها در اين آزمون بزرگِ تاريخ، سرافكنده شدند. 42 گوش كن! صدايى از بيرون خانه به گوش مى رسد: «اى على! مردم در سقيفه با ابوبكر بيعت كرده اند، همه ما آماده هستيم تا تو را در راه جنگ با آنها يارى كنيم ». 43 آيا موافقى بيرون برويم و ببينيم كيست كه اين گونه سخن مى گويد؟ خداى من! اين ابوسفيان است! همان كسى كه براى كشتن پيامبر، جنگ بدر و اُحد را به راه انداخت. اكنون چه شده است كه او امروز دلش براى اسلام مى سوزد؟ نه او دلش براى اسلام نمى سوزد، او نقشه اى در سر دارد. او نزديك مى آيد و چنين مى گويد: «اى على! دستت را بده تا با تو بيعت كنم». 44 مولايت را نگاه كن، چگونه جواب ابوسفيان را مى دهد: «اى ابوسفيان! تو از اين سخنان خود قصدى جز مكر و حيله ندارى». ابوسفيان اين سخن را كه مى شنود از آنجا دور مى شود. 45 آرى، ابوسفيان پيش خود نقشه كشيده بود تا امروز انتقام خود را از اسلام بگيرد. او اوّلين كسى است كه خبر سقيفه را براى على (ع) آورد، او كه شمشير زدن و شجاعت على (ع) در جنگ‌ها را ديده بود، خيال مى كرد اكنون نيز، على (ع) شمشير به دست خواهد گرفت و به جنگ اهل سقيفه خواهد رفت و جنگ داخلى در مدينه روى خواهد داد و آن وقت بهترين فرصت خواهد بود تا دشمنان اسلام به ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه22) مدينه حمله كنند و ديگر هيچ اثرى از اسلام باقى نماند و او به آرزوى خود برسد. 46 امّا ابوسفيان نمى دانست كه على (ع)، اين گونه اميد او را نا اميد خواهد كرد. آرى، آن حضرت براى اسلام زحمت هاى زيادى كشيده است، اكنون اجازه نخواهد داد تا ابوسفيان به خواسته خود برسد. اگر ديروز شمشير على (ع)، مايه نجات اسلام شد امروز صبر او، مايه بقاى اسلام است. اكنون، اهل سقيفه همه با ابوبكر بيعت كرده اند، و موقع آن فرا رسيده است كه خليفه را به مركز شهر ببرند. خليفه همراه با كسانى كه در سقيفه هستند به مسجد شهر مى رود. در مسير به هر كس برخورد مى كنند او را مجبور مى كنند تا با ابوبكر بيعت كند. 47 نوشتها👇 41. تذكرة الحفّاظ، محمّد بن أحمد الذهبي (ت 748 ه)، بيروت: دار إحياء التراث العربي. 42. تذكرة الفقهاء، جمال الدين بن الحسن بن يوسف بن علي بن مطهّر المعروف بالعلاّمة الحلّي (ت 726 ه)، منشورات المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، طبعة حجرية. 43. تعجيل المنفعة بزوائد رجال الأئمّة الأربعة، أحمد بن علي العسقلاني (ابن حجر) (ت 852 ه)، تحقيق: أيمن صالح شعبان، بيروت: دار الكتب العلمية، الطبعة الاُولى، 1416 ه. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 1⃣1⃣ آرى، مسلمانان بر خلافت ابوبكر، متّحد شده اند و هر كس كه با اين اتّحاد و يگانگى، مخالف باشد كشته خواهد شد. حتما مى گويى به چه جرمى؟ به جرم بر هم زدن وحدت مسلمانان! امّا سؤل من اين است كه آيا همه مسلمانان با ابوبكر بيعت كرده اند؟ هنوز كه بنى هاشم و على (ع) با او پيمان نبسته اند؟ اين چه وحدتى است كه شما از آن سخن مى گوييد؟ نگاه كن! خليفه را با چه احترامى به مسجد مى برند! على (ع)، پيكر پيامبر را دفن كرده و به خانه خود رفته است. عدّه اى از مردم در مسجد پيامبر جمع شده اند، در اين ميان، عثمان همراه با بنى اُميّه در گوشه اى از مسجد نشسته اند. 48 در اين هنگام ابوبكر را وارد مسجد مى كنند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص23)و او را بر بالاى منبر پيامبر مى نشانند. عُمَر نگاهى به مسجد مى كند، مى بيند كه ابوسفيان با عدّه اى از بنى اُميّه در گوشه اى نشسته اند در ميان آنها عثمان هم به چشم مى خورد. ابوسفيان با ديگران بر ضدّ خليفه سخن مى گويد. به راستى چگونه مى توان ابوسفيان را راضى كرد؟ راه حلّى به ذهن خليفه مى رسد. يك نفر پيام مهمّى را براى ابوسفيان مى آورد: «به تو قول مى دهيم كه فرزندت، معاويه را در حكومت خود شريك كنيم». 49 ابوسفيان لبخندى مى زند و مى گويد: «آرى، ابوبكر چه خوب خليفه اى است كه صله رحم نمود و حقّ ما را ادا كرد». اكنون ابوسفيان و بنى اُميّه براى بيعت با خليفه مى آيند. آرى، اين گونه ابوسفيان حاضر مى شود كه با خليفه بيعت كند. عُمَر رو به بقيّه مى كند و مى گويد: «چرا هر كدام از شما در گوشه اى نشسته ايد؟ بياييد با خليفه رسول خدا، ابوبكر بيعت كنيد». 50 عثمان از جا بلند مى شود و نزد ابوبكر مى رود و با او بيعت مى كند، با بيعت عثمان همه بنى اميّه با ابوبكر بيعت مى كنند. 51 اكنون، همه نگاه‌ها متوجّه بنى هاشم و خاندان پيامبر است، آيا آنها با ابوبكر بيعت خواهند كرد؟ در اين ميان، جمعيّت زيادى وارد شهر مدينه مى شوند، خدايا! اين همه جمعيّت از كجا آمده اند و در اين شهر چه مى خواهند؟ نگاه كن! همه آنها از قبيله أسلم مى باشند. مردم اين قبيله در اطراف مدينه زندگى مى كنند، آنان امروز به مدينه آمده اند تا ابوبكر را يارى كنند. آنها به سوى مسجد مى روند، وقتى عُمَر از آمدن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص24)آنان با خبر مى شود، خيلى خوشحال مى شود و يقين مى كند كه ديگر پيروزى از آن خليفه است. 52 هنوز عدّه اى از مردم شهر با خليفه بيعت نكرده اند، خوب است آنها را با پول راضى كنيم! چه كسى است كه بتواند در مقابل پول استقامت كند؟ اين پول‌ها را بايد براى زنان اين شهر فرستاد. بايد از راه زنان در دل‌ها نفوذ كرد، هر كس بتواند زنان را به سوى خود جذب كند جامعه را مى تواند از آنِ خود بنمايد. كيسه هاى پول به سوى خانه هاى مدينه برده مى شوند. ابوبكر در منبر خود به اين سخن‌ها اشاره مى كند كه در حكومت من غذاهاى خوب براى شما مهيا خواهد بود و روزهاى خوبى در انتظارتان است. 53 📚 نوشتها👇 48. تفسير القرطبي (الجامع لأحكام القرآن)، أبو عبد اللّه محمّد بن أحمد الأنصاري القرطبي (ت 671 ه)، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه170) تحقيق: محمّد عبد الرحمن المرعشلي، بيروت: دار إحياء التراث العربي، الطبعة الثانية، 1405 ه. 49. تفسير القمّي، علي بن إبراهيم القمّي، تصحيح: السيّد طيّب الموسوي الجزائري، النجف: مطبعة النجف. 50. تفسير الكبير ومفاتيح الغيب (تفسير الفخر الرازي)، أبو عبد اللّه محمّد بن عُمَر المعروف بفخر الدين الرازي (ت 604 ه)، بيروت: دار الفكر، الطبعة الاُولى، 1410 ه. 51. تفسير الميزان (الميزان في تفسير القرآن)، محمّد حسين الطباطبائي (ت 1402 ه)، قمّ: طبع مؤسّسة إسماعيليان، الطبعة الثانية، 1394 ه 52. تفسير فرات الكوفي، أبو القاسم فرات بن إبراهيم بن فرات الكوفي (ق 4 ه)، إعداد: محمّد كاظم المحمودي، طهران: وزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي، الطبعة الاُولى، 1410 ه. 53. تفسير نور الثقلين، عبد علي بن جمعة العروسي الحويزي (ت 1112 ه)، تحقيق: السيّد هاشم الرسوليالمحلاّتي، قمّ: مؤسّسة إسماعيليان، الطبعة الرابعة، 1412 ه. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  کانال نماز خوب
🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺 : تلاوت سوره واقعه در شب جمعه سفارش شده است. امام صادق (ع) فرمودند: هر كس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند، خداوند وی را دوست بدارد و نیز دوستی او را در دل همه مردم اندازد و در طول عمرش در این دنیا بدبختی و تنگدستی نبیند و آسیبی از آسیب‌های دنیا به او نرسد و از همدمان امیرالمؤمنین (ع) باشد و این سوره خصوصیتی نسبت به امیرالمؤمنین(ع) دارد كه دیگران با وی در آن شریك نیستند. آثار و بركات سوره مبارکه واقعه: ۱) رفع فقر و تنگدستی💚 ۲) ایجاد بركت🌺 ۳) محبوبیت💕  ۴) آسانی مرگ و بخشش اموات🍃 هنگام تلاوت من رو از دعای خیرتون محروم نفرمایید. 🌹🌹 التماس دعای شهادت 🌹🌹 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
فهرست : 1-عوامل درونی ترک نماز الف) بینشی 1-ضعف ایمان به خداوند ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 2- ضعف ایمان به معاد ( درآمد ،عوامل ودرمان این قسمت به قسمت ضعف ایمان به خداوند ارجاع داده شده است.) 3- غفلت ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 4- جهل ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 5- عدم تفکر ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) ب ) گرایشی 1-کبر( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 2-ناامیدی ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 3-ضعف اراده ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 4- احساس ریا وخود نمایی ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 5- احساس تحجر وعقب وماندگی ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 6- لجاجت( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) ج ) کنشی 1-تنبلی ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 2-تسویف ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 3-کثرت گناه وشهوت رانی ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 4-افراط وتفریط ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 5-خجالت ( درآمد ، انواع ، عوامل ، درمان) 2- عوامل بیرونی ترک نماز الف:خانواده ب:رفیق بد ج:شیطان د:بد عمل کردن دین داران ه:محیط و:فعالیتهای دشمن کانال ⭕️ @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال نماز خوب
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 1⃣1⃣ آرى، مسلمانان بر خلافت ابوبكر، متّحد ش
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 2⃣1⃣ آنجا را نگاه كن! بيرون مسجد، كنار درِ آن خانه را مى گويم. آن زن چه مى گويد، چرا صداى خود را بلند كرده است؟ آيا مى خواهيد دين مرا با پول بخريد؟ هرگز! هرگز نخواهيد توانست مرا از دينم جدا كنيد، من اين پول هاى شما را قبول نمى كنم. خدايا، اين شير زن كيست كه اين گونه سخن مى گويد؟ او از طايفه بنى عَدىّ است، او با گوش خود شنيده كه پيامبر، در روز غدير، على (ع) را به عنوان خليفه و جانشين خود معرّفى نموده است. اكنون، او چگونه براى پول و مال دنيا، دست از مولاى خود بردارد؟ آفرين بر تو اى شير زن مدينه! كاش مردان مدينه به اندازه تو غيرت داشتند و اين گونه على (ع) را تنها نمى گذاشتند. 54 اكنون، كار تبليغات شروع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص25) مى شود، بايد كارى كرد كه اين مردم باور كنند كه ابوبكر خليفه رسول خداست. ابوبكر بر روى منبر نشسته است، ناگهان يك نفر از درِ مسجد وارد مى شود و رو به ابوبكر مى كند و مى گويد: «اى خليفه خدا». همه تعجّب مى كنند، آيا ابوبكر اين قدر مقام پيدا كرده كه خليفه خدا شده است؟! ابوبكر از بالاى منبر فرياد مى زند: «من خليفه خدا نيستم، بلكه خليفه رسول خدا هستم و به اين راضى هستم كه مرا به اين نام بخوانيد». 55 آرى، اين گونه است كه لقب خليفه رسول خدا براى ابوبكر، عنوان رسمى شناخته مى شود. بعد از آن خليفه سخنان خود را ادامه مى دهد: «اى مردم! هيچ كس شايستگى خلافت را همانند من ندارد، آيا من اوّلين كسى نبودم كه نماز خواندم، آيا من بهترين يار پيامبر نبودم؟ ». 56 همه كسانى كه در پاى منبر خليفه نشسته اند سخن او را تأييد مى كنند، آرى، همه كسانى كه اينجا هستند به ياد دارند على (ع) اوّلين كسى است كه به پيامبر ايمان آورد و با آن حضرت نماز خواند. 57 مگر تا مدّت ها، فقط على (ع) و خديجه (س) همراه پيامبر نماز نمى خواندند؟ 58 آن روزها كه هنوز ابوبكر مسلمان نشده بود، امّا اكنون كسى جرأت ندارد حقيقت را بگويد. آن كيست كه در كوچه هاى مدينه مى گردد و فرياد مى زند: «همه مسلمانان با ابوبكر بيعت كرده و او را به عنوان خليفه رسول خدا انتخاب نموده اند، پس هر چه زودتر براى بيعت كردن با او به مسجد بياييد». نمى دانم او را شناختى يا نه؟ او عُمَر است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص26) ، از وقتى كه خبردار شده است عدّه اى از مردم هنوز با ابوبكربيعت نكرده اند، در كوچه هاى مدينه مى گردد و همه را به بيعت با ابوبكر فرا مى خواند. 59 آرى، عدّه اى از مردم در خانه هاى خود مخفى شده اند، عُمَر مى خواهد هر طور شده است آنها را براى بيعت با ابوبكر به مسجد بكشاند. عدّه اى با شنيدن صداى عُمَر براى بيعت با خليفه از خانه هاى خود خارج مى شوند. ولى عدّه ديگرى به اين سادگى حاضر نيستند با ابوبكر بيعت كنند، آنها كسانى هستند كه مى خواهند به على (ع) وفادار بمانند. بايد فكر اساسى كرد. به نظر شما، عُمَر چه راه حلّى را انتخاب خواهد كرد؟ آرى، بايد به سراغ على (ع) رفت، تا زمانى كه او با ابوبكر بيعت نكرده است، نمى توان بقيّه مردم را مجبور به بيعت با ابوبكر كرد. براى همين عُمَر به سوى مسجد رفته و به خليفه چنين مى گويد: «اى خليفه پيامبر! تا زمانى كه على بيعت نكند بيعت بقيّه مردم به درد ما نمى خورد، هر چه زودتر كسى را به دنبال على بفرست تا او را به اينجا بياورد و او با تو بيعت كند». 60 55. التلخيص الحبير في تخريج الرافعي الكبير، الإمام أبو الفضل أحمد بن علي بن حجر العسقلاني (ت 852 ه)، بيروت: دار الفكر. 📚 نوشتها👇 56. التمهيد لما في الموطّأ من المعاني والأسانيد، يوسف بن عبد اللّه القرطبي (ابن عبد البرّ) (ت 463 ه)، تحقيق: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه171) مصطفى العلوي ومحمّد عبد الكبير البكري، جدّة: مكتبة السوادي، 1387 ه. 57. التوحيد، أبو جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه القمّي المعروف بالشيخ الصدوق (ت 381 ه)، تحقيق: هاشم الحسيني الطهراني، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامي، الطبعة الاُولى، 1398 ه. 58. تهذيب الأحكام فى شرح المقنعة، أبو جعفر محمّد بن الحسن المعروف بالشيخ الطوسي (ت 460 ه)، بيروت: دار التعارف، الطبعة الاُولى، 1401 ه. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 3⃣1⃣ ابوبكر، قُنفُذ را به حضور مى طلبد و به او مى گويد: «نزد على (ع) برو و به او بگو كه خليفه رسول خدا تو را مى طلبد». 61 نمى دانم نام قُنفُذ را شنيده اى يا نه؟ او مردى بسيار خشن و سياه دل مى باشد و براى همين در اين روزها براى اهداف خليفه، خيلى مفيد است. 62 قنفذ همراه با عدّه اى به سوى خانه على (ع) حركت مى كند. درِ خانه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص27) به صدا در مى آيد، على (ع) از خانه بيرون مى آيد: از من چه مى خواهى؟ اى على! هر چه زودتر به مسجد بيا كه خليفه پيامبر تو را مى خواند. آيا فراموش كرده ايد كه پيامبر مرا خليفه و جانشين خود قرار داده است؟ قنفذ نمى داند چه جواب بگويد، براى همين به سوى مسجد باز مى گردد. ابوبكر وقتى مى بيند كه قُنفُذ تنها آمده است به او مى گويد: پس على كجاست؟ چرا او را نياوردى؟ وقتى به على گفتم كه خليفه پيامبر تو را مى طلبد در جواب گفت كه پيامبر مرا خليفه و جانشين خود قرار داده است. 63 همه كسانى كه در مسجد هستند به ياد سخنان پيامبر مى افتند، آرى، پيامبر بارها و بارها بالاى همين منبر (كه الآن ابوبكر بر روى آن نشسته است) در مورد جانشينى على (ع) سخن گفته است. ترديد در دل همه كاشته مى شود، همه با خود مى گويند: «چرا ما به اين زودى سخنان پيامبر را فراموش كرديم؟ » عُمَر نگاهى به جمعيّت مى كند، مى فهمد كه الآن است كه سخن على (ع)، باعث بيدارى اين مردم شود. براى همين عُمَر رو به ابوبكر مى كند و فرياد مى زند: «به خدا قسم، اين فتنه فقط با كشتن على تمام مى شود. آيا به من اجازه مى دهى كه بروم و سرِ او را براى تو بياورم؟ » 64 ترس در وجود همه مى نشيند، آيا به راستى عُمَر اين كار را خواهد كرد؟ ابوبكر رو به عُمَر مى كند و از او مى خواهد كه بنشيند. امّا او نمى نشيند، ابوبكر او را قسم مى دهد كه آرام بگيرد وبنشيند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(ص28) 65.عُمَر مى نشيند و ابوبكر رو به قُنفُذ مى كند و مى گويد: «برو به على بگو كه ابوبكر تو را مى طلبد، همه مسلمانان با ابوبكر بيعت كرده اند و تو هم يكى از آنها هستى و بايد براى بيعت به مسجد بيايى». 66 قنفذ اين بار همراه با ده نفر به سوى خانه على (ع) مى رود و مى گويد: اى على! ابوبكر تو را مى طلبد، تو بايد براى بيعت با او به مسجد بيايى. پيامبر به من وصيّت كرده است كه وقتى او را دفن نمودم از خانه خود خارج نشوم تا اين كه قرآن را به صورت كامل بنويسم. نگاه كن! 📚 پی نوشتها👇 61. تهذيب المقال في تنقيح كتاب الرجال، محمّد علي الموحّد الأبطحي (معاصر)، قمّ: ابن المؤلّف، الطبعة الثانية، 1417 ه. 62. الثقات، محمّد بن حبّان البُستي (ت 354 ه)، بيروت: مؤسّسة الكتب الثقافية، 1408 ه. 63. جامع أحاديث الشيعة، السيّد البروجردي (ت 1383 ه)، قمّ: المطبعة العلمية. 64. جامع الرواة، محمّد بن علي الغروي الأردبيلي (ت 1101 ه)، بيروت: دار الأضواء، 1403 ه. 65. الجامع الصغير في أحاديث البشير النذير، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه172) بكر السيوطي (ت 911 ه)، بيروت: دار الفكر. 66. جواهر الكلام فى شرح شرائع الإسلام، محمّد حسن النجفي (ت 1266 ه)، بيروت: مؤسّسة المرتضى العالمية. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
سید جملات نماز کدام جمله است؟ ذکری که مدام بر زبان امام باقر بود، محبوب و معشوق تو زیبایی یا ثروت یا قدرت یا علم یا مقام ؟.mp3
1.4M
🌹 🌳 سید جملات نماز کدام جمله است؟ 🌳 ذکری که مدام بر زبان امام باقر علیه السلام بود... 🌳 محبوب و معشوق واقعی تو چیست : زیبایی یا ثروت یا قدرت یا علم یا مقام؟ کانال ⭕️ @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
کانال نماز خوب
🍃🌷 ﷽ 📚 #فریاد_مهتاب خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 3⃣1⃣ ابوبكر، قُنفُذ را به حضور مى طلبد و به
🍃🌷 ﷽ 📚 خاطرات مظلومانه ی مادر مدینه قسمت 4⃣1⃣ على (ع) بعد از گفتن اين سخن وارد خانه مى شود و در را مى بندد. او براى حفظ اسلام، صبر مى كند و در خانه خود مى نشيند. پيامبر از دنيا رفته است و هنوز قرآن به صورت كامل، جمع آورى نشده است، درست است كه عدّه اى به فكر رياست و حكومت دنياى خود هستند، امّا على (ع) به فكر قرآن است. قنفذ به سوى مسجد باز مى گردد و سخن على (ع) را به ابوبكر مى گويد. خليفه، خيلى ناراحت است، براى اين كه ديگر نمى تواند على (ع) را به زور از خانه بيرون بياورد، همه فهميده اند كه على (ع) مشغول جمع آورى قرآن است و ديگر كسى نمى تواند مزاحم على (ع) شود، گويا چاره اى نيست، بايد صبر كرد تا على (ع)، كار نوشتنِ قرآن را تمام كند. * * * امروز پنج شنبه، اوّل ماه ربيع الأوّل است، مردم براى خواندن نماز در مسجد جمع شده اند. على (ع) وارد مسجد مى شود. همه تعجّب مى كنند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(صفحه29) ، او كه قسم خورده بود تا قرآن را ننويسد از خانه خود خارج نشود. خوب نگاه كن، آيا آن پارچه را مى بينى كه در دست هاى اوست؟ على (ع) قرآن را نوشته و در داخل اين پارچه گذاشته و به مسجد آورده است. او با صداى بلند با مردم سخن مى گويد: «اى مردم، من در اين مدّت، مشغول نوشتن قرآن بودم، نگاه كنيد، اين قرآنى است كه من نوشته ام، من به تفسير همه آيه هاى قرآن آگاه هستم چرا كه از پيامبر در مورد همه آنها سؤل كرده ام». 68 اگر كسى خواهان فهم قرآن باشد بايد نزد على (ع) برود، زيرا او از همان ابتداىِ نزول قرآن همراه با پيامبر بود و هر گاه آيه اى نازل مى شد، تفسير آن را از پيامبر مى پرسيد. در اين هنگام عُمَر از جا بلند مى شود و مى گويد: «ما نياز به قرآن تو نداريم». 69 وقتى كه عُمَر اين سخن را مى گويد على (ع) قرآنى را كه نوشته است به خانه خود مى برد. اين مردم چقدر زود سخن پيامبر را فراموش كردند، پيامبر فرمود: «من شهر علم هستم و على (ع) دروازه آن است و هر كس خواهان علم است آن را از على (ع) بياموزد ». چرا اينان امروز با على (ع) اين گونه برخورد مى كنند؟ مگر آنان خواهند توانست قرآن را به درستى تفسير كنند؟ پی نوشتها👇 67. حاشية الشيرواني على تحفة المحتاج، العلاّمة عبد الحميد الشيرواني، بيروت: دار صادر. 68. الحدائق الناضرة فى أحكام العترة الطاهرة، يوسف بن أحمد البحراني (ت 1186 ه)، تحقيق: محمّد تقى الإيرواني، النجف: دار الكتب الإسلامية، 1377 ه. 👈 .... 📚🖊نویسنده دکتر مهدی خدامیان آرانی 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃