eitaa logo
((نسل ظهور))
17.1هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
21.5هزار ویدیو
78 فایل
🌿❤بسم الرب المهدی❤🌿 عرض سلام خدمت مخاطبان عزیز کانال 🌿در این کانال امام زمانی پست هایی با موضوعات مهدویت و فرهنگی سیاسی و اجتماعی، اخبار و...گذاشته می‌شود امید است مفید واقع شود.🌿 خادمین👇🏻 @Z_Haghbin @A_Alizade_91 ادمین تبلیغات @Shahidghods18
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 وعده امام زمان (عج) محقق شد همرزم شهید: شهید نیکنامی بعد از صبحانه کنار سنگر آمد. خوشحالی و شور در چهره‌اش موج می‌زد. در آن زمان حاج احمد سوداگر مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه کربلا بود. حاجی به طرف سنگر ما آمد شهید نیکنامی هم حضور داشت محمد خیلی صادقانه و ساده به حاج احمد گفت: دیشب در خواب امام عصر (عج) را ملاقات کردم و به من فرمودند فردا صبح به شهادت می‌رسی. حاج احمد سوداگر وقتی این صراحت را دید گفت من نمی‌گذارم ماموریت بروی. محمدعلی خیلی اصرار بر رفتن داشت و حاج احمد هم راضی نمی‌شد این بحث دو، سه ساعتی طول کشید. ساعت نزدیک ۱۰ بود که ما وساطت کردیم و به حاج احمد سوداگر گفتیم شما کوتاه بیائید و به محمدعلی اجازه بدهید تا در ماموریت حضور داشته باشد، البته این نشان از بزرگی محمدعلی بود که تا اجازه از مسئولش نگیرد، کاری را انجام ندهد. بالاخره ایشان موافقت کرد و به محمدعلی گفت برو ولی مواظب خودت باش. 🌷 محمدعلی به همراه چند نفر از رزمندگان که محسن گوران و امیدوار هم جزو آنها بودند سوار ماشین شد و حرکت کردند. من در سنگر نشسته بودم، حدود ساعت یازده، یازده و نیم محسن گوران داخل سنگر شد و گفت: نیکنامی شهید شد. گفتم شوخی می‌کنید. گفت شوخی نمی‌کنم و پیکرش الان در اورژانس لشکر ۷ ولیعصر (عج) است. سریع خودم را به آنجا رساندم و پیکر محمد را دیدم. محمد بالاخره به آرزویش رسیده بود. گل هدیه می‌کنیم به روح کانال فرهنگے‌هنرے نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
🌹 حمزه شهدای مدافع حرم 🌺 بهش الهام شده بود دعوت شده 🍃 از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم؟! گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی می‌زنے؟؟ گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم. 🍃 می‌گفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم حضـرت عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود. با قمر بنی‌هاشم (ع) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم. 🌷عاجزانه خواستم. درب حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 📎پ ن : تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد.. هدیه می‌کنیم به روح کانال فرهنگے‌هنرے نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
روضه‌های مجسم در قطعهٔ ۴۲ بهشت زهرا 🔹قطعهٔ ۴۲ بهشت‌زهرا را روایت‌کردن در این روزها سخت است. نمی‌دانی از مزار کدام شهید بنویسی، از کدام داغ بگویی. این قطعه هر روز کربلاست. 🔹اینجا در تشییع پیکر شهدا خبری از بازکردن کفن و دیدن صورت عزیز ازدست‌رفته برای آخرین بار نیست، چون خبری از صورت نیست. 🔹اغلب شهدا یا بر اثر انفجار بدنشان إرباً إربا شده یا بر اثر ماندن زیر آوار خانه‌های تخریب‌شدهٔ ناشی از اصابت پرتابه، صورت‌های زیبایشان له شده است. 🔹مثل چهرهٔ مهرنوش حاجی سلطانی، مهماندار ۲۶ سالهٔ هواپیما و پدر و مادرش که خانه‌شان در نارمک در اثر شدت انفجار تخریب شد و هر ۳ با هم به شهادت رسیدند و چیزی از پیکرشان باقی نماند. 🔹یا مثل سرباز وظیفههٔ زندان اوین که از پیکرش فقط یک دست پیدا شد و مادر بعد از یک هفته رضایت داد تا همان یک دست را تشییع کنند و به خاک بسپرند. 🔹یا مثل هیدای ۴ ساله که استخوانی سوخته از او را پیدا کردند و بعد از تایید تست DNA به معراج بردند برای غسل و کفن، اما عمو روز اول محرم، بعد از پایان آواربرداری طره‌ای از موی هیدا و بخشی دیگر از پیکر او را پیچیده در پرچم امام حسین(ع) می‌آورد تا به کفن حاوی استخوانی سوخته از او ملحق شود. 🌹 هدیه به روح مطهر شهدا الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ    کانال فرهنگے‌هنرے نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 روایت زیبایی از شهید_عبدالحسین_برونسی 🍃 بیت رهبری.... 🍃 استاد عالی... گل هدیه می‌کنیم به روح کانال فرهنگے‌هنرے نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
🌹 ...😭 🌺 دومین روز بود که راه می‌‌رفتیم, در گرمای پنجاه درجه تیرماه ایلام و بدون آب، تشنگی و بی آبی دروجودمان غوغا می‌کرد مهدی نظیری ۱۶سال بیشتر نداشت. نفس‌های آخر را می‌‌کشید. بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب می‌شد. با حیرانی و ناتوانی چند قدم راه می‌‌رفت و با صورت به زمین می‌‌افتاد. باز تقلّا می‌کرد و می‌‌ایستاد و باز هم زمین می‌‌افتاد. فکر می‌کردم سراب می‌‌بیند. کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم می‌خورد. گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم. 🌷ﺩﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻴﻬﻭﺵ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﻭﻳﺎ ﺩﻳﺪﻣﺶ... مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد. گفت رضا می‌‌دانی چرا هر بار که زمین می‌خوردم باز بلند می‌شدم آخه حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) کنارم ایستاده بود؛😭 می‌‌خواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین می‌خوردم می‌‌دانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار؟ 🌷 آخه حضرت زهرا (سلام الله علیها) می‌خواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری ✍ﺑﻪ ﺭﻭاﻳﺖ ﺷﻬﻴﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻮﺭﺧﺴﺮﻭانی گل هدیه می‌کنیم به روح # کانال فرهنگے‌هنرے نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
🌹 پوشاندن چشم از نامحرم 🌺 با بچه های مسجد رفته بودیم اردوی دماوند.بچه ها که مشغول بازی بودند، یکی از بزرگترها کتری را بهم داد و جایی را با انگشت نشانم داد و گفت: 🍃 آنجا رودخانه است.برو از آنجا آب بیاور تا چایی درست کنیم.از لای بوته ها تا چشمم به رودخانه افتاد،سرم را پایین انداختم.همانجا نشستم.بدنم شروع کرد به لرزیدن. عده ای از دختران مشغول شنا بودند.در آن خلوت که جز خدا هیچ کس نبود. زمینه گناه برایم فراهم بود. 🌸 همانجا خدا را صدا زدم و گفتم: خدایا کمکم کن.الان شیطان به شدت وسوسه ام می کند که نگاه کنم؛اما من به خاطر تو از این گناه می گذرم. برگشتم و رفتم از یک جای دیگر کتری را پر کردم.آمدم و شروع کردم به آماده کردن چایی.چشم هام پر از اشک شده بود. ظاهرش از دود چوب ها بود و باطنش... در همان حال خیلی با خدا مناجات کردم. خیلی با توجه گفتم: 🌷 "" یاالله یالله "" به محض تکرار نام خدا همه اشیای پیرامونم از سنگریزه ها و کوه و درختان یک صدا می گفتند: 🌷سبوح قدوس رب الملائکة و الروح با شنیدن این صدا تمام بدنم شروع کرد به لرزیدن. به هر طرف که میرفتم از همه ذرات این عالم آن صدا را می شنیدم. از آن موقع به بعد کم کم درهایی از عالم بالا به رویم باز شد. 🍃 در آخر هم بعد از تأکید بر رازداری گفت: این ها را گفتم تا بدانی انسانی که ترک گناه می کند چه مقامی پیش خدا دارد. گل هدیه می‌کنیم به روح 🌹 کانال فرهنگے‌هنرے نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
🌹 شهیدی که مزارش دارالشفاست 🌹 🍃 یک زوج زنجانی که در حسرت فرزند بود متوسل به شهید مصطفوی شد خداوند به آنها فرزندی عطا کرد و خانواده آن زوج برای شهید جایگاه و بارگاه درست نمودند. 🍃 شهیدی که چوپان بود و به دلیل اینکه همیشه در صحرا همراه گوسفندان بود نمی توانست جایی برود. 🍃 همیشه آرزو داشت برای یکبار برود مشهد پابوس امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام زمانی که جنگ شد به جبهه رفت و به برادرش گفت این خداحافظی و وداع آخر است. 🍃 سال ۶۵ در جبهه سومار شهید شد و پیکرش مفقود شد. همانگونه که آرزوی زیارت امام رضا علیه السلام را داشت پیکرش بعد از تفحص اشتباهی به مشهد رفت. 🔹و پس از تشییع در حرم مطهر متوجه شدند که شهید اهل زرند استان کرمان است و پیکرش برای دفن به زادگاهش انتقال داده شد. 🍃 شهیدی که بیماران به وی متوسل شدند و شفا گرفتند. 🍃 دختر بچه ای که تومور مغزی داشت تومور روی یک رگ قرار گرفته بود و امکان عمل مساوی با مرگ وی می شد. پدر و مادرش متوسل به شهید مصطفوی شدند که برای دخترشان دعا کند بعد از چند وقت تومور جابجا شد و در کمال شگفتی پزشکان شگفت زده شدند و عمل را انجام دادند. 🍃 شهیدی که مشاهده نمودند نوری از قبر شهید به طرف آسمان‌ بلند شده و محوطه را نورانی کرده و وقتی در کنار قبر شهید رفتند بوی عطر عجیبی به مشام رسیده است. گل هدیه می‌کنیم به روح کانال فرهنگے‌هنرے نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
💚شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند 🌷عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت 🌷 تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ 🌷عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته. 🌷اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. 🌷گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. 🌷یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دو ویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… 🌷پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن.. حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچ وجه با عراقی ها درگیر نمی شید. 🌷فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره… 🌷تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند 🌷گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد. 🌷گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده! پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید… 🌷عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. 🌷پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه… اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭 🌷جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… 🌷مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین. یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. 🌷مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید😭😭 🌷و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد… شادی روح پاک  شهدا 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌ لِوَلیــِـــڪَ الفَـرَج 🌷شهید 🕊 کانال فرهنگے‌،خبری و تحلیلی نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
لحظه به اسارت در آمدن قهرمان چزابه.. 🕊شهید ماشاءالله پیل افکن، 🌹 در ادامه عملیات چزابه. شش شبانه روز در مقابل و پشت جبهه دشمن بدون وقفه برای نجات تیپ ۷۷خراسان از محاصره، با دشمنان جنگید و آنقدر از مهمات ذخیره و دپو شده دشمن استفاده کرد تا مهمات آن محدوده به پایان رسید، آنگاه با لب تشنه و بدن خسته و گرسنه، و چشم ترکش خورده ایی که ۶ شبانه روز نخوابیده، در محاصره دشمن قرار گرفت و تنهایی به اسارت دشمن در آمد . اين قهرمان نا شناخته به تنهایی دو شبانه روز گردان‌های زرهی و پیاده دشمن را زمین گیر کرد تا تیپ مشهد از محاصره، رهایی یابد. دشمنان شکست خورده، خشم خود را، با شکنجه‌های متعدد، از جمله بریدن دو دست توان مندش از بازو، و بیرون آوردن دو چشم او، و شکستن دندان هایش، و پوست کندن سر و جمجمه اش و همچنین محاسن شریفش با پوست و گوشت صورتش، و با نشاندن صد‌ها گلوله در پیکر پاکش، اینگونه از او انتقام گرفتند  و چه عاشقانه به ديدار حق شتافت🌹 🕊 یاد و نامش گرامی 🌹 شادی روحش 🌷 ‌✨ اللٰهُمَ‌عَجِّلْ‌لِوَلیِکَ‌الفَرَجْ‌ کانال فرهنگے‌،خبری و تحلیلی نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
ناگفته های همسر شهید مدافع حرم مهدی نظری/خواب دیده بود سوار بر اسب امام حسین علیه‌السلام میجنگد همسر مدافع حرم شهید مهدی نظری اظهار کرد: همسرم آقا مهدی خواب دیده بود که سوار بر اسب امام حسین علیه السلام در حال جنگیدن با دشمنان امام حسین علیه السلام است، به من می گفت چنین خوابی دیده ام چطور شما می گویید سوریه نروم؟! آقا مهدی می گفت: در هر شرایطی باید به خدا توکل داشت؛ گفت من برای شهید شدن به سوریه نمی روم بلکه برای دفاع از وطنم به جنگ می روم اگر الان با داعشی ها مقابله نکنیم دیر نیست که جنگ وارد ایران شود. بلاخره آقا مهدی راهی سوریه شد، از آنجا هر روز دو، سه بار به من تماس می گرفت، پنجم اردیبهشت سال ۱۳۹۵سه روز مانده بود تا ۶۰ روز ماموریت خود را در سوریه تمام کنند و به ایران برگردند که دیگر خبری نشد🕊 سه روز قبل از اینکه خبر شهادت را بدهند طی یک تماس تلفنی گفت: دو گروه شدیم یک گروه پنجشنبه به ایران باز می گردد و من هم با گروه بعدی راهی ایران می شوم .به آقا مهدی گفتم: مادرت از روزی که رفتی بیمار است اگر برایت امکان دارد با همین گروه برگرد و گفت: نگران نباش دو روز دیگر برمیگردم... یادشهدا با 🌹 کانال فرهنگے‌،خبری و تحلیلی نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🏴꧁꧂🏴꧁꧂
1.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 .....تا شهید نشدم پخش نکنید 🍃 فیلم تکان دهنده شهید مدافع حرم مجید سلمانیان قبل از شهادت... 🌹 هدیه می‌کنیم به روح کانال فرهنگے‌،خبری و تحلیلی نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 ꧁꧂🌿꧁꧂🌿꧁꧂
به امام زمان (عج) 🔵 مرحوم نخودکی در نامه ای به یکی از علما پیرامون نحوه توسل به امام عصر عج فرمودند : 🌕 برای حوائج یک هفته قبل از طلوع آفتاب ۷۱ مرتبه بگو : 🔹 یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا فاطِمَه یا صَاحِبَ‌الزَّمان اَدْرِکنی وَ لا تُهْلِکْنی 📚 منبع : نامه به یکی از علما و سادات دزفول (نسخه خطی) 💔 🤲 🌹 کانال فرهنگے‌،خبری و تحلیلی نسل ظهور https://eitaa.com/Nasle_zohoor59 🌹✨🌸✨🌹✨🌸✨🌹