eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.2هزار دنبال‌کننده
30.5هزار عکس
6هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۰ چشمانش را آرام باز کرد کش و قوسی یه بدنش داد نگاهی به ساعت انداخت ساعت۱۰شب بود...از جایش بلند شد _ای بابا چقدر خوابیدم به سمت سرویس بهداشتی رفت صورتش را شست و به اتاقش برگشت ...حال خیلی خوبی داشت احساس می کرد آرامشی که مدتی دنبالش می گشت را کم کم دارد در زندگی لمسش می کند نگاهی به چادر روی میز تحریرش انداخت یاد آن شب، مریم، اون پسره افتاد بی‌اختیار اسمش را زمزمه کرد _سید،شهاب،سیدشهاب تصمیم گرفت چادر را به مریم پس دهد و از مریم و برادرش تشکر کند _نه نه فقط از مریم تشکر میکنم حالا از پسره تشکر کنم خودشو برام میگیره پسره‌ی عقده ای، ولی دیر نیست؟؟؟ نگاهی به ساعت انداخت با یاداوری اینکہ شب های محرمهست و مراسم تا اخر شب پابرجاست اماده شد تیپ مشکی زد اول موهایش را داخل شال برد وبه تصویر خود در آیینه نگاه کرد پشیمون شد موهایش را بیرون ریخت آرایش مختصری کرد و عطر مورد علاقه‌اش را برداشت و چند پاف زد کفش پاشنه بلندش را از زیر تخت بیرون اورد چادر را برداشت و در یک کیف دستی قشنگ گذاشت در آیینه نگاهی به خودش انداخت _وای که چه خوشکلم و یک بوس برای خودش انداخت به طرف اتاق پدرش رفت تصمیم گرفته بود هم حال پدرش را بپرسد هم به آن ها بگوید که به هیئت می رود این نزدیکی به مادر و پدرش احساس خوبی به او می داد به طرف اتاق رفت در باز بود پدرش روی تخت نشسته بود ...احساس می کرد پدرش ناراحت هست می خواست جلو برود و جویای حال پدرش شود اما با دیدن عکس هایی که در دست پدرش بودند سرجایش خشک شد باور نمی کرد پدرش دوباره به سراغ این عکس ها بیاید از ناراحتی و عصبانیت دستانش سرد شدند دیگر کنترلی بر رفتارش نداشت. با افتادن کیف دستیِ چادر از دستش ، احمد اقا سرش را بالا اورد با دیدن مهیا سعی در قایم کردن عکس ها کرد اما دیگر فایده ای نداشت... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۱ مهیا جلو رفت روبه روی پدرش ایستاد _اینا چین بابا فریاد زد _دارم میگم اینا چین چند بار گفتم ول کنید دیگه بیخیال این عکسا بشید از فریاد مهیا مهلا خانم سریع خودش را به اتاق رساند _یا فاطمه الزهرا ،مهیا چرا داد میزنی دختر _چرا داد می زنم مامان خانوم از شوهرتون بپرسید مهلا خانم به طرف مهیا رفت _درست صحبت کن یادت نره کسایی که جلوت ایستادن مادر و پدرت هستن مهیا یکم از مامانش فاصله گرفت و با صدای بلند ادامه داد _یادم نرفته ولی مثل اینکه همین بابا... به احمد آقا اشاره کرد _یادش رفته از بس به این عکسا و اون روزا فکر میکنه حالش بد شده و دیشب نزدیک بود... دیگه ادامه نداد نمی تونست بگه که ممکن بود دیشب بی پدر بشه.... مهلا خانم با دیدن عکس های جبهه در دست های همسرش پی به قضیه برد با ناراحتی نگاهی به احمد آقا انداخت _احمدآقا دکتر گفت دیگه به چیزایی که ناراحتت میکنه فکر نکن میدونم این خاطرات و دوستات رو نمیتونی فراموش بکنی ولی... مهیا پوزخندی زد و نگذاشت مادرش ادامه بدهد _چی میگی مهلا خانم خاطرات فراموش نشدنی ؟؟ اخه چی دارن که فراموش نمیشن دوستاتون شهیدشدن خب همه عزیزاشونو از دست میدن شما باید تا الان ماتم بگیرید باید با هر بار دیدن این عکسا حالتون بد بشه صدای مهیا کم کم بالاتر میرفت ...دوست نداشت اینطور با پدرش صحبت کند اما خواه ناخواه حرف هایش تلخ شده بودند _اصلا این جنگ کوفتی برات چیز خوبی به یادگار گذاشت... جز اینکه بیمارت کرد نفس به زور میتونی بکشی حواست هست بابا چرا دارید با خودتون اینکارو میکنید مهیا نگاهی به عکس ها انداخت و از دست پدرش کشید _اینا دیگه نباید باشن کاری میکنم تا هیچ اثری از اون جنگ کوفتی تو این خونه نمونه تا خواست عکس های پدرش و دوستانش را پاره کند مادرش دستش را کشید و یک طرف صورت مهیا سوخت مهیا چشمانش را محکم روی هم فشار داد باور نمی کرد ، این اولین بار بود که مادرش روی آن دست بلند مے ڪرد مهیا لبخند تلخی زد و در چشمان مادرش نگاه کرد عکس ها را روی میز پرت کرد و فورا از اتاق خارج شد تند تند کفش هایش را پا کرد صدای پدرش را می شنید که صدایش می کرد و از او می خواست این وقت شب بیرون نرود ولی توجه ای نکرد.... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
💠 ❁﷽❁ 💠 💠رمـــــان 💠 قسمت ۱۲ با حال آشفته ای در کوچه قدم می زد باورش نمی شد که مادرش این کار را بکند او تصور می کرد الان شاید مادرش او را برای آمدن به هیئت همراهی می کند ولی این لحظات جور دیگری رقم خورد با رسیدن به سر خیابون ودیدن هیئت دلش هوای هیئت کرد... خودش هم از این حال خودش تعجب می کرد باورش نمی شود که علاقه ی به این مراسم پیدا کند ارام ارام به هیئت نزدیک شد.... _بفرمایید مهیا نگاهی به پسر بسیجی که یک سینی پر از چایی دستش بود انداخت نگاهی به چایی‌های خوش رنگ انداخت ...بی‌اختیار نفس عمیقی کشید بوی خوب چایی دارچین حالش را بهتر کرد دستش را دراز کرد و یک لیوان برداشت و تشکری کرد جلوتر رفت کسی را نمی شناخت ...نگاه های چند خانم و آقا خیلی اذیتش می کرد مهیا خوب می دانست این پچ پچ هایشان برای چیست ...کمی موهایش را داخل برد اما نگاه ها و پچ پچ ها تمامی نداشت بلند شد و از هیئت دور شد.. _ادم اینقدر مزخرف اخه به تو چه من چه شکلیم چطور زل زده... به طرف پارک محله رفت نگاهی به چایی تو دستش انداخت دلش می خواست در این هوای سرد ان چایی را بخورد اما با دیدن چایی یاد اون نگاه ها و پچ پچ ها می افتاد چایی را با حرص بر روی زمین پرت کرد _قحطی چاییه مگه برم چایی این جوجه بسیجیارو بخورم اول چایی میدن بعد با نگاه هاشون ادمو فراری میدن با رسیدن به پارک که این موقع خلوت هست روی نیمکت نشست هوا سرد بود پاهایش را در شکم خود جمع کرد و با دستانش خودش را بغل کرد امشب هوا عجب سرد بود بیشتر در خود جمع شد حوصله اش تنهایی سر رفته بود _ای بابا کاشکی به زهرا و نازی میگفتم بیان... اه چرا هوا اینقدر سرد شده کاشکی چایی رو نمی ریختم در حال غر زدن بود ڪه.... 👈 .... رمان ✍ نویسنده 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌻🍃🌻.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌻.🍃🌻.═╝
اﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺧﻮاﻫﺪ از اﻣﺮ ﭘﻨﻬﺎﻧﻲ آﮔﺎه ﺷﻮد، ﺳﻪ ﺷﺐ ﻣﺘﻌﺎﻗﺐ ﮔﻮﻳﻨﺪ (ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ) وﺿﻮ ﺳﺎزد و دو رﻛﻌﺖ ﻧﻤﺎز ﮔﺬارد و ﺑﻌﺪ از ﻧﻤﺎز، 150 مرتبه (یاعلیم)گوید در ﺧﻮاب رود، از ﻋﺎﻟﻢ ﻏﻴﺐ آن اﻣﺮ را ﺑﻪ او ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪ » 📚گوهر شب چراغ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
چنانچه سختی بر تو فرود آمده و یا از شخصی می ترسی و می خواهی سریعا دفع شود در نیمه شب وضو ساخته و دو رکعت نماز حاجت بخوان بعد از نماز رو به قبله ۱۵۱۱ مرتبه بگو یا هُوَ و خود را به طلب سریعا به هدف خواهی رسید و این عمل را از غیر اهلش مخفی کن . 📚رساله مجربات روحانیة ص ۱۰۲ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دفع شر در كتاب «غنية الداعي» نوشته علي ابن محمّد بن عبدالصمد، آمده: پيامبر خدا (ص)فرمود: اي علي! هر كه از يا .بترسد ، بايستي بخواند: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي عَلَي الْعَرْشِ يُغشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ألاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأمْرُ تَبَارَكَ اللهُ رَبَّ الْعَالَمِيْنَ» (اعراف،آيه 54) 📚(بحار الانوار، ج 92، ص 132) @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
: اگر کسی آیات ۱۰۳و ۱۰۴ سوره آل عمران را نوشته و با خود داشته باشد سخن او در همه اثر تمام خواهد داشت آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ سوره آل عمران : وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴿۱۰۳﴾ وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴿۱۰۴﴾ 📜کشکول سیاح @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
در روایت آمده است : هر کس در هر روز جمعه میان دو نماز این آیه مبارکه را در یک سطر بنویسد و با خود در کیسه نگاه دارد هرگز کیسه او خالی از زر نباشد و و به وی رو آورد و و او فراوان گردد و به تجربه رسیده است سوره اعراف آیه ۱۰ بسم الله الرحمن الرحیم وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ 📚گوهر شب چراغ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
در هر ساعتی که از شب باشد برخیزد و وضوی کامل بسازد و دو رکعت نماز بخواندو رو به قبله با خاطری جمع آیه مبارکه قل اللهم مالک الملک الی بغیر حساب را 40مرتبه بخواند و چون فارغ شد این آیه را روی کاغذ سفیدی بنویسد و وسط میم ها رابازتر بنویسید و او را در مکان پاکی بر دیواری بچسباند و هر روز نظر کند به آن حرف 40 مرتبه و در هر دفعه 40 مرتبه آیه مذکوره را بخواند و در وقت تلاوت دیده از آن حرف برندارد و متوجه به هیچ کس و هیچ چیز نشود تا مدت 40 روز . وقتی که یک اربعین تمام شد ازاقبال و دولت وشانسی که بر او روی می آورد تعجب کرده و غرایبی در حال مشاهده می کند سوره آل عمران آیه 26 و 27 قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۶﴾ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۷﴾  گلهای ارغوان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🔹مهمترین گام برای نزدیک شدن به علیه السلام!! استاد_عالی جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج عج صلوات @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
یاد خدا ۳۷.mp3
10.77M
مجموعه ۳۷ | √ مکانسیم درمان افسردگی و دلمردگی از نگاهِ روان‌شناسیِ اسلامی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
04 Az Modava Ta Molaghat (1402-11-23) Masjed Sahle.mp3
8.84M
🔉 🔰 جلسه چهارم * تشرف بسیاری از بزرگان به محضر مبارک امام زمان (علیه‌السلام) در مسجد مقدس سهله [1:02] * مسجد مقدس سهله؛ محل زندگی امام زمان (علیه‌السلام) در زمانه ظهور [1:50] * مکاشفه علامه طباطبایی (رحمه‌الله) به هنگام عبادت در مقام حضرت ادریس (علیه‌السلام) [2:40] * امام صادق (علیه‌السلام): اگر جناب زید دو رکعت نماز در مسجد سهله می‌خواند، 20 سال به عمرش افزوده می‌گشت [4:33] * ماجرای مقام امام صادق (علیه‌السلام) در مسجد مقدس سهله؛ عشق و ارادت بی نظیر یک زن به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) [8:36] * لعن الله ظالمیک یا فاطمة الزهرا (سلام‌الله‌علیها) ... [14:23] ⏰ مدت زمان: ۱۶:۵۰ 📆 ١۴٠٢/۱۱/۲۳ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
035.mp3
19.71M
🟣 💠قسمت سی ام @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مدافعین وطن دست ها بالا.. ✍️ پدرخوانده @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ما می‌آییم... چون شرکت در انتخابات یعنی قدردانی از خونهایی که به پای آزادی امنیت ما ریخته شده اند . # ✨ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
‏🔹با توکل به خدا؛ انتخابی در امتداد راه حاج قاسم خواهیم داشت 🔸همه 11 اسفند می‌آییم...✌️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
❤️سلام وقت بخیر عزیزان 💠یک بنده خدایی براش گرفتاری مالی پیش آمده یتیم هست خودش یک مادر بیمار از من تقاضا کمک کرده. تا الان بنده خیلی تلاش کردم ولی متاسفانه کمک جمع شده آن مقدار نبود بدهی این خانواده و را جوابگو باشه پول دارو و بدهی این ماه هم اضافه شده بزرگواران کمک کردند تا حدود زیادی مشکل این خانم حل شد و بعلتی غیر منتظره یک مشکل حاد برای این خانم بوجود آمده لطفا مجدد حمایت کنید این خانم آبرومند 💠اگر کسی از دوستان مایل هست کمک کند لطفا در پی وی من اعلام کند تا شماره حساب رابط بدم خدمتون. دوستان هر کس می‌تواند حتی مقدار اندک کمک کند واقعا نیازمند هستند. 💠اجر همگی با امام عصر @Yahosin31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ هوای قلب،رضایی..دو چشم بارانی‌است هوای میکده از نام دوست رحمانی است گرفته شور محبت همه وجودم را جدایی من و عشقِ رضا ویرانی است اسیر موی رضایم چرا که عاقبتِ جدایی از سر زلف رضا،حیرانی است کسیکه پایِ رضا مانْد و آخرش جان داد به لطف فاطمه در روز حشر تنها نیست خدا کند که دَمِ مردنم میان حرم فقط رضا بگویم..چه‌خوب پایانی است 😍✋ اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ع👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/132 💌💌💌💌💌💌💌 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
دلم تنگ است یا مهدے براے دیدنت هر دم حلالم ڪن اگر یڪدم تو را آزرده ات ڪردم در این دنیا ڪه گردیده پر از نیرنگ و نامردی دعایت میڪنم هر شب ڪه فردایش تو برگردی 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " به رسم وفای هر شب بخوانیم 😍 متن دعا و طریقه خواندن نماز عج 👇 https://eitaa.com/Monajatodoa/102 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هزار سال همین بوده و همین بودیم؛ گذشت نیمه شعبان و باز رفت از یاد ... برای‌ ظهورش دعا کنیم اللهم عجل لولیک الفرج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 ؛ ▫️ اگر انتظارم همچون یعقوب بود، تا به حال، چشمانم به ظهورت روشن و بینا می‌گشت اللهم عجل لولیک الفرج @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
شبتون مهدوی دعای فرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا