eitaa logo
نوای مقتل
4.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
6.4هزار ویدیو
339 فایل
کانال ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع @Navaymagtal ضامن اشک مقتل امام حسین ع @zameneashk1 پاسخگویی به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
✨💫 تسبیح روز یکشنبه 💫✨ ❣️بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ❣️ سُبْحَانَ مَنْ مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ سُبْحَانَ مَنْ يَغْشَى الْأَبَدَ نُورُهُ سُبْحَانَ مَنْ أَشْرَقَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ ضَوْؤُهُ سُبْحَانَ مَنْ يُدَانُ بِدِينِهِ كُلُّ دِينٍ وَ لَا يُدَانُ بِغَيْرِ دِينِهِ سُبْحَانَ مَنْ قَدَرَ بِقُدْرَتِهِ كُلَّ قَدْرٍ وَ لَا يَقْدِرُ أَحَدٌ قَدْرَهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا يُوصَفُ عِلْمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَعْتِدِي عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَأْخُذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوَانِ الْعَذَابِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُطَّلِعٌ عَلَى خَزَائِنِ الْقُلُوبِ سُبْحَانَ مَنْ يُحْصِي عَدَدَ الذُّنُوبِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ خَافِيَةٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْوَدُودِ سُبْحَانَ الْفَرْدِ الْوَتْرِ سُبْحَانَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَم‏   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈ ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
شهادت حضرت زهرا (س) - بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست - مهدی میرداماد @majmaozakerine بیا بیا گل زهرا عزای مادر توست صفای فاطمیه از صفای مادرتوست اگر که سائلم و نوکر همیشه گی ام فقط به خاطر لطف و عطای مادر توست می خوای با امام زمان بگی بگو:مادر مادر...داری می ری مادر، کجا می خوای بری مادر تمام عزت شیعه رحین منت اوست تمام زندگی ما فدای مادر توست ز نور چادر او ما همه مسلمانیم نه فقط اون هفتادتا یهودی، هشتاد تا یهودی مسلمان شدند، ما هم تا ابد، اسلام مون مدیون چادر زهرا ست، این چادر سیاه پرچمه تا آخر عمرت، تا دنیا دنیا است این پرچم بالاست، زنور چادر او ما همه مسلمانیم که اصل طینت ما خاک پای مادر توست به وقت مرگ که دستم زهر دری کوتاست آی، فکر نکنی رفیق من فقط حرف مرگ می زنم، یا ما حرف مرگ می زنیم، خود بی بی به مولا علی فرمود: علی جان، من از شب اول قبر نگرانم، زهرا بگه من چی بگم، صدا زد علی جان تنهام نذاری بری، بایست بالای قبرم تا من این تنهایی قبر و حس نکنم، الله اکبر زهرایی که  زهرا است،  زهرایی که همه کاره ی زمین و زمان و سماوات و ملک و ملکوته،  به علی می گه، علی جان قرآن برام بخون، علی می خوام آروم بشم با صدات، علی می خوام اُمدن بهم گفتن: امامت کیه بگم همین آقایی که بالا سرمه امام منه،  آخ چی می شه ، ماهم  این جوری بگیم، چی می شه به ما بگن اممت کیه بگم همین امام زمانی که بالاقبرمه امام منه به وقت مرگ که دستم زهر دری کوتاست امید و دل خوشیه من  وفای مادر توست من شک ندارم، مادرت میاد، یه چیزی بگم شب جمعه ای گریه کنی، خودشم نیاد،  بچه اش و می فرسته، می گه حسینم، پاشو برو، سینه زنت وحشت قبر داره،  حسینم این یه عمر برات سینه زده، حسین، داد بزن، ناله بزن صداتو فاطمه بشنوه، ای تشنه لب حسین، امشب مادرشم داره همین و می گه، حسین،  عشق زینب حسین میرداماد
‍ مناجات و توسل امام الزمان عج 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 مناجات و توسل _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف روزهای پایانی فاطمیه _حاج میثم مطیعی چرا آواره ی کوه و بیابانم نمی دانم چه میخواهدغم عشق توازجانم نمی دانم یابن الحسن ..... آقا .... چرا آواره ی کوه و بیابانم ، نمی دانم *من که آوارت نیستم ، من که کاری باهات ندارم ، خوش به حال اونایی که به تو فکر می کنن .... آقا .... خوش بحال اونایی که باهات آشتی کردن ، خوش بحال اونایی که زندگیشون بوی امام زمان میده ، خوش بحال اونایی که دلت رو خون نمی کنن ، آقا .... ایام غم و محنت مادرت زهرای اطهره به خاطر مادرت یه نگاهی به ما بکن به سمت آسمان رو میکنم هرجمعه می پرسم کجایی ماه پشت ابر پنهانم نمی دانم ••• آقا ... مولا ... توکه هرهفته امضا می کنی پرونده مارا2 نمی دانم چرا برعهد و پیمانم،نمی دانم دراین عصرغم وتردید آقا باظهورتو 2 به جا می ماند آیا دین و ایمانم نمی دانم آقا .... منو از در خونت بیرون نکن ، یا صاحب الزمان روز جمعه ست ، عاشقات دارن صدات میزنن ، آگه برا شیعیانت و عاشقات دعا کردی راه دوری نمیره ... یه دعا هم برا بیچاره ها بکن .... منم به دعات نیاز دارم .... نمیدونم به دردت میخورم یا نه ؟!! دونه دونه جوونا دارن میرن ، مدافعان حرم دارن میرن جونشون روفدا میکنن ... ••• نمی دانم که هستم آن زمان پای رکاب تو چه هستم کافرم،گبرم،مسلمانم نمی دانم چه میشد اینکه مانندشما خون گریه میکردم خدا می کرد چون زینب پریشانم،نمی دانم شبیه حر سرم زیراست پشت خیمه ی ارباب نگاهش میکند امروز مهمانم ، نمی دانم روز جمعه ست ، بیاد اون آقای مظلومی که اومد جلو امام حسین (ع) سرش رو پایین انداخت ، یه وقت آقا فرمود (ارفع راسک یا شیخ ....) شب های جمعه فاطمه بااضطراب و واهمه آید به دشت کربلا آید به دشت نینوا گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد
روضه اذان بلال براي حضرت زهرا سلام الله علیها _ 🔴حاج حسن خلج ◼️◼️➖➖➖➖➖➖➖◼️◼ با لهجه ی بلال ندا ناگهان رسید حی علی العزا که عزا ناگهان رسید *هركسي تو اين عالم يه نشونه اي داره،هر كسي تو اين عالم يه مشخصه اي داره،نشونه ي ما هم تو اين عالم اينه، ما بي اختيار وقتي اسم هايي رو مي شنويم،آه از نهاد ِ دلمون بلند ميشه، چي مثلاً؟* مثل "حسین" ، "فاطمه" هم گریه آور است مثل ائمه گریه ی ما ناگهان رسید اصلا بدون صاحب عزا که نمی شود وقتی صدا زدیم بیا! ناگهان رسید *خوش به حال اوني كه از آقاش خبر داره،هر كي ازش خبر داره سلام مارو هم بهش برسونه،بگه آقا سرت سلامت،ميگن نزديك ِ سه ماهه مادرتون تو بستر ِ بيماري ِ،آقام آقام،آقام.....* اصلا بدون صاحب عزا که نمی شود وقتی صدا زدیم بیا! ناگهان رسید هر جا که نام حضرت صدیقه برده شد انبوه ِ "التماس دعا" ناگهان رسید *چقدر مريض ها بهتون التماس دعا گفتن، هر چند كه هرچي مريض و مريضه هست تو اين عالم،فداي اون مريضه ي مدينه، كه اين شب و روزها به سختي نفس مي كشيد.اين شب ها حضرت سوا شده ها رو مياره، ميگه شما بياييد برا من گريه كنيد، تو فقط بيا به مظلومي ِ علي گريه كن،اگه بدوني علي رو چه جوري تا مسجد بردن* هر جا که نام حضرت صدیقه برده شد انبوه ِ "التماس دعا" ناگهان رسید جایی نداشتم بشود سیر گریه کرد تا دعوت ِ امام رضا ناگهان رسید *يا امام رضا، مگه نفرمود: فلاني مي خواي مارو خوشحال كني؟عرضه داشت آقا جان من كي باشم كه شمارو خوشحال كنم،فرمود:مي خواي خوشحالمون كني؟عرضه داشت آقا جان همه ي زندگيم فداي شما،بايد چه كار كنم؟فرمود:تا مي توني بشين برا مادر ما بلند بلند گريه كن* با ترس و لرز وارد مرثیه ات شدم اما ببین که رفت و کجا ناگهان رسید!!!! رد می شدی که در وسط کوچه ای غریب
روضه اذان بلال براي حضرت زهرا سلام الله علیها _ 🔴حاج حسن خلج ◼️◼️➖➖➖➖➖➖➖◼️◼ با لهجه ی بلال ندا ناگهان رسید حی علی العزا که عزا ناگهان رسید *هركسي تو اين عالم يه نشونه اي داره،هر كسي تو اين عالم يه مشخصه اي داره،نشونه ي ما هم تو اين عالم اينه، ما بي اختيار وقتي اسم هايي رو مي شنويم،آه از نهاد ِ دلمون بلند ميشه، چي مثلاً؟* مثل "حسین" ، "فاطمه" هم گریه آور است مثل ائمه گریه ی ما ناگهان رسید اصلا بدون صاحب عزا که نمی شود وقتی صدا زدیم بیا! ناگهان رسید *خوش به حال اوني كه از آقاش خبر داره،هر كي ازش خبر داره سلام مارو هم بهش برسونه،بگه آقا سرت سلامت،ميگن نزديك ِ سه ماهه مادرتون تو بستر ِ بيماري ِ،آقام آقام،آقام.....* اصلا بدون صاحب عزا که نمی شود وقتی صدا زدیم بیا! ناگهان رسید هر جا که نام حضرت صدیقه برده شد انبوه ِ "التماس دعا" ناگهان رسید *چقدر مريض ها بهتون التماس دعا گفتن، هر چند كه هرچي مريض و مريضه هست تو اين عالم،فداي اون مريضه ي مدينه، كه اين شب و روزها به سختي نفس مي كشيد.اين شب ها حضرت سوا شده ها رو مياره، ميگه شما بياييد برا من گريه كنيد، تو فقط بيا به مظلومي ِ علي گريه كن،اگه بدوني علي رو چه جوري تا مسجد بردن* هر جا که نام حضرت صدیقه برده شد انبوه ِ "التماس دعا" ناگهان رسید جایی نداشتم بشود سیر گریه کرد تا دعوت ِ امام رضا ناگهان رسید *يا امام رضا، مگه نفرمود: فلاني مي خواي مارو خوشحال كني؟عرضه داشت آقا جان من كي باشم كه شمارو خوشحال كنم،فرمود:مي خواي خوشحالمون كني؟عرضه داشت آقا جان همه ي زندگيم فداي شما،بايد چه كار كنم؟فرمود:تا مي توني بشين برا مادر ما بلند بلند گريه كن* با ترس و لرز وارد مرثیه ات شدم اما ببین که رفت و کجا ناگهان رسید!!!! رد می شدی که در وسط کوچه ای غریب
‍ روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @🍃 🍀 ✳️روضه جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها _ حاج حسن خل️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ واي مادرم،مادرم،مادرم.... *دوتا اسم ِ توي ِ اين عالم،شيعه ها رو ديوونه كرده،دوتا اسم ِ توي اين عالم تا به گوش شيعه مي رسه از خود بي خود ميشه، يه نام كربلا،يه نام،مدينه. نميدونم چه كار كنم ببرمت مدينه يانه؟به مادرمون بگيم حالا كه نشد ما با پا بياييم، با پاي دل مي آييم،اينقده مي گرديم تا قبرت رو پيدا كنيم،آي مدينه اي ها:* مدينه بوي ِگل لاله ميده مدينه به سينه ها ناله ميده ميده بوي ِ در ِ سوخته مياد *يهوديه ديده بود كار ِ امير المؤمنين رو،وقتي در قلعه ي خيبر رو كند و رو دست گرفته،حالا داره رد ميشه از تو كوچه هاي مدينه،ديد در ِ خونه داره مي سوزه،صداي يه خانم ميآد،ميگه:نامردا با شوهرم چه كار داريد، ريسمان بستن به گردن اين آقا دارن ميكشن، براش جالب بود ببينه اين آقا كيه چهل نفر دارن مي كشن، مگه چه پهلووني ؟ِ،نگاه كرد ديد همون آقايي است كه در ِ قلعه ي خيبر رو كنده رو دست گرفته لشكر از روش رد شدن،يه وقت مردم دين يهودي ِ داره ميگه: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ و َ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ اَميرَالؤمنين َعَلِيّاً وَلِيُّ الله ، اِ تا اون روز تا اون موقع مسلمون نشده بودي در قلعه ي خيبر رو كند؟ حالا ريسمان به گردن علي ديدي تسليم شدي،اسلام آوردي؟ گفت:آره،حالا اسلام آوردم،براي اينكه ميدونم و مي بينم،اين آقا اگه اراده كنه يه دونه از شما زنده نمي مونه، اما ايستاده شما ريسمان به گردنش انداختيد،جلو چشمش خونه اش رو آتيش زديد، اي....* علي ميگه: براي بردن من خصم دون نمي دانست كه من اسير تو هستم طناب لازم نيست ▪️▫️▪️ حلا زهرا چي ميگه: شرمنده ام حمايت من بي نتيجه ماند دستم شكست و دست تو ازبند وا نشد ▫️▪️▫️ علي: من كه سر خم نياورم به دو كون گردنم زير ِ بار منت توست ▪️▫️▪️ *چون تو هم خودت فدام شدي هم بچه ات رو فدام كردي، تو ميدوني چه جوري علي رو بدهكار كردي فاطمه،حالا خانم چي جواب داد:علي جان* من ودل گر فدا شديم چه باك غرض اندر ميان سلامت توست *خدا سايه ي تو رو از سرم كم نكنه،گفت:علي يه جا يه جوري شد من پيش خدا و پيغمبر سر بلند شدم.* كشته گشتم بارها از خانه تا مسجد ولي شادمانم كه سر مويي كم از مولا نشد
‍ متن روضه فاطمیه... جان سوز 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ 🌾🌷🍃 🌷🍃 🍀 🏴سلام روضه و توسل جانسوز ویژه فاطمیه شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🏴 ◀️مجمع مداحان اهلبیت علیه السلام قم ▶️ امشب که مردم مدینه همه می خوابند ... نیمۀ شب خودش به تنهائی ... حضرت زهرا (س) ، هم هیکلِ پیغمبر بود ... امیرالمؤمنین به تنهائی این جنازه رو روی دست برداشت ... آورد توی حیاط ... سنگین نبود ؟! ... هم هیکل پیغمبر ، سنگین نبود ؟! ... نه ... امام صادق میفرماید از بدن مادرم غیر از پوست و استخوان چیزی باقی بدن رو آورد توی حیاط ... حسن جان ، حسین جان شما آب بیارید ... مادرتون وصیت کرده من بدنشو از زیر پیراهن غسل بدم ... چه وصیت بامحبتی ... نمیخواست چشم علی و بچه هاش به کبودی بدنش بیفته ... به کبودی پهلوش بیفته ... قبر آماده شده ... اولین باری بوده که امیرالمؤمنین در یه حادثه به زانو اومده ... اولین بار ... درب خیبر رو راحت کَند و پرت کرد ، اما هر چی نگاه کرد دید توان نداره این بدن رو دفن کنه ... کنار قبر دو رکعت نماز خون.بعد سلام دعا کرد خدایا به من کمک بده ... خدایا به من کمک بده ... نمیدونم علی جان ، شما برای یه بدن کفن شده ، بی طاقت شده بودی ... زانوت دیگه تکون نمیخورد ... نماز خوندی ، دعا کردی خدا کمک بده ... دخترت کنار گودال چیکار کرد ؟! ... دخترت روی خاک نشست ... رو کرد به مدینه ... صَلّیٰ عَلَیکَ یاٰ رَسولَ اللّٰه ، مَلیٖکُ السَّماٰ ، هٰذا حُسَینُکَ مُرَمَّلٌ بِالدِّمآ ، مُقَطَّعُ الأعضاٰ ... مَسلوبُ العِمامَةِ و الرَّداٰ
1_1288755945.mp3
1.67M
حضرت زهرا حضرت زینب سلام الله حاج منصور ارضی ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
‍ از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی پیش من از چهره ی خود رو گرفتی در سحر وقت نماز شب به ناله دست خود آهسته بر پهلو گرفتی یادم آمد بودی با عَدو رو در رو اشک چشمت جاری همچو خون پهلو خون پهلو دارم خود حکایت از غم گوئیا میبندی بار رفتنم گریه ها با چشم تارت ، از دعا بگذشته کارت آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت ... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ... با چه رویی زد عَدو سیلی به رویت با غلاف و تازیان آمد به سویت چادرت خاکی ، تنت مجروح و زخمی بوی آتش میدهد هر تار مویَت بر سرم با دستت بی رمق زن شانه بوسه زن بر روی دختر دُردانه خون پهلو دارم خود حکایت از غم گوئیا میبندی بار رفتنم ای تمام هست و بودم ، مادر صورت کبودم در فشار درب و دیوار کاش من شاهد نبودم ... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ... میکنم بر تو وصیت جان مادر میزنی آتش به من با دیده ی تر یاریَم کن بشنو از من این سفارش زینبم جان تو و جان برادر امتداد این غم کربلا پا برجاست دِه حسینم یاری ، او غریب و تنهاست روی صحرا پیکر او ، بر سر نیزه سر او جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او ... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ... کربلا منظومه ی احساس داری یک رقیه کودکی چون یاس داری حفظ معجر کن مخور تا که مادر شیرمردی همچو یک عباس داری روی تل میبینی خنجری بر حنجر شمر دون میبُرَد از حسین من سر غرق در خون خسته بی حال ، ناظری بر حال و احوال کـن مرا یاری میان ازدحام و حول گودال ... مهربان ای مادر من ، مهربان ای مادر من ... ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
🔊 روضه باز کوچه بنی هاشم 🔘شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ***************** فصل باریدن باران شده و حیران شده ام آخر سال رسیده است پریشان شده ام اولین نام که آمد به لبم نام تو بود از تولد به خدا مست حسن جان شده ام مادرم دست مرا داد به دستان کریم بی سبب نیست که محتاج کریمان شده ام *آی امام حسن! آخرِ سالِ،هر جا بری دارن حساب و کتاب می کنند، حساب مارو زدی یا نه؟ یه محرم داشتیم،یه فاطمیه،یه ماه رمضون،من حساب از راه دور رو قبول ندارم،من رو یه حرمی ببر،رو در رو،اون وقت هر چی تو بگی من بدهکارم،اما برا مادرت کم گریه نکردم،پا به پات برا مادرت گریه کردم،ما برا مادر خودمون خیلی گریه کنیم یه هفته، اما سه ماهه شب و روزمون شده زهرا،راستی آقا یه سئوال ازتون دارم:شنیدم مادرتون رو بد زد،این راسته؟ شنیدم بیست سالگی موهات سفید شد،این راسته؟ شنیدم هر کار کردی دستت نرسید،این راسته؟...* خواب دیدم حرم و گنبد و ایوان داری در میان حرمت خادم و دربان شده ام خواب دیدم که به همراه همه سینه زنان به غذا حضرتی ناب تو مهمان شده ام ✍️شاعر : حبیب باقرزاده *دست امام حسن رو گرفت گفت:بریم من حقم رو بگیرم،اومد جلو اولی، راه نداد حرف بزنه،به این دلیل، به این دلیل فدک مال ماست، دیگه کم آورد گفت:قلم بیارید،کاغذ بیارید،نوشت فدک رو تحویل زهرا بدید،مهر خلافت زد... هنوز خانوم بیرون نرفته بود، گفت:برید به دومی بگید:دادن حقش با من،گرفتنش با تو، خانوم با یه ذوقی، دیگه چیزی تا خونه نمونده بود،رسیدن کوچه، مثل اراذل و اوباش راه رو بست،پاش رو روی دیوار گذاشت... گرفتی داری میری؟ فکر کردی؟ یه زن متدین چشم تو چشم با نامحرم نمیشه... امام حسن میگه: روش رو گرفت، سمت دیوار رو نگاه کرد،برو کنار،من دختر پیغمبرم... اون حرامزاده قباله رو کشید،پاره کرد،پرت کرد،آب دهان ریخت روش..گفت:حالا برو.... مادر سادات فریاد زد: خدا شکمت رو پاره کنه....نمیدیدش،روش به دیوار بود...امام حسن میگه:یهو دستش رو برد بالا..* چنان سیلی،سریع و بی هوا آمد.... *اینجا یه دونه زد خانوم افتاد،اما یه جا رو سراغ دارم،بچه رو آورد بالا،ای کاش یه دونه میزد می افتاد،هر چی خواست این بچه رو زد،خانوم اگه افتاد زبونش نگرفت،چشماش نمیدید،اما این دختر زبونش گرفت، چشمش هم نمیدید،رو کرد سمت علقمه،عمو.....یتیم گیر آوردن....حسیــــــن.....* ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal