📋#روضه_حضرت_محمد (ص)
#متن_روضه / *بخش اول صوت*
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیغمبر توو حالت احتضاره،
بیبی تو عالم انقدر بیتابی میکرد، گریه میکرد؛ اینقدر ناله میزد.
هی صدا میزد: « بابا بچه بودم مادرم رو از دست دادم، حالا دارم تورو از دست میدم، دیگه کسی برام نمیمونه، کسی نیست ازم حمایت کنه، پشتمو داشته باشه، تکیهگاهم باشه...»
برای همین این قدر بیتابی میکرد.
پیغمبر صداش کرد بیا دخترم کار باهات دارم، چشمان گریانه اما تا رد میشه دیدن پیغمبر داره میخنده بعدها ازش سوال کردن چی گفت پیغمبر درِ گوشت: فرمودند بابام گفت: « زود به من ملحق میشی»
زیاد فراق من و تو طول نمیکشه...
یک جایی روضه پیغمبر و روضه امام حسن مشترک میشه...
پیغمبر وقتی به دخترش گفت خوشحال شد گفت: حالا مهدی جان تو هم بیا با تو هم کار دارم امیرالمومنین هم گریه می کرد چون میدونه که اگه پیغمبر بره دیگه کسی نمیمونه با بودن پیغمبر چیکار میکردند اگه پیغمبر خدا نباشه که دیگه هیچی...
علی جان بیا کار باهات دارم همه رو بیرون کرد، خصوصی فقط خودت باید بشنوی گوشت رو بیار جلو دهنم؛ جونم آقا، شروع کرد با علی حرف بزنه امیرالمومنین هی سر تکون میداد میگفت: باشه آقا چشم هرچی شما بگین رو چشام اگه تو اینجوری میخوای باشه، دین خدا اینجوری میخواد باشه خدا راضی باشه.
هرچی پیغمبر گفت، علی هی باشه آقا چشم هی دست به سینه میذاشت چشم آقا چشم، یه مرتبه همه دیدند علی برافروخته شد؛ صورتش سرخ شد؛ چشما هم همینطور مثل ابر بهاری داره میباره آقا یعنی اینجا هم صبر کنم...؟!
آخه همچین که ابی عبدالله خودش رو انداخت رو سینهی پیغمبر، امیرالمومنین دستش رو گرفت عزیز دلم الان پیغمبر توو حالتی نیست که سینهش سنگین باشه، آخه خود پیغمبر فرموده محتضر سینهش سنگین نباشه اما پیغمبر فرمود: علی جان بزار حسین رو سینهم باشه، حسین که رو سینهم باشه راحتتر جون میدم...
قربون اون آقایی که تا چشماش رو باز کرد، والشِمرُ و جالِسٌ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــبیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
https://t.me/navayemaqtal
نوای مقتل
ایتا
@Navaymagtal
📋در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را
#سبک_روضه / *بخش دوم صوت*
#روضه_حضرت_محمد (ص)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را
خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را
فردا همینکه جمع کردی بسترم را
آماده کن کمکم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفنها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینهام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرفهای آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی مکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را
بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را
بابا مواظب باش پشتِ در سرت را
ای کاش میشد روضهی بازو نمیشد
وقتی علی میشوید آهسته پَرَت را
`با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را”
*شاعر: #حسن_لطفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
https://t.me/navayemaqtal
نوای مقتل
ایتا
@Navaymagtal