🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
🌺🌿🌼
🍃🌼❁﷽❁
🌸
🍃
🌺
🍃
روز عید است همه دیدن سادات روند
ای بزرگ همه سادات! کجا خیمه زدی؟!
@naslenasim2
May 11
🦋ای آفتـابِ حُسن، به زیبائیت سلام
وِی آسمــانِ فضل، به دانائیت سلام
در صبر شاخصی، به شکیبائیـت سلام
تنها تو کاظمی، که به تنهائیت سلام🦋
🌿🌼🍃🌺💚🌺🍃🌼🌿
دخترای نازنین نسلِنسیمی؛ 🧕
سلام ✋
یه سلام ویژه از جنس سلامای اول صبح 😊 تقدیم نگاهای نازنینتون 😍
عیدتون به توان دو مبارک باشه. 🥳
خیلی خوشحالیم که امروز، که روز میلاد هفتمین آفتاب ولایت، امام موسی کاظم علیه السلام هست قراره با یه برنامه ویژه یعنی جشن ✨از غدیر تا ظهور✨ در خدمتتون باشیم.
امیدواریم که چهره شاد و پر انرژی تک تک شما دخترای نازنین رو امروز در برنامه ببینیم.
قرارمون مثل همیشه همون پاتوق همیشگی همون ساعت 😉
(پ.ن: از اتاق فرمان میفرمانند! (یا همان فرمان میدهند خودمون) که خیلی رمزیش نکنم و ساعت و مکان برنامه رو اعلام کنم 😁)
👈پس قرارمون:
⏰ امروز پنج شنبه ۳۱ مردادماه ساعت ۵ عصر
🕌 مصلی نماز جمعه زرین شهر.
منتظر قدم های سبز و نگاه های پر مهرتون هستیم 😊
🛑 راستی یه نکته خیلی خیلی مهم:
✅ دوستان، هیچ وقت برای نسلِنسیمی شدن دیر نیست. شما هم میتونید از همین برنامه به جمع نسلِنسیمیها بپیوندید. 😊
@naslenasim2
دخترای نازنین نسلِنسیمی 🧕 دوباره سلام ☺️
👈 البته که سلام سلامتی میاره و نامی از نام های مبارک خداست که بردنش باعث معطر کردن دهان هست. (خب از منبر بیام پایین 😁 و ادامه مطلب)
🔹امروزم یه برنامه دیگه رو به لطف خدا و همراهی خوب شما عزیزان پشت سر گذاشتیم.
📣 اما غرض از مزاحمت (میدونم که الان تو دلتون گفتین اختیار دارین شما مراحمین 😎) اینکه میخواستیم نظراتتون رو درباره برنامه امروز بدونیم از حضور قاری تا برنامه عقد اخوت تا برنامه استاد عبداللهی تاااااا پذیرایی و رزق معنوی و خلاصه همه چی و هر نکته ای که به ذهنتون میرسه!
🔸 برای همین درخواستی که ازتون داریم اینه که زحمت بکشید این آی دی رو @RO_NaslehNasim واردش بشید و نظراتتون رو واسمون بفرستید. 🙏
🙃به همین سادگی و به همین خوشمزگی 🤓
@naslenasim2
#روایت_کاروان_عشق
📜 ۲۷ ذیالحجه 📜
🔘 #بخش_اول
+ قافله سالار گفت:
"با ما هستید یا علیه ما؟"
- گفت:
"علیه شما!"
+ گفت:
"لا حول و لا قوه الّا بالله العلی العظیم."
••• و سپس رو به یاران کرد •••
+ گفت:
"به این سپاه خسته و تشنه آب دهید و اسبانشان را سیراب کنید."
🔹مردان سپاه و اسبان، سیراب شدند و به نماز ایستادند.🔹
🔸پس از سلام نماز، لختی درنگ کرد و سپس رو به سپاه حُربن ریاحی برخاست.🔸
+ گفت:
"ای جماعت کوفیان، نامههاتان به من رسید و فرستادگانتان نزد من آمدند و گفتند امام و رهبری نداریم، دعوت ما را اجابت کن که شاید خدا به واسطۀ تو ما را هدایت کند.لذا از مکه به سویتان آمدم، اگر هنوز بر دعوت خود وفادارید، با من همپیمان شوید."
••• مردان سپاه حُر همهمه کردند •••
+ ادامه داد:
"مگر برایم ننوشتید که حق را برایتان فراهم آورم؟:
- حُر گفت:
"به خدا قسم من نه از این نامهها مطلعم و نه از کسانی که نزد تو آمدند."
+ قافله سالار گفت:
"نامه ها را بیاورید."
• • • نامه ها را که دید • • •
- گفت:
"من به این نامه ها کاری ندارم."
+ قافله سالار گفت:
"بخدا سوگند از جفایتان در شگفت نیستم، نه بر گفته هاتان باور داشتم و نه بر یاریتان سودایی در سر. اگر در این راهی که پیش گرفته اید اصرار ورزید و از حق روی بگردانید، من نیز از شما روی گردانده و باز خواهم گشت!"
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳ روز تا #محرم ●
#روایت_کاروان_عشق
#روایت_کاروان_عشق
📜۲۸ ذیالحجه📜
🔰کاروان در محاصرۀ سپاه درحرکت بود،که باآمدن چند سوار وقافله ای همراه،لحظاتی ایستاد ومردانی ازقافله،باقافله سالار کاروان هم سخن شدند••
+طِرمّاح گفت:
"قیس بن مُسهر به کوفه نرسیده بودکه سربازان عبیدالله اورابه بندکشیدند. عبیدالله اورابه مسجد بردتا تو رابد بگوید،اما قیس در تکریم و احترام به تو واهل بیت رسول خدا چنان گفت،که خونش رامباح دانستند و اوراکُشتند."
-قافله سالارگفت:
"فَمِنهُم مَن قَضى نَحبَه وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبدیلا"
"خداوندا بهشت را برای ما وآنان قرار ده و با رحمت خود به بهترین ثوابها نایل بگردان"
+ طِرمّاح گفت:
"از این سفر حذر کنید یابن رسول الله. بخداسوگند باور ندارم حتی یک نفر از مردم کوفه به یاریات بشتابد."
- قافله سالار گفت:
"نگران چه هستی طِرمّاح؟"
+ گفت:
"زمان خروج ازکوفه جماعت بسیاری را دیدم که آماده میشدند برای مقابله با تو. یابن رسول الله،توصیه میکنم با من به سوی احباء محل اسکان قبیله من بیایید. ده روز آنجا توقف کنید،خواهی دید که تمام افراد قبیله سواره و پیاده به یاری ات خواهند شتافت.بخدا قسم تعهد میکنم بیست هزار شمشیر زن به تو ملحق شود."
- قافله سالار گفت:
"برگشت برای من معنی ندارد."
••طِرمّاح،هر چه اصرار کرد،حاصلی نداشت••
-گفت:
"حال که بر تصمیم خود استواری،اجازه بده من آذوقهای برای خانواده تهیه کنم و به آنان رسانم،سپس به شما ملحق میشوم"
+گفت:
"خدا به همراهت"
🔺طِرمّاح اشتر را هِی کرد و به تندی سوی دیار خود تاخت.و قافله سالار به نگاه او را بدرقه می کرد.🔻
● ۲ روز تا #محرم ●