#روضه از #حاج_محمود_كريمى
#روز_پنجم_ماه_صفر_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)
نیمهشب در خرابه، وقتیکه
ربّنای قنوت پیچیده
بعد زاری و هقهق و گریه
چه شده این سکوت پیچیده؟
عمّهاش گفت: خوب شد خوابید
چند شب بوده تا سحر بیدار
کمکم کن رباب؛ جای زمین
سر او را به دامنام بگذار
آمد از بین بازویش سر را
تا که بردارد عمّهاش؛ ای داد
یکطرف دخترک سرش خم شد
یکطرف سر بهروی خاک افتاد
شانهاش را گرفت با گریه
به سر خویش زد؛ تکاناش داد
تا که شاید دوباره برخیزد
سر باباش را نشاناش داد
دید نیلوفر است با دستاش
زخمهای شکفتهاش را بست
دید چشمان نیمهبازش را
پلک آتش گرفتهاش را بست
میکشید از میان آبلهها
خارها را یکییکی، آرام
یادش افتاد شکوههایش
پیش بابا، یواشکی، آرام
هرزمان بر لبات تلاوتی از
سورهی کهف میرود بابا
عمّه آنقدر اشک میریزد
که دلم ضعف میرود بابا
طول و عرض خرابهام مثل
قفس کوچک پرنده شده
شامیان جمع میشوند؛ ببین
گریهی من، بساط خنده شده
شب از روی ناقه افتادن
دستوپایم شدید میلرزید
مثل گنجشک، قلب من میزد
بدنام مثل بید میلرزید
حرفهایی که با تو میگویم
من به عمّه نگفتم ای بابا
دندههایم شکست از لگدی
ساعتی ریسه رفتم ای بابا
تا بههوش آمدم، فقط دیدم
کاروان رفتهست و تنهایم
بانوی قدّخمیدهای آمد
گفت: من مادر تو، زهرایم
خواب رفتم بهروی داماناش
خواب باغ بهشت میدیدم
خواب آغوش گرمات ای بابا
خوشی سرنوشت میدیدم
خواب سوغاتی علیاکبر
خواب دو گوشوارهی زیبا
خواب گهوارهی علیاصغر
خواب طفل رباب در رویا
خواب خوابیدنم در آغوشت
خواب رویایی عمو عبّاس
خواب دیدم که خواب میبینم
گرم لالایی عمو عبّاس
خواب دیدم، سیاه شد دنیا
خواب دیدم، پریدم از خوابم
خواب خوبم، خراب شد بابا
هیچ خیری ندیدم از خوابم
هر دو دستم گرفت در مشتاش
سر خود بین دستها بردم
هرچه کردم نشد؛ فقط میزد
سیلی و پشتدست میخوردم
دستام از دست او دراوردم
که بگیرم به دست، رویم را
تو نگو، دست من رها کرده
که بگیرد به دست مویم
@Nawayhram
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_نوای_حرم
#زمینه از #حاج_محمود_كريمى
#روز_پنجم_ماه_صفر_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)
میون ازدحام شبیه عمّههام
دارم باهات میام
باهات میام ولی با فاصله
میگن عقب نمون از قافله
میگن گریه نکن؛ کو دل خوش
میگن حوصله کن؛ کو حوصله
به جز تو، دردمو بگم به کی؟
موهام سفید شدن یکییکی
تموم بوسههامو روی نی
فرستادم برات یواشکی
میگن داری میای؛ بابا سلام!
دیگه هرجا بری، منم میام
میگن چرا غذا نمیخوری
من هیچی نمیخوام؛ تو رو میخوام
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
@Nawayhram
رسولی اسمعی وفهمی.mp3
17.59M
#زمینه
#حضرت_رقیه
📝اسمعی وافهمی
🎤حاج مهدی #رسولی
🖤 #امام_حسین
اسمعی وفهمی هذا آخر الساعه من ساعات الدنیا
سلام ما رو رقیه ببر به محضر بابا
رشیده شهیده صنوبر خمیده
فاطمه سه ساله محنت کشیده
عمه فدای موی سوختت
عمه فدای روی سوختت
عمه فدای بازوی سوختت
خدا حافظ رقیه
****
اسمعی وفهمی میری پیش بابا با این روی نیلی
یه کاری کن تا نبینه زخمیه جای سیلی
نگو از چشم کم سو نگو از درد پهلو
نه از خلخال بگو عمه نه از النگو
ما رو نبردن بازار باشه
ما رو ندیدن انظار باشه
ما رو نزدن هزار بار باشه
خدا حافظ رقیه
****
اسمعی وفهمی نترس از تاریکی ای دردونه خسته
میاد به استقبالت مادر پهلو شکسته
نترس یاس کبودم نترس بود و نبودم
نترس کاشکی عمه من جای تو بودم
دیگه نمیری اسارت باشه
به تو نمیشه جسارت باشه
زجر نمیبره گوشوارت باشه
خدا حافظ رقیه
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
@Nawayhram
#واحد
#واحد_سنگین
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#چیبگمازسختیایقافله
#حلقه_ادبی_ریان
چی بگم از سختیای قافله
کاش بابا جون بالای نی نبودی
هی عقب افتادم و هی رسیدم
پیش چشمم هی بودی هی نبودی
بااینکه سوخته موهات هنوزم
از همه باباها سری
بیا باهم حرف بزنیم
حرفای بابا دختری
رو نیزه دست دشمنی
ولی بابایی منی
من الذی ایتمنی
بابا بابایی
@Nawayhram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم رقیه اشکم در اومد :)
با سنِ کمش از پَسِ دشمن براومد💔
#حضرت_رقیه #مداحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه_ساله_ای_که_چهار_گوشه
عالم_ازش_شفا_گرفتن❗️
✔️داستان دختر فلج تهرانی و #حضرت_رقیه (سلام الله علیها)
.
اگر چشمانتان بارانی شد
برا فرج #امام_زمان دعا کنید..
Mehdi Ranaie - Chand Vaghte Ke Nadidamet.mp3
6.68M
چند وقته که ندیدمت دلم هواتو کرده ༝♫༝ عمه میگه غصه نخور بابایی برمیگرده ༝♫༝
به یاد تو چشمام هر دم میباره ༝♫༝ داغ دوریت غم رو غم هام میزاره ༝♫༝
بی تو روزام تاریکه و غمباره کی از دلم خبر داره ༝♫༝ یتیمی درد سر داره یتیمی درد سر داره یتیمی درد سر داره ༝♫༝
از بس رو خارها دویدم حسی نداره پاهام ༝♫༝ر سه سالمه ولی بابام شبیه پیر زن هام ༝♫༝
جای زنجیر روی شونم میسوزه جای سیلی روی گونم میسوزه ༝♫༝ به جون تو همه جونم میسوزه نه گوش دارم نه گوشواره
یتیمی درد سر داره کی از دلم خبر داره ༝♫༝ یتیمی درد سر داره واسه ی دیدنت دلم ༝♫༝
لبریز اشتیاقه ༝♫༝ خوب شد نبودی ندیدی ༝♫༝ افتادم از رو ناقه ༝♫༝
واسه مجنون هیچ کی لیلی نمیشه ༝♫༝ بی تو عقده از این دل وا نمیشه ༝♫༝
واسه دختر هیچکی بابا نمیشه بیا رقیه بیداره ༝♫༝ یتیمی درد سر داره کی از دلم خبر داره یتیمی درد سر داره ༝♫༝
🎤 مهدی رعنایی
#حضرت_رقیه
@Nawayhram
3. زمزمه.mp3
2.11M
#زمزمه
📝 زمزمه حضرت رقیه (سلام الله علیها)
🎤 استاد #حیدرزاده
▪️ویژه شهادت #حضرت_رقیه
از شهر کوفه ،تا به شام، سنگم زدن از روی بام
انقدر بهم سیلی زدن، دیگه نمی بینه چشام
یکی بگه این دختره ، نزن .. نزن ..
ضرب لگد زجر آوره ، نزن .. نزن ..
خسته شدم از قافله بابا، بابا...
پاهام شده پر آبله بابا،بابا...
وای!!! از سنان و حرمله ...بابا،بابا...
حرمله منو میزد !!!...بابا،بابا..
@Nawayhram
میدونم اومدی از یه راه دور
سرتو گرفتم از خولی به زور
خسته ای توو بغلم یه کم بخواب
هم روو نیزه رفتی هم توی تنور
مثل موی دخترت سوخته موهات
جای چوب خیزرانه روو لبات
چرا حنجرِ تو نامرتبه
کی کشیده خنجرو روی رگات
اومدی با سر ، کو تنت بابا
آخرم با لب تشنه کشتنت بابا
هنوز پُر خونه دهنت بابا
آخرم با لب تشنه کشتنت بابا
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
تو نبودی به من حرف بد زدن
میدونی دخترتو چقدر زدن
هر دفعه اسم تورو صدا زدم
زجر و خولی منو با لگد زدن
از همونجا دیگه پهلوهام شکست
مثل مادرِ تو بازوهام شکست
سیلی خوردم دم دروازه ی شام
با سر افتادم و ابروهام شکست
توو شلوغی من صد دفعه مُردم
حتی از دخترای شامی کتک خوردم
تو نبودی که من کم آوردم
حتی از دخترای شامی کتک خوردم
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
بین این قافله شد موهام سفید
حرمله دستمو بست و میکشید
مارو بردن وسط بزم حرام
آخ گذاشتن سرتو جلو یزید
بی حیا سرش نمیشه آبرو
چی میریخت روی سرت به من بگو
یه نفر اشاره کرد بود به من
دیگه از نیزه نگاه نکرد عمو
هر کی مارو دید کور بشه چشماش
ما کجا و مجلس اراذل و اوباش
هر کی مارو زد بشکنه دستاش
ما کجا و مجلس اراذل و اوباش
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
#حضرت_رقیه
#زمینه
➖➖➖➖➖➖
@Nawayhram
@madahi - امیر طلاجوران.mp3
2.68M
🎧 #استودیویی
📝 روضه دخترانه...
🎤 #کربلایی_امیر_طلاجوران
🏴 شهادت #حضرت_رقیه(س)
🏷 پیشنهاد دانلود 👌
🌠شبتون_حسینی 🌙
التماس_دعا 🤲🏻
🖤😭💔
میدونم اومدی از یه راه دور
سرتو گرفتم از خولی به زور
خسته ای توو بغلم یه کم بخواب
هم روو نیزه رفتی هم توی تنور
مثل موی دخترت سوخته موهات
جای چوب خیزرانه روو لبات
چرا حنجرِ تو نامرتبه
کی کشیده خنجرو روی رگات
اومدی با سر ، کو تنت بابا
آخرم با لب تشنه کشتنت بابا
هنوز پُر خونه دهنت بابا
آخرم با لب تشنه کشتنت بابا
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
تو نبودی به من حرف بد زدن
میدونی دخترتو چقدر زدن
هر دفعه اسم تورو صدا زدم
زجر و خولی منو با لگد زدن
از همونجا دیگه پهلوهام شکست
مثل مادرِ تو بازوهام شکست
سیلی خوردم دم دروازه ی شام
با سر افتادم و ابروهام شکست
توو شلوغی من صد دفعه مُردم
حتی از دخترای شامی کتک خوردم
تو نبودی که من کم آوردم
حتی از دخترای شامی کتک خوردم
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
بین این قافله شد موهام سفید
حرمله دستمو بست و میکشید
مارو بردن وسط بزم حرام
آخ گذاشتن سرتو جلو یزید
بی حیا سرش نمیشه آبرو
چی میریخت روی سرت به من بگو
یه نفر اشاره کرد بود به من
دیگه از نیزه نگاه نکرد عمو
هر کی مارو دید کور بشه چشماش
ما کجا و مجلس اراذل و اوباش
هر کی مارو زد بشکنه دستاش
ما کجا و مجلس اراذل و اوباش
... ای حسین جانم ، ای حسین جانم ...
... ای حسین جانم ، حسین جانم حسین جانم ...
#حضرت_رقیه
#زمینه
➖➖➖➖➖➖
@Nawayhram
#دست_بگذار_به_قلب_نگرانم_بابا
🖊 #روضه #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)۱۴۰۳
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله....
بابا بابا ....
دوست داری دلت بره خرابه شام
دست بگذار به قلب نگرانم بابا
تا که آرام شود روح و روانم بابا
بابا خوش اومدی خرابه...
باباجان
چند وقت است صدایم نزدی دختر من
چند وقت است نگفتم به تو جانم بابا
نه تو هستی نه عمو و نه علی اکبر هست
پس برای چه کسی شعر بخوانم بابا
بابا
بس که در راه دویدم بخدا خسته شدم
بغلم کن روی پایت بنشنانم بابا
حرفهای بدی امروز به من گفت یزید
وای
بند آمده از شرم زبانم بابا
بابا
زجر ملعون به روی جای لبت سیلی زد
چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا
گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد
بازویم نیز شکسته به گمانم بابا
سینهات هستی من بود و خرابش کردند
چه کسی پای نهاده به جهانم بابا
حرمله تیر به تو زد بخدا میکُشمش
آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا
جان من بند به موهای پریشان تو بود
گیسویت سوخت چرا زنده بمانم بابا
بابا سلام گوشهی ویران خوش آمدی
در محفل غریب یتیمان خوش آمدی
بابا سلام پس تو چرا دیر آمدی
حالا که شد سه ساله تو پیر آمدی
اول بیا تو رنگ تنم را نگاه کن
این پاره پاره پیرهنم را نگاه کن
قدری بکش تو ناز من نازدانه را
تا سر کنم حدیث شب و تازیانه را
قلبم ز دست فاصلهها تیر میکشد
پایم ز درد آبلهها تیر میکشد
با عمه پا به پای اسیران دویدهام
دنبال قافله به بیابان دویدهام
بر دامنم گذاشته عمه سر تو را
شد نوبتم که بوسه زنم حنجر تو را
چون صورت تو صورت من زخم خورده است
اصلاً تمام قامت من زخم خورده است
چشم انتظار دختر تو شهر شام بود
دیدم که سنگ دست زنان روی بام بود
در زیر خاک و آتششان سوخت گیسویم
یکباره گُر گرفت و بر افروخت گیسویم
بابا نگو به عمه سرم درد میکند
بابا نگو ولی کمرم درد میکند
من زینب توام به خدا زیور توام
خیلی شبیه مادر غم پرور توام
آبم مکن مپرس ز احوال موی من
بگذر چرا نیامده با تو عموی من
ای از سفر رسیده ز رنج سفر بگو
از روی نیزه رفتن و از چوب تر بگو
خون میچکد هنوز چرا از روی لبت
ای دخترت فدای رخ نامرتبت
در مجلسی که حرمت طفلان تو شکست
میدیدمت ز گوشه ای دندان تو شکست
دیدم چگونه بر سر تو چوب میزدند
در پیش چشم خواهر تو چوب میزدند
انگار به روی چشم من آب مذاب ریخت
وقتی به طشت روی سر تو شراب ریخت
حــســــــین
یا صاحب الزمان
➖➖➖➖➖➖➖
@Nawayhram