eitaa logo
ناشرات
309 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
17 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @chashmak72
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ ویلیام داگلاس، قاضیِ مشهور دیوانِ عالی که از مناطق عشایری ایران بازدید کرده است در خاطرات خودش از می نویسد: در دوران سلطنت سروانی بود به نام عباس خان نیکبخت که در این منطقه خدمت می کرد. او تعدادی توله‌سگِ اصیل داشت که بر حسب تصادف مادر آن‌ها مرده بود. سروان هر روز صبح سربازانی را به دِه می‌فرستاد تا به زور مقدار دو لیتر شیر مادر برای توله‌سگ‌های او جمع کنند و گفتنی است جناب سروان شیرگاو یا بز را برای تغذیه توله سگ‌های خود قبول نمی‌کرد و دستور داده بود که سربازان فقط شیر جمع‌آوری کنند. سربازان هم نظارت کامل می‌کردند که فریبِ زن‌های قشقایی را نخورند". به این ترتیب بود که سگ‌های سروان ماه‌های متوالی شیر ها را می‌خوردند... این همان چیزی است که ما هیچوقت آن‌را فراموش نمی‌کنیم و هرگز آنرا نمی‌بخشیم. منبع: کتاب سرزمینهای شگفت _ویلیام داگلاس ┏━━ °•🎗️•°━━┓ @nasherat1401 ┗━━ °•🎗️•°━━┛
خیلی نی‌نی کوچولوت گریه می‌کنه؟ آره؟😢 حتماً خیلی راه‌ها رو امتحان کردی واسه آروم شدنش 🙃 عکسو ببین تا خودت به آرامش برسی😘 خوش به حال ها 😇😍 متنِ توی عکس یه‌جوری بود احساس کردم، خدا واسمون مادری می‌کنه 😍❤️ ┏━━ °•🎗️•°━━┓ @nasherat1401 ┗━━ °•🎗️•°━━┛
🔹اگه صحبت‌های زیاد و مختلفی از این مرد شنیده باشید و کتاب‌های این مرد بزرگ رو خونده باشید می‌دونید که در حرف‌زدن خیلی دقت داشته! کسی که با انقلابش دنیا رو شوکه کرد! اما در جواب عروسش که می‌گوید خوش به حال شما که کارهای بزرگی برای اسلام کردید، پاسخ می‌دهد: ❌ من حاضرم همه‌ی کارهای بزرگ رو بدهم به شما، در عوض، ثواب دو ساعت بچه‌داری را به من بدهید! این است جایگاه زن و مادر در اسلام اسلامی که می‌شناسین این‌طوری هست؟! ┏━━ °•🎗️•°━━┓ @nasherat1401 ┗━━ °•🎗️•°━━┛
آقایون یاد بگیرین چمران چه‌جوری دست خانمشو می‌بوسیده😍😘 البته دلیل بوسیدن رو همه باید یاد بگیریم 😚😍 ✍غاده چمران، خانم می‌گه: 🔸یه هفته‌ای می‌شد مامانم توی بیمارستان بستری بود. مصطفی بهم سفارش کرد «شما بالای سر مادرتون بمونید، ولش نکنید، حتی شبها»، من هم این کار رو کردم. 🔸مامانم که خوب شد و اومدیم خونه، من دو روز دیگه هم پیشش موندم، یادمه روزی که مصطفی اومد دنبالم... قبل از این که ماشینو روشن کنه، دستَمو گرفت و بوسید، می‌بوسید و همون‌طور با گریه از من تشکر می‌کرد. من گفتم: «برای چی مصطفی؟» 🔸 گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدسـه و باید اونو بوسید.» گفتم: از من تشکر می‌کنی؟ خُب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این کارها رو می‌کنی»! گفت: «دستی که به مادرش خدمت می‌کند مقدسـه! کسی که به مادرش خیر نداره به هیچ‌کی خیر نداره! 🔸من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که واسش این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم ┏━━ °•🎗️•°━━┓ @nasherat1401 ┗━━ °•🎗️•°━━┛