❤️:💛
آقـــــاےمـــن...
دنیـــــایےمـن...
الــہـمالـعـجلمـحـیاےمحیـــــاےمـــــن))):
AGHAMORTEZA1.mp3
2.11M
📻 #رادیو_آوین
🎙مجموعه "آقا مرتضی" قسمت اول
💫زندگینامه آقا سید مرتضی آوینی
✍برگرفته از کتاب شهید فرهنگ
🗣گوینده : سودا شیرمحمدی
بشنوید و برای حداقل ✌️ نفر ارسال کنید.
🔆 کاری از واحد #صوت رسانه سید مرتضی
🔹رسانه سید مرتضی را دنبال کنید🔹
🆔 @seyedmorteza_art
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غم های بر دل نشسته😢💔🥀🍃
#عزیزایدلمون
https://eitaa.com/Navid_safare
❣عاشقانه های شهدایی❣
🌸قهر بودیم
در حال نماز خواندن بود…
نمازش که تموم شد
نشسته بودم و توجهی به همسرم نداشتم …
کتاب شعرش را برداشت وبا یک لحن دلنشین شروع کرد به خواندن…
🧕ولی من باز باهاش قهر بودم!
کتاب را گذاشت کنار…
به من نگاه کرد و گفت:
♡“غزل تمام”…نمازش تمام…دنیا مات
سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد…♡
🌸باز هم بهش نگاه نکردم….
🌸اینبار پرسید:عاشقمی؟؟؟
سکوت کردم….
گفت: عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز….
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند…
❣دوباره با لبخند پرسید:عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟❣❣❣
🌸گفتم:نـــــــه
گفت:”تو نه می گویی و پیداست می گوید دلت آری…”
“که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری…”♡♡
زدم زیر خنده….و روبروش نشستم….
💓💓دیگر نتوانستم به ایشان نگویم که وجودش چقدر آرامش بخشه…
بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم…
خداروشکر که هستی….💓💓
🎙راوی: همسر شهید بابایی
#عاشقانه_شهدایی
https://eitaa.com/Navid_safare
این همیشه آرزوی دیرینه من بوده که
خدا عاقبت مرا با شهادت در راهش ختم به خیر گرداند
خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم
غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان اباعبدالله الحسین باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است...
#شهید_رسول_خلیلی
{فـرازے از وصـیتنـامـہ}
https://eitaa.com/Navid_safare
چله#زیارت_عاشورا
به نیابت از#شهید_نوید_صفری
هدیه به#امام_حسین_(ع)
و
حاجت روایی شما بزرگواران
روز#سی و پنجم
https://eitaa.com/Navid_safare
کانال رسمی شهید نوید صفری 💚
چله#حدیث_کسا
به نیت#شهید_نوید_صفری
حاجت روایی:
﴿نرگس طاهر علی_زهرا علیزاده
روز#بیست و ششم
ان شاءالله حاجت روا 🤲🏻
https://eitaa.com/Navid_safare
🌸🌸🌸🌸🌸
رمان لبخند بهشتی
نویسنده: میم بانو
قسمت سی هشتم
گوش هایم را تیز میکنم . قبل از اینکه بتوانم صاحب صدا را تشخیص بدهم ناگهان در باز میشود .
با دیدن سجاد نفسم بند می آید .
بدنم بی حس شده است . سجاد مشغول صحبت با تلفن است و متوجه من نشده است .
کیفش را روی تخت میگزارد . تلفن را بین شانه و صورتش نگه میدارد و خطاب به شخص پشت تلفن میگوید
_آره سید جان متوجه ام .
بعد شروع به باز کردن دکمه های سر آستینش میکند . دستش را به سمت یقه اش میبرد و دکمه اول را باز میکند و بعد دکمه ی دوم را . مشغول یاز کردن دکمه سوم است که سر بلند میکند و من را میبیند . ناخودآگاه میترسد و یک قدم به عقب میرود . تلفن از روس شانه اش سر میخورد و به زمین می افتد .
سجاد بهت زده به من خیره میشود .
شخص پشت تلفن صدایش به صورت نامفهوم می آید . سجاد سریع به خودش می آید و نگاهش را از من میدزدد . تلفن را از روی زمین بر میدارد
_الو سید . من کار دارم بعدا بهت زنگ میزنم .
و بدون اینکه منتظر پاسخ شخص پشت تلفن باشد آن را قطع میکند و روی تخت می اندازد .
سجاد نگاهش به دفتر در دستم می افتد . با دیدن دفتر در دست من به وضوح رنگش میپرد .
از خجالت دلم میخواهد زمین دهن باز کند و من را ببلعد . با خجالت سرم را پایین می اندازم .
هول شده ام و نمیدانم چه بگویم . نا خواسته میگویم
+سلام
سجاد با لحنی پر از بهت و تعجب جواب میدهد
_سلام
آب دهانش را با صدا قورت میدهد و کلافه دستی بین موهایش میکشد .
ابرو هایش را در هم میکشد و چند قدم به سمت جلو می آید .
با من و من میگویم
+من نمیخواستم ....... من ........ یعنی.......آخه سوگل گفت تا وقتی برگرده کسی نمیاد خونه
از جواب بچگانه ام خودم تعجب میکنم .
سجاد اخم هایش را باز میکند و با تعجب ابرو بالا می اندازد
_چون کسی نمیاد خونه دلیل میشه شما بیاید تو اتاق من و بی اجازه برید سر وسایل شخصی من ؟
با حرف سجاد بیشتر خجالت میکشم و گونه هایم سرخ و داغ میشوند . فکر نمیکردم سجاد انقدر ناراحت و عصبانی بشود . انگار دیدن آن دفتر در دست من بیشتر ناراحت و عصبی اش کرده است .
🌿🌸🌿
مثل یک معجزه ای علت ایمان منی
همه هان و بله هستند شما جان
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان لبخند بهشتی 💖 نویسنده: میم بانو
قسمت_سی_نهم
سرم را پایین می اندازم . نگاهم را روی مانتویم میچرخانم . در دلم خدارا شکر میکنم که مانتو و روسری ام را در نیاوردم اما از اینکه چادر به سر ندارم ناراحتم . بخاطر اتفاقاتی که افتاد کاملا فراموش کرده بودم که چادرم سرم نیست .
برای یک لحظه غرورم را فراموش میکنم و با لحنی که خواهش در آن موج میزند میگویم
+من واقعا متاسفم . فکر نمیگردم این کارم انقدر ناراحتتون بکنه .
سر برمیگرداند و سعی میکند خودش را آرام کند . سرش را پایین اندازد و تازه متوجه ۳ دکمه ای که باز کرده میشود ، سریع آنها را می بندد .
چه چیزی در این دفتر هست که او را انقدر پریشان کرده است ؟
دفتر را میبندم و آن را روی میز میگزارم . به سمت در میروم ، وقتی از چهارچوب در میگزرم سجاد مرا میخواند
_نورا خانم
از حرفی که میخواهد بزند میترسم ولی سعی میکنم خودم را خونشرد نشان بدهم . سر بر میگردانم و با آرامشی نمادین میگویم
+بله
برای چند ثانیه به چشم هایم خیره میشود
_معذرت میخام . نباید انقدر تند برخورد میکردم کنترلم رو از دست دادم
بی اختیار لبخند پنهانی میزنم
+شما باید ببخشید نه من
و بدون اینکه منتظر جوابی باشم به اتاق سوگل میروم و در را میبندم .
به در اتاق تکیه میدهم . ناخودآگاه بغض میکنم . دوباره تبدیل شدم به همان دختر نازک نارنجی .
حس کودکی ۵ ساله را دارم که کار اشتباهی کرده و حالا دارد توبیخ میشود.
به سمت تخت میروم . چقدر شایان معصوم خوابیده است .
کنار تخت میمشینم و سرم را روی آن میگزارم .
چند قطره اشک از گوشه ی چشمم سر میخورد .
آنقدر امروز خجالت کشیدم که دلم میخواست بمیرم ولی آن اتفاقات را نبینم . دیگر چطور میتوانم به صورت سجاد نگاه کنم ؟
خدا میداند با خودش چه فکر هایی راجب من کرده است .
چشم هایم سنگین میشود . آرام چشم هایم را میبندم و بدون اینکه متوجه شوم به خواب میروم .
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
_نورا ! نورا بیدار نمیشی ؟
چشم هایم را باز میکنم و به دنبال صاحب صدا سر بر میگردانم
🌿🌸🌿
《غالبا در هر تصادف میرود چیزی زِ دست
لحظه ی برخورد چشمت با نگاهم لدل برفت》
حسین فروتن
🌸🌸🌸🌸🌸
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «ظلم اثباتی»
👤 استاد #عالی
⁉️ چرا حضرت تشریف نمیارن؟
🔥 ظلم بعد از سقیفه همه جا رو گرفت، اما خیلیا نفهمیدند که تو ظلمن...
https://eitaa.com/Navid_safare
#تلنگر
شهیددستنوشتهخــــــداست!🔖
درهمانلحظهکهماغافلعشق♥️یاربودیم؛
شھداعاشقشدند،
وخداپاےعشقشانایستاد :)🌱
https://eitaa.com/Navid_safare
همیشہباوضوبودموقعشهادتهمباوضوبود
#دقایقےقبلازشهادتشوضوگرفتوروبہ
منگفتانشاءاللہآخریشباشہ..
#شھیدمحمودرضابیضایی❣
ـ ــ ـــ ـــــ᯽ـــــ ـــ ــ ـ
˼ #خاطره_شهید
سلام همراهان گرامی و همیشگی 🌱💚
ان شاءالله که حالتون خوب باشه 🌸🌱
میدونستین که کانال﴿با#شهیدنویدتاخدا﴾
یه طرح ویژه ویژه گذاشته🤩😍برای کسانی که آرزوشونه بیان سر مزار شهید نوید اما براشون جور نشده
طرح ویژه اینه که همراه سفارش﴿کتاب شهید نویدو بسته فرهنگی﴾قراره سربند متبرک به مزار شهید نوید که شش ماه نصب بوده بالای مزارش گذاشته میشه تو سفارشتون🤩
چی از این بهتر خیلیا دنبال اینن که از مزار شهدا تبرک داشته باشن فرصت رو از دست ندید....تا این سربند ها تموم نشدن سفارش خود را ثبت کنید 🥺🥀
نصیب هرکسی نمیشه هاااا🥲از ما گفتن بود 🌺
تا به حال هرکسی کتاب شهید نوید رو خونده پشیمون نشده چون واقعا کتابی عالی با بهترین نگارش و فوقالعاده 💔🥀🥺
راستیییی....🥳
ارسا#رایگان_به_سراسر_کشور
این موقعیت خوب رو از دست ندید
هیچ جا با این شرایط کتاب نمیدن ها که هم بسته فرهنگی داشته باشه هم تبرکی به مزار شهید نوید
یه چیز مهمتر همراه ۱۰سفارش اول هم#گل_خشک متبرک به مزار شهید نوید گذاشته میشه
برای سفارش به کانال زیر بیاید 🎉🥰🌱
@shahidnavidbook
برای سفارش به یکی از آیدی های زیر پیام بدید
@motahareh_sh
🌺
@Massoumeh_sh84
May 11
مےگفت:تو؎گودال شهید پیداڪࢪدیم،
هࢪچہخاڪبیࢪونمیࢪیختباز،
بࢪمیگشتاذانشدگفتیمبࢪیم،
فࢪدابࢪگࢪدیمشبخوابجوونے...!
ࢪودیدمگفتدوستداࢪم گمنام ،
بمانمبیلࢪابࢪداࢪوببࢪ:)))!
#فاطمیه
#امام_زمان
https://eitaa.com/Navid_safare
B612_20221218_191318_559.jpg
1.35M
آماده سازی جانماز ها 😍😍😍
https://eitaa.com/Navid_safare
《شهادتفقطدرجبهههایجنگ نیست؛اگرانسانبرایخداکارکندوبه یاداوباشدوبمیرد،شهیداست》
#شهیدهزینبکمایی❤️
https://eitaa.com/Navid_safare 🌸
دعای فرج بخوان دعا اثر دارد...
به نیابت از رفیق #شهیدت_نوید_صفری
هدیه به#امام_زمان_(ع)
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
https://eitaa.com/Navid_safare
قشنگ نیسٺ؟!
همونخدایۍکھتمومـِدنیاوکھکشانهارو خلقکردھ؛بھاینفکرکردھکھدنیا
بھیکۍمثلِتُــونیازدارھ
https://eitaa.com/Navid_safare