eitaa logo
کانال نماز خوب
1.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
✅ کانال اول ما @ahkaamcanonical 🔴 جهت پیشنهاد و انتقاد،پاسخگویی #سئوالات_شرعی، #ازدواج، و #دیگر_مسائل به این آیدی می توانید رجوع بفرمایید.👇👇👇 @fatematozahrastmadaram 🔵 ادمین تبادل و تبلیغ:👇👇 @fadaypedar79 کپی_آزاد ۹۹/۲/۱۷ ♥از صبوری شما متشکریم
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 | حضرت آیت الله مرتضی مطهری: مساله ای که در مورد نماز مورد توجه اسلام قرار گرفته است دقت زیاد نسبت به رعایت وقت است به طوری که دقیقا روی دقیقه، ثانیه آن حساب شده است. ▫️بدون شک این امر در روح عبادت و رابطه انسان با خدا موثر نیست که مثلا اگر یک دقیقه قبل از وقت نماز را شروع کنیم آن حالت تقرب و توجه پیدا نمی شود. ▫️نماز اگر اول وقت انجام شود تقرب ایجاد می شود اسلام خواسته نوعی تمرین وقت شناسی و تمرین احترام گزاردن به نظم و وقت قرار داده باشد. " ر.ک : استاد شهید مرتضی مطهری، تعلیم وتربیت در اسلام(انتشارات صدرا، 1371) ص192 " کانال ⭕️ @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
؛ فهرستی از برنامه ی عبادی آیت الله بهجت (ره) 🌹🌹🌹🌹🌹 🔹 حضرت آیت الله بهجت، شروع عبادتشان از نیمه‌های شب بود. دو تا سه ساعت پیش از اذان صبح برای ادای نماز شب و عبادت از خواب برمی‌خاستند. زیر لب ذکر می‌گفتند و گاهی شعرهایی را زمزمه می‌کردند و پس از وضو مشغول عبادت و رازونیاز با خداوند متعال می‌شدند. 🔹 پس از اقامۀ نماز صبح، به تعقیبات نماز مشغول می‌شدند. 🔹 زیارت عاشورا و نمازش را به‌جا می‌آوردند و دعای علقمه را می‌خواندند. سپس صد لعن و صد سلام زیارت عاشورا را در میان کارهای روزمره و مسیر رفت‌وآمد به حرم یا کلاس می‌گفتند. 📚 بهجت‌الدعاء، ص١٣ 🌴🌴🌴🌴🌴 کانال ⭕️ @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
؛ به احترام نماز ماشین خاموش شد🚘 چند سال قبل از پيروزى انقلاب، روزى باتفاق يكى از پسر عموهايم در يكى از خيابانهاى تهران منتظر تاكسى بوديم. بعد از کلی معطلی يك تاكسى وایساد و گفت: هر جا مى خواهيد بفرمائيد تا شما را برسانم. ما سوار شديم در ميان راه من به پسر عمويم گفتم : شكر خدا توی تهران يك مسلمانى پيدا شد كه ما را سوار ماشینش بکنه . راننده شنيد و گفت : اتفاقا من مسلمان نيستم و ارمنى هستم. اگر چه مسلمان نيستم، امّا به كساني لباس اهل علم دارند احترام میگذارم. بواسطه امرى كه ديدم، پرسيدم : چی ديدى؟ گفت : سالى كه مرحوم آيت الله حاج ميزرا صادق آقا مجتهد تبريزى را از تبريز به كردستان کردند، راننده آن ماشین من بودم. به محض اینکه چشم حاج آقا خورد به درخت و چشمه آب، فرمودند: اينجا نگهدارید، تا نماز ظهر و عصر را بخوانم. سرهنگى كه مأمور ايشان بود، به من گفت : برو، من هم رفتم. نزديك آب که شدیم،بدون دلیل ماشين خاموش شد، هر کاری كردم روشن نشد. پياده شدم ظاهرا ماشين عيب و ايرادى نداشت. امّا روشن نمى شد. آقا فرمود: حالا كه ماشين متوقف است بگذاريد نماز بخوانم. سرهنگ ساكت شد و آقا مشغول نماز گرديد. من هم سرگرم باماشين شدم. هنگامى كه آقا از نماز فارغ شد و در ماشين نشستند با يك استارت ماشين روشن گرديد و راه افتاديم... علی احمدپور ، نماز خوبان ، داستان 35 🌹🌹🌹🌹🌹 کانال @Namaztchtore 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃