#انتخاب
خواستکارهای خوبی داشتم اما من هدفم دندونپزشک شدن بود برای همین همه رو رد میکردم که ایرج اومد خواستگاریم میدونستم جوون خوبی نیست و رفیق باز و لاابالی مادرش هربار من رو توراه مدرسه به حرف میگرفت و از عشق پسرش نسبت بمن میگفت و ازش تعریف میکرد و میگفت اون عاشق تویه اگه باتو ازدواج کنه سربراه میشه... اونقدر گفت و گفت تا کم کم منم عاشقش شدم و تو روی خوانوادم ایستادم حتی قید دیپلم رو هم زدم... مجنونش شده بودم حتی وقتی پدرمو پدربزرگم گفتند اگه زنش بشی دیگه اهل این خونواده نیستی هم ککم نگزید...
ادامه دارد
کپی حرام