#نماز_آمرزش_ویژه_یڪشنبہ
✍هرڪس این نماز را در روز
یکشنبه بخواند از آتش جهنم و
عذاب ایمن شود ۲ رڪعتست
رکعت اول 👈 حمد و ۳ ڪـوثر
رکعت دوم 👈 حمد و ۳ توحید
📚 جمال الاسبوع ۵۴
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصلهفتم ( #اثاثکشی) #قسمت_117 حمید کنار بخاری سخت مشغول مطالعه کتاب «علل
✨﷽✨
#یادت_باشد❤
✍ #فصلهفتم
( #اثاثکشی)
#قسمت_118
حمید از باشگاه تماس گرفت که دیرتر می آید، برای این که از تنهایی حوصله ام سر نرود دوباره رفتم سراغ بوفه.
حمید که آمد پرسیدم: داخل خونه چی عوض شده؟»، نگاه کرد و گفت:
باز هم چیدمان وسایل بوفه! توی این خونه به جز این کمد و تغییر وسایل بوفه کار دیگه ای نمیشه کرد.
بعد هر دو خندیدیم، حواسش به این چیزها بود، خانه ما به حدی کوچک بود که نمی شد تغییر آن چنانی در چیدمان وسایل آن ایجاد کنیم.
برایم خیلی جالب بود، کوچکترین تغییری در خانه میدادم متوجه می شد.
گفتم: «حمید جان تا تو بری زباله ها رو ببری سر کوچه من سفره شام رو انداختم».
حمید داشت توی آشپزخانه زباله ها را جمع می کرد که دوستم تماس گرفت، مشغول صحبت با دوستم شدم.
از همه جا می گفتیم و می شنیدیم، حمید آشغال به دست جلوی من ایستاده بود، با صدای آرام گفت: «حواست باشه تو این حرف ها یوقت غیبت نکنین».
با ایما و اشاره خیالش را راحت کردم که: «حواسم هست عزیزم».
از غیبت خیلی بدش می آمد و متنفر بود، به کوچک ترین حرفی که بوی غیبت داشت واکنش نشان می داد.
سریع بحث را عوض می کرد، دوست نداشت در مورد کسی حرف بزنیم که الآن در جمع ما نبود، می گفت:
باید چند تا حدیث درباره غیبت پرینت بگیرم، بزنم به در و دیوار خونه، تا هر وقت می بینیم یادمون باشه، يوقت از روی حواس پرتی غیبت نکنیم.
تلفن را که قطع کردم سفره را انداختم، حمید خیلی دیر کرد، قبلا هم برای بیرون بردن زباله ها چندباری دیر کرده بود، در ذهنم سؤال شد که علت این دیر آمدن ها چه می تواند باشد.
ولی نپرسیده بودم.
اما این بار تاخیرش خیلی زیاد شده بود. وقتی برگشت پرسیدم:
«حمید آشغال ها رو میبری مرکز بازیافت سر خیابون این همه دیر میای؟».
زیاد مایل نبود حرف بزند اصرار من را که دید گفت: «راستش به مستمندی معمولا سر کوچه می ایسته، من هر بار از کنارش رد بشم
سعی می کنم بهش کمک کنم.
اما امشب چون پول همراهم نبود خجالت کشیدم که اون آقا رو ببینم و نتونم بهش کمک کنم، برای همین کل کوچه رو دور زدم تا از سمت دیگه برگردم خونه که این مستمند رو نبینم و شرمنده نشم!».
از این کارهایش فیوز می پراندم، این رفتارها هم حس خوبی به من می داد هم ترس و دلهره در وجودم ایجاد می کرد.
احساس خوب از این که همسرم تا این حد به چنین جزئیاتی دقت نظر دارد.
و دلهره از این که حس می کردم شبيه دونده هایی هستیم که داخل یک مسابقه شرکت کرده ایم، من افتان و خیزان مسیر را می روم ولی حمید با سرعت از کنار من رد می شود.
ترس داشتم که هیچ وقت نتوانم به همین سرعتی که حمید دارد پیش می رود حرکت کنم.
#ادامه_دارد....
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌺🍃🌺.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ #یادت_باشد❤ ✍ #فصلهفتم ( #اثاثکشی) #قسمت_118 حمید از باشگاه تماس گرفت که دیرتر می آید، بر
✨﷽✨
#یادت_باشد❤
✍ #فصلهفتم
( #اثاثکشی)
#قسمت_119
داشتیم شام می خوردیم ولی تمام حواسم به حرف هایی بود که با دوستم زده بودیم، سر موضوعی برای یک بنده خدایی سوء تفاهم به وجود آمده بود.
از وقتی که دوستم پشت تلفن این مسئله را مطرح کرد نمی توانستم جلوی ناراحتی خودم را بگیرم، وسط غذا حمید متوجه شد، نگاهی به من کرد و گفت:
«چیزی شده فرزانه؟ سر حال نیستی؟»
گفتم: نه عزیزم چیز مهمی نیست، شامتو بخور.
با مهربانی دست از غذا خوردن کشید و گفت: «دوست داری بریم تپه نورالشهدا؟»
هر وقت اتفاقی پیش می آمد که من از حرف یا رفتار کسی ناراحت می شدم حمید متوجه دلخوری من می شد ولی اصراری نداشت که
برایش کل ماجرا را تعریف کنم.
اعتقاد داشت اگر یک طرفه تعریف کنم غیبت محسوب می شود چون طرف مقابل نیست که از خودش دفاع کند.
برای این که من را از این فضا دور کند با هم به تپه نورالشهدا می رفتیم.
سوار موتور راهی فدک شدیم، کنار مزار شهدای گمنام نشستیم، کمی گریه کردم تا آرام بشوم، حمید بدون اینکه من را سؤال پیچ کند کنارم نشست، گفت:
«تو رو به صبر دعوت نمی کنم، بلکه به رشد دعوتت می کنم، نمیشه که کسی مؤمن رو اذیت نکنه، اگر هم توی این ناراحتی حق با خودته سعی کن از ته دل و بی منت ببخشی تا نگاهت نسبت به اشخاص عوض نشه و احساس بدی بهشون نداشته باشی، اگه تونستی این مدلی ببخشی این باعث میشه رشد کنی»
بعد هم با همان صدای دل نشینش شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا، حال و هوایم که عوض شد دوری زدیم، بستنی خوردیم کلی شوخی کردیم و بعد هم به خانه برگشتیم.
اواخر دی ماه حمید به یک مأموریت ده روزه رفته بود، کارهای خانه را انجام دادم و حوالی غروب راهی خانه پدرم شدم.
حال و حوصله خانه بدون حمید را نداشتم، هنوز چای تازه دمی که مادرم ریخته بود را نخورده بودم که برف شروع به باریدن کرد، یاد خانه خودمان افتادم، سقف خانه نم داده بود و موقع بارندگی آب چکه چکه داخل اتاق
می آمد.
کمی که گذشت حسابی نگران شدم به پدرم گفتم: باید برم خونه می ترسم با این بارندگی آب کل زندگی رو ببره.
بابا گفت: «حاضر شو خودم می رسونمت».
سوار ماشین شدیم و سریع راه افتادیم، به خاطر بارش برف همه خیابان ها از شدت ترافیک قفل شده بود.
نزدیکیهای خانه که رسیدیم از ماشین پیاده شدم با این وضع ترافیک بهتر بود خودم را زودتر به خانه برسانم، به سمت خانه دویدم.
وقتی رسیدم تقريبا كل فرش اتاق خیس آب شده بود، از سقف خانه مثل شیر سماور آب می آمد.
تمام آن شب مرتب ظرف می گذاشتم و وقتی که ظرف پر می شد در حیاط خالی می کردم، دست تنها خیلی اذیت شدم،
ته دلم گفتم:
کاش حمید بود، کاش آنقدر تنها نبودم، اشکم حسابی در آمده بود ولی آن چند روز خانه را ترک نکردم.
حمید وقتی از مأموریت آمد و وضعیت را دید خیلی ناراحت شد، سرش را پایین انداخته بود و خجالت می کشید.
دوست نداشتم حميد را در حال شرمندگی ببینم، به شوخی گفتم:
من تازه دارم توی این خونه مرد میشم اونوقت تو ناراحتی؟
فردای روزی که از مأموریت آمد به کمک صاحب خانه سقف را ایزوگام کردند تا خیالمان از برف و باران راحت باشد.
#ادامه_دارد...
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌺🍃🌺.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
#حفاظت
🍃🍂 #دفع #شر
#اجنه از #نوزاد 🍃🍂
✍ امام صادق ؏ ؛
در گوش بچهاے که تازه متولد
شده اقامه بگویید که با این کار
هرگز ضرر جنیان به او نرسد
📚 حلیة المتقین ۱۴۶
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#شانه_زدن_مو
🌸✨پیامبر اڪرم ص ؛
فرآوان شانہ زدن موها وبا را از بین
مےبرد ، روزے مےآورد و بر قدرت
نزدیڪے مے افزاید✨
📚 کافی ۴۸۹/۶
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکردرمانی
🍃🍂 #رفع #اختلاف بین #زوجین🍂🍃
✍ به جهت سازگارے و رفع اختلاف
بين #زن و #شوهر ۱۰۰۱ مرتبه «يٰا وَدودُ»
بخواند مجرب است
Ⓜ️ مجموعه اذكار و ادعيه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#محبت_معشوق
🖊《آیه۷۲ سوره یس》 را ۸۳ مرتبه
بر شڪر یا خرما یا کشمش یا انجیر
بخوان به او بخوراند محبت او نسبت
به شما بسیار بیشتر خواهد گشت
📚 مجموعه ابن سینا ۵۶
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#گشایش_بخت
🌸✨جهت گشایش بخت آیہ ۱۳
《سوره یس》را بر ڪاغذ بنویسد
و با گلاب بشوید و بخورد✨
✺《 و اضرب لهم ... ➣
📚 تفسیرجامع ۲۷۵/۴
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#آیه_درمانی
🍃🍂 #نجات از #مستاجری 🍃🍂
🖊 هر روز بعد از نماز صبح هفتاد
مرتبه بخواند تاثیر این ذکر در دراز
مدت به شرط ایمان به قدرت خداوند
حتمی است هر چند شخص
فقیر و مسکین باشد
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 #شرایط_ظهور
🔷سوال ششم
❓اولین عامل نزول امداد غیبی از دیدگاه قرآن چیست؟
🎙استاد حسن ملایی
#امام_زمان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_6012492874782871247.mp3
1.75M
🌿 سلام بر سلام
🔶قسمت ششم
🌺 اهمیت سلام بر وجود مقدس امام عصر علیه السلام...
#امام_زمان
#سلام_بر_سلام
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
4_5852976307645713064.mp3
2.96M
🍀 #شناختامامزمان
🔷قسمت یازدهم
💚جزیرهی خضرا قلب شماست...
🎙استاد حسن محمودی
#معرفت_امام
#امام_زمان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
انسان شناسی ۲۶۷.mp3
12.47M
#انسان_شناسی ۲۶۷
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
من با خدا قهرم!
دیگه هیچ کاری باهاش ندارم!
انگار نه انگار منم هستم!
✘ دیگه نه من ـ نه خدا ✘
چرا ما یه وقتایی به اینجا میرسیم؟
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#وقت_سلام🕗✋
کاش دِلبَستهی نامت گردم ..
مانند کبوتری به بامت گردم ..
خواهم به جوانی، زِ خدا عمرِ دراز ..
تا پیر شوم ،پیر غلامت گردم
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
💌💌💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دعای_فرج
آیا زِ فراق بیقراری کردیم؟
در راه وصال، جانثاری کردیم؟
یک لحظه بپرسیم زِخود انصافاً ..
این هفته برای او چه کاری کردیم:)!
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
چشم من بر راه است؛
تا بیایی روزی
همچو نوری ز میان خورشید
و بتابی به دل تاریکم ...
روز و شب منتظرم؛
تا بیایی آخر
چشم خود فرش کنم
تو نهی پای برآن
و من از شوق ببالم بر خود
و به شکرانه آن جان به فدای تو کنم ...
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران ازدست رفته آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#فرقان_363
#سوره_25
#جزء_19
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نـــداے قــرآن و دعـــا📕
363-forghan-ar-parhizgar.mp3
952.1K
#ترتیل #صفحه_363 سوره مبارکه #فرقان
#سوره_25
#جزء_19
قاری: #پرهیزکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_ترجمه #صفحه_363 سوره مبارکه #فرقان
#سوره_25
#جزء_19
از کتاب ترجمه خواندنی قرآن
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
363-forghan-fa-maleki.mp3
4.36M
#صوت_ترجمه #صفحه_363 سوره مبارکه #فرقان
#سوره_25
#جزء_19
باصدای استاد مومیوند
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_تفسیر #صفحه_363 سوره مبارکه #فرقان
#سوره_25
#جزء_19
از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
363-forghan-ta-1.mp3
3.4M
#صوت_تفسیر #صفحه_363 سوره مبارکه #فرقان
بخش اول
#سوره_25
#جزء_19
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕