📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۳
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۴۰
افشین با مکث نگاهش کرد.
نگاهی هم به اطرافش کرد،هیچکس نبود.دوباره به حاج آقا نگاه کرد که با لبخند نگاهش میکرد.گفت:
_همه رفتن.به خادم مسجد هم گفتم بره..ببخشید خلوتت رو بهم زدم.
افشین سرشو انداخت پایین و گفت:
-چند وقته نمیدونم چم شده.مثل همیشه نیستم..حس کسی رو دارم که دچار فراموشی شده.همه آدما برام غریبه ن، همه جا برام ناآشناست...مثل کسی هستم که از خواب عمیقی پریده و یادش نمیاد قبلش کجا بوده...زندگی سابقم رو نمیخوام ولی نمیدونم چجوری زندگی کنم...
حاج آقا با دقت به حرفهاش گوش میداد. با حوصله و دقیق به سوالهاش جواب میداد. وقتی جواب بعضی سوالهاشو گرفت،حالش بهتر شد.
خداحافظی کرد و رفت.
چند روز گذشت.
روی مبل نشسته بود و به حرفهای حاج آقا و به مطالبی که اون مدت خودش مطالعه کرده بود،فکر میکرد.
تلفن همراهش رو برداشت و به مداحی هایی که فاطمه دانلود کرده بود،گوش میداد.چه شعر عاشقانه ای درمورد امام حسین(ع) میخوندن.
اصلا امام حسین(ع) کی هست؟
تبلتش رو آورد و اسم امام حسین(ع) سرچ کرد.قطره اشکی روی صورتش سرخورد.
از خودش تعجب کرد.
قبلا حتی یکبار هم گریه نکرده بود.یاد پویان افتاد،پویان هم وقتی مطلبی از امام حسین(ع) خوند،قطره اشکی روی صورتش ریخت.
تمام شب بیدار بود و #فکر میکرد.
نزدیک اذان صبح بود.با خودش گفت نمیخوای نماز بخونی؟ با مکث ولی محکم گفت میخوام بخونم.
تو اینترنت جستجو کرد که چطوری وضو بگیره و نماز بخونه.خیلی تمرین کرد تا بالاخره تونست دو رکعت نماز صبح بخونه،اونم از رو.از خستگی روی مبل خوابش برد.
دیگه دانشگاه نمیرفت.
بیشتر وقتش رو مشغول مطالعه بود.ولی هرروز جلوی دانشگاه میرفت تا فاطمه رو از دور ببینه.
دو روز یکبار پیش حاج آقا موسوی میرفت تا سوالاتی که جوابش رو از کتاب ها و اینترنت پیدا نمیکرد،از حاج آقا بپرسه.
روزها میگذشت...
و افشین هرروز #علاقه و #ایمانش به خدا قوی تر میشد.
سه ماه بعد مطلبی درمورد نگاه به نامحرم خوند.سوال های زیادی از حاج آقا پرسید تا شاید راهی باشه که بتونه فاطمه رو ببینه.
خیلی ناراحت شد.
تمام دلخوشی افشین تو زندگیش،دیدن فاطمه بود حتی از دور.خیلی سعی میکرد تا جلوی دانشگاه نره اما دلش برای فاطمه تنگ میشد.
#بخاطرخدا سعی میکرد تحمل کنه ولی گاهی دیگه نمیتونست و میرفت.اما قبل از اینکه فاطمه بیاد،برمیگشت.روزهای سختی بود براش.
حدود شش ماه...
از آخرین دیدار فاطمه با افشین میگذشت. افشین دیگه به فاطمه نزدیک نشده بود و فاطمه فکر کرد،افشین به زندگی سابقش مشغوله.
یک روز که رفت مؤسسه،
ماشین افشین رو جلوی در دید.تعجب کرد.احتمال داد شبیه ش باشه.هنوز دنبال جای پارک بود که افشین ازمؤسسه بیرون اومد،سوار ماشینش شد و رفت.
متوجه فاطمه نشده بود...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۴
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۴۱
متوجه فاطمه نشده بود.
فاطمه ماشینش رو جای ماشین افشین پارک کرد و داخل مؤسسه رفت.در اتاق حاج آقا موسوی باز بود.در زد.
-سلام حاج آقا،اجازه هست؟
-سلام خانم نادری،بفرمایید.
بعد از احوالپرسی،فاطمه روی صندلی نشست.میخواست درمورد افشین بپرسه ولی نمیدونست چجوری.
حاج آقا گفت:
-آقای مشرقی رو دیدید؟ الان پیش پای شما از اینجا رفتن.
-فقط دیدم سوار ماشینشون شدن و رفتن.میان پیش شما؟!
-بله.خیلی پیگیر موضوعات مختلف هست. معمولا یک روز درمیان میاد اینجا. سوالهای خیلی سختی میپرسه.بعضی هاشو همون موقع نمیتونم جواب بدم. خودم میرم تحقیق میکنم،بعد میاد جوابش رو میگیره و سوالهای دیگه میپرسه و میره.حق با شما بود،جواب های خیلی تخصصی هم میخواد.حتی به جواب های منم اشکال میکنه.ازش خوشم میاد.منم سر ذوق آورده.
-در عمل چطوره؟!!
-عمل هم میکنه.واجباتش رو انجام میده. کارهای #حرام انجام نمیده.حتی #مستحبات هم سعی میکنه انجام بده.روی #اخلاقش هم خیلی کار میکنه.
فاطمه تو دلش گفت یعنی دیگه مغرور و کینه ای نیست؟!!
-خانم نادری
-بفرمایید
-شما ازش خبری نداشتین؟!
-بعد از اون روزی که آوردمشون اینجا،یه روز کتاب هایی که شما بهش دادین رو بهم داد و دیگه ندیدمش.
حاج آقا تعجب کرد.
تا حدی متوجه علاقه افشین به فاطمه شده بود.
همون موقع برادر حاج آقا وارد شد. فاطمه ایستاد و سلام کرد.
مهدی هم مؤدب و محجوب سلام و احوالپرسی کرد.
فاطمه به حاج آقا گفت:
_با اجازه تون من میرم پیش خانم مومن.
-خواهش میکنم.بفرمایید.
دو قدم رفت،برگشت و گفت:
_دختر خاله ما حالش چطوره؟ دیگه مؤسسه نمیاد؟
حاج آقا با لبخند گفت:
_خداروشکر خوبه.هفته ای یک روز میاد. دخترها اینجا رو میذارن رو سرشون.
-سلام برسونید،بهش بگین همین روزها میرم دیدنش.
-حتما،خوشحال میشه.
وقتی فاطمه رفت،مهدی روی صندلی نشست و گفت:
_داداش.
حاج آقا همزمان که برگه ای رو مطالعه میکرد،گفت:
_جانم.
-نمیخوای برای داداشت آستین بالا بزنی؟
حاج آقا با لبخند نگاهش کرد و گفت:
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱ 💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥 ✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز ✍قسمت ۴
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۴۲
حاج آقا با لبخند نگاهش کرد و گفت:
_ما که از خدا میخوایم.تا حالا هزار بار بهت گفتیم،خودت همیشه میگفتی نه.. حالا کسی هم درنظر داری یا بریم سراغ مورد هایی که مامان برات پیدا کرده؟
مهدی سرشو انداخت پایین و با خجالت گفت:
_خانم نادری.
حاج آقا جاخورد.یاد افشین افتاد.
دو روز بعد بازهم افشین رفت مؤسسه. وقتی سوالهاشو پرسید و جواب گرفت،
حاج آقا گفت:
_افشین جان میتونم یه سوال خصوصی ازت بپرسم؟
-بفرمایید حاج آقا.
-تا حالا کسی بوده که بخوای باهاش ازدواج کنی؟
افشین موند چی بگه.
نمیدونست اگه بگه عاشق فاطمه ست حاج آقا درموردش چه فکری میکنه.
حاج آقا خنده ای کرد و گفت:
_رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون.. اگه دوست داری درموردش حرف بزنی، من گوش میدم.
افشین به دستهاش نگاه میکرد.
-فعلا نه...شاید یه وقت دیگه ای بگم.
حاج آقا سکوت کرد.نفس بلندی کشید و با ناراحتی گفت:
_باشه،هرجوری خودت راحتی.
با خودش گفت ولی خدا کنه اون موقع دیر نشده باشه.
مادر مهدی با زهره خانوم تماس گرفت.. و برای هفته بعدش قرار خاستگاری گذاشتن.
شب خاستگاری رسید.
افشین نماز مغرب مسجد بود.بعد از نماز با حاج آقا صحبت میکرد که مهدی نزدیک شد.با افشین احوالپرسی کرد.به حاج آقا گفت:
_خانواده تو ماشین منتظرن.
افشین گفت:
_مزاحمتون نمیشم.فردا میام مؤسسه درمورد بقیه ش صحبت میکنیم.
به مهدی گفت:
_خبریه؟ تیپ دامادی زدی؟
مهدی لبخندی زد و گفت:
_اگه خدا بخواد میخوام قاطی مرغا بشم.
افشین هم خندید و گفت:
_مبارک باشه.
-البته فعلا خاستگاریه.اگه جوابشون مثبت بود،برای عقد حتما دعوتت میکنم.
-پسر به این خوبی،از خداشون هم باشه.
-اینجوری هام نیست افشین جان.تا حالا به بهتر از من جواب رد دادن.
-سراغ دختر شاه پریون رفتی؟
-آره تقریبا..میشناسی شون،خانم نادری.
حاج آقا به افشین نگاه میکرد.لبخند افشین خشک شد.رنگش پرید.حاج آقا به مهدی گفت:
_شما برو،من الان میام.
مهدی خداحافظی کرد و رفت.حاج آقا گفت:
_من ازت پرسیدم که اگه قصدت برای ازدواج با خانم نادری جدیه،مهدی رو منصرف کنم.ولی تو حتی نخواستی درموردش حرف بزنی.حالا هم چیزی معلوم نیست.بسپر به خدا.ان شاءالله هرچی خیره پیش میاد.
افشین با خودش گفت
*مهدی پسر خیلی خوبیه.حتما فاطمه بهش جواب مثبت میده.خدایا پس من چی؟ حواست به من هست؟
اینبار پدر حاج آقا صداش کرد.
-چشم،الان میام.
به افشین گفت:
_افشین جان،آخرشب باهات تماس میگیرم.حتما جوابمو بده..فعلا خداحافظ.
حاج آقا رفت.افشین همونجا نشست.....
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #سرباز
✍ نویسنده ؛ بانو «مهدییارمنتظر قائم»
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.💖🍃💖.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════💖.🍃💖.═╝
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
✨دعا برای #طلب_خیر در امور روایت شده از امام باقر (ع)✨
🌹امام باقر علیه السلام فرمود👇
⚡️هیچ بنده ای با خواندن صد مرتبه این دعا از خدا طلب خیر نمی کند جز آنکه خیر آن کار نصیبش می گردد
می گوید:👇
💥اللَّهُمَّ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ إِنْ كَانَ أَمْرُ كَذَا وَ كَذَا خَيْراً لِأَمْرِ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ عَاجِلِ أَمْرِي وَ آجِلِهِ فَيَسِّرْهُ لِي وَ افْتَحْ لِي بَابَهُ وَ رَضِّنِي فِيهِ بِقَضَائِكَ.💥
📚 بحارالانوار جلد۸۸،صفحه ۲۷۸
📚 وسائل الشیعه جلد۸،صفحه ۷۷
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دفع_امور_بد
🍃🍂🌹 دفــع مکروهات 🌹🍃🍂
✍ حضرت صادق ع ؛
هر ڪه بعد از نماز صبح صد بار
بگويد در آن روز هیچ مڪروهے نبیند
ماشاءالله کان ولاحول و لا قوة
الا بالله العلي العظيم
📚 ختومات و اذکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#توبه_کردن
💟حضرت امام رضا علیـہ السلام فرمودند : ڪسے ڪـہ هنگام شنیدن اذان صبح و مغرب بگوید:
🌿💜اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِإِقْبَالِ نَهَارِكَ وَ إِدْبَارِ لَيْلِكَ وَ حُضُورِ صَلَوَاتِكَ وَ أَصْوَاتِ دُعَاتِكَ أَنْ تَتُوبَ عَلَيَ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ💜🌿
🌀و در آن روز یا آن شب بمیرد توبـہ ڪنندہ از دنیا رفتـہ است .
📚ثواب الاعمال ص ۳۲۸
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ پر#شیر شدن #مادر
برای پر شیر شدن زنی که طفل شیرخوار دارد این دعا را نوشته در آب حل کرده و بنوشان .
بِســــْــمِ اَللّٰه اَلرَّحْمٰـنِ الرَحیــم مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهار من ماه غیر أسن وانهار من لبن لم یتغیر طعمه وَاَنْهَترٌ مِنْ خَمْر للشارِبِینَ و انهار من ماء غیر آسنٍ وانهار من عسل مصفّی و لهم فیها من کل الثمرات و مغفرة من ربهم لا حول ولا قوة الا بااللّٰه العلیً العظیم
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨پیدا شدن #گمشده
گويند خواندن اين دعا، 116 مرتبه به جهت ردّ ضالّه (پيدا شدن گمشده)، از مجربات است، چنان كه مرحوم حاجي ابراهيم كرباسي (اعلي الله مقامه) تجربه فرموده بودند در باب قبالهاي كه از ايشان، گم شده بود:
يا رادَّ الشَّمْس لِعَليِّ بنِ ابيطالب عليه السلام اَرْدِدْ عَلَيَّ ضالَّتي
(نيز 14 مرتبه قبل از جستجوي شي ء گم شده، گفتن اين ذكر و فرستادن صلوات، قبل و بعد از آن، تجربه شده است).
(شفاخانه معنوي، ص 27 (متن پاورقي))
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨دعای #مشکلگشای_یوشع_وصی_موسی_(ع)
#حاجت #قرض #مشکل
🌷علامه قطبالدین راوندی به نقل از امام رضا علیهالسلام میگوید: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مرد و زن را در مسجد جمع کرد و فرمود: هر کس میخواهد ثنایش بر ثنای مجاهدان برتری یابد و حاجتش روا شود و دشمنش نابود شود و قرضش ادا گردد و اندوهش برطرف شود و سخنش آسمانها را بشکافد و در لوح محفوظ ثبت گردد، این دعای یوشع را هر روز بخواند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ إِنَّ رَبَّكُمْ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ أَلَا إِنَّ خَيْرَ عِبَادِ اللَّهِ الْتَقِيُّ النَّقِيُّ الْحَفِيُّ وَ إِنَّ شَرَّ عِبَادِ اللَّهِ الْمُشَارُ إِلَيْهِ بِالْأَصَابِعِ فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكْتَالَ بِالْمِكْيَالِ الْأَوْفَى وَ أَنْ يُوَفِّيَ الْحُقُوقَ الَّتِي أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَيْهِ فَلْيَقُلْ فِي كُلِّ يَوْمٍ سُبْحَانَ اللَّهِ كَمَا يَنْبَغِي لِلَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَمَا يَنْبَغِي لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ كَمَا يَنْبَغِي لِلَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ جَمِيعِ الْمُرْسَلِينَ وَ النَّبِيِّينَ حَتَّى يَرْضَى اللَّه
📚بحارالانوار: ۸۴/ ۴
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 امام زمان کجای زندگی ما قرار داره؟
#امام_زمان
#کلیپ_مهدوی
#استاد_شجاعی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨یکی از اسمهای امام زمان علیهالسلام در آل یس، که در لحظات «به تنگ آمدن و ناچاری» در هر مشکلی، باید محکم ازش کمک بگیری و رها شی!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع :شرح زیارت آل یاسین و استغاثه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
خطر باخت بعد از بُرد.mp3
6.6M
√ شکایت رهبری از جبهه انقلاب،
و هشدار تکاندهندهی ایشان که ممکن است بازیِ بُرده را به باخت تبدیل کند.
#پادکست_روز
#رهبری | #استاد_شجاعی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
06 Be Setare Sogand (1403-02-27) Ebne Babeveyh_Mazare Sheykh Sadoogh.mp3
23.69M
🔰 جلسه ششم
🔈 #به_ستاره_سوگند
◀️ قسم های قرآن برهان و استدلال است نه عبارت پردازی شاعرانه. [3:35]
* به عصمت قلم سوگند، پیامبر معصوم است نه مجنون. [7:30]
* پیامبر، قلم است در دستان خدا، آنچه خالق تقریر می کند پیامبر تحریر می کند. [16:40]
* اصرار قرآن بر ارتباط با آسمان، جهت دریافت حقایق. [22:03]
◀️ تفاوت کوکب و نجم؛ [24:15]
* نجم، نور و طلوع و افول دارد و کوکب(ستاره) جزئیست از آن کُل. [25:00]
◀️ سجده، ظاهری دارد و باطنی؛ [28:35]
* سجدهِ باطنیِ ملائک بر آدم، از خلقت آدم تا همیشه. [29:00]
* سجدهِ ابلیس، مصداق سجده ظاهری و جنگ باطنی با خداست. [32:23]
* هرآنچه در عالم است، خزائنی دارد نزد خدا که به قدر معلوم فرو میفرستد(حجر/۲۱). [34:19]
* رجوع اموات به منازلشان در دنيا، به قدر اعمالشان! [48:57]
* اَشرافِ برزخ و بهشت، حاملان قرآنند. [50:49]
* کربلا، مکان ویژه ریزش رحمت الهیست، و شب جمعه، زمان ویژه این نزول رحمت. [52:37]
* کربلا، ایستگاه زیارت خداست در بالاتر از عرش! [53:20]
* روضه از زبان امام رضا(عليهالسلام)؛ خزانه هر کرب و هر بلایی، کربلاست. [54:00]
⏰ مدت زمان: ۵۷:۴۵
📆 ۱۴۰۳/۰۲/۲۷
#قسم_قرآن
#نجم
#قلم
#خزائن_غیب
#تهران
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ دشمن رو زمین گیر میکنه
انتشار بی حد با شما
#سید_شهیدان_خدمت #شهید_جمهور
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی ساده خانواده شهــدای خدمت🖤
این مستند رو از دست ندید👆
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
#رئیسی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
قسمتم نیست اگر زائر مشهد بشوم
بگذارید پَری گوشهٔ گنبد بشوم
نفسی تازه کنم گوشهٔ ایوانِ طلا
بینِ قُدس و رضوی باز مُردّد بشوم
کاش یک کاسهٔ گندم بشوم دستِ کسی
تا که از بابِ جَوادَت بشود رد بشوم
تا کنارِ تو به آرامشِ کامل برسم
تا ابد دست به دامانِ تو باید بشوم
میشود ضامنِ من هم بشوی آقاجان؟
بگذارند پَری گوشه ی گُنبد بشوم؟
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#زيارت_مختصر_امام_رضا ع👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/132
💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعای_فرج
#السلام_ایها_الغریب
از فراقت چشم ها غرق باران میشود
عاشق هجران کشیده زودگریان میشود
کوری چشم حسودانی که طعنه میزنند
عاقبت می آیی ودنیا گلستان میشود
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
متن دعا و طریقه خواندن نماز #امام_زمان عج 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/102
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡﷽♡
#السذام_ایها_الغریب
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌹چه می خواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی
🌹چه می خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
🌹به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
🌹بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی...
🌹به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی گیرد
🌹خطایش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی...
🌹دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
🌹گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی...
❣ #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ ❣
❣ #اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ ❣
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
این #پست هر شب تکرار میشود
یک فاتحه و سه توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس خاتون (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
...:
🌼🍀🌼قرار هر شبمان یک ختم قرآن👇🏻
( 3سوره توحید) به نیت سلامتی وتعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان عج 🌼🍀
💚دائم سوره قلهو اللهاحد را بخوانید
و ثوابش را هدیه کنید به #امام_زمان
💔این کار عمر شما را با برکت میکند
و
💔 مورد توجه خاص حضرت
قرار میگیرید•
#آیتالله_بهجت رحمه الله علیه⚘
❤️✨هروقتمیریرختخوابٺ
یهسلامۍهمبهامامزمانٺبده
۵دقیقهباهاشحرفبزن
چهمیشودیهشبیبهیادکسیباشیمکه
هرشببهیادمانهست...
🌺سلامتی #امام_زمان عج و تعجیل در ظهورش #صلوات🌺
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#صفحه_109 سوره مبارکه
#مائده
#سوره_5
#جزء_6
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
109-maede-ar-parhizgar.mp3
1.05M
#ترتیل #صفحه_109 سوره مبارکه #مائده
#سوره_5
#جزء_6
قاری: #پرهیزکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_ترجمه #صفحه_109 سوره مبارکه #مائده
#سوره_5
#جزء_6
از کتاب ترجمه خواندنی قرآن
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
109-maede-fa-maleki.mp3
4.36M
#صوت_ترجمه #صفحه_109 سوره مبارکه #مائده
#سوره_5
#جزء_6
باصدای استاد مومیوند
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕