eitaa logo
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
10.2هزار دنبال‌کننده
30.6هزار عکس
6هزار ویدیو
476 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31مدیر ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5832681002329185346.mp3
9.15M
🎤حاج سید مهدی میرداماد 😍 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
حدیث کساء۩علی ‌فانی.mp3
7.51M
💠💎📿 🎙 با نوای علی فانی حس‌وحال‌معنوی:⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️عالی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
» 🎤 محسن فرهمند 📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را 💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در (عج )هر روز صبح @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
زیارت‌جامعه‌کبیره۩علی‌فانی.mp3
14.05M
ا💠۩﷽۩💠ا 📖 صوتی بهترين و جامع ترین زيارتی که صفات ؛ مقامات و معارف اهلبیت علیهم السلام در آن بیان شده و از طرف امام هادی (ع) به شیعیان رسیده است 🎙 با نوای علی فانی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غم دوریِّ حرم برده قرارم چه کنم؟ رویِ تو ماه من است با شب تارم چه کنم؟ تو کس و کارِ دلِ مضطر و غمدیده‌ی من بی تو و عشق تو من بی کس و کارم چه کنم؟ 😍✋ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
😍✋ خوبست که ماه آسمانت باشی پروانه بیقرار جانت باشی ای شیعه مراقبت کن از اعمالت تا زینت صاحب الزمانت باشی 🔸سید مجتبی شجاع 🌹 🌹 تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 "بحق فاطمه(س) " @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
میگن؛ آدماۍ‌خوب‌رو‌ ازچھرشوݩ‌میشہ‌شناخټ‌ آخہ‌بس‌کہ‌ چھرشون‌نورانیہ مثݪ‌ماھ میدرخشݩ…🥺🧡 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
♥️ دخترم شهدای مدافع حرم را الگو بگیر و مهمترین شادی آنها عفت و است . 📚 یادداشت شهید برکتاب سربلند @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌷 تا 😍 🌸اين قسمتےاز زندگےناب من اسٺ ✨مرهمے بر دل بيچاره و بےتاب من اسٺ 🌸روزها را سپرے مےڪنم از علـے ✨5 روز دگر مولای من است ❤️ 🌺🌟 🌺🌟 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
قدر را ندانی؛ باید غربت حسین(ع) و غیبت مهدی(عج) را به تماشا بنشینی... روز عاشورا و روز ظهور، دو روی یک سکه هستند؛ یکی نتیجه‌ی فراموشی غدیر و دیگری ثمره‌ی احیای آن! 🙏🏻شاید از همین رو در برخی روایات گفته شده، ظهور در روز عاشورا رخ می‌دهد. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✍هرڪس این نماز را در روز یکشنبه بخواند از آتش جهنم و عذاب ایمن شود ۲ رڪعتست رکعت اول 👈 حمد و ۳ ڪـوثر رکعت دوم 👈 حمد و ۳ توحید 📚 جمال الاسبوع ۵۴ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) سفره را که پهن کردیم حمید از روی هیجانی که داشت نتوانست چیز زیادی بخورد، ساعت های آخر از ذوق رفتن هیجان خاصی داشت، بر خلاف ذوق و شوق حمید من استرس داشتم، دعا دعا می کردم و منتظر بودم گوشی حمید زنگ بخورد و بگویند فعلا سفرش کنسل شده است. ولی خبری نبود! چون اوضاع روحی عمه و پدر حمید خوب نبود از آنجا زود بلند شدیم. موقع خداحافظی عمه کمی گردو داد تا با کشمش داخل ساک حمید بگذارم، حمید پدر و مادرش را که تا دم در آمده بودند به آغوش کشید، از در که بیرون آمدیم پشت سر ما آب ریختند، کاری که من در طول این چند سال هر روز صبح موقع رفتن حمید انجام می دادم و پشت سرش آب می ریختم تا سالم برگردد. سر بستن ساک وسایلش کلی بحث داشتیم، خواستم وسایلش را داخل چمدان تک نفره چرخ دار بچینم. کلی لباس و وسیله شخصی ردیف کردم، همین که داخل چمدان چیدم حمید آمد و دانه دانه برداشت قایم کرد یا پشت مبل ها می انداخت. برایش بیسکوییت خریده بودم، بیسکوییت آن مدلی دوست نداشت. شوخی و جدی گفت: «چه خبره این همه لباس و وسایل و خوراکی، به خدا فردا همکارای من یدونه لباس انداختن داخل به نایلون اومدن، اون وقت من باید با چمدان و عینک دودی برم بهم بخندن، من با چمدان نمیرم! وسایلمو داخل ساک بچین» فقط یک ساک داشت، آن هم برای باشگاه کاراته اش بود، گفتم: ساک به این کوچکی، چطور این همه وسایلو جا کنم؟!، بالاخره من را مجاب کرد که بی خیال چمدان شوم، با این که ساک خیلی جمع و جور بود همه وسایل را چیدم الا همان بیسکوییت ها. بین همه وسایلی که گذاشته بودم فقط از قرآن جیبی خوشش آمد، قرآن کوچکی که همراه با معنی بود. گفت: این قرآن به همه وسایلی که چیدی می ارزه. شماره تماس خودم، پدر و مادرش و پدرم را داخل یک کاغذ نوشتم، بین وسایل گذاشتم که اگر نیاز شد خودش یا همکارانش با ما در ارتباط باشند. برایش یک مسواک جدید قرمز رنگ گذاشتم، می خواست مسواک سبز رنگ قبلی را داخل سطل آشغال بیندازد، از دستش گرفتم و گفتم: «بذار یادگاری بمونه!»، من را نگاه کرد و لبخند زد، انگار یک چیزهایی هم به دل حمید و هم به دل من برات شده بود. .... التماس دعای فرج🤲🏻🌹 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌺🍃🌺.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
✨﷽✨ ❤ ✍ ( ) ساک را که چیدم برایش حنا درست کردم، گفتم: حمید من نمی دونم تو کی میری و چه موقعی عملیات داری، می خوام مثل بچه های جنگ که شب عملیات حنا ميذاشتن، امشب برات حنابندون بگیرم. با تعجب از من پرسید: «حنا برای چی؟ » گفتم: «اگر ان شاء الله سالم برگشتی که هیچ ولی اگر قسمت این بود شهید بشی من الان خودم برات حنابندون می گیرم که فردای شهادت بشه روز عروسیت، روز خوش بختی و عاقبت بخیری تو بهترین روز برای هر دوتامونه». روی مبل کنار بخاری سمت چپ ويترين داخل پذیرایی نشست، پارچه سفیدی رویش انداختم، روزنامه زیر پاهایش گذاشتم، نیت کردم و روی موها، محاسن و پاهایش حنا گذاشتم، در همان حالت که حنا روی سرش بود دوربین موبایلم را روشن کردم و گفتم: «حمید صحبت کن، برای من، برای پدر و مادرهامون»۔ گفت: «نمی تونم زحمات پدر و مادرم رو جبران کنم»، دنبال جمله می گشت، به شوخی گفتم: «حمید یک دقیقه بیشتر وقت نداری، زود باش» ادامه داد: «پدر و مادر شما هم که خیلی به من لطف کردن، بزرگ ترین لطفشون هم این که دخترشون رو در اختیار من گذاشتن، خود تو هم که عزیز دل مایی، فعلا على الحساب میذارمت امانت پیش پدر و مادرت تا برم و برگردم ان شاء الله». این اواخر همیشه می گفت: از دایی خجالت می کشم، چون هر مأموریتی میشه تو باید بری اون جا، الآن میگن این عروس شده ولی همش خونه پدرشه. . بعد از ثبت لحظات حنابندان، روسری سر کردم و دوتایی کلی با هم عکس سلفی گرفتیم، به من گفت: فرزانه اگر برنگشتم خاطراتمون رو حتما یک جایی ثبت کن. انگار چیزهایی هم به دل حمید هم به دل من برات شده بود، گفتم: نمیدونم شاید این کار رو کردم، ولی واقعا حوصله نوشتن ندارم. وقتی دید حس و حال نوشتن ندارم نگاهش را سمت طاقچه به کاست های خالی کنار ضبط صوت برگرداند و گفت: «توی همین کاستها ضبط کن». این نوارهای کاست خالی را حمید در دوره راهنمایی برای مسابقات شعر جایزه گرفته بود. ناخودآگاه مداحی حاج محمود کریمی» که آن روزها روی زبانم افتاده بود را زیر لب زمزمه کردم. همان مداحی که روضه وداع حضرت زینب (س) از امام حسین (ع) است: «کجا می خوای بری؟ چرا منو نمی بری؟ این دم آخرى، چقدر شبیه مادری». همین مداحی را با کمی تغییرات برای حمید خواندم: «حمید کجا می خوای بری؟ حمید نمیشه که نری؟ حمید منم با خودت ببر، حمید چقدر شبیه مادری!». .... 🌹🙏 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🌺🍃🌺.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🌺.🍃🌺.═╝
🌸✨ قبل نمازهای واجب بگوید بسم الله الرحمن الرحیم أعوذُ باللهِ القَويِّ و أعوذُ بمحمدٍ الرَّضِيِّ مِنَ شَرِّ کُلِّ شَیطانِ غَوي✨ 📚 مخازن ۱/۴۱۷ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🖊 تعویذے جهت ↯ ڪودڪی که زیاد گریه و بی تابی میکند و زنی ڪه از درد تا صبح بیدار می ماند Ⓜ️ آیات ۱۱ و ۱۲ سوره ڪهف @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸✨ هر ڪس وقتے شب شد هزار بار بگوید↯ 《سُبْحَانَ‏ اللَّهِ‏ الْمَلِكِ الَّذِی‏ لَايَمُوت》 ڪار بستہ او باز مےگردد✨ 📚 صحیفه المهدیه ۱۹۶ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸✨ قبل نمازهای واجب بگوید بسم الله الرحمن الرحیم أعوذُ باللهِ القَويِّ و أعوذُ بمحمدٍ الرَّضِيِّ مِنَ شَرِّ کُلِّ شَیطانِ غَوي✨ 📚 مخازن ۱/۴۱۷ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🖊 جهت رفع هر نوع درد کمر درد دست بر موضع گذارد و این دعا و بعد ۷ بار 《سوره قدر》 بخواند عافیت یابد انشاءالله 📚 مفاتیح الجنان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌸✨ ۳ روز هر روز ۷۰۰ بار بخواند خدا وی را بالادست گرداند و از خلق عزیز کند و بسیار محتاج او باشند✨ 📚 کونوز الاسرار ۱۱۱/۱ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ♨️غدیری‌ها مراقب باشند! 👌 بسیار شنیدنی 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
انسان شناسی ۲۸۰.mp3
11.44M
۲۸۰ ✘ من نمی‌خوام بیفتم توی جاده خاکی! ✘ من نمی‌خوام به خودم بیام ببینم خودمو ارزون فروختم و نفهمیدم! ✘ من نمی‌خوام تازه وقت مردن بفهمم، آماده نیستم! ✘ من نمی‌خوام از مسیر مستقیم کج بشم و نفهمم! چجوری مراقب خودم باشم؟ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕