🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
⛔️هر روز ما دقیق حسابرسی میشد!
⚠️حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخیهای بیش از حد و صحبتهای پشت سر مردم و غیبتها و... نابود می شد و اعمال زشت من باقی میماند.
🔰البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده
بودم، همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد. چرا که در قرآن آمده بود: «ان الحسنات يُذهِبنَ السَيئات».
♥️🌺زیـارت های اهـل بـیـت علیهم السلام
بسیار در نامه اعـمـال من تأثیر مثبت
داشت.
البته زیارتهای با معرفتی که
با گناه آلوده نشده بود.
اما خیلی سـخـت بـود هـر روز ما دقیـق
بررسی و حسابرسی میشد کوچکترین
اعمال مورد بررسی قرار می گرفت...
📚 قسمتی از کتاب سه دقیقه در قیامت
❖═▩●••🍃🌺🍃••●▩═❖
@Nasleezohor
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
مرد راننده را دیدم که خیره شده بود به چهره زنی بسیار #بدحجاب که از عرض خیابان رد میشد. با یک نگاه از #ازل تا #ابد او را دیدم!
⚠️اسمش فرشید بود، اما به خاطر این هرزهگی ها زندگیاش را از دست خواهد داد. سال بعد از زنش جدا شد.
اما از آن طرف آن زن را دیدم که در محشر، به دنبال فرشید بود تا از او حلالیت بطلبد. حق الناس به گردنش بود.
❌او باعث شد که این فرشید و صدها مثل او از زندگی با همسرشان دلسرد شوند و کارشان به طلاق منجر شود. او به تمام این مردها بدهکار بود.
📚 برشی از کتاب شنود
❖═▩●••🍃🌺🍃••●▩═❖
@Nasleezohor
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔻گاهي به برخي اعمالم فکر مي کردم که به نظر من خيلي خوب بوده، اما مي ديدم که به علت نيت غير خدايي پوچ شده و اصلاً در محاسبات الهی به حساب نيامده بود!
◽️مي خواستم بگويم كه اين شغل را كه با هزاران خطر و گرفتاری همراه است برای خدا انتخاب كردم، اما نشانم دادند كه من به دنبال يك شغل ثابت و آبرومند بودم و سر از اينجا درآوردم.يعنی خيلی نيت الهی در آن نمايان نبود.
🔶حتي اشاره كردم در فلان مأموريت خيلي سختی كشيدم تا آبروي اسلام و ايران حفظ شود، اما به من نشان دادند كه خيلي اصرار داشتی به نام خودت اين مأموريت گزارش شود و به خاطر آن مأموريت، حسابی تشويق شدی و ُمزدت را گرفتی!
◽️ يك كار ساده و كوچك، اما با نيت الهی و جهت رضای خدا، قدری برايم ارزش داشت كه صدها كار سخت و طاقت فرسا، اما با نيت غير الهی، آن تأثير را نداشت!
📚شنود
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@Nasleezohor
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ یادتان هست امروز موقع صرف صبحانه به من چه گفتید؟ گفتید وقتی کتاب تان چاپ شد، نسخه ای از کتاب را برایم می آورید.
به خاطر دارید که من چه گفتم؟ عرض کردم: "اگر واقعا این کار را خواهید کرد، می توانید به من وعده بدهید.
در غیر این صورت، هیچ قولی، هیچ قولی به من ندهید.
❌" میدانید چرا این را گفتم؟
چون اگر شما به کسی وعده بدهید، در واقع، برایش حقی ایجاد کرده اید. چنانچه به وعده خود عمل نکنید، این #حق را از او گرفته اید. در نتیجه، در عالم برزخ، معذب خواهید بود...
📚قسمتی از کتاب آن سوی مرگ
❖═▩●••🍃🌺🍃••●▩═❖
@Nasleezohor
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
⚠️نکته دیگری که شاهد بودم اینکه؛
هرچه به سنین بالاتر می رسیدم، ثواب کمتـری از نمـازهای جماعت و هیئت ها در نامه عملم میدیدم!
🔹بـه جـوانـی کـه پشـت میـز نشستـه بـود(مأمورالهی در برزخ)گفتم: در این روزها منهمگی نمازهایم را بهجماعت خواندم. من در ایـن شـب ها هیئت رفته ام. چـرا این ها در نامه عملم نیست؟
🌻روبه من کرد و گفت: خوب نگاه کن.
هـر چـه سـن و سالـت بیشـتـر می شـد، #ریـا و خـودنـمـایـی در اعـمـالـت زیـادمـیشد. اوایـل خالـصانـه بـه مسـجـد وهـیـئـت می رفـتـی امـا بعـد هـا، مسجد میرفتی تا تو را ببینند.
❌هیئت میرفتی تا رفقایت نگویند چرا نیامدی! اگر واقعا برای خدا بود، چرا
به فلان مسجد یا هیئت کـه دوستانت نبودند نمی رفتی؟
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
@Nasleezohor
⚠️#تجربه_نزدیک_به_مرگ
بررســی اعمال...
بـه محض وارد شدن بـه برزخ تمام احساساتم از
درون کودکی تازمانی که مـرده بودم دوباره زنده شد.
حتی فکرهایی که از سرم گذشته بود را دوباره میدیدم.
🔴اکنون که در آغوش نور بودم و زندگیم را مرور میکردم تمام بدی ها و کتک کاری های خود را می دیدم! با این
تفاوت که در مرور اعمالم، من بودم که کتک می خوردم!
❌من بودم که تحقیر می شدم! هر ظلمی که به دیگران کرده بودم چندین برابر بر خودم وارد می شد. خجالت و ناراحتی وجودم را گرفته بود. نمی دانستم چه کنم...
📚 کتاب بازگشت اثر گروه شهید هادی
❖═▩ஜ••🍃💚🍃••ஜ▩═❖
@Nasleezohor
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
حقالناس بدحجابی🔥
✍مرد راننده را دیدم که خیره شده بود به
چهره زنی بسیار #بدحجاب که از عرض
خیابان رد میشد. با یک نگاه از ازل تا ابد او
را دیدم!
اسمش فرشید بود، اما به خاطر این هرزهگی
ها زندگیاش را از دست خواهد داد. سال
بعد از زنش جدا شد.
⚠️اما از آن طرف آن زن را دیدم که در
محشر، به دنبال فرشید بود تا از او حلالیت
بطلبد. حق الناس به گردنش بود.
❌او باعث شد که این فرشید و صدها مثل
او از زندگی با همسرشان دلسرد شوند و
کارشان به طلاق منجر شود. او به تمام این
مردها بدهکار بود.
📚 برشی از کتاب شنود
❖═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═❖
@Nasleezohor
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
فعال فضای مجازی بودم. در جریان سکته و تجربه
نزدیک به مرگ، مرور اعمالم را مشاهده کردم. من همواره سعی می کردم مراقب حق الناس باشم. حتی در بیان مطالب مجازی.
یک روز پیامی سیاسی برایم آمده بود. چون از صحت آن مطمئن نبودم، آن را پخش نکردم. اما دوست دیگرم در صفحه و کانال خودش آن را بازنشر کرد. به او گفتم اشتباه می کنی این #تهمت است، اما قبول نکرد.
❌من در مرور اعمالم همان روز را دیدم. متوجه شدم که چهار هزار نفر پیام دوست مرا دیده اند و واکنش نشان دادند.
⚠️او گرفتار بود. اگر می خواست از حق الناس در قیامت نجات پیدا کند، باید این افراد را پیدا کرده و حلالیت می طلبید!
📚 کتاب تقاص. اثر گروه شهید هادی
داستان ششم
❖═▩●••🍃🌼🍃••●▩═❖
@Nasleezohor
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ من در سال سوم متوسطه، دبیری داشتم که خیلی سختگیر بود.
(دبیر ریاضی) راستش، از ریاضی خوشم نمی آمد. به همین دلیل، از دبیر ریاضی بیزار بودم. به حدی که چندین بار در جمع همشاگردی هایم به او فحش دادم. 😢
⚠️دور از چشم و گوش دبیر.
مسلم است، در غیاب دبیر. من، در آن عالم، صورت وکیلش را دیدم. اعتراض داشت که چرا حیثیت دبیرم را لکه دار کرده ام؛ در حالی که او با دلسوزی به من ریاضی یاد داده.،،، خوب، من شروع به
معذرت خواهی کردم؛ اما وکیل از من خواست که آبروی ریخته شده دبیرم را برگردانم. او خواسته اش را به این راحتی که دارم می گویم مطرح نکرد.
مانند بقیه وکلا، خواسته اش را با بی رحمی و سماجت، چکه چکه بر وجودم ریخت. مثل چکه هایی از سرب داغ.
✳️ (نویسنده کتاب): مگر می توانستید آبروی دبیرتان را برگردانید⁉️
_ همین! چنین کاری ممکن نبود. بنابراین، با عجز، باضجه های درونی به مأمورانی که پشت سرم بودند گفتم: "من چه باید بکنم ❓چه طوری می توانم حیثیت معلمم را برگردانم⁉️
جواب شان سکوت بود. سکوت شان به من فهماند که باید خواسته آن وکیل را برآورده کنم...
📚 کتاب آن سوی مرگ
•┈•••✾•🌿🏴🌿•✾•••┈•
@Nasleezohor
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍من از نشانه های ظهور سؤال کردم. از اینکه اسراییل و آمریکا مشغول دسیسه چینی در کشورهای اسلامی هستند و برخی کشورهای به ظاهر اسلامی با آنان همکاری می کنند و...
🔸جوان پشت میز (مأمور الهی) لبخندی زد و گفت:
نگران نباش. اینها کفی بر روی آب هستند. نیست و نابود می شوند. شما نباید سست شوید.
🔹نباید ایمان خود را از دست دهید. مگر به آیهی ۱۳۹ سوره آل عمران دقت ای نکرده ای:
«ولا تهنوا ولاتحزنوا و انتم الأعلون ان کنتم مؤمنین»
🔸در این آیه خداوند متعال می فرماید:
سست نشوید و غمگین نباشید،
شما اگر ایمان داشته باشید،
برترین (گروه انسان ها) هستید.
📚قسمتی از تجربه نزدیک به مرگ،
کتاب سه دقیقه در قیامت
┈••✾•🌿🌼🌿•✾••┈
@Nasleezohor
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔴 علت اتفاقات ناگوار زندگیام را پیدا
کردم...!
یکی از مطالبی که در مورد اعمال خودم
متوجه شدم؛ ملکوت و علت بسیاری از
اتفاقات زندگیام بود. منظور از ملکوت
اعمال، باطن و واقعیت اعمال است.
من دیدم هر بار که به صورت عمدی
گناهی میکردم اتفاقی ناگوار در زندگیام
میافتاد.
مثلاً به من زمانی را نشان دادند که به یک
نفر تهمتی زدم، فردای آن روز شرایط کاری
من پیچیده شد و مدت کوتاهی بعد بیکار
شدم.
کسی آنجا به من توضیحی نمیداد اما خودم
متوجه شدم که بیکار شدنم با تهمتی که به
آن شخص زدم ارتباط داشت. یا هر بار که
دروغ میگفتم بلافاصله اتفاق ناگواری در
زندگی من رخ میداد.
📙کتاب تقاص
•┈┈••••✾•🦋•✾•••┈┈•
@Nasleezohor
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🟣 مکالمه تجربهگر با حضرت عزرائیل (تصور اشتباه مردم درباره ایشان)
✍مرگ، ناگهانی است.
من وقتی تصادف کردم اصلاً متوجه نشدم که مردهام.
بعد از تصادف یکباره دیدم جوان خوش قیافهای دست مرا گرفته و به طرفی برد. به او سلام کردم او با تبسم و خوشحالی جواب داد و گفت: نترس من به تو از هر کسی مهربانترم.
گفتم: اسم شما چیست؟ آن جوان گفت:
من ملک الموت هستم.
من به او گفتم در دنیا شما را طور دیگری معرفی کردهاند. میگفتند شما با مردم خیلی با خشونت و تندی رفتار میکنید ولی من حالا از شما این همه مهربانی و محبت میبینم؟!
ایشان با چشم های بسیار زیبا و درشت و صورت نورانی خودش نگاه محبت آمیزی به من کرد و فرمود راست میگویند گاهی مجبوریم با دشمنان شما و کسانی که خیلی دنیا پرستند قدری خشونت کنیم و گرنه خداوند متعال در من و گروهی که من در آنها هستم به هیچ وجه غضب بیجا که از صفات حیوانی است قرار نداده است.
📗کتاب بازگشت
•┈•••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈•
@Nasleezohor