eitaa logo
ندای قـرآن و دعا📕
13.5هزار دنبال‌کننده
35.7هزار عکس
8.8هزار ویدیو
531 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی کپی آزاد مدیریت کانال و تبلیغ و تبادل 👇 @Malake_at eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran دعا و سرکتاب نمیکنم
مشاهده در ایتا
دانلود
ندای قـرآن و دعا📕
#دست_تقدیر ۵۳ #قسمت_پنجاه_سوم🎬: با صدای انفجار، محیا از جا پرید و منیژه ناخودآگاه خود را داخل چاله
۵۴ 🎬: محیا بدون اینکه حرفی بزند به دنبال آن مرد راه افتاد و منیژه هم دنبال آنها می دوید و همانطور که نفس نفس میزد خودش را جلوتر از محیا انداخت و همردیف آن مرد قرار گرفت و گفت: چی شده برادر؟! چه خبره اینجا؟! مرد نگاهی از سر تعجب به منیژه کرد و گفت: مگه نمی بینید؟! جنگ شده، صدام بی شرف حمله کرده، نه تنها اینجا، بلکه تمام آبادی های مرزی را داره می کوبونه منیژه با دودست بر سرش کوبید و گفت: خاک برسرم! یعنی تهران و مشهد و...هم بمب زده؟ به اونجاها هم حمله کرده؟! مرد همانطور که از روی خانه ای که تبدیل به یک کپه خاک شده بود می گذشت گفت: اونجاها را نمی دونم، اما این مناطق را میبینید با خاک یکسان کرده و بعد بغض گلویش را فرو داد و گفت: اینجا بیش از ده خانوار زندگی می کردند، الان فکر می کنم، فقط و فقط من و سکینه زنده مانده ایم، همه را کشتند، همه رفته اند حتی حیوان ها هم تلف شدند، نخل ها را ببینید، چطور در آتش می سوزد. محیا که دلش از اینهمه مظلومیت به درد آمده بود، اشک چشمانش را پاک کرد و گفت: سکینه الان چطوره؟ ترکش خورده؟ زخمی شده؟! مرد سری به نشانه نه تکان داد و گفت: نه هول کرده، بارداره هفت ماهش بود، این خدانشناس ها که حمله کردند، سکینه ترسید، توی اتاقی که تنور بوده پناه گرفته و مدام از درد به خودش می پیچه.. محیا با شنیدن این حرف به او گفت: سریع تر بریم، کجا هست؟! آن مرد اتاقکی را کمی جلوتر نزدیک دو نخل بی سر را که دود از آنها بلند میشد نشان داد و گفت: آنجاست، دستم به دامنت خانم دکتر، شما بفرما برو داخل اتاق، من میروم ببینم تراکتور اوست اکبر بیچاره که کشته شده، روبه راهه تا بردارم بیام با هم بریم سمت خرمشهر... محیا باشه ای گفت و بر سرعت قدم هایش افزود و خیلی زود خود را به آن اتاق که انگار مطبخ خانه بود رساند. زنی روی حصیر کف اتاق دراز کشیده بود و ناله های ضعیفی می کرد. سکینه تا چشمش به محیا افتاد با تعجب به او چشم دوخت و اشاره کرد که درد دارد. محیا کنار سکینه نشست و دست سرد سکینه را در دست گرفت و منیژه هم آنطرف سکینه نشست و مشغول ماساژ دادن شانه هایش شد و هر دو زن، تازه متوجه جوی خونی که از زیر پاهای سکینه روان بود؛ شدند. محیا از جا بلند شد، همانطور که اطراف را به دنبال چیزی می گشت گفت: نبضش ضعیف هست انگار فشارش پایینه، فکر کنم بند ناف بچه پاره شده، کاری از دست ما برنمیاد، بزار ببینم چیزی هست که بخوره لااقل فشارش بالا بیاد، باید زودتر برسونیمش به شهر و بیمارستان و با زدن این حرف به سمت وسایل اتاق رفت و به دنبال چند حبه قند یا مقداری شکر، وسایل اتاق را زیرو رو کرد. منیژه روی زمین نشست، سر سکینه را روی پاهایش گرفت و همانطور که موهای او را نوازش می کرد، با حرفهایش می خواست به او امید دهد، صدای ناله های سکینه ضعیف و ضعیف تر میشد. محیا چند حبه قند داخل لیوان پلاستیکی قرمز رنگ انداخت و با چشمهایش دنبال دبه آب می گشت، اما آبی نبود پس به بیرون از اتاق رفت و بعد از دقایقی وارد اتاق شد و گفت: نمی دانم آن مرد به کدام طرف رفت؟ وبعد لیوان را به طرف منیژه داد و گفت: آبش پر از گل بود اما از هیچ، بهتر است، اینا را به خوردش بده. منیژه با لحنی غمبار آهسته گفت: فکر کنم از دنیا رفت. محیا با شتاب خودش را به سکینه رساند، دست او را در دست گرفت؛ انگار نبض نداشت ، دوباره دستش را روی رگ گردن سکینه گذاشت، نه هیچی نبود، محیا آب دهانش را به سختی قورت داد و همانطور که دستش را روی چشم های عسلی سکینه که به سقف خیر مانده بود می کشید تا چشمهایش بسته شود، گفت: آره سکینه هم مُرد و با هق هق ادامه داد: آخر به چه گناهی؟! اتاق در سکوت بود و گهگاهی صدای گریه منیژه و محیا و صدای خمپاره ای از بیرون، سکوت را میشکست خبری از ان مرد نبود. محیا از جایش بلند شد و به سمت در اتاق رفت و ناگهان انگار چیزی به ذهنش برسد، برگشت و به طرف منیژه گفت: باید چاقویی قیچی چیزی پیدا کنیم، شاید...شاید بچه داخل شکمش زنده باشد و با زدن این حرف، هر دو زن که انگار نور امیدی در دلشان روشن شده باشد به تکاپو افتادند و دنبال چیزی که بشود شکم سکینه را بشکافد، میگشتند. خوشبختانه ان اتاق مطبخ بود و خیلی زود آنچه که میبایست پیدا کنند، یافتند. منیژه درحالیکه چاقوی کوچکی را نشان میداد گفت: این خوبه؟! محیا چاقو را گرفت و به او اشاره کرد تا چادرش را از سرش در آورد و چند لا کند و روی دستش بگیرد و کنار سکینه بنشیند... 👈 .... ✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی » 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
⁉️براے در ماندن از شخصي که از روي و براي بهم زدن زندگي و آرامشمان به و متوسل ميشود، چه بايد بکنيم؟! ⇇پاسخ: از محمد بن عیسی از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: هنگامی که در مورد انسان، سحر و جادو صورت می‌گیرد، دستان خودش را در مقابل صورت، به بالا ببرد و بگوید: «بِسْمِ‏ اللَّهِ الْعَظِيمِ‏ بِسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ رَبِ‏ الْعَرْشِ‏ الْعَظِيمِ» ⇇از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که امام سجاد (علیه السلام) فرمود که هر وقت فراز «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَى اللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ إِلَيْكَ أَسْلَمْتُ نَفْسِي وَ إِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهِي وَ إِلَيْكَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِي وَ إِلَيْكَ فَوَّضْتُ أَمْرِي اللَّهُمَّ احْفَظْنِي بِحِفْظِ الْإِيمَانِ مِنْ بَيْنِ يَدَيَّ وَ مِنْ خَلْفِي وَ عَنْ يَمِينِي وَ عَنْ شِمَالِي وَ مِنْ فَوْقِي وَ مِنْ تَحْتِي وَ مِنْ قِبَلِي‏ وَ ادْفَعْ عَنِّي بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِكَ.» را بگویم، اگر همه انسان‌ها و همه جن‌ها بر ضد من جمع شود، بر من باکی نیست. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✍🏻هر کس چهل روز سوره هاے (واقعه و مزمل و واللیل و الم نشرح )را بہ همین ترتیب روزے یڪ مرتبہ بخواند براےاداء و دفع و وسعت در بہ تجربہ رسیده و بسیار موثر است و باید هر روز این دعا را بعد از خواندن سوره ها بخواند👇🏻👇🏻 ✨يَا رَازِقَ‏ الْسائلین يَا رَاحِمَ الْمَسَاكِينِ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غِيَاثَ‏ الْمُسْتَغِيثِين َ‏ يَا أَرْحَمَ‏ الرَّاحِمِينَ‏ صَلِ‏ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ اكْفِنِي‏ بِحَلَالِكَ‏ عَنْ‏ حَرَامِكَ‏ وَ بِطَاعَتِكَ‏ عَنْ‏ مَعْصِيَتِكَ‏ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ‏ وَ صَلَّى‏ اللَّهُ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏ الطَّاهِرِينَ‏ ✨ 📚ادعیه و ختومات و دستورات ص 68 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✍ امام صادق ؏ ؛ هرڪس با ایمان "سوره صف" را ۱۰۷ بار با نیت خالص و توجه به خدا و معنی بخواند فرزندانش مطیع و فرمانبردارش شوند🔺 📚 خواص آیات قرآن ۱۷۳ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🖊 تا ۳۳ روز هر روز ↯ ۶۶ مرتبه بخوان⇦ "یا مَنّانُ تَمَنَّنتَ بِالمِنَّةِ والمِنَّةُ فے مِنَّتِ مِنَّتِکَ یا مَنّانُ" بازگردد ➣●•. منبع↻ کونوز الاسرار ۱۱۷/۱ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
بہ امام حسین علیہ السلام ✍🏻در روایات معتبر و احادیث متعدد وارد شده است ڪہ براے و مطالب، متوسل بہ حضرت سیدالشهدا علیہ السلام شوید و 128مرتبہ این ذکر شریف را بگویید که عرفا و علماے بزرگوار آن را کیمیا و اکسیر اعظم می دانند🔰🔰🔰🔰 🌺🍃بسم الله الرحمن الرحیم «اِلهی بِحَقِّ الحُسینِ وَاَخیه وَجَدِّهِ وَ اَبیهِ و اُمّهِ وَ شیعَتِهِ وَ مَوالیهِ وَ قَبرِهِ وَ زائریهِ وَ سُکّانِهِ وَ مُجاوِریه صَلِّ علی مُحَمّدٍ وَ اَخرِجنی مِنَ الَهمِّ الّذی أَنَاَ فیهِ وَمِنَ الغَمِّ الّّذی اَنا فیهِ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحمِن🌺🍃 📚نقل ازچهل طلوع صفحہ 75و76 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🖊 اگر بخواهی ڪسی را از خود دور ڪنی ۹ مرتبه《سوره کوثر》 را بخوان و به جانب او بدم به اختیار خود راه ڪج می‌کند و مے رود 📚 تعطیرالانام فی تعبیرالمنام ۱/۳۵۳ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنوید و لذت ببرید.....قبل دیدن و شنیدن یک نفس عمیق بکشید و بگویید....خدایا شکرت🌹🤲 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
16.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ شیعیانی بدتر از دجال! ✍🏻 امام رضا فرمودند برخی از شیعیان بدتر از دجال اند! فتنه انگیز تر و دارای شر بیشتر برای حکومت اسلامی. ☆ــــــــــــــــــــ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩸با این عزاداری، پا روی خون امام حسین علیه‌السلام نذارید! 👌کلیپ 👈استاد_شجاعی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
@Aminikhaah02 Shoghe Behesht (1403-04-30) Mashhad Moghadas.mp3
زمان: حجم: 18.49M
🔈 🔰 جلسه دوم * صبر سه نوع است: صبر بر طاعت، صبر بر معصیت، صبر بر مصیبت [4:13] * شوق به بهشت؛ یاری‌گر انسان در تحمل سختی‌ها و صبر بر آن‌ها [7:05] * شوقی که موجب این پذیرایی بزرگ و عجیب در ایام اربعین می گردد [8:12] * اشک بر امام حسین (علیه‌السلام)؛ دُرّ نقد در روزی که از کسی چیزی نمی‌خرند [11:49] * مشاهده منازل بهشتی؛ علت اشتیاق اصحاب حضرت به شهادت [13:03] * بُرَیر بن خضیر هَمْدانی؛ شادمانی من به خاطر بهشت ابدی است که فردا به آن می‌رسیم [17:47] * شهامت و دلاوری جناب بُرَیر در ظهر عاشوراء [23:34] * فَخَرَجَ إِلَيْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ... [27:42] ⏰ مدت زمان: ۳۶:۲۶ 📆 ۱۴۰۳/۰۴/۳۰ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕