نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ در مورد اسم «رزاق»، ما میخواهیم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش سوم
✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(فاطر ۳)؛ آیا غیر از خدا برای شما خالقی وجود دارد تا به شما روزی دهد؟ علامه طباطبایی توضیح میدهد که خلق از تدبیر منفک نیست. خداوند خالق است و در عین حال مدبّر است.
🔵 سنت معقول
✳️ مواظب سنت معقول باشید. ما گاهی قدر این سنت را نمیدانیم. سنت معقول فقط بدایه و نهایه نیست؛ بلکه بیش از این است. ولی در همین بدایه و نهایه هم مبانی فراوانی نهفته است. همۀ معارف قرآنی در سنت معقول حل شده است. گاهی در یک مسئله معقول، سیصد آیه و روایت جمع میشود. این سفره را برای خودتان پهن کنید و از آن فاصله نگیرید.
❇️ روال قرآن این است که معارف را از بنیاد گفته است. ما هم این معارف را برای عموم مردم بگوییم. با توجه به امکاناتی که امروزه فراهم است، با فایل صوتی همه میتوانند خیلی از کتابها را بخوانند و بدانند. امروزه عموم مردم بسیاری از اندیشههای عرفانی و فلسفی را میفهمند. در آن دورهای که عموم مردم نمیفهمیدند، برخی از بزرگان کاری کردند که مردم را به عمق کشاندهاند.
✅ این راهکار اول به طور کلی است: خدا و علم خدا و قدرت خدا و تدبیر خدا.
🔵 ۲. علم به تأثیر باطن عالم در ظاهر و علم به در دست خدا بودن تقدیر امور
✅ راهکار دوم این است که در عالم همهچیز از عمق به سطح میآید؛ از باطن به ظاهر میآید. از آسمانها به زمین میآید. هیچچیزی اینجا نیست مگر اینکه نازل شده از بالا است. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱). این هم یک راهکار است که از بنیاد و علت به سمت ظاهر و معلول است. نگاه قرآن به عالم از عمق به سمت ظاهر است؛ از آسمان به سمت زمین است و واقعاً همینطور است.
✳️ بگذارید مثالی بزنم. الان بنده وقتی دستم را تکان میدهم، در درون خودم میدانم چه کار میکنم. ولی کسی که از بیرون مرا میبیند، نمیداند من دقیقاً چه کار میکنم. این یک بروز از دورن و باطن به سمت بیرون و ظاهر است. حال اگر کسی فوق عرش باشد، عرش و کرسی و هفت آسمان و زمین را میبیند. او میبیند که از آنجا تصمیم گرفته میشود و عرش و کرسی و هفت آسمان را طی میکند و به زمین میرسد.
✅ کسی این را بفهمد، خیلی راحت این آیۀ «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» را میفهمد. همهچیز از آنجا رقم میخورد، حتی روزی. خدایی که سکاندار است؛ کلیدی که دارد؛ مقالید آسمان و زمین دست اوست و هیچکس جلودار او نیست. از آنجا توفیق و رفق میدهد و آن را پایین میآورد و در زمین اجرا میکند.
✳️ «هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ»(منافقون ۷)؛ آنها میگویند: انفاق نکنید تا از دور و بر پیامبر بروند. خداوند میفرماید: خزینهها دست من است. شما چه کارهاید؟!
✅ «لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ»(شوری ۱۲)
این اندیشه قضا و قدری میشود که آن را در مورد بحث روزی داریم پیش میبریم و الا قضا و قدر در همهجا هست. شیوهاش هم این است: همهچیز از باطن به سمت ظاهر میآید.
این مسئلۀ از باطن به ظاهر آمدن را اگر کسی خوب حل کند، بسیاری از مسایل دشوارِ معرفتیِ قرآن را میتواند حل کند؛ دستهای از مسایل سنگین علمی را میتواند حل کند. حتی دستهای از مسایل سنگین علم تجربی را هم میتواند حل کند.
✳️ این از باطن به سمت ظاهر آمدن در سنت قرآنی آمده است که با بحث قضا و قدر مرتبط است. این مسئله را باید با کار علمی حل کرد و نوع کسانی که این را میفهمند، کسانی هستند که در سنت معقول ما خوب کار کردهاند. ملاصدرا حتی «بداء» را با همین مسئله حل کرده است که عموم علما نتوانستند از پس این مسئله بر بیایند.
✅ هر چه که پیش میآید، از بالا به پایین میآید. معنایش این نیست که ما تحلیل در سطح را و روابط علّی و معلولیِ عالم ماده را حذف کنیم. نه. اینها پا برجا است؛ ولی افزون بر سطح عالم ماده، عمقش را هم در نظر میگیریم.
✳️ این معارف را در قالب تفسیر قرآن به مردم عادی هم میتوان منتقل کرد و وقتی کمی قوی شدند، برای آنها معارف هم میشود گفت. مردم وقتی اینها را یاد بگیرند، از ما بهتر عمل میکنند. چنین فردی، وقتی قوت پیدا کرد، خوابهایش هم حساب و کتاب دارد. بندهخدایی خواب دیده بود که کسی میآید و به او میگوید: در فلان امتحان رتبهات این شده است. بعد از یکیدو ماه در بیداری دید که همان شخص آمده است و به او خبر میدهد که رتبهات در امتحان این شده است.
🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸)
🔴 بخش چهارم
✅ برخی از بزرگان اهالی جبهه و جنگ را دیده ام که از این نوع اخبارها که در خواب یاب بیداری داشتند و مساله قضا و قدر خیلی خوش برایشان حل شده است.
❇️ در مورد #شهیدچمران شنیده اید که چه گفته است؟ ایشان قبل از شهادت می داند که کجا شهید می شود. دستنوشته ای دارد: «ای پاها همراهی کنید! ای دست ها همراهی کنید!» یعنی می داند این کارها را خودش باید انجام دهد، که انجام می دهد و هم می داند که تقدیر الهی این است.
✅ بنده با سه واسطه از #شهیدقاسم_سلیمانی نقل میکنم که وقتی ایشان در سوریه بود، در لحظۀ آخر میگفت: «آقا، ما هیچیم و دیگری است که تدبیر میکند و من دارم به سمت مقتل میروم!»
- ایشان این را هم میداند با پای خود رفتن یعنی چه؟ یعنی با اختیار خود رفتن.
- و این را هم میداند که تقدیر یعنی چه؟ و این را هم بشارت میدهد
- و دست الهی را هم میداند چه میکند.
✳️ دوست شهید سلیمانی، #شهیدیوسف_الهی هم در جبهه اینگونه بود.
در مورد این شهید بزرگوار (یوسف الهی) نقل میکنند: کسی موظف شده بود که مقدار بالا و پایین آمدنِ آب را ثبت کند که خوابش میبرد و بقیه را از خودش اضافه میکند. شهید یوسف الهی به او گفت: با این کار شهادتت عقب افتاد. او خبر دارد.
❇️ رهبر معظم انقلاب از #شهیدقاسم_سلیمانی نقل کردهاند: در عملیاتی یکیدو نفر شهید شدند و خبری از آن ها نداشتند. همه مضطرب بودند که چه کار کنند. #شهیدیوسف_الهی گفت: «اینها فردا بر میگردند. البته جنازههایشان بر میگردد!» همینطور هم شد.
ما میگوییم این بزرگواران به جایی رسیدهاند که تقدیراتش را میبینند.
کسانی که به تقدیرات رسیدند، میدانند که هم دست خودشان است و هم دست خدا؛ هم کار ما است هم کار خدا؛ هم اراده ما است و هم اراده خدا. و چگونه خدا دارد تقدیر میکند. چگونه الان نوبت من نیست.
✅ آنها از قضا و قدر و تقدیرات الهی خبر دارند و قضا و قدر برایشان حل شده است. وقتی به اینجا رسیدند، در مورد رزق و روزی چه میگویند؟ میگویند: همه دست خدا است. کسانی که وصل شدهاند، خیلی راحت میتوانند (اینطور) بگویند. اما کسانی که نرسیدهاند، باید از طریق ایمان عمل کنند. معرفت درست (و صحیح) را در بنیادها درست و به جان القاء کنند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
🛑 خواص نیاز به اوج مباحث عرفانی در تفسیر قرآن را دارند 🛑
💠 ما در تفسیر آیات قرآن بیشتر توجه میکنیم به نیاز جامعه امروز فارسی زبان که عبارتست از دانستن ترجمه گویا و روان از قرآن و آنگاه تبیین مفاهیم قرآنی در حدی متوسط (منظور از حد متوسط این است که اکثر مفاهیم قرآنی دارای اوجهای #عرفانی و #فلسفی و معرفتی است. گرد آن مفاهیم چندان نخواهیم گشت مگر در موارد ضروری و لازم) مثلاً در همین سوره حمد امام (رضواناللهعلیه) در اطراف همین مباحث چند جلسه درس تفسیر فرمودند که اوج مباحث #عرفانی بود من هم خودم دستم به آن اوجها نمیرسد و هم فعلاً برای عموم این سطح متوسط را ضروریتر میشمارم اگرچه #خواص مطمئناً به آن قلهها هم #نیاز دارند. با این مقدمات سوره مبارکه حمد را شروع میکنیم.
🔉 بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد_ ١٣۶٩/١٢/٢٢
#امام_خامنه_ای
#تفسیر_قرآن
#مباحث_عرفانی
🌐🌐 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/nasimehekmat
323 اسماء حسنی (Trimmed).mp3
9.9M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 323(1398.11.26 شنبه)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۳ (۲۶ بهمن ۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 راهکارهای آوردنِ اسماءالله سر صحنه
✅ اسم «رزاق» در کار است و هر روز و همیشه با آن سروکار داریم. چه کنیم تا اسم «رزاق» همیشه در صحنۀ جان ما حاضر باشد؟
1️⃣ ایمان به خدا و علم و قدرت و تدبیرِ او
✳️ راههای حصول این مورد را عرض کردیم.
2️⃣ علم و ایمان به تاثیر باطن عالم در ظاهر و علم به تقدیرات امور
❇️ اگر کسی این مورد را درست کند، میتواند اسم «رزاق» را حاضر ببیند. قبلاً این را توضیح دادیم.
3️⃣ تذکر و توجه به اسم «رزاق»
✅ از جهاتی، این راهکار خیلی مهم است. آنجا که سر صحنه روزی حق مینشینم، خیلی مهم است که آدم متذکر شود. ما مطالب فراوانی را میدانیم، ولی همیشه در صحنۀ جان ما حاضر نیست. مثلاً میدانیم آنچه در ظاهر هست، از باطن به سمت ظاهر میآید و برخی از موارد آن را هم دیدهایم؛ ولی عملاً این علم، در تعاملات ما حاضر نیست. ما که میدانیم، پس چرا حاضر نیست؟ دلیلش چیست؟ چون من به گونهای با آن تعامل نکردهام که همیشه حاضر باشد.
✳️ اینکه به ما میگویند موعظه زیاد گوش کنید، برای این است که آنچه میدانیم سرِ سفرۀ جان ما حاضر باشد. ما میدانیم بداخلاقی نسبت به خانواده خیلی بد است و حتی چوبش را هم خوردهایم، ولی چه میشود که در سر صحنه یادمان می رود؟ دلیلش چیست؟ چون هیچوقت این مسئله را در جان حاضر نداشتیم؛ لذا میرود در پستو. برخی میگویند: در حافظه نزدیک نیست و در حافظه دور میرود. برای بحث ما، این تعبیر را نمیپسندم و «در صحنه جان نشسته» را بهتر میپسندم.
✅ شنیدن موعظه کمک میکند تا (دانستههای ما) سر صحنه حاضر باشد. ما مسایل فراوانی را میدانیم، ولی در صحنۀ عمل حاضر نیستند؛ این را باید با یک روشی اِعمال کرد و سر صحنه حاضر کرد. در مسایل تربیتی این نکته مهم است. چه کنیم تا دانستههای ما همیشه سر سفره و سر صحنه حاضر باشد؟ تعبیر قرآنی این مسئله، «تذکر» و «یادآوری» است. ما میدانیم خداوند روزیدهنده است و هر چه هست او میدهد، چگونه میشود همیشه این «حال و حس» را داشت؟ من تعبیر به «حال و حس» میکنم نه حافظۀ نزدیک و دور. این به تمرین احتیاج دارد و اینکه آدم همیشه آن را اجرا کند.
🔵 سفرۀ خدا
✅ تا به حال شده که سر سفره بنشینیم و این «حال و حس» را داشته باشیم که من سر سفرۀ خدا نشستهام. ما میدانیم که این سفرۀ خدا است و سر هر سفره که نشستهایم خدا «رزاق» است. البته این را دین به ما یاد داده است. این «الحمدلله رب العالمین» را که بعد از غذا میگوییم، چه کار میکند؟ البته دین سخت نمیگیرد و نمیگوید دائماً «حال و حس» آن را داشته باش. ولی اصل این حرف فلسفهای دارد که ما را آهستهآهسته به اینجا بکشاند که ما احساس کنیم، سرِ سفرۀ خدا نشستهایم.
✳️ به تعبیر دیگر، اسم «رزاق» کار میکند و ما هم سر سفرۀ «رزاق» نشستهایم، ولی این احساس را نداریم؛ نه اینکه نمیدانیم، بلکه میدانیم. عرضم این است، راهکارِ این، «تذکر» است که شیوه دارد و باید این را اِعمال کرد و فقط برای اینجا نیست و برای همهجا است. از جهت تربیتی این نکته خیلی مؤثر است.
✅ کودکان سر سفره با یک حالت خاصی مینشینند و احساس میکنند که سر سفرۀ مادر نشستهاند. از این جهات، «حال و حس»های کودک ناب است. با اینکه کودک است، ولی رفتارهای ناب دارد. سر سفرۀ مادر که نشسته احساس کودک این است که همهچیزش بندِ به مادر و وابسته به مادر است و با یک نشاطی سر سفره مینشیند. با سر سفره نشستن، توجه به مادر از کودکان گرفته نمیشود. آیا هیچوقت اینگونه سر سفرۀ خدا نشستهایم؟ اینگونه بودن نیاز به تمرین دارد. این یعنی اسم «روزی» را دیدن.
✳️ برخی همینکه سر سفره مینشینند، دعای وقتِ افطارِ ماه مبارک رمضان را میخوانند: «اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ و عَلى رِزقِكَ أفطَرتُ»؛ «رزقک» یعنی، من سر سفرۀ تو نشستهام و روزی میخورم. این، متذکر شدنِ اسم «رزاق» است سر سفره.
✅ شریعت «الحمدلله» را به ما یاد داده است. شریعت اندیشه «رزاق» را گفته است و ما باید آن را سر سفره بیاوریم. ما سر سفره میخوریم، ولی چگونه بخوریم؟ میشود آدم روزی بخورد و با آن توحید جمع کند. این، احتیاج دارد به «حال و حس» و توجه و حضور. یادتان باشد، این توجه باطنی است. یعنی، باطن را درگیر کردن. کودکان چگونه سر سفرۀ مادر مینشینند، همانطور بنشینیم. این کارِ سختی نیست؛ باید احساس حضور کنیم.
✳️ برخی تکتک غذاهای سر سفره را ناز میدهند که چگونه از طرف خدا ساخته شده و آورده شده و به دست ما رسیده است، بعد میخورند. چون غذا خوردنشان به شکل خاصی است، اگر جایی دعوتشان کنند، در مشکلاند. شنیدهام برخی هر لقمهای که میخورند، یک «بسم الله الرحمن الرحیم» میگویند. این «حال و حس» است. این را می گوییم: تذکر به اسم «رزاق».
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ اگر این (شیوه) به صورت مستمر انجام شود، هیچوقت اسم «رزاق» از شما جدا نمیشود و خیلی اوج میگیرید. از یک جهت، کار سختی است، چون ما به شکل دیگری عادت کردهایم؛ ولی اگر به این شیوه عمل کنیم، آسان است. اینها شیوههایی دارد که اِعمال شدنی است و دست خود ما است. سرسفرۀ «رزاق» نشستن و تذکر به اسم «رزاق» روزانه است. اگر اینگونه باشد، آدم هر روز «روزی» میخورد و همهاش توحید است و خیلی هم خوش است. دین به ما این را یاد داده است که به هر بهانهای باید به سمت خدا راه باز کرد. همۀ دستورات شریعت اینگونه است. این یک شیوۀ تربیتی است که در همهجا میتوان اِعمال کرد.
❇️ مثلاً وقتی ما به حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها مشرف میشویم، یک شیوه این است که با زیارت و دعا خواندن و بوسیدن ضریح کاری کنیم تا کمکم «حال و حس» پیدا کنیم. اما یک شیوه هم این است که از اول بدانیم چه کار میخواهیم بکنیم. در این صورت، «حال و حس» کاملاً متفاوت است. بنده خدایی در حرم اینگونه وارد میشد: «خدایا، تو شاهد باش که من در جایی وارد میشوم که تو به آن نظر داری؛ خدایا تو شاهد باش من تحت قبهای وارد میشوم که تو به آن نظر داری و هرکس وارد آن شود، تو به او توجه میکنی». این یعنی، من نزد خدا شفیع گرفتهام. یا همانجا میگوید: «یا حضرت معصومه، تو شاهد باش من خدمت شما آمدم تا شما نزد خدا شفیع من باشید». این اندیشه یعنی، از اول خود را در واقعِ واقعی انداختن و بعد وارد شدن. البته در آن توجه باطنی است؛ تنبّه است؛ تذکر است. این شیوۀ تربیتیِ تذکر است.
🔵 ورود به نماز
✳️ قبلاً در بحث نماز گفتیم: ابتدا که نمازگزار میخواهد وارد نماز شود، بگوید: «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ، حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»؛ نزد چه کسی ایستادهای؟ در برابر چه حقیقتی قرار گرفتهای؟ قصد چه کاری داری؟ بعد وارد نماز شود. یکی از اساتید ما میگفت: من هروقت میخواهم وارد نماز شوم، این داستان مولوی را در ذهن خودم مرور میکنم. داستان از این قرار است که در شب تاریک یک شیر، گاوی را در طویله میخورد و جای آن مینشیند. مرد روستایی در تاریکی شب به گمان اینکه در طویله گاو است، دستی بر شیر میکشد و با شیر صحبت میکند. شیر میگوید: اگر برقی بدرخشد و تو بفهمی من چه موجودی هستم، زهرهات آب میشود.
✳️ یک نوع یادآوری است. تذکری که یک نوع توجه باطنی است؛ یک نوع تحصیل واقعیت است؛ یک نوع تحصیل موقعیت است و ورود به موقعیت است. همین مسئله را در مورد «روزی» اِعمال میکنیم.
✅ به نظرم در مورد اسم «رزاق»، یکی از بهترین راهها نشستن سر سفره است. سرِ سفره نشستنی که ما داشتیم؛ متأسفانه این سر سفره نشستنها را دارند از ما میگیرند. سر سفره نشستن یکی از فلسفههایش این است که بدانید سر چه سفرهای نشستهاید؛ با این «حس وحال» که این روزیِ خدا است که من سر سفره نشستهام.
✳️ این یک شیوه است و نتیجهاش این میشود که اسم «رزاق» در آن جدی شده است و اصلش این است که خدا در آن جدی شده است و این همان چیزی است که اسلام میخواهد به ما یاد دهد: «در هر صحنهای باید با خدا ارتباط داشته باشیم». حتی در قضای حاجت هم اذکاری وجود دارد. در وضو گرفتن و غذا خوردن هم اذکاری داریم که همۀ آنها ما را به ارتباط با حضرت حق دعوت میکند. (در این موقعیتها) هم «اسم» حقتعالی جلوه میکند و در کنارش خود حضرتِ حق هم جلوه میکند. این همان است که تعبیر کردیم به اینکه «انسان که روزی میخورد، توحید را در کام خود بریزد».
4️⃣ «این و آن» را ندیدن
✅ «این و آن» را ندیدن یعنی، گذشتن از اسباب ظاهری و رسیدن به سبب حقیقی. این سببسوزی باید جدی باشد. وقتی روزی میخوریم، «این و آن» را نبینیم، بلکه روزیدهنده اصلی را ببینیم. بر این موضوع تأکید میکنم، در عین حالی که دستور شرعی است، از کسی که سر سفرهاش نشستهایم تشکر میکنیم، ولی بدانیم که این روزی از آن خدا است که میدهد. «این و آن» را ندیدن، فقط در روزیخوردن نیست، بلکه در در روزیرسیدن و طلب روزی هم هست.
❇️ سعدی بیانی دارد: «تیر را نبین که به تو خورد، بلکه تیر زننده را ببین». یک موقع تیر را میبینیم که چه اثری بر بدن ما گذاشته است و یک موقع تیرانداز را میبینیم. مهم این است که شعوری پشت عالم وجود دارد؛ آن شعور است که دارد کار میرسد. آن شعور همهکاره است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
✅ امام باقر علیهالسلام: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ عُلُوِّي وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَايَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلَّا كَفَفْتُ عَلَيْهِ ضَيْعَتَهُ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِ تَاجِرٍ»؛ خداوند میگوید: به عزت و جلال و عظمت و علو مکانم قسم، من بندهای را که هوا و خواستۀ مرا بر هوای خودش ترجیح دهد، نمیگذارم او بیروزی بماند. من در مِلک و زمین کشاورزیاش کفافش میدهم. من ضمانت میکنم که آسمان و زمین روزیاش را به او برسانند. من ورایِ تجارت هر تاجری، کارش را انجام میدهم. اگر بنده خواستۀ مرا ترجیح دهد، من ضامنش هستم. این را در کار بیاوریم و «این و آن» ما را مشغول نکند.
5️⃣ تقویت اسمای الهی در خود از طریق سوءظن نداشتن به خدا
✅ اگر روزی تنگ شد، چه باید کار کرد؟ انسان اینگونه است که وقتی در سختی افتاد، گمان بد به خدا میبرد و گاهی ممکن است به کفر هم بینجامد. اینجا از مواردی است که از جهتی امتحان الهی است. وقتی است که آن «اسم» باید خودش را نشان بدهد. بنده معتقدم بهترین زمانی که «اسم» میتواند در ما اثر کند،آن موقعی است که تنگی و تنگنا پیش میآید و به حسب ظاهر راه بسته است. وقتی به حسب ظاهر راه بسته است، در این موقعیت باید چه کار کرد؟
✳️ «إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً» (احزاب ۱۰ و ۱۱)؛ اینجا است که نفس خیلی جولان پیدا میکند و شیطان هم القا میکند و انسان را گرفتار به سوء ظن بالله میکند. اینجا جای حساسی است که مؤمن گرفتار امتحان شده است. وقتی امتحان سنگین میشود، نفس به شدت غلیان میکند.
🔵 قاعده کلی
✅ قاعده کلی این است که در جایی که به نفس فشار شدید میآید، نفس به شدت غلیان پیدا میکند. در شرایط سخت، باید از طریق اعتقاد پاک، با نفس جنگید و به آن میدان نداد. بگوییم حتی اگر سَرَم را هم ببرند، من کوتاه نمیآیم. این میشود ایمان قوی که معمولاً میگویند، مَلَکِ مُسدّد میآید و کمک میکند.
❇️ سوءظنی که در آیه آمده است، مربوط به جنگ است؛ ولی این قاعده کلی است و منحصر به جنگ نیست، بلکه همهجا جاری است. کجا جاری است؟ هرجا که عرصه بر ما تنگ میشود. در رزق و روزی هم تا عرصه تنگ میشود، آدم کم میآورد. اینجا دو راه وجود دارد: یکی همان کمآوردن و میدان دادن به اعتقاد باطل است و راه دیگر این است که از طریق همان اعتقاد با آن بجنگد و اجازه سوءظن به خدا ندهد و بلکه حسن ظن به الله پیدا کند. اگر به اینجا رسید، میگوییم در این شخص اسم «رزاق» آنقدر قوی شده است که در جای حساس که همه کم میآورند، او کم نمیآورد. «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّه» (هود۶)؛ خدا که روزیدهنده است؛ خدا هم که روزی را بر عهده گرفته است، اینکه ردخور ندارد؛ خدا «حکیم» است. (در این تنگنا) حکمتی وجود دارد، ولی من آن را نمیدانم.
✅ در روایت داریم که دو نفر از صحابه به محضر امام رضا علیهالسلام میآیند و در مورد سختی معیشت صحبت میکنند. «أَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ يَقُولُ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ كَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْيَسِيرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِيَ بِالْيَسِيرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ تَنَعَّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللَّهُ دَاءَ الدُّنْيَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ» (کافی، ج۸، ص۳۴۷)؛ به خدا نيكگمان باش؛ چراكه هركس گمانش را به خدا نيك دارد، خداوند به قدر گمانش با او باشد[و عطا فرمايد] و هركه به روزىِ كم خشنود باشد،كردار كمِ او پذيرفته آيد و هركه به [روزى] حلالِ اندك خشنود باشد، هزينههاى [زندگى] او كاهش يابد و خانوادهاش نعمت يابند و خداوند او را به درد و درمان دنيا، بينا سازد و او را سالم، از دنيا به بهشت ببرد. (ترجمۀ حسنزاده).
✅ اگر در تنگیِ روزی، با اینکه تلاش میکنی ولی راه باز نمیشود، (این راه باز نشدن) دلیل دارد.
❇️ بنده معتقدم که آنهایی که معمولاً روزیشان کم است، آنها نوعاً استخواندار میشوند. آنها تازه میفهمند که دنیا یعنی چه. گاهی لذت دنیایی (مادی) در کام آدم میرود و مشکل ایجاد میکند. در طلب روزی، اهل بیت صلواتاللهعلیهماجمعین میگویند: عفاف و کفاف و اصلاً زیاد طلب نمیکنند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش چهارم
✅ حضرت میگوید: حسن ظن به خدا داشته باش. اسم رزاق که نقصی ندارد، دلیلش را پیدا کن. برو خودت را چِک کن. اینجا یکی از بهترین راههای اثر یک «اسم» است. بعضیها که چند بار یک «اسم» را در خود نشاندهاند، میگویند این «اسم» هیچ مشکلی ندارد. حتماً خلل از این طرف است. حتماً حکمتی وجود دارد. اصلاً «اسم» را به هم نمیزنند. اگر اینطور باشد، این قوت حضور یک «اسم» در ما است. این راهکار را جدی بگیرید.
✳️ قبلاً در بحث نفس اماره توضیح دادیم که وقتی نفس اماره آمد و قیلیویلی (وسوسه) میکند، باید با او جنگید. هر چه او سخت جنگید، باید بیشتر با او جنگید. نباید به آن میدان داد. اینها را توضیح دادیم. باید با نفس اماره جنگید. اصلاً برخی از مواقع نفس اماره بیّنات را از ما میگیرد. من نمیگویم مُبهمات را. نفس اماره بینات را از ما میگیرد. تردید ایجاد کند ما باید چه کار کنیم؟ ما باید در برابرش بایستیم.
6️⃣ تکرار اذکار مناسب با مقام
✅ وقتی آدم به تنگنا میخورد، باید اذکار ویژهای را که وجود دارد، زیاد تکرار کند. این در جای خودش خیلی مؤثر است. بنده خدایی در یک مسئله به یقین نمیرسید؛ آنقدر «یا یقین» و «یا موقِن» گفت تا درست شد. یعنی، او میدانست که از آن طرف داده میشود. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ این کریمه هم حصر را و هم اقتدار حق را نشان میدهد.کسی به تنگنا دچار شد، از «اسم» مدد بگیرد. از «اسم» مدد گرفتن، یعنی اسم «رزاق» را سر صحنه آوردن و با آن زندگی کردن.
✅ بنده خدایی میگفت: دچار مشکل شدم. آنقدر این ذکر را گفتم تا دوسه روزه درست شد. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ این «اسم» به حسب احوال باید کار برسد. اگر روزی میخوری، باید این «اسم» سر سفره حاضر باشد. اگر روزی نرسیده است، اذکارِ آن مقام را بگویید.
7️⃣ طلب روزی
❇️ روزیخوردن، منافاتی با طلب روزی ندارد که راهکارش را گفتیم. در طلب روزی باید چگونه عمل کرد تا اسم «رزاق» خودش را نشان بدهد؟ یکی از آن اندیشههایی که در طلب روزی مطرح است، این اندیشه است که «از تو حرکت از خدا برکت». یعنی باید من شرایط را آماده کنم، بقیۀ روزی را خدا میدهد. بیانی از امام صادق علیهالسلام آوردیم که به شخص (بیکار) گفت: تو برو در مغازه بنشین و آب و جارو کن و بقیهاش را به خدا واگذار کن.
✅ انسان باید دقت کند و آن اندیشه را برای خودش بالفعل حاضر کند. یعنی، بگوید: «خدایا، تو شاهد باش که من حرکت کردم، تو خودت روزی بده». کار را انجام میدهد، ولی با برقرار کردن یک ارتباط مستقیم با خدا؛ این را میگوییم «مفصَّل کردن این اسم». از تو حرکت از خدا برکت؛ با شرط نیکو طلب کردن؛ نیکو طلب کردن «فأجملوا فی الطلب».
8️⃣ توکل
✳️ در طلب روزی باید به خدا توکل کرد. «وَ مَن يَتَوَكل عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُل شىءٍ قَدْرًا» (طلاق ۳). قبلاً حدیثی را از امام صادق علیهالسلام خواندیم: «أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى ع ذَهَبَ لِيَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَانْصَرَفَ إِلَيْهِمْ وَ هُوَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ». به آنی که امید کمتری هست، باید بیشتر امید داشت تا نسبت به آن چیزی که امیدواری بشود. حضرت موسی به دنبال نار رفت، برایش نور الهی آمد. این یعنی، حسن ظن به اسم «رزاق» که خدا، خوش روزی میدهد. باید به خداوند متعال توکل داشت، در قالب اسم «رزاق».
9️⃣ روزی من حیث لا یحتسب
❇️ یکی از بهترین جاهایی که اسم «رزاق» خودش را نشان میدهد روزیِ «من حیث لایحتسب» است که این شیرینترین شرایط است که هم «اسم» را مییابد و هم لطف و عنایت و محبت خدا را. روزیِ «من حیث لایحتسب» که آمد، از آن خیلی بهره بگیرید و از دل آن نکتهها بگیرید. این «من حیث لایحتسب»ها را همیشه در ذهن داشته باشید و با آن زندگی کنید و سعی کنید آن حال را حفظ کنید.
🔵 در ذهن داشتن تجربیات برآمده از اسم «رزاق»
✳️ این تجربیاتِ برآمده از اسم «رزاق» را همیشه متذکر باشید و آنها را همیشه در ذهن داشته باشید. بنده خدایی را دیدهام که خیلی نعمت به او دادهاند، ولی این نعمتها را هیچوقت به خودش یادآور نمیشود و با آن زندگی نمیکند. آدم باید برخی از نعمتها را یادآوری کند.
🔟دعا کردن
✅دعا کردن آدم را به «حال و حس» آن «اسم» میرساند، چون در حال طلب است.
1️⃣1️⃣ شکر کردن
❇️ بعد دعا شکر کند.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش پنجم
🔵 جمعبندی
✅ وقتی انسان اینها را ادامه دهد، گاهی اسم «رزاق» به شکلی ویژه برای او تجلی میکند که اوائل به شکل القاهای قلبی است که یک نوع القائات سنگین است که او را به یک تلقی از اسماء الله میکشاند. اوجش هم این است که شخص اسم «رزاق» را میبیند و در نهایت خود شخص میشود مظهر اسم «رزاق». اینگونه میشود یک «اسم» را در سر صحنه برای خود نگه داشت. اگر دقت کنید، تغییر در احوال رزق، تنگی رزق، «من حیث لایحتسب» بودنِ رزق، آنجایی که از اسم بهره میبرد، همۀ اینها میتواند زمینهسازِ ارتباط با حقتعالی شود.
✳️ گاهی خدا بهانه میکند تا یک اسمش جلوه کند. اینهایی که عرض کردم بهانه است. یعنی، پستی و بلندیهایی که در زندگی ایجاد میشود، برای این است که یک «اسم» جلوه کند؛ هم خدا جلوه بدهد و هم بنده این اسماء را بفهمد؛ بندهای که قرار است در این مسیر باشد.
✅یادتان باشد این را در همۀ اسماء اِعمال خواهیم کرد. انشاالله.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
324 اسماء حسنی.mp3
7.62M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#عرفان_دروادی_عمل
جلسه 324
(برکت روزی)
https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 324 (برکت روزی) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
عرفان در وادی عمل
جلسه ۳۲۴ (اواخر اسفند۱۳۹۸)
🔴 بخش اول
🔵 برکتِ روزی
✅ «برکت رزق» یا «برکت روزی» یکی از مباحث پیرامونیِ اسم «رزّاق» است. در غیر اسم «رزاق» هم مسئله برکت میتواند معنا داشته باشد، ولی برکت در اسم «رزاق» خیلی به چشم میآید و یکی از مفاهیم مرتبط است.
✅ در گذشته به برخی از مفاهیم مرتبط با «روزی» اشاره شد؛ روزی حلال و بحث سفره بیان شد. گفتیم در جهان مدرن بحث سفره را برداشتهاند و برکتِ روزی را جدی نمیگیرند. ما که درفرهنگ اسلامی سِیر میکنیم و در این فضا تنفس میکنیم، به راحتی مسئله برکت را میفهمیم و برای ما معنادار است. اما در جهان مدرن همۀ این حقایق و لطایف مربوط به روزی را حذف کردهاند. پیش از ورود به بحث، آیات و روایاتِ روزی را بررسی میکنیم.
🔵 برکت روزی در قرآن و روایات
✅ ادبیات «برکت» در قرآن آمده است. تعبیر «مبارک» و «برکات» در قرآن ذکر شده است. «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم. (اعراف ۹۶)
✅ امام محمد باقر صلواتاللهعلیه به بعضی از تجّار فرمودند: «يملي على بعض التجار من أهل الكوفة في طلب الرزق. فقال له: صل ركعتين متى شئت. فاذا فرغت من التشهد قلت: توجهت بحول الله و قوته بلا حول مني ولا قوة، ولكن بحولك يا رب وقوتك أبرأ إليك من الحول والقوة إلا ما قويتني، الهم إني أسئلك بركة هذا اليوم، وأسئلك بركة أهل، وأسئلك أن ترزقني من فضلك رزقا واسعا حلالا طيبا مباركا تسوقه إلى في عافية بحولك وقوتك وأنا خافض في عافية، يقول ذلك ثلاث مرات» (بحارالأنوار،ج۹۱،ص۳۴۲). در این روایت به رزق واسع و حلال و طیب و مبارک اشاره شده است.
✅ در یکی از دعاهای روز چهارشنبه آمده است: «بَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی»؛ خدایا، آنچه روزیِ من کردهای، در آن برکت قرار دِه.
✅ امام محمد باقر صلواتاللهعلیه در تعقیبات نماز ظهر میفرمایند: «و قنعني بما رزقني، و بارك لي فيه»؛ خدایا، مرا به آنچه روزیام کردهای قانع کن و آن را برای من مبارک قرار دِه.
✅ امام صادق صلواتاللهعلیه در دستورات سفر حج فرمودهاند: «بَارِكْ لَنَا فِيمَا رَزَقْتَنَا وَ قِنا عَذابَ النّارِ».
✅ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم: «بارك لنا فى الخبز»؛ در نان، به ما بركت دِه.
🔵 معنای برکت در المیزان
✅ «برکت» را چگونه باید معنا کرد؟ علامه طباطبایی در جلد۷ صفحه۲۸۰ المیزان بحثی با عنوان «کلام فی معنی البرکۀ فی القرآن» دارند که برکت در قرآن را بررسی کردهاند.
✅ علامه طباطبایی ابتدا بیان راغب در مفردات را آوردهاند. «أصل البَرْك صدر البعير و إن استعمل في غيره»؛ اصل بَرک به معنای سینه شتر است، اگرچه در موارد دیگر هم استعمال شده است.
✅ «ويقال له بركة» برکه هم گفته میشود؛ یعنی جایی که آب جمع میشود. «و بَرَكَ البعير: ألقى بركه»؛ یعنی، شتر زانوهایش را پایین آورده و سینهاش را روی زمین قرار داده است. «واعتبر منه معنى اللزوم»؛ معنای لزوم هم دارد. «برک البعییر» یعنی ملتزم به نشستن شد.
✅ «فقيل ابْتَرَكُوا في الحرب، أي: ثبتوا ولازموا موضع الحرب»؛ وقتی در جنگ این تعبیر به کار میرود، یعنی ثابت باشید و ملازم اینجا باشید. راغب میخواهد به یک نوع ثبوت و لزوم اشاره کند که در معنای «برک» وجود دارد.
✅ «وبَرَاكَاء الحرب و بَرُوكَاؤُها للمكان الذي يلزمه الأبطال»؛ یعنی آنجایی که بزرگان و قهرمانان جنگ ملازمت میکنند و از آنجا در نمیآیند.
✅ «وابْتَرَكَتِ الدابة: وقفت وقوفا كالبروك»؛ یعنی دابه وقوف کرده و ایستاده است که به معنای ثبوت و استقرار است.
✅ «و سمّي محبس الماء بِرْكَة»؛ لذا به جایی که آب جمع شده و تکان نمیخورد و ثابت است، برکه گفته میشود.
✅ «و البَرَكَةُ ثبوت الخير الإلهي في الشيء»؛ در آیه ۹۶ سوره اعراف آمده است: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»؛ چرا گفته «برکات» میشود؟ به خاطر اینکه ثبوت خیر الهی در آن هست. راغب بر این نظر است که برکت به معنای ثبوتِ خیر الهی است. یعنی خیر الهی همیشه در آن هست.
✅ راغب در معنای برکت چند عنصر را دخیل دانستهاند: ۱. خیر؛ ۲. از جانب خدا بودن؛ ۳. ثبوت.
@Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۴ (اواخر اسفند۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 برک
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش دوم
✅ سپس راغب این عبارت را آورده است: «و لمّا كان الخير الإلهي يصدر من حيث لايحسّ، و على وجه لا يحصى و لايحصر قيل لكلّ ما يشاهد منه زيادة غير محسوسة»؛ برکت زیادت غیر محسوس است؛ یعنی زیادت ایجاد شده، ولی به چشم نمیآید و گفته میشود مبارک است و در آن برکت است. برکت یعنی امری که دایماً زیاد میشود ولی انسان این زیادت را متوجه نمیشود. چون خیر الهی ثابت است و از طرف خدا است، دیده نمیشود و هیچگاه محصور نمیشود و ادامه دارد. برکت یک نوع زیادت غیر محسوسه است.
✅ در مقاييساللغة آمده است: «الباءُ وَ الرّاءُ وَ الكافُ أصلٌ واحِدٌ، وَ هُوَ ثَباتُ الشَّيءِ، ثُمَّ يَتَفَرَّعُ فُروعا يُقارِبُ بَعضُها بَعضا»؛ این تعریف به ثبات و استقرار اشاره میکند.
✅ خلیل در كتاب العين به یک نوع زیادت و نمو اشاره میکند: «و البَرَكَةُ: الزيادة و النماء».
🔵 برکت از منظر علامه طباطبایی
✅ پس از بحث لغوی که علامه از مفردات نقل میکند، نتیجه میگیرد که «فالبركة بالحقيقة هي الخير المستقر في الشيء اللازم له»؛ در حقیقت، برکت آن خیری است که همیشه در شیء هست و ملازم با آن است. سپس علامه طباطبایی سه نوع برکت را نام میبرد: ۱.برکت در نسل؛ ۲.برکت در طعام؛ ۳. برکت در وقت. «كالبركة في النسل و هي كثرة الأعقاب أو بقاء الذكر بهم خالدا، و البركة في الطعام أن يشبع به خلق كثير مثلا، و البركة في الوقت أن يسع من العمل ما ليس في سعة مثله أن يسعه».
✅ بعد علامه طباطبایی میگوید اگر فقط دنیا آباد بشود و هیچ ربطی به آخرت نداشته باشد، آن را برکت نمیگویند. چون مقاصد دین شامل سعادت دنیوی و اُخروی است و سعادت دنیوی هم منتهی به سعادت اُخروی میشود. «غير أن المقاصد والمآرب الدينية لما كانت مقصورة في السعادات المعنوية أو الحسية التي تنتهي إليها بالأخرة كان المراد بالبركة الواقعة في الظواهر التي فيها هو الخير المعنوي أو ينتهي إليه»؛ برکت یا باید خیر معنوی باشد یا به خیر معنوی منتهی شود.
✅ «كما أن مباركته تعالى الواقعة في قول الملائكة النازلين على إبراهيم عليهالسلام: «رَحْمَتُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ» (هود ٧٣) خيرات متنوعة معنوية كالدين و القرب و غيرهما و حسية كالمال و كثرة النسل و بقاء الذكر و غيرها و جميعها مربوطة بخيرات معنوية». رحمت خدا و برکات خدا بر شما اهل بیت باشد؛ خیرات متنوع معنوی مانند: دین و قرب و خیرات حسی مانند: مال و کثرت نسل و بقای ذکر. البته همه این خیرات مربوط به خیرات معنوی است؛ یعنی مالی که انسان در مسیر خیر استفاده کند؛ کثرت نسلی که در آن توحید رواج پیدا کند. بقای نسلی که دیانت از آن مشخص شود، یعنی بگویند آنها خاندان دیانتاند.
🔵 نسبی بودن برکت با توجه به اغراض
✅ با توجه به اغراض، برکت نسبی است. گاهی مراد ما از غذا این است که گرسنگی برطرف شود؛ در این صورت اگر بتوانیم افراد بسیاری را از گرسنگی نجات بدهیم، این میشود برکت. گاهی برای ضرر نداشتن و گاهی برای شفا و گاهی برای استقامت مزاج و گاهی برای ایجاد نور باطنی غذا میخوریم که همه اینها برکت است. «و على هذا فالبركة أعني كون الشيء مشتملا على الخير المطلوب كالأمر النسبي يختلف باختلاف الأغراض لأن خيرية الشيء إنما هي بحسب الغرض المتعلق به فالغرض من الطعام ربما كان إشباعه الجائع أو أن لا يضر آكله أو أن يؤدي إلى شفاء و استقامة مزاج أو يكون نورا في الباطن يتقوى به الإنسان على عبادة الله و نحو ذلك كانت البركة فيه استقرار شيء من هذه الخيرات فيه بتوفيق الله تعالى بين الأسباب و العوامل المتعلقة به و رفعه الموانع».
🔵 استدراج
✅ باید یک خیر الهی در برکت باشد و الاّ برکت نیست. مثلاً اگر شخصی مالش زیاد شود، ولی از دین دور شود، ما به این برکت نمیگوییم. این استدراج است؛ این نعمت نیست، نقمت است. یعنی خدا اراده کرده است که با زیاد کردن مالش، او را گمراه کند.
🔵 زیادت و نُمو در برکت
✅ برکت یک نوع زیادت و نمو در ناحیه الهی است. به همین دلیل راغب چنین آورده است: «و البَرَكَةُ ثبوت الخير الإلهي في الشيء»؛ برکت باید الهی باشد. یعنی خیری باشد که هم ماندگار باشد و هم درست؛ هم نافع باشد و هم دارای نشو و نما. تا میگویید ماندگار، باید نشو و نما داشته باشد. در ماندگاری، نشو و نما خوابیده است. بنابراین اگر چیزی شرّ دارد، نمیتوانیم بگوییم برکت دارد. پس برکت باید نافع و خیرِ درستِ ماندگار باشد. دُرست که میگوییم یعنی در مسیر خلاف نباشد؛ شر نباشد؛ غلط نباشد؛ گناه نباشد؛ و از طرفی ماندگار باشد. این، برکت است.
🔵 معنای برکتِ روزی
✅ اکنون برکت در روزی را میتوانیم معنا کنیم. روزی گاهی برکت ندارد و در بعضی مواقع خیلی برکت دارد. انسان گاهی میبیند مالی اندک است ولی استمرار و نشو و نما دارد. با اینکه اندک است، ولی خیلی خوب هزینههای هر ماه را پوشش میدهد.