─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
🌴امر به معروف و نهی از منکر🌴
#قسمت_اول
✅ امر به معروف و نهی از منکر، از مهمترین واجبات اجتماعی دین اسلام است. این موضوع جزء فروع دین بوده و از ضروریات آن می باشد؛ و واجبات دیگر با آن احیا می شوند و جامعه رو به کمال و اصلاح و ترقی خواهد رفت؛ همچنان که با متروک ماندن آن به سمت فساد و انحطاط می رود. آیات و روایات متعددی بر ضرورت این دو واجب تأکید داشته و فقیهان نیز در کتب خود ، این دو واجب را مورد بحث و بررسی قرار داده، و احکام آن را بیان کرده اند.
✅ ضرورت و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر:
امر به معروف و نهی از منکر، یکی از مهم ترین و ضروری ترین فروعات دینی است که قوام دین به انجام آن بستگی دارد؛ تا آنجا که خداوند عزوجل امت اسلامی را موظف به انجام این دو واجب نموده و می فرماید:"وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمّه یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ أُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ"[۱]؛ «در میان شما باید جماعت و گروهی باشند که دعوت به خیر نموده و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنان رستگاران اند».
در آیه ای دیگر نیز امت اسلامی را به خاطر انجام امر به معروف و نهی از منکر، از امت های پیشین برتر می شمارد و می فرماید:"کنْتُمْ خَیرَ أُمّه أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ"[۲]؛ «شما بهترین امتی هستید که به سود انسان ها آفریده شده اند؛ "زیرا" امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید».
امام علی علیه السلام نیز می فرماید:
وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ، إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ؛ همه كارهاى خوب، و جهاد در راه خدا،در مقایسه با امر به معروف و نهى از منكر نیست مگر همچون آب دهانی"قطره اى"در دريائی موّاج و پهناور.[۳]
مطابق برخی از منابع تاریخی و روایی، امام حسین علیه السلام در وصیّت خود به برادرش محمدبن حنفیّه، یکی از اهداف قیامش را امر به معروف و نهی از منکر بیان نموده و می فرماید: «أنّی لم أخْرُجْ أشِراً و لاَ بطِراً و لامفسِداً. و لا ظالِماً و إنّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصلاحِ فی أمّه جَدّی"ص" أریدُ أنْ آمُرَ بالمعروفِ و أنهَی عن المنکرِ و أسیرَ بسیرةِ جَدِّی و أَبی علیِّ "ع"» ؛ بدرستی که من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه فقط برای اصلاح در میان امت جدم قیام کردم. می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و مطابق شیوه جدم "رسول خدا ص" و پدرم علی" بن ابی طالب ع" حرکت نمایم».[۴]
بی تردید حفظ و بقای دین وارزشهای اسلامی و انسانی در جامعه، بر اجرای امر به معروف و نهی از منکر استوار است.
ادامه دارد
پایان قسمت اول
التماس دعا
یوسف شیخ
------------------------
❇️ پانویس:
[۱]. آل عمران، آیه ۱۰۴.
[۲]. آل عمران، آیه ۱۱۰.
[۳]. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴.
[۴[. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
@Nazir_army
@audio_ketab1_5809216689.mp3
زمان:
حجم:
19.11M
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
📗کتاب صوتی #قهرمانان_کربلا
#قسمت_اول
☘حسین (علیه السلام) کشتی نجات
✅رده سنی #کودک_و_نوجوان
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
@Nazir_army
https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
✍ #مهارت_گفتگو و #ارتباط_موثر:
👈 #قسمت_اول
🌸 بیشتر زوجینی که در زندگی مشترک دچار مشکل می شوند، معمولا از زوجینی هستند، که یا وقتی برای صحبت کردن و گفتگو با یکدیگر نمی گذارند و یا اگر گفتگو می کنند، منجر به دعوا می شود.
🌸 گفتگو باعث شناخت بیشتر زوجین نسبت به هم شده و آنها را به هم نزدیکتر نموده و رابطه را صمیمانه تر و محکم تر خواهد کرد.
🌸 مردان معمولا از صحبت و گفتگو، برای تبادل اطلاعات استفاده می کنند، اما زنان از گفتگو، به عنوان وسیله ای جهت ابراز علاقه و دوستی و تبادل عاطفی استفاده می کنند.
#ادامه_دارد...💞
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
@Nazir_army
https://eitaa.com/Nazir_army
15.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
#فرزند_دلبندم
⭕️ موضوع: عوامل موثر در تربيت
#قسمت_اول
🎙 سخنران : استاد تراشیون
قسمت قبلی قسمت بعدی
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
@Nazir_army
https://eitaa.com/Nazir_army
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
✅هرکی هرجایی رسیده از دعای مادرش بوده☝️
🟣 #قسمت_اول
🎙 #دکتر_سعید_عزیزی
#مادر
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
@Nazir_army
https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
📚ماجرای زن پاک دامن و مردان هوس باز
👈 #قسمت_اول
📚کلینى به سند معتبر از حضرت جعفر بن محمدالصادق صلواتالله علیه روایت کرده است که:
✍پادشاهى در میان بنىاسرائیل بود،
و آن پادشاه قاضیاى داشت،
و آن قاضى برادرى داشت که به صدق و صلاح موسوم بود.
و آن برادر، زن صالحهاى داشت که از اولاد پیغمبران بود.
🔹و پادشاه شخصى را مىخواست که به کارى بفرستد. به قاضى گفت که :
مرد قابل اعتمادی را طلب کن که به آن کار بفرستم.
قاضى گفت که: کسى معتمدتر از برادر خود گمان ندارم.
پس برادر خود را طلبید و تکلیف آن امر به او نمود. او ابا کرد و گفت :
🔸من زن خود را تنها نمىتوانم گذاشت. قاضى بسیار تلاش و اصرار کرد. ناچار پذیرفت و گفت:
اى برادر! من به هیچ چیز تعلق خاطر ندارم مگر همسرم، و خاطر من بسیار به او متعلق است. پس تو به جای من مواظب او باش و به امور او برس، و کارهاى او را بساز تا من برگردم.
🔹قاضى قبول کرد و برادرش بیرون رفت. و آن زن از رفتن شوهر راضى نبود.
پس قاضى به مقتضاى وصیت برادر، مکرر به نزد آن زن مىآمد و از حوایج آن سؤال مىنمود و به کارهاى او اقدام مىنمود.
و محبت آن زن بر او غالب شد و او را تکلیف زنا کرد. آن زن امتناع و ابا کرد.
🔸قاضى سوگند خورد که :
اگر قبول نمىکنى من به پادشاه مىگویم که این زن زنا کرده است.
گفت: آنچه مىخواهى بکن؛ من این کار را قبول نخواهم کرد.
قاضى به نزد پادشاه رفت و گفت : زن برادرم زنا کرده است و نزد من ثابت شده است.
🔹پادشاه گفت که: او را سنگسار کن. پس آمد به نزد زن، و گفت :
پادشاه مرا امر کرده است که تو را سنگسار کنم. اگر قبول مىکنى مىگذرانم، و الا تو را سنگسار مىکنم. گفت: من اجابت تو نمىکنم؛ آنچه خواهى بکن.
🔸قاضى مردم را خبر کرد و آن زن را به صحرا برد و او را سنگسار کرد.
تا وقتى که گمان کرد که او مرده است بازگشت. و در آن زن رمقى باقى مانده بود.
چون شب شد حرکت کرد و از گود بیرون آمد و بر روى خود راه مىرفت و خود را مىکشید تا به دیرى رسید که در آنجا راهبی مىبود.
🔹بر در آن دیر خوابید تا صبح شد. و چون راهب در را گشود آن زن را دید و از قصه او سؤال نمود. زن قصه خود را بازگفت.
دیرانى بر او رحم کرد و او را به دیر خود برد. و آن دیرانى پسر خردى داشت و غیر آن فرزند نداشت، و مالى زیاد داشت.
🔸پس دیرانى آن زن را مداوا کرد تا جراحت هاى او التیام یافت و فرزند خود را به او داد که تربیت کند. و آن دیرانى غلامى داشت که او را خدمت مىکرد.
آن غلام عاشق آن زن شد و به او گفت: اگر به معاشرت من راضى نمىشوى جهد در کشتن تو مىکنم.
🔹گفت: آنچه خواهى بکن. این امر ممکن نیست که از من صادر شود.
گاه خداوند بندگانش را به سخت ترین آزمونها می آزماید و خوشا به حال کسی که صبر پیشه میکند و خشم خدا را به رضایت مردم نمیفروشد.
پس آن غلام آمد و فرزند راهب را کشت و به نزد راهب آمد و گفت:
🔸این زن زناکار را آوردى و فرزند خود را به او دادى، الحال فرزند تو را کشته است. دیرانى به نزد زن آمد و گفت:
چرا چنین کردى؟ مىدانى که من به تو چه نیکی ها کردم؟
زن قصه خود را بازگفت. دیرانى گفت که: دیگر نفس من راضى نمىشود که تو در این دیر باشى.
🔹بیرون رو. و بیست درهم براى خرجى به او داد و در شب او را از دیر بیرون کرد و گفت: این زر را توشه کن، و خدا کارساز توست.
آن زن در آن شب راه رفت تا صبح به دهى رسید. دید مردى را بر دار کشیدهاند و هنوز زنده است.
🔸از سبب آن حال سؤال نمود، گفتند که: بیست درهم قرض دارد و نزد ما قاعده چنان است که هر که بیست درهم قرض دارد او را بر دار مىکشند و تا ادا نکند او را فرو نمىآرند.
پس زن آن بیست درهم را داد و آن مرد را خلاص کرد. آن مرد گفت که: اى زن هیچ کس بر من مثل تو حق نعمت ندارد.
🔹مرا از مردن نجات دادى. هر جا که مىروى در خدمت تو مىآیم.
پس همراه بیامدند تا به کنار دریا رسیدند. در کنار دریا کشتی ها بود و جمعى بودند که مىخواستند بر آن کشتی ها سوار شوند.
مرد به آن زن گفت که: تو در اینجا توقف نما تا من بروم و براى اهل این کشتی ها به مزد کار کنم و طعامى بگیرم و به نزد تو آورم.
🔸پس آن مرد به نزد اهل آن کشتی ها آمد و گفت : در این کشتى شما چه متاع هست؟
گفتند : انواع متاع ها و جواهر. و این کشتى دیگر خالى است که ما خود سوار مىشویم.
گفت : قیمت این متاع هاى شما چند مىشود؟
🔹گفتند: بسیار مىشود؛ حسابش را نمىدانیم. گفت: من یک چیزى دارم که بهتر است از مجموع آنچه در کشتى شماست. گفتند:
چه چیز است؟ گفت: کنیزکى دارم که هرگز به آن حسن و جمال ندیدهاید.
گفتند : به ما بفروش.
🔸گفت: مىفروشم به شرط آن که یکى از شما برود و او را ببیند و براى شما خبر بیاورد
و شما آن را بخرید که آن کنیز نداند.
و زر به من بدهید تا من بروم. آخر او را تصرف کنید.
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─
@Nazir_army
https://eitaa.com/Nazir_army