.
نام زینب می برم شعرم پریشان می شود
نام زینب می برم این ابر باران می شود
نام زینب بردم و دریا مؤدب ایستاد
باز اقیانوس ناآرام طوفان می شود
چادرش قدری بتابد آب می گردد زمین
روزها در سایه اش خورشید پنهان می شود
در دعا می ایستد محراب حیرت می کند
از مناجات شبش سلمان مسلمان می شود
در مدینه سال ها زهرا صدایش می کند
وقت تفسیرش خود جبریل دربان می شود
خم نشد زانوی عباسش به جز درپای او
او که محمل می رود اکبر شتربان می شود
یک قدم خانم بیاید کوفه می پیچد به هم
یک قدم بی بی بکوبد شام ویران می شود
خطبه هایش شد شروع نهج البلاغه جمع شد
خطبه نه تیغ علی انگار عریان می شود
کیست این زهرا علی شاید حسن شاید حسین
حق بده آیینه از این اوج حیران می شود
#جبل_الصبر
#ام_المصائب
#شريكة_الحسين
@navaappcom