|⇦•مرگ من بود دمي کز تو...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس استاد حاج محمد نوروزی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن"
مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند
درهمان گوشه ي گودال فدايم کردند
دوستانم که نبودند بگِريند به من
دشمنانم همگي گريه برايم کردند
*داداش! فقط امروزِ بچه هات سيلي نخوردن، هر وقت بچه هات گفتن: بابا! سيلي و تازيانه خوردن...*
من که خود راهنماي همه عالم بودم
سَـِر خونين تو را راهـنمايم کردند
*حسين جانم! خيلي جاها آرزوي مرگ كردم...*
هر کجا خواستم از پاي دراُفتم ديدم
کودکان دست گشودند و دعايم کردند
*خدايا نياره آدم يه امانتي بهش بدن، اون وقت اين امانتي خداي نكرده عيبي پيدا كنه...*
خجلم از تو كه گم گشته امانت هايت
بر سر خار دويدند و صدايم کردند
*خدا هيچ كسي رو دشمن شاد نكنه...*
گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي
خنده ها بود که بر اشکِ عزايم کردند
*هر چه من گريه كردم اونا خنديدن، هر چه من ناله زدم اونا خنديدن... چقدر گريه براي سَرِ بريده ي توكردم، حتي زن خولي هم مي گفت: چقدر سرت رو ناشيانه بريدن...
وقتي حضرت زينب سلام الله عليها روز اربعين از ناقه پايين اومد، يه نگاهي به دور و برش كرد، صدا زد: كجاست علي اكبر؟ كجاست قاسم؟...*
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
#اربعین
#زوار_کربلا
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
روضه ۳
🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین
🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین
اربعین سیدالشهداء و...
بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی...
بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه...
🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا
🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین
آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد...
کسی جوابت رو نداد...
اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت...
🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم
🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین
🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن
🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین
#شاعر: محمد مهدی سیار
بازم جا موندم آقا...
کی میشه منم دعوت کنی حسین...
خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند...
خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن...
اونایی که رفتند میدونند...
بهترین لحظه زندگی...
اون لحظه ای که وارد کربلا میشی...
همش سراغ حرم رو میگیری...
تا نگاهت به حرم با صفاش میفته...
نا خودآگاه اشکت جاری میشه...
دستهات روی سینه میزاری میگی...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ
____________
#زمزمه
حالا هر کی دلش کربلائی شده بسم الله ...
کربلا کربلا 8
🔸این دل تنگم عقده ها دارد1
🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1
(یا حسین مظلوم) 8
🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2
🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1
🔸ای حسین ما را کربلایی کن2
🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن1
یا حسین مظلوم 8
(در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید).
____________
یکی از زایران ابی عبدالله...
جابر بن عبدالله انصاریِ ...
تا رسید کربلا...
با آب فرات غسل کرد...
با خضوع و خشوع...
اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست...
دست گذاشت رویِ قبر مبارک...
سه مرتبه از سوز دل صدا زد...
یا حسین...
اما جوابی نیومد...
صداش به ناله بلند شد...
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟
آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟
خودش جواب داد...
گفت جابر...
جواب سلام میخواهی...
از آقایی که...
بین سر و بدنش جدایی افتاده...
ناله بزن یا حسین...
🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین
🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
─┅══༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
14000712-motiee-zamine.mp3
1.23M
#سینه_زنی و توسل ویژه شهادت پبامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس حاج میثم مطیعی
🖤🖤🖤
می کُشدم آه، این غصه جانکاه
دوری تو ای ماه، یا رسول الله
بنگر غم ما همه را، تنهایی فاطمه را
بشنو ز نفس نفسم، این زمزمه را
بارانی شد این شبها چشمان زهرا
بر لب آمد جان زهرا، بابا بابا
دنیا بدون تو، آوار ماتماست
هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است
آرام جان من، یا ایهاالرسول
خون گریه می کند، در ماتمت بتول
برده توانم، این گریه ناگاه
هنگام وداعت، یا رسول الله
شد هجر تو قاتل من، آتش زده بر دل من
وای از غم دوری تو، وای از دل من
در شهر تو تنهاییم بعد از تو تنها
فریاد از این دلتنگیها بابا بابا
دنیا بدون تو، هر لحظه اش غم است
هر چه بگریم آه، از دوری ات کم است
آرام جان من، یا ایهاالرسول
خون گریه می کند، در ماتمت بتول
#شاعر دکتر محمدمهدی سیار
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
https://t.me/navayemaqtal
نوای مقتل
ایتا
@Navaymagtal
.
|⇦•خیال کن رسیدی....
#نمآوا و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام و #فراق_کربلا به نفس کربلایی محمد رضا نظری
●━━━━━━───────
ميدونم كه چند سال، حرم آرزوته
خیال کن رسیدی،حسین روبروته
یه پرچم تو دستت،یه کوله رو دوشت
جوابِ سلامت، رسیده به گوشت
چشاتو ببند و خیال کن الان
زیرِ قبهای و کنارِ ضریح
خیال کن که شالِ عزاتو میخوای
تبرک کنی با غبارِ ضریح
با چشمایِ خیس و باحالی عجیب
خروجیِ باب السلامی ببین!
تو با پایِ دل،کربلایی شدی
زیارت قبول،زائرِ اربعین
میدونم هنوزم، دلت غرقِ آهه
یه چشمت پر از اشک، یه چشمت به راهه
به این اشکایی که، رو شالِ عزاته
دلم بیقرارِ، همین گریههاته
میدونم تو هم بیقراری ولی
دیگه قسمت این بود و حسرت نکش
تو تازه شبیهِ رقیه شدی
از اینکه نرفتی خجالت نکش
میدونم میسوزی با دلتنگیات
این اشکِ تو اشکِ فراقِ هنوز
دارن زائرا برمیگردن ولی
دلت پشتِ مرزِ عراقِ هنوز
زیارت قبول،زائرِ اربعین
#شاعر مجید نصیری رفسنجان✍
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#امام_حسین
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
https://t.me/navayemaqtal
نوای مقتل
ایتا
@Navaymagtal
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد_زمینه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است
کرانه ایم ولی بی کرانه ها حسن است
گره گره همه اما امانِ ما حسن است
پر از حسن، لب ما، نوشِ جان ما حسن است
هزار شُکر تمامِ جهان ما حسن است
رسید جلوه ای و باز یا علی گفتیم
پس از دو یا حسن از چار تا علی گفتیم
دوباره از حسن و مرتضی علی گفتیم
حسن حسن همه ی عُمر با علی گفتیم
به فاطمه بنویسید جانِ ما حسن است
بساط عاشقی ام جور شد به لطف شما
و سهم سفره ی ما نور شد به لطف شما
از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما
گدای سامره مشهور شد به لطف شما
تمام عُمر فقط آب و نان ما حسن است
برای عرض ادب شاعران کم آوُردند
برای پیش کِشی تو جان کم آوُردند
به پای بوسی تو آستان کم آوُردند
قلم زدند به عُمر و زمان کم آوُردند
که عشقِ در رگ و استخوان ما حسن است
گدا شدیم بگوییم این سخن ها را
نوشته اند خدای کَرَم حسن ها را
برای ما که نوشتند پَر زدن ها را
به سامرای شما رفت و آمدن ها را
هزار شُکر که رزق دُکان ما حسن است
به روی شانه اگر گیسویت رها بشود
عجیب نیست اگر قبله سامرا بشود
حسن نماز و حسن قبله ی دعا بشود
حسن رکوع و حسن سجده های ما بشود
میان کرب و بلا هم اذانِ ما حسن است
نوشته اند بر این خانه از قدیم: الله
که با تو جلوه کند جلوه ای عظیم: الله
عصا به دست، رسیده است پیش تو کلیم الله
کلیم تا که بگوید: حسن کریم الله
چه غم از این همه غم، مهربان ما حسن است
اگرچه تکیه گه خانه ها پدر باشد
پدر همیشه همه کاره اش پسر باشد
پسر برای پدر پاره ی جگر باشد
پسر که هست گدا هم که پشت در باشد
بزرگ خانه ی صاحب زمانِ ما حسن است
#شاعر :حسن لطفی
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
https://t.me/navayemaqtal
نوای مقتل
ایتا
@Navaymagtal
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره...
غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند...
یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟
این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...*
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایانِ این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن، کریم نوشت
تا که پیشِ تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دلِ ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم، امام رضا!
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
این طرف صحن صاحبِ کَرَم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی عَلَم است
این طرف احترام میبینی
آن طرف ناسزا که دَمبهَدم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضهها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
مو سپید است هرکه غرقِ غم است
پیش هر دو به گریه میشنوی
روضهی پهلویی که محترم است
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین وَرنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرفِ آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
میخورد ظرف هِی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوبِ خیزران بخورد
روی پیشانیات فقط چین است
آه اگر سنگِ بی امان بخورد
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنهاند و با خنده
لقمهی خویش را سنان بخورد
#شاعر حسن لطفی
پاشو حال و روزِ ما رو ببین
ببین بازم مادر خورده زمین
برا خیمه ات یه عده درکمین
ای لب تشنه توی گودال
شمر وخولی به رقابت افتادن
توی گودال سر فرصت
به جسارت افتادن
توی گودال رو تنِ تو
برا غارت افتادن
انگار اومد بر قلبِ من فرود
خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود
اونی که سر از تنت برید
فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود
رگاتو می بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار که ببینه
اینقده مادر و صدا نزن
*ای حسین!...*
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
https://t.me/navayemaqtal
نوای مقتل
ایتا
@Navaymagtal
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره...
غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند...
یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟
این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...*
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایانِ این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن، کریم نوشت
تا که پیشِ تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دلِ ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم، امام رضا!
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
این طرف صحن صاحبِ کَرَم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی عَلَم است
این طرف احترام میبینی
آن طرف ناسزا که دَمبهَدم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضهها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
مو سپید است هرکه غرقِ غم است
پیش هر دو به گریه میشنوی
روضهی پهلویی که محترم است
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین وَرنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرفِ آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
میخورد ظرف هِی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوبِ خیزران بخورد
روی پیشانیات فقط چین است
آه اگر سنگِ بی امان بخورد
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنهاند و با خنده
لقمهی خویش را سنان بخورد
#شاعر حسن لطفی
پاشو حال و روزِ ما رو ببین
ببین بازم مادر خورده زمین
برا خیمه ات یه عده درکمین
ای لب تشنه توی گودال
شمر وخولی به رقابت افتادن
توی گودال سر فرصت
به جسارت افتادن
توی گودال رو تنِ تو
برا غارت افتادن
انگار اومد بر قلبِ من فرود
خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود
اونی که سر از تنت برید
فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود
رگاتو می بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار که ببینه
اینقده مادر و صدا نزن
*ای حسین!...*
بیش از 500 مداحی و اشعار و مرثیه را در نوای مقتل در ایتا و تلگرام ببینید.
با هشتک #اربعین
کانال نوای مقتل تلگرام
https://t.me/navayemaqtal
نوای مقتل
ایتا
@Navaymagtal
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی حسین طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وقتی امام عصرِ ما امشب عزادار است
برپایی این روضه ها واجب ترین کار است
پیراهن و شال عزا، مولا به تن دارد
امشب تمام عرش با آقا عزادار است
بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما
یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟
زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است
هر روز، روزه... هر شبش دیدارِ دلدار است
ای کاش قدری معتصم شرم و حیا می کرد
اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟
با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت
این روضه ی زهر و جگر الحق که دشوار است
از ترسِ رسواییِ خود از این جنایت ها
در هر کجا پشت سرش گفتند: بیمار است
مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود
این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است
رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش
پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است
در این دَمِ آخر شنیدم کعبه هم می گفت:
بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است
در سامرا بوی مدینه می رسد انگار
آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است
در بسترش هر شب سؤال از مادرش می کرد
مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟
در جست و جوی علت آن سینه ی مجروح
حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است
میخواست تا یک جرعه ی آبی بنوشد که
افتاد از دستش قَدح، از بس که تب دار است
#شاعر محمد جواد شیرازی
*خادم امام عسکری میگه: دیدم اون لحظه ی آخر، آقا با اشاره داره میگه، با زحمت داره میگه: یه ظرف آب برام بیار، میگه ظرف آب رو آوُردم خدمتِ آقا رسوندم، به دستِ آقام دادم، دیدم آقا ظرفِ آب رو برداشت، نزدیک دهان آوُرد، اینقدر این بدن ضعف داره، این قدر این کاسه ی آب به دندان آقا خورد دید نمیتونه آب رو بنوشه، به من فرمود: برو حجره ی بغل، یه پسرِ کوچکی میبینی در سجده است، پسرم مهدی است، صداش بزن بیاد، بگو: لحظه ی احتضار باباتِ، بیا بالا سرش، میگه: رفتم توی حجره، دیدم در سجده است، داره با خدا مناجات میکنه، صبر کردم، نماز آقا که تمام شد گفتم: آقاجان! پدرتون فرمودن بیایید، لحظه ی آخرِ...
امامِ پنچ ساله اومد، سرِ بابارو به دامن گرفت، آروم آروم، جرعه جرعه آب به دهان بابا ریخت، لحظه ی آخر از این آب نوشید امامِ عسکری، رسمِ دنیا بر اینه لحظه ی آخر پسر سَرِ پدر رو به بالین میگیره... اما میگن کربلا رسم عوض شد، دیدن ابی عبدالله داره با سَرِ زانو خودش رو میرسونه به میدون، همه با انگشت دارن حسین رو بهم نشون میدن، بالای سَرِ علی اکبر که رسید، ارباب مقاتل نوشتن:"صاحَ سَبعَ مَرّات" یعنی فریاد میزد:"وا وَلَداه!" پسرم!...
امامِ عسکری تشنه جون نداد، همین برا ما بس، اما شهید کربلا تشنه جون داد، چه خبر بود کربلا، یه نفرم دلش برا این شهید مظلوم نسوخت، اما نه یه نفر سوخت، میگه: دیدم یه صدا از گودال میاد:"اَنَاالعَطشان" یه صدای محزونی میاد: مادر تشنمه... هلال میگه: دلم سوخت برا ابی عبدالله، گفتم: من برم به دادِ حسین برسم، یه سپر داشتم آبش کردم، رفتم برم تویِ گودال، میگه: یه وقت دیدم شمر داره از تویِ گودال بیرون میاد، گفت: هلال کجا داری میری؟ گفتم: مگه نمیشنوی صدای پسرِ فاطمه رو؟ هی صدا میزنه آی جگرم داره میسوزه... گفت: هلال دیر اومدی، من سیرابش کردم، من کارش رو تمام کردم، دیدم دست و پاش داره میلرزه، گفتم: تو اینقدر سنگ دل هستی که از چیزی نمیترسی، چرا بدنت داره میلرزه، گفت: هلال! توی گودی قتلگاه فقط من بودم و حسین، اما دیدم یه صدای زنونه ای میاد، هی میگه:"بُنَیَّ!" پسرم! " قَتَلوکَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" حسین...
🏴#وفات_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
🏴#روضه
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند آه "اَیْنَ عمِّیَ الْعباسِ" او هم نکته ای ست که خیال بچهها را آه راحت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچهها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند #شاعر مهدی رحیمی زمستان من دختر حسین و ربابم سکینه ام اندر فراقش به فغان در مدینه ام دیدم گلان فاطمه یک یک فدا شدند سرها زپیکران شهیدان جدا شدند گفتم عمو تشنه ام، آبی رسان حرم رفت و دگرنیامد علمدارِ محترم دیدم سه شعبه تیرو گلوی برادرم در انتظار که سیراب کنندش، مادرم آه از وداع آخر بابا و دخترش گریان نشسته زار وغمین در برابرش فقط یه نفر میتونه حسین رو از بالای اسب پایین بیاره، اونم سکینه است، یه جوری پاهای اسب رو گرفته، هر چی ابی عبدالله ذوالجناح رو خواست حرکت بده، دید حرکت نمیکنه، خم شد حسین از بالایِ اسب، یهو دید نازدانه دورِ پاهایِ اسب رو بغل گرفته، بابا رو از اسب پایین آوُرد، صدا زد: بابا! " یَا اَبَتَاهُ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا " باباجان! مارو برگردون مدینه...* گفتم کجا می روی ای جان من مرو رحمی نما به دیده گریان من مرو آه از دمی که شیهه زد وآمد،آه آه اسبی به یال خونی وبی شاه، خیمه گاه گفتم که ذوالجناح سوارت چه کرده ای آن تشنه کام دار وندارت چه کرده ای بابای من تشنه بود،خورد آب یا که نه درآخرین دمش شده سیراب یا که نه
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
راوی کرب و بلا دارد روایت می کند از جدایی سر و تن ها حکایت می کند شد سکینه معنی اش آرامش قلب حسین بشنو از دریا زمانی که شکایت می کند چون روایت می کند از کربلا یک روضه اش تا همیشه مجلس مارا کفایت می کند نام زیبایش برای بردن قلب حسین با رقیه با علی اصغر رقابت می کند تا رقیه می رسد محو سکینه می شود هرچه می گوید حسین،عباس اطاعت می کند آه "اَیْنَ عمِّیَ الْعباسِ" او هم نکته ای ست که خیال بچهها را آه راحت می کند درتمام راه هم بر ضرب و شتم بچهها شمر فرمان می دهد خولی اطاعت می کند #شاعر مهدی رحیمی زمستان من دختر حسین و ربابم سکینه ام اندر فراقش به فغان در مدینه ام دیدم گلان فاطمه یک یک فدا شدند سرها زپیکران شهیدان جدا شدند گفتم عمو تشنه ام، آبی رسان حرم رفت و دگرنیامد علمدارِ محترم دیدم سه شعبه تیرو گلوی برادرم در انتظار که سیراب کنندش، مادرم آه از وداع آخر بابا و دخترش گریان نشسته زار وغمین در برابرش فقط یه نفر میتونه حسین رو از بالای اسب پایین بیاره، اونم سکینه است، یه جوری پاهای اسب رو گرفته، هر چی ابی عبدالله ذوالجناح رو خواست حرکت بده، دید حرکت نمیکنه، خم شد حسین از بالایِ اسب، یهو دید نازدانه دورِ پاهایِ اسب رو بغل گرفته، بابا رو از اسب پایین آوُرد، صدا زد: بابا! " یَا اَبَتَاهُ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا " باباجان! مارو برگردون مدینه...* گفتم کجا می روی ای جان من مرو رحمی نما به دیده گریان من مرو آه از دمی که شیهه زد وآمد،آه آه اسبی به یال خونی وبی شاه، خیمه گاه گفتم که ذوالجناح سوارت چه کرده ای آن تشنه کام دار وندارت چه کرده ای بابای من تشنه بود،خورد آب یا که نه درآخرین دمش شده سیراب یا که نه
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
🌹#هفده_ربیع
🌹#مدح
🎤مداح :حاج حسین سازور
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم
اهل شِکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم
پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم
با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم
خورده بخت ما گره با رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِین
ذکر طوفانی ما یا رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِین
از همه سیریم الا رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِین
ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم
ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم
با دعاهای محمد پر صِلابت مانده ایم
با عنایت زیر بارانِ محبت مانده ایم
تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم
گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت
مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت
بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت
قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم
جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه
در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه
ما نمک گیریم، محشر در جنان فاطمه
غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم
شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است :
از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است
برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است
غافل از این نقل زیبای اَمالی نیستیم
باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است
بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است
هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است ؟!
حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم
ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم
آیه آیه راویِ خط غدیر احمدیم
با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم
پیرو آن دو خبیثِ لا اُبالی نیستیم
پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم
نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم
عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم
ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم
شمس تابان امامت منجلی باشد بس است
یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است
نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است
با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم
هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم
در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم
راوی دین با روایات امام صادقیم
غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم
می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم
در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم
طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم
بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم
آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم
حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم
سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم
بنده ایم و اهل تَرک امتثالی نیستیم
عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم
دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم
مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم
منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم
#شاعر محمدجواد شیرازی
*فرمود بروید یه دایه خبر کنید، آخه محمد، این کودکِ تازه متولد شده چند وقتی است شیر نخورده، از این روستا به اون روستا رفتن تا دایه ای پیدا کنن، کوکبِ اقبال بر بامِ قبیله ی سعدیه نشست، حلیمه خاتون انتخاب شد، آمد یک سینه خشک، یک سینه پر از شیر، سینه ی پر شیر رو به لب های کودک گذاشت امتناع کرد، به سینه ی خشک گذاشت، حلیمه میگه نور در وجودم تابید، سینه ام پر ازشیر شد، این کودک بعد از چند رو شیرآشامید، خبر به مادرش آمنه دادن خوشحال شد...
زنها بهتر میدونن، همه ی عشق مادر اینه کودکش در آغوش، گرمای سینه رو حس کنه، از سینه ی مادر شیر بنوشه... ابی عبدالله روز عاشورا فرمود: کودکم رو بدید ببرم سیرابش کنم، دست به دست کودک رو دادن، همه وداع کردن، اما میگفتن: دیگه این بچه رو آبش میدن، ابی عبدالله عبای پیغمبر به دوش انداخت، این قنداقه رو روی دست گرفت، فرمود: ببرید خودتون بهش آب بدید، کلام حضرت تمام نشده بود، یه نانجیبی به زانو نشست، یه وقت ببینه همه ی قنداقه رو خون فرا گرفت، سَرِ علی به پوست آویزان، ای حسین!..." صل الله عَلیکَ یا سَیدنا المَظلوم یا ابا عبدالله"
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
|⇦•یازده بار جهان....
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژهٔ شهادت اباالمهدی آقا امامحسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ.....
یازده بار جهان گوشه ي زندان کم نیست
کنج زندانِ بلا گریه ي باران کم نیست
سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمتِ کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دلِ کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
#شاعر :سيدحميدرضابرقعي
*امشب، شب یتیمی امام زمان ماست ، مولای ما امشب داغ پدر می بیند، برای طفل پنج ساله خیلی سخته، بی بابا بشه ... امام عسکری چند سالشونه ؟بیست وهشت سال، یک جوان بیست وهشت ساله از شدت ضعف ، دستش میلرزه، توان نداره، تا نگاه به فرزند دلبندش امام زمان (عج) کرد، اشک از چشمش سرازیر شد ...*
حجتُ الله، یگانه پسرم مهدی جان
بنشین این دمِ آخر، به برم مهدی جان
دشمن از زهر جفاکارِ مرا ساخته است
زهر، افکنده شرر بر جگرم مهدی جان
کاسهٔ آب به دستم بنگر می لرزد
لرزه افتاده ز پا تا به سرم مهدی جان
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
|⇦•غم و غصه دوباره..
#مدح_خوانی ویژهٔ ولادت پیامبر رحمت ومهربانی حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه وامام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
غم و غصه دوباره تحریم است
روز میلاد و روز تکریم است
شب شب و روز عرض تبریک و
لحظات قشنگ تعظیم است
بدهم مژده ای به خسته دلان
عشق آمد زمان ترمیم است
صبح صادق ظهور خواهد کرد
حال و روز زمانه بدخیم است
میرسد آن امام خوبی که
کار و بارش همیشه تعلیم است
سر دبیر مراجع دنیا
و خدایی خدای تحکیم است
موسم عشق و شور و شادی شد
جبرئیل باز هم منادی شد
آیت الله اعظمی در راه
پادشاه معظمی در راه
حجت الله عالم هستی
و امام مکرمی در راه
فاطمی طینتی بدون بدل
و علیِ مجسمی در راه
بندگان خدا هراسی نیست
که وَلیِّ مُسلَّمی در راه...
باشد و نورش آشکار و جلی ست
جعفر بن محمد بن علی ست
مژده بوی بهار می آید
بوی دیدار یار می آید
بوی مولود شهر پیغمبر
بوی زلف نگار می آید
به گمانم که روشنی بخش
همه شب های تار می آید
پسری از سُلاله ی زهرا
مایه ی افتخار می آید
صاحب علم و حلم و فضل علی
وارث ذوالفقار می آید
ششمین پادشاه مُلک زمین
ششمین شَهسوار می آید
پیر و استاد مکتب شیعه
صاحب اقتدار می آید
سوی ما خاکیان مسافر عرش
چقدَر با وقار می آید
سومین نسل پاک صلب حسین
عشق پروردگار می آید
ششمین شاه عالمین آمد
نوه ی حضرت حسین آمد
#شاعر: علیرضا خاکساری
|⇦•بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند...
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*بریم دَرِ خونه ی بی بی حضرت معصومه سلام الله علیهما، شبِ رحلتِ شهادت گونه ی این بی بی است، به عشقِ برادرش یه مسیرِ طولانی رو راه افتاد و اومد تا برادرش رو ببینه، بریم ان شاالله حرمش، هر جوری میتونی برا این خانُم گریه کن...*
بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
از من تمام روزگارم را گرفتند
از این جدایی جانِ من بر لب رسیده
هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتند
انگار قسمت نیست وصل ما دوباره
در ساوه شوقِ بی شمارم را گرفتند
اما خیالت تخت هر جایی رسیدم
خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند
حالم بد است اما خدا را شکر در قم
با مهربانی حال زارم را گرفتند
با احترام و عزت و شوکت کمی از
این بار غم هایی که دارم را گرفتند
حتی زمان پر زدن از این قبیله
مردم همه دور مزارم را گرفتند
در شام اما خواهری مضطر چنین گفت:
یارب! ببین دار و ندارم را گرفتند
بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است
وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند
*یه زن وقتی بخواد سوارِ مرکبی بشه، وقتی ببینه نامحرم ها دارن نگاهش میکنن، خیلی خجالت میکِشه، همچین که میخواد پاش رو بالای رکاب بذاره، دور و برش رو نگاه میکنه نامحرما نبیننش... حالا حضرت زینب سلام الله علیها داره میگه: حسین جان!...*
بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است
وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند
نیمی ز معجر سوخت، نیمی را کِشیدند
اصلا تمام اعتبارم را گرفتند
در گوش من مانده صدای ذوالجناحش
میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند
*شنیدم نیزه به پهلوت زدن، همچین که شنیدم یهو دلم رفت مدینه، برا مادرم گریه کردم...*
یک یادگاری بود، اما در خرابه
بِنتُ الحُسِین آن یادگارم را گرفتند
#شاعر محمد جواد شیرازی
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زنده زنده چال کردند
دیر آمدم کاری زدستم بر نیآمد
سر نیزه ی شمر از سَرِ تو در نیآمد
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
گوشواره دخترت دست کسی رفت
عمامۀ پیغمبرت دست کسی رفت
هم نازنین انگشترت دست کسی رفت
هم یادگار مادرت دست کسی رفت
هم روسریِ دخترت دست کسی رفت
دیر آمدم اول تو را نشناختم من
خود را کنارِ پیکرت انداختم من
ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد
ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد!
#شاعر محمد جواد پرچمی
ای مادر! من بمیرم، میکِشی آه با فرودِ هر نیزه
من بمیرم پشتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه
من بمیرم، دیگه جا نیست، شده نیزه در نیزه
من بمیرم پشتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه
نیزه رو نیزه، چشای هرزه، آه ای مادر
من بمیرم می کِشی آه با فرود هر نیزه
انگار اومد بر قلبِ من فرود
خنجری که سرِ تو از پیکرت ربود
اونی که سر از پیکرت برید
فکری به حالِ دلِ زینب نکرده بود؟
گلوتو می بوسم، رگاتو می بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
اینقده مادر رو صدا نزن
*ای حسین
#سید_رضا_نریمانی
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️↙️
#مدح ویژهٔ ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام اجرا شده به نفس عباس حیدر زاده
🌹🌹🌹
افق فضل و شرف را قمری پیدا شد
یا که در طور ولایت شجری پیدا شد
باز از بحر ولایت گوهری پیدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد
در سماوات و زمین جشن عظیم است امشب
عید میلاد کریم ابن کریم است امشب
در ریاض علوی سرو روان این پسر است
نجل مولای کریمان جهان این پسر است
بهترین زاده ابناء جهان این پسر است
فخر دین، قبله دل، کعبه جان، این پسر است
اوست سروی که بود دامن هستی چمنش
صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش
اهل فضل و شَرف و علم زعیمش خوانند
صاحبان کرم و جود کریمش خوانند
صاحبان کرم و جود کریمش خوانند
خیل عبّاد همه عبد عظیمش خوانند
اوست ماهی که بر ابناء زمان می تابد
نورش از ری به همه خلق جهان می تابد
قامتش سرو و لبش کوثر و رویش ماه است
زائر مرقد او زائر ثارُالله است
حرمش کعبهٔ آمال دلِ آگاه است
حَسنی حُسنش بر خلق، چراغ راه است
خاص و عامند زِ هر سوی رهینِ کرمش
دل صد قافله سر گرم طوافِ حرمش
نعمت سایهٔ این دسته گل عترت را
بر شما داده خدا این شرف و رفعت را
اهل ری، قدر بدانید چنین نعمت را
فیض همسایگی تربت این حضرت را
بال جبرئیل زده سایه به بامِ دَرتان
این شما، این حرم زادهٔ پیغمبرتان
آیه وحی در این خانه کتابت دارد
زیر این قبّه دعا کن که اجابت دارد
زائر او به خدا قصد قرابت دارد
در و دیوار حرم، نقش نجابت دارد
ماه صد انجمن اینجاست خدا می داند
آفتاب حسن اینجاست خدا می داند
خاکِ درگاه تو بر درد دل خسته شِفاست
سر به خاک حرمت گر نگذاریم جفاست
ای گل باغ حسن عِطر تو بر روح صفاست
کرم و جود تو بر ما به عیان و به خفاست
عصمت فاطمه و عزّت حیدر داری
تو مقام از سخن مدح فراتر داری
تو عطا و کرم آل پیمبر داری
ِزِ حسین و زِ حسن جلوه دیگر داری
جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت
شهرری ازتو بهشت است بهشت است بهشت
#شاعر:غلامرضا سازگار
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
میرزاوند:
#مدح_خوانی ویژۀ ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها
مجید بنی فاطمه
سرشار از ترانه ی یك رودِ جاری ام
امروز در نهایتِ امّیدواری ام
احساس میكنم كه به دریا بدل شدم
احساس میكنم كه بر این خاك جاری ام
یك لحظه شادمانم و یك لحظه غرق اشك
لبخند ناگهانیِ اَبرِ بهاری ام
با دست خالی آمده ام محضر شما
رحمی كنید بر من و بر این نداری ام
دستِ دلم دخیلِ پر چادرِ شماست
بانو چه دیدنی است من و بی قراری ام
یك عُمر دوستدار حسین تو بوده ام
حتماً به این دلیل تو هم دوست داری ام
فانی ولی به لطف شما جاودانه ایم
خدمتگزار بانویِ این آستانه ایم
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید
حوریه ای دوباره به شكل بشر رسید
این بار چندم است كه در باغِ اهل بیت
طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید
بانو تو آمدی و به شامِ سیاه ما
از فیض گام های تو نورِ سحر رسید
امشب خود خدا به علی هدیه میدهد
تو آمدی و زینتِ قلب پدر رسید
تو آمدی كه دور برادر بگردی و
اینگونه شد مدار فَلَك را قمر رسید
تو آمدی به خاطر تنهایی حسین
یعنی برای كرب و بلا همسفر رسید
ما با حسین شورِ تماشا گرفته ایم
امشب میان زینبیون جا گرفته ایم
خورشید صبح گاهی بامت حسین بود
بعد از دو هفته ماهِ تمامت حسین بود
هر دفعه كه برادرت از راه میرسید
از فرط شور و شوق، سلامت حسین بود
یک راستای نور وجودِ تو زینب است
نوری كه در مسیر امامت حسین بود
ساده ترش شد اینكه نوشتیم زینب و
دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود
در ذیل خطبه های فصیحت مورخان
آورده اند تِکه کلامت حسین بود
در خانواده ای كه واژه ی برخاستن علی است
از كودكی، ذكرِ قیامت حسین بود
خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین
نادیده ام برادر و خواهر در عالمین
حتی اگر كه مدح تو را صد كتاب كرد
كی میشود فضائل تان را حساب كرد
چشم من آن گلی كه به حسرت شكفته است
باید به لطف گام تو گُل را گلاب كرد
حتی بیان نام تو اعجاز میكند
این اسم، سیئات مرا هم ثواب كرد
هر حاجتی كه پیش خداوند برده ام
گفتم به حق زینب و او مستجاب كرد
آیینه ی تمام قَدِ حُجب فاطمه
خورشید را طلوع رخت در نقاب كرد
ای خواهرِ كریمِ مدینه فقیر را
یك گوشه از كرامتت عالی جناب كرد
تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست
ای خانمی كه هیچكس آقاتر از تو نیست
ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه
مضمون جمله های تو گویاتر از همه
تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست
ای كربلا به چشم تو زیباتر از همه
حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای
ظهری كه بود جای تو بالاتر از همه
اما كسی ندید كه نفرین كنی چرا
ای آن كه ربنای تو گیراتر از همه
ظهری كه سی هزار نفر بود و یك نفر
افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه
ظهری كه در هجوم به گودال تیر و تیغ
پیچیده می شدند و معماتر از همه
این بود كه تنش به چه جرمی كفن نداشت
بر روی خاك بود و سری در بدن نداشت
#شاعر سعید پاشا زاده
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
4_5886370661919624743.mp3
19.35M
#ایام_فاطمیه
فاطمیه شد..
#زمینه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
فاطمیه شد دل پریشونه
آسمون هم از غصه گریونه
همه ی عالم، سینه زن میشه
وقتی که زهرا، نوحه میخونه
جَمَعوا اَلحَطَبِ الجَزلِ علی بابِ داری
هیزم آوردن دست بسته علیمو کشیدن بردن
غربتو دیدن ولی مردم به جای یاری خندیدن
وای، یارسول الله !
شد ادا آخر حقِّ ذِی القُربی
«آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا....»
این چه رسمیه، اف به تو دنیا
آتیشو جنت سیلی و حورا؟
واژه ها دارد همه میسوزد
وقتی که مقتل میرسه اینجا
وَ النارُ تُسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهی
شعله زد آتیش عاقبت تبانی کرد با لگد آتیش
دود بود و دود هیچ رحمی نمی کرد آتیش نمرود
وای عاقبت در سوخت
من توی آتیش، ولی حیدر سوخت
چی بگم از این، غمِ بی تکرار
راز ناگفته ست قصه ی مسمار
هنوز انگاری از دلِ تاریخ
داره میخونه، مادری غمخوار
رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَی
بالگد در زد..
نالمو شنید ولی، باز مکرّر زد
توسکوتی سرد..
رد شدن از روی در، چهل نفر نامرد
آه...وَ أَنا حامِل
بچمو گرفت ازم ضربه ی قاتل
«آه یا زهرا یا زهرا یا زهرا...»
#شاعر:احسان تبریزیان
ــــــــــــــــــ
#سید_رضا_نریمانی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
|⇦•چار قدت رنگِ لاله...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدي وَ مَوْلاتي لَعنَ اللهُ قَاتلِیکِ وَ ضَارِبیِکِ و ظَالِمِیکِ وَ غَاصِبی حقِّکِ یا سَيِّدتی وَ یا مُولاتِی... السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰهِ وَ یا حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ..
سلام همسر علی
سلام خورشید خونه ی علی
چادرت از راه ها غبار نگیرد
راهِ تو را بادِ نوبهار نگیرد
صورتت از برگِ گل اثر نپذیرد
گوشه ی پیراهنت، به خار نگیرد
موج حوادث به گیسوی تو نیفتد
کشتیِ پهلوی تو کناره نگیرد
دنده ی لج با دلت کسی نگذارد
دنده ی تو نشکند و بار نگیرد
چشمه ی خورشید را کبود نبینم
چَشم تو را صحنه های تار نگیرد
کاش به نجّار گفته بودم عزیزم
این همه بر لای در شیار نگیرد
فاطمه که فکر دستبند ندارد
دست تو اصلاّ زِ دَهر بار نگیرد
کاش محیطِ رُخت به غم ننشیند
مُلکِ مرا دردِ روزگار نگیرد
روسری ات ساده باد مثل خدیجه
چارقدت رنگ لاله زار نگیرد
محسنت این روزها مباد بیفتد
کس ثمرت را زِ شاخسار نگیرد
دور مُچت را کبودِ پیچشِ شلاق
مثلِ الگنوی تاب دار نگیرد
#شاعر: محمد سهرابی
نوای مقتل تلگرام
https://t.me/navayemaqtal
@Navaymagtal
.👆
|⇦•اینجا که آمدی...
#قسمت_دوم #روضه وتوسل ویژۀ وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
اینجا که آمدی به همه نور عین باش
فکر مرا نکن تو به فکرِ حسین باش
حسین! ای تشنه لب حسین.. حسین
حسین! عشق زینب حسین.. حسین
حسین ! ای بی کفن حسین.. حسین
حسین ! عریان بدن حسین.. حسین
در آن شبی که بار سفر بست مادرم
من را صدا زد و نفسی گفت : دخترم
جانِ تو و حسین گُلِ سرخِ بی سرم
من مانده بودم و غم و درد برادرم
از آن به بعد مادرِ این سر جدا شدم
کم کم فراهمِ سفرکربلا شدم
*کربلا کربلا کربلا
این دل تنگم عقده ها دارد
گوئیا میلِ کربلا دارد ...
حرف کربلا شد ، زینب دید همه چیز آماده است ، الان وقتشه ...*
حرف از کسی شد آن که به ما یار میشود
در این مسیر مونس و غمخوار میشود
در کربلا هر آینه کَرّار میشود
می آید و به لشگر علمدار میشود
ام البنین تو آمدی
که ماه شب تار ما شوی
مادر برای میر و علمدار ما شوی
حتما به او بگو غم این نور عین را
از داغ مادرم همه دم شور و شین را
غم های مانده برجگر عالمین را
اسرار عشق و واژه ی ذُخرالحسین را
حتما به او بگو که امید برادر است
مَشکی به او بده و بگو آب آور است
حتما بگو قضیه ی آن مَشک پاره را
حتما بگو قضیه ی آن شیرخواره را
افتادنِ بدون پرِ آن سواره را
سیلی زدن به صورت ماه و ستاره را
#شاعر: #مهدی_نظری✍
*اُم البنین حق داری برا عباست گریه نکنی، آخه مادرم برا بچه ات مادری کرد، مادرم اومد سرشو بغل کرد، نذاشت بچه ات تنها جون بده، اما مادرم وقتی رفت توو گودال ، دید دارن سر را می برن، هی صدا زد بُنَیَ ...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#سید_مهدی_میرداماد
#وفات_حضرت_ام_البنین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@Navaymagtal
#روضه_امام_کاظم_ع
مداح: #حاج_محمود_کریمی
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت
پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت
دلتنگیاش برایِ رضا سینه سوز بود
قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت
با دستهای بسته فقط ناسزا شنید
زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت
دیشب صدای سرفهی او تا سحر كشيد
زنجیر بِینِ حلقهی خود یک مریض داشت
زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد
این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت
او روی در شکسته و مادر به پشتِ در
تشییع او به روضهی زهرا گریز داشت
بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود
انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت
اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت
زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت
با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان
نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت...
سر بين طشت بود و حرامی کنارِ طشت
نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت
#شاعر:حسن لطفي
*ديدن دَرِ زندان باز شد ، چهار حَمّال روي يك تخته ي در،امام ما رو مي آوردند، با خودشون مي گفتند:چقدر اين بدن سنگينِ،اين همه سال تو زندان بوده،چقدر سنگين؟ روپوش رو كنار زدن ديدن غل و زنجير هنوز به دست و پاشه...جانِ عالم فداش...
جارچي كنارشون جار ميزد: رافضي ها! بياييد بدن امام خودتون رو ببريد،هي صدا مي زد: "هذا امام الرافضه" اين امام از دين خارج شده هاست...بدن رو روي پل گذاشتن،چند روز نگذاشتن دست بزنن...اما موقع كفن و دفن كردن، كفن هاي نفيس آوردن...اي بي كفن حسين....*
کیست این کشته که جان همه قربان تنش!
خاک صحرا کفن و خونِ گلو پیرهنش
نيزه را سرور من بسترِ راهت كردي
شام را غلغه ي صبحِ قيامت كردي
بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد
خاتمی را که در انگشت شهادت کردی
اکبر و قاسم و عباس کجایند ، کجا
عشق چون این همه را بردی و غارت کردی؟
*اما موسي بن جعفر،هلاكِ عمو جانش اباالفضلِ...*
بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هر دم از غصه ي جانسوز تو آتش گیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
@Navaymagtal
|⇦•شب میلادِ سیدالشهداست.....
#مدح ویژۀ ولادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام وسردارانِ کربلا اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بوی گل از سپیده میآید
اشک شوقم ز دیده میآید
اختران لحظه لحظه با تسبیح
دمبهدم میکنند کار مسیح
همه سیّارگان همه افلاک
تا سحر سجده میبرند به خاک
آیۀ نور، زینتِ فلک است
سورۀ فجر، بر لب مَلَک است
نُه فَلَک باغ نرگساند امشب
اختران ماه مجلساند امشب
انبیا اشک شوق میبارند
همه سوی مدینه رو آرند
همه آرند در حریمِ عفاف
دورِ گهوارۀ حسین طواف
شب جشن و سرورِ خلق و خداست
شب میلاد سیدالشهداست
شب لبخند احمد است امشب
شب عید محمّد است امشب..
عالم از عفو، گشته گلباران
این حسین است ای گنهکاران
مهر او تا ابد به ذِمّۀ ماست
بعد حیدر ابوالائمۀ ماست..
عقل کلّ محو در نظارۀ او
چشم فطرس به گاهوارۀ او..
خواجۀ کائنات، فخر بشر
چون کتاباللَّهَش گرفته به بر
به چه خوش گفت سَیدالکونین:
که حسین از من است و من ز حسین..
انبیا زندهاند از خونش
تا قیامت نماز مدیونش
حجّ ز خون حسین محترم است
حرم از کربلای او حرم است
به نیازش نیاز برده نیاز
از نمازش نماز گشته نماز
کربلا کعبه، حجّ شهادت او
قتلگه کُشتۀ عبادت او
لب خشکش حیاتِ آب بُوَد
بعد حیدر ابوتراب بود
مکتبش تا خداست مشعل راه
نهضتش بعثت رسولالله
دست حقّ بازوی علمدارش
جان ما خاک پای انصارش
روی آزادگی و عشق و امید
از غلام سیاه اوست سفید
روی «جُونش» چراغ دیدۀ ناس
عابسش را شجاعت عبّاس
مسلمش پیر عشق و پیرو راه
در حبیبش کمال حُبّالله
روی حُرّش چراغ حرّیّت
لالۀ سرخ باغِ حرّیت
اکبرش حجّت خدای همه
اصغرش پیر پارسای همه
قاسم او قسیم ظلمت و نور
چشم بَد از مه جمالش دور
روح، سرمست روضۀ یاسش
جان عالم فدای عبّاسش..
#شاعر: غلامرضا سازگار
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#ميلاد_امام_حسين_عليه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
|⇦•بلند بالا...
#مدح ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و #روزجوان اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سیدامیرحسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بلند بالا و نیک سیرت چنان پیمبر علی اکبر
به خَلق و خُلق و به صوت و منطق نبی دیگر
علی اکبر
رسول صورت بتول عصمت علی شجاعت حسن سخاوت
حسین هیبت چو بوالفَضائل یلِ دلاور علی اکبر
به کربلا تا که زائر آید همیشه پایین پاست مقصد
که از وجود تو شد ضریح حسین ششدر علی اکبر!
ستارهی بی بدیل لیلا برای شادی دلیل لیلا
عَلیک قَولاً ثَقیلِ لیلا عزیز مادر علی اکبر!
لبت چو میلی به تاک دارد درخت خانه چه باک دارد
اراده ای کن ز نخل انگور میزند سر علی اکبر!
چه دارم از تو برای گفتن حدیث حسن تو ورد دشمن
(ولی)نبودی ولی نداری کم از برادر علی اکبر!
به صبح و ظهر و به عصر و مغرب حسین امام و تویی مکبر
پس از شمایان نماز هم میشود مکدر علی اکبر!
خیام آل علیست بستان که هر کدام از شما بزرگان
یکیست نخل و یکیست سرو و تویی صنوبر علی اکبر!
#شاعر:سید محمد حسین حسینی
والا علی اکبر زیبا علی غوغا علی رعنا علی اکبر
باد موافق را با گیسویش انداخته ازپا علی اکبر
اصلاً به جای زلف پیچیده دور سر شبِ احیا علی اکبر
با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند منها علی اکبر
یا مَظهرَ الوالی یا مصطفی, یا مرتضی و یا علی اکبر
اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقّا علی اکبر
بابا ز دنیا و می برد هر لحظه دل ازبابا علی اکبر
بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر!
↫
@Navaymagtal
🌹#ولادت_امام_زمان_عج
🌹#سرود
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
💫💫💫💫💫💫💫💫
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
آسمون یه شعر تازه گفته
باغ ما گل از گلش شکفته
نبض بارونه: یاحجةالله بقیّةالله
مونده روز و شب، سر قرارش
باز بهار اومد پیبهارش
با بهار نو رسیده از راه، بقیةالله
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
سال مهدی برکتش باهاشه
وقتشه که حاجتا روا شه
کم نیار تو سختیا، دل من، که آخراشه
قرن تازه قرن وصل یاره
قرن انتهای انتظاره
قرنی که به نام تو شروع شه، همش بهاره
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
وقتشه که روزگار عوض شه
حال ما با این بهار عوض شه
باغ ما امیدُ پس بگیره، نفس بگیره
وقت عزم و همت و تلاشه
سنگی نیس که سَدّ راه ما شه
ای فدای اون مدیر که مانع، نمیتراشه
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
#شاعر: میلاد عرفان پور
💫💫💫💫💫💫💫💫
@Navaymagtal
|⇦•خدایا خودت یه کاری کن...
#مناجات و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده #شب_بیست_وسوم ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اومدم نگو چجوری روم میشه
اشکای رو گونه آبروم میشه
خدایا خودت یه کاری کن برام
دیگه امشب همه چی تموم میشه
وای اگه بخوای حساب کتاب کنی
حق میدم که بنده اتو عذاب کنی
ولی انقده تو خوبی نمیخوای
من و پیش بنده هات خراب کنی
*اگه قیامت جلو دشمنای امامحسین وحضرت زهرا بی آبرو بشم چیکار کنم؟... اگه من و با دست نشون بدن بگن این همونیه که یه عمری خودش رو عاشق بچه های پیغمبر نشون میداد.. اینم که الان بین ماست..معلومه فقط شعار داده، واقعی نبوده..*
شرم و دیدی به روی سیاه من
این دل شکسته شد گواه من
خودِ تو تقدیرم و رقم بزن
من نمیدونم چیه صلاح من
*خدایا! بنده های خوبت هر چی ازت میخوان، همون رو به ما بده"اللّهُمَّ إنی أَسْئَلَکَ خَیرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ وَ اَعُوذُ بِکَ مِمّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الْمُخْلِصون"
بهار دل خزون و برسون
مهربونِ مهربون و برسون
*صدر حوائج ما ظهور امام زمانِ، امام زمانِ مارو برسون... خیلی بده ما ازش اینقدر دوریم...*
خدا از ظلم و ستم خسته شدیم
دیگه امسال آقامون و برسون
* به حق امیرالمؤمنین و حضرت زهرا که می اومدن در خونه ی انصار و مهاجر رو میزدن، آی مردم! مگه غدیر یادتون رفت؟ مگه شما به پیغمبر قول ندادید؟ به علی میگفتن: علی! دیر اومدی ما دیگه بیعت کردیم، فقط چهل و چهار نفر جواب مثبت بهش دادن، فرمود: همه سلاح بردارید، موهای سرتون رو کوتاه کنید، اما فردا فقط چهار نفر اومدن، سلمان و ابوذر و مقداد و یه نفر دیگه اومدن، چون تنها بود ریسمان به گردنش انداختن، چون بی کس بود قنفذ غلاف به بازوی همسرش زد...
یاصاحب الزمان! در خونهٔ مادرت شلوغ شد... صدا زد هیزم بیارید، میخوام خونه رو بسوزونم، اهل خونه رو هم آتیش بزنم، گفتن: توی این خونه فاطمه است! گفت: زهرا هم باشه آتیش میزنم، چنان با لگد به در زد،زهرا با صورت روی زمین افتاد، در روی زهرا افتاد، فشار در و دیوار باعث شد بچه اش سِقط شد، بعد با غلاف شمشیر پشت در زهرا رو میزد، دلش راضی نشد، بعد پشت سر هم سیلی به صورت زهرا زد، گوشواره ی زهرا شکست روی زمین افتاد...*
من و راه ندی محاله اومدم
آخه با گریه و ناله اومدم
گفتی سومین شب قدره توئه
دیدی من هم با سه ساله اومدم
دست به پهلو مثل زهرا میگیره
دائماً بهونه بابا میگیره
شب قدرش بابا اومد خرابه
با سر بریده احیا میگیره
*بخاطر رقیه منو ببخش، من به این سه ساله اعتماد دارم، دستاش کوچیکه، ولی گره های بزرگ رو باز میکنه...*
دل من برا تو تنگه بابا جون
راستی خونمون قشنگه بابا جون
همه زخمایی که داری میبینی
جای سیلی جای سنگه بابا جون
پیش من بمون شب آخریه
آستینِ پاره برام روسریه
موهای من و که داری میبینی
موهای تو چرا خاکستریه
همه جای پیکرم کبودیه
میدونم که رفتنم به زودیه
یه سوال دارم تو از عمو بپرس
جای ما محله ی یهودیه؟
از کبودی به تنم نشون زده
اون که دخترت رو بی امون زده
آخه تو قاری قران منی
کی به لبهای تو خیزرون زده
#شاعر: محمد رسولی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله
#ماه_مبارک_رمضان
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@Navaymagtal
🏴#تخریب_قبور_مطهر_بقیع
🏴#روضه
🎤مداح:کربلایی محمد حسین حدادیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
"اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِيآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْيارِ، وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُهُ"
ای بهشت برین و دارِ سلام
ای زمین بقیع برتو سلام
ای بقیع ای بهشت روی زمین
خاکی و برتر از بهشت برین
عنبری یا عبیری یا عودی
هرچه هستی بهشت موعودی
صَدف و پر زِ گونه گونه گُهر
فرش و از بامِ عرش بالاتر
چه گُهرها که زیبِ سینۀ توست
چه نگین ها که درخزینۀ توست
آن بزرگان که در تو پنهانند
جسم خاکی یک جهان جانند
هر طرف رُخ نَهاده در دلِ خاک
پارۀ از تن پیمبر پاک
این یکی خاک پاکِ دختر اوست
پارۀ پیکر مطهر اوست
ساحت قُدس حَضرت زَهراست
کز جَلالت شَفیعهٔ دو سرا است
پسری را که او بجان پرورد
کربلا را عَلم به عالم کرد
روز اسلام از آن نشد چون شب
که گره زَد به معجرِ زینب
دُرَّةُ التاج و تاجِ دین باشد
زیبِ او یازده نِگین باشد
این اِمامان که در بقیع دَرند
اِفتخارات عالم بشرند
سِدرَةُ المُنتهای ایمانند
ترجمانِ رموز قرآنند
وارِث انبیا و صِدّیقین
سایه های خدا به روی زمین
هر یکی شاخه ای زِ نخلۀ طور
هر یکی آیه ای زِ سورۀ نور
چار دُرِّ خوش آبِ یک صدف اند
نور چشمانِ شَهنشه نجف اند
روشنی بخش روی مِهر و مَه اند
پسرانِ عزیز فاطمه اند
مشکلی دارم ای بقیع عزیز
ای تو ما را شَفیع رَستاخیز
یاد داری شبی چو قیر سیاه
نه چراغی نه پرتوی از ماه
علی آورد با دو دیدۀ تر
بدن پاک دُختِ پِیغمبر
دیدی آیا در آن شب تاریک
بازو و پهلوی وِی از نزدیک؟!
راستی پَهلویش شِکسته نبود؟!
بازوی او سیاه و خَسته نبود؟!
زیر لبها هنوز هم گله داشت؟!
دستهایش هنوز آبله داشت
#شاعر: ریاضی یزدی
*نمیشه از روضه بی بی هر موقعِ سال که باشه ساده رد شد... برا مادر گریه کنی همه بچه هاش میان تو گریه با شما شریک میشن...
عرض کرد: آقاجان! برا کدوم مصیبت مادرتون بلند بلند گریه کنیم؟ در و دیوار؟! کوچه؟! یا بستر؟! حضرت شروع کرد گریه کردن، فرمود:نه... برا اون ساعتی گریه کنید که بابام غریبونه کنار قبر مادرنشست.. با پشت دستای خودش خاک می ریخت رو قبر فاطمه...
معمولاً کسی که میخواد عزیزش رو به خاک بسپاره حداقل دو سه تا مَحرم میخواد کمکش کنن... یه نگاه کرد دید علی غریب مونده.. بچه هاش سن و سالی ندارند. روکرد به آسمون..خدا! به غریبی علی رحم کن.
میگه نگاه کردم دیدم دو تا دست آشنا از قبر بیرون آمد.بی بی رو بغل گرفت. امیرالمؤمنین سر پایین انداخت....*
«ناگهان از آن بهشتِ بی نشان
دستهای باغبانی شد عیان
باغبانم، هست و بودم را بده
یا علی! یاس کبودم را بده»
*صدا زد یا رسول الله!...*
شاخه ی یاست اگر بشکسته بود
شرمنده ام دستهای باغبانش بسته بود
*«امام صادق علیه السلام فرمود: رحمت خدا بر کسانی که برا روضه ی مادرم بلند بلند گریه کنند.»
سلمان میگه از دور نگاه میکردم، دیدم علی خاک به سرش می ریزه، میگه دیدم افتاد رو قبر فاطمه ..کَأَنَّ الانِ که روح از بدن امیرالمؤمنین مفارقت کنه. کسی جرأت نمی کرد نزدیک بره، دیدم یه دختر سه چهارساله جلو اومد.گفت: کار خودمه، اومد دست گذاشت روشونه های بابا، منم زینب! گفت:بابا ما تازه مادر از دست دادیم و داغ دیدیم. دیگه طاقت نداریم، جونِ زینب بلند شو...
از مدینه یاد گرفت داغ دیده رو چطور باید از روخاک بلند کنه، کربلا جبرانکرد. یه وقتی رسید دید حسین رو بدن علی اکبرافتاده... صدا زد: بلند شو... دست برد زیر بغل حسین، گفت: جَوُونا شما پسر رو ببرید، من پدر رو میارم. حالا حسین داره قدم قدم پشت بدن علی میاد، صدا زد علی ...*
چشمم دگر نبیند و پایم نمی رود
گم کرده ام پس از تو رَهِ خیمه گاه را
@Navaymagtal
Milad_Hazrate_Masoomeh_Mirdamad.mp3
3.74M
|⇦•صد البته که قلبِ.....
#سرود ویژهٔ دهۀ کرامت
#ولادت حضرت معصومه علیه السلام 🎙سید مهدی میرداماد
●━━━━━━───────
صد البته كه قلب عاشقا
زده پر و هوايى قُمه
صد البته كه عيديمون ديگه
تو دستاى امامِ هشتمه
گدا من و شما كريمه اى
سَجيه ى شما سِخاوته
صداى قدمات داره ميگه
آغاز دهه ى نور و كرامته
«يا بِنتُ الهُدى، يا أُختُ الرضا»
بى بى جانم!
نفس نفس شما را مى خوانم
ورودى حرم من دَربانم
برادر شما شد سلطانم
«يا بِنتُ الهُدى، يا أُختُ الرضا»
صد البته كه خونه ى شما
پناه دلِ هر چى سائله
مُخَدَّره اى و مُجلله
تو عالمه اى و تو فاضله
پاى ضريح تو برا دلم
چيزى كه نمى مونه ماتمه
از اون روزى كه قم مدينه شد
داره حرم تو شميم فاطمه
«يا بِنتُ الهُدى، يا أُختُ الرضا»
از جان بهتر...
قرار قلبِ موسى ابن جعفر
شفيعه ى منى صبح محشر
مزار تو پر از بوى مادر
«يا بِنتُ الهُدى، يا أُختُ الرضا»
صد البته كه بين هر قنوت
نواي توئه يا امام رضا
ميگن همه امام حسينيا
تو زينبى برا امام رضا
چه خواهر و برادرى خدا
دل من و به نامتون زده
خانوم يه جورى دل سپردى كه
قبرت قُمه ولى دلت تو مشهده
«يا بِنتُ الهُدى، يا أُختُ الرضا»
دل آرومه...
به نام تو شده اين منظومه
روى ضريح تو يا معصومه
برات كربلامون معلومه
#شاعر:محمد حسین مهدی پناه
ــــــــــــــــــ
@Navaymagtal
.
|⇦•یا فاطمه شفیعه ی...
#سرود #میلاد_حضرت_معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
من هم کبوترم میخوام آزاد تو بشم
بانو فدای پنجره فولاد تو بشم
من مست و شیدا
تویی تو نور زهرا
هواییام؛ هواییِ ایوونت
فداییام؛ فدایی و مجنونت
یه عمره پای سُفرهتم مهمونت
«یا فاطمه شفیعهی ما اشفعی لنا»
ما در کنار حضرت زهرا نشستهایم
آیینه ایم و غرق تماشا نشستهایم
اومدم پابوس
به اذن سلطان طوس
نگاه من به این ضریحِ چون ماه
میخونه این دلِ گرفته با آه
دعای اشفعی لنا عندالله
«یا فاطمه شفیعهی ما اشفعی لنا»
دل کندن از کرامتِ این خونه ساده نیست
حقا که مهربونتر از این خونواده نیست
از قم تا مشهد
دلم هی رفت و اومد
اگه محبت تو درگیرم کرد
اگه یه عمره عشق تو پیرم کرد
غذای حضرتی نمک گیرم کرد
«دنیا و دین من مددی یا ابالحسن»
عشق از ضریح حجت هشتم شروع شد
تا گفتم السلام علیکم شروع شد
تو عرش نوشته
خراسونت بهشته
دعایی کن که با تو دریاشه دل
فدای تو مثل شهیدا شه دل
که عارفٌ بِحَقِّ تو باشه دل
«دنیا و دین من مددی یا ابالحسن»
#شاعر: امیر رضا یزدانی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#میلاد_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
@Navaymagtal
بسم الله الرحمن الرحيم
#یامهـــدے(؏ج)
#اشعار سالگرد رحلت امام خمینی(ره)
#شاعر:آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🏴سوگ پیر جماران
🖤🖤🖤🖤🖤
ای جماران کو امیرویار ما
کوخمینی رهبر ودلدارما
ای جماران بانگ ماتم می زنی
ازچه برگوش جهان غم می زنی
پر شده ازداغ او اشک بصر
دیده ی مردم ز غم گردیده تر
شدجهان غرق غم و اندوه و درد
شده عزاداری زمرگ راد مرد
بانگ غم می آیداز خرداد ماه
بر دل پیر و جوان بنشست آه
از جماران میرود روح خدا
باعروجش کرده مارا درنوا
کشورم شدکربلا از داغ و درد
سوگ روح الله مرا دیوانه کرد
نیمه ی خرداد ،بعدازآن به پا
قد خمیده گشته سروه لاله ها
اِرْجِعی رَبُّکْ می آید به جان
در غم او گشته هرپیر و جوان
بین چه شوری گشته در ارض و سما
عالمی شدنوحه گرواویلتا
بازشعر محتشم روی عَلَمْ
باز (مجنون ) قامتش غرق الَم
---------------------------
@Navaymagtal
|⇦•سرها به نیزه رفت..
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_شام_غریبان_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
راوی نوشته است غروبی غریب بود
سرها به نیزه رفت، طلوعی عجیب بود
راوی نوشته است که آتش زبانه زد
در خیمه گاه گشت و، فقط تازیانه زد
زن ها و بچه ها که گناهی نداشتند
جز بوته های خار، پناهی نداشتند
هر کس دوید از طرفی بین خار و خس
خاکستری ز خیمه به جا مانده بود و بس
پیچیده بود در دلِ آن دشت، آهشان
آتش شبیه شمر شد و بست، راهشان
آتش شبیه دست، سوی گوشواره رفت
آنگاه سمت غارتِ یک گاهواره رفت
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفلِ خیالی...
راوی نوشته است که آن جسمِ چاک چاک
در آفتاب ماند دو روزی به رویِ خاک
وامحمداه !
این کشتهٔ فتاده به هامون حسینِ توست
«حسین...»
#شاعر: دکتر محمدمهدی سیار
@Navaymagtal
•اربعین اومده ....
#سینه_زنی و توسل ویژهٔ اربعین
اربعین اومده و دلا پریشونه، حسین جانم
عالمی برای تو بی سروسامونه حسین جانم
همه کوله بارشون و یک به یک بستن، سفر کردن
فطرس ملک داره چاووشی میخوونه: حسین جانم
زائر کربلا دست بذار رو زانو یاعلی بگو پاشو
زائر کربلا مثل قطره سوی دریا برو دریا شو
زائر کربلا دم به دم؛ قدم قدم زائر آقا شو
«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»
دل به جاده می زنن دوباره زینب ها، حسین مولا
نغمه ی یا فاطمه نرفته از لب ها، حسین مولا
این زمین بازم به یاد اسرا انگار،حسین مولا
میشه پرستاره از آبله ها شب ها، حسین مولا
زیارةُ الحسین یعنی: اقتدا به شاه کربلا کردن
زیارةُ الحسین یعنی :کار زینبی برا خدا کردن
زیارةُ الحسین یعنی: هر قدم برا یَمن دعا کردن
«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»
قطره ایم و با عنایت تو دریاییم حسین مولا
واسه جون دادن به راه تو مهیاییم، حسین مولا
راه کربلا رو خون شهدا وا کرد، چه غوغا کرد
اربعینا سر سفره ٔشهیداییم حسین مولا
تو راه انقلاب مرد و زن؛ پیر و جوون؛ همه عَلمداریم
سازش نمی کنیم هیچ امیدی واسه دشمنا نمی ذاریم
با سعی و صبرمون بانگ "عجل لولیک الفرج" داریم
«ثارالله ثارالله لبیک یا ابا عبدالله»
آهِ یا زَینبُ یا زَینبُ یا زینبْ ..أَغِیْثِینی
إنَّنی أسألُ یا زَینبُ یا زَینبْ ... أَجِیبینی
أینَ عباسُکِ یا زَینبُ یا زَینبْ ؟... و دُلِّینی
هل بَقَى یَحْرِسُ خَیْماتِکِ یا زینبْ.. .بِلا عَینِ ؟!!
جَرَى الَّذی جَرَى ... و أتاکِ الأربعینُ یُرْجِعُ الذِّکری
أتْعَبَکِ السُّرى ... و قَضَیْتِ العُمرَ بالأحزانِ کالزَّهرا
قُلتِ :" کما تَرَى ... یا أخی عُدْتُ من السَّبیِ مع الأَسْرى "
«یا زهرا ..یا زهرا ... إنَّ أَخی قَد بَقى عُریانا»
زینبیاتُ الهَوی قد جِئنَ " مَشایَّه " ...کَما زَینبْ
ولسانُ الحالِ " یا زینبْ إِلِشْ جَایَه ... اِبْدَمِعْ یِلْهَبْ "
و الحجابُ الزینبیُّ لهمُ رایةْ ...رِضاً للرَّبْ
هُنَّ مِعراجُ رجالِ اللهِ للغایةْ ..بِوقتِ الحَربْ
نَهجیَ زینبیْ ..بِحِجابی و عَفافی و شَجاعَتی
أَدْعَمُ مذهبیْ...وهو یَحمینی و یَحمی لی مَکانتی
أختاهُ فارغَبی ... فی الحِجابِ فهو تاجٌ من کَرامةِ
«یا زینب ..یا زینب ... إنَّ أخاکِ قَضَى عُطشانا»
#شاعر فارسی: علی اکبر لطیفیان
#شاعر عربی: احمد حسن الحجیری از بحرین
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اربعین
#ویژهٔ_ایام_محرم