─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#متن_روضه_دوم
#متن_روضه_مقاتل_معتبر_چهارده_معصوم_ع
_یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
آجرك الله يا صاحب الزمان،،،امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی،،،برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و،،،اشک میریزی،،،
یابن الحســـن فــــدای تو و دیـــــدۀ ترت
خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
داغ پدر خیلی سخته،،،مخصوصا برا کسی که پنج سال بیشتر نداره،،،مخصوصا،،، برای کسی که بابای مهربونی مثل امام عسکری داره،،،
_داغی نشســـته بر جگـــــر داغدار تو
_درخون نشسته است دل درد پرورت
_قربان آن امــام، که در آخرین نفس
خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره،،،
_قــربان آن امــام، که در آخرین نفس
_سیراب گشته است به دست مطهرت
یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند،،، اون موقعیه که،،،بابا در بستر احتضار باشه و،،، فرزند نتونه کاری کنه،،،امام زمان آمد کنار بابا نشست،،، هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد،،، گریه میکرد،،،یک وقت امام عسکری فرمودند،،،پسرم،،، مهدی جان،،،تشنه ام بابا،،،سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند،،،
خود امام زمان،،،با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند،،،پدر رو سیراب کردند،،،
عرضه بداریم،،،یا صاحب الزمان،،، خوب شد شما،،، لحظه آخر کنار پدر بودید،،، حضرت رو سیراب کردید،،، نگذاشتید امام عسکری،،، با لب تشنه از دنیا بره،،، اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا،،، گودال قتلگاه،،، با لب تشنه،،، سر از بدنش جدا کردند،،،
مگــر به کـــرببلا آب قیمــت جــان است
چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
فقط همین رو بگم،،، وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها،،، دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح،،، صدا ز،،، ذوالجناح،،، میدونم بابام رو به شهادت رسوندند،،، میدونم سر از بدنش جدا کردن،،، فقط بهم بگو،،، آیا بهش آب دادند یا نه،،،
یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً،،،
_چـرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
_به کام تشنه شان یک دو جرعه آب
📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد وال محمد
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
@Navaymagtal