#دلنوشته
به یاد گذشتگان
📚 یه جایی نوشته بود "همه ی ما یه روزی برای آخرین بار با دوستامون تو کوچه بازی کردیم درحالیکه نمیدونستیم آخرین باره " وقتی خوندمش از تهِ دل آه کشیدم و گفتم "آره ها، چقدر عجیبه این حس، وقتی لذتِ یه چیزی رو واسه آخرین بار میچشی و بعدِ اون دیگه حِسِت اونجوری نیست انگار یه چاله ای بینِ اون روزا و این روزا میمونه که پٌر نمیشه،
مثلِ آخرین روزی که
مدرسه رفتیم،
دانشگاه رفتیم،
عیدا لباس عیدمونو هزار بار پوشیدیم و ماه رمضونا از صدایِ تَق و توقِ کاسه و قاشق و بوی برنج بیدار شدیم و کلی به مامانمون غٌر زدیم که چرا بیدارمون نکرده تا روزه بگیریم...
اصلا از یه جایی به بعد همه چی رنگ و بویِ همین آخرین بارهایی رو میگیره که نمیدونستیم آخرین باره ولی از تهِ دل و ناخودآگاه لذت بٌردیم ازش ...
با اینکه هنوزم قَدِ بچگیام همه ی این حِسارو دوس دارم اما اون چاله رو میبینم، مثل اون چاله ای که ماه رمضونو کمرنگ کرده و شوقِ خیلی چیزارو ازمون گرفته!
همه ی ما یه روزی برایِ آخرین بار لذتِ بعضی حس هارو عمیقا تجربه کردیم و بعد از اون تا همیشه دلتنگِش شدیم ....
ها
#وبازهم_پنجشنبه است
شادی روح تمام پدران و مادران آسمانی که جاشون بر سفره های افطارو سحر خیلی خالیه
هدیه کنیم #فاتحه_وصلوات
🥀 #دلنوشته
آقا! سیدحسن نصرالله را چقدر دوست داشتی؟ آیتالله مصباح میگفت من با حب سیدحسن نصرالله تقرب میجویم و امید دارم که این محبت در روز قیامت به فریادم برسد. کاش میفهمیدم او به چه اندازه از قرب تو رسیده بود که کسی از اولیای خدا با محبت او امید نجات پیدا میکند.
آقا! سیدحسن نصرالله را چقدر دوست داشتی؟ وقتی به او فکر میکنم میبینم در روزگاری که برخی از مدعیان عشقت، مایۀ عار تو هستند، یکی مثل او بود که چونان شیر غران اشدّاء علی الکفار بود و چونان برادری دلسوز رحماء بینهم بود. یعنی همان شیعۀ واقعی.
آقا! سید حسن نصرالله را چقدر دوست داشتی و حالا که به آسمان پر کشیده، چقدر دلتنگش میشوی؟ خبر شهادتش را که شنیدی، چه کار کردی؟ کسی بود که تسلایت دهد؟ با خدا دربارۀ او چه گفتی؟
آقا! میشود دعا کنی که عاقبت من هم مثل سیدحسن شود که وقتی خبر شهادتم را شنیدی، آه بکشی برای این که یاری را از دست دادی که مایۀ افتخارت بود؟
#انا_علی_العهد
#سید_حسن_نصرالله
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi