#خودخواه_بیادب ۱
یه دختر خاله داشتم که بخاطر ثروت پدرش خیلی مغرور شده بود. نه ادب و تربیت درستی داشت ونه اخلاق خوش با این حال تو هر جمعی همیشه خودش رو یه سروگردن بالاتر از بقیه میدونست.
یه بار تو نوجوونی برای روز مادر به پیشنهاد من قرار شد من و دخترخاله ها و دختر دایی ها کادوهای روز مادرمون رو همون شبی که خونه مامان بزرگ دور هم هستیم در جمع خاله ها و دایی ها به مامانهامون تقدیم کنیم.
من گفتم برای مامانم یه لباس خوشگل دیدم همون رو میخرم.
یه دخترداییم گفت مامانم مانتو لازم داره منم مانتو میخرم یه دختردایی دیگم گفت مامانم ساعت مچی دوست داره براش ساعت میخرم
ادامه دارد
کپی حرام
#خودخواه_بیادب ۲
اما دختر خالم سارا گفت هنوز تصمیم نگرفتم این چیزایی که شما میگید مسخره ست من یچیز گرون میخرم.
دوهفته ی بعد همگی منزل مادر بزرگ جمع شدیم دخترها توی اتاق درمورد کادوهامون صحبت میکردیم که سارای مغرور با ناز و ادای همیشگی گفت واااای دلتون خوشه برا مامانهاتون کادو خریدید اخه پیرهن و مانتو وساعت معمولیه ارزون شد کادو؟ اون چیزایی که شما ها خریدید خود مامانهاتونم میتونستند بخرن.کادو باید یه چیز خاص باشه .من یه ساعت مچی طلا برا مامانم خریدم..بعدم کلی مسخره مون کرد .همه دپرس شدیم که نکنه مامانها با دیدن ساعت طلایی که سارا خریده کادوهای ارزون قیمت ما رو نپسندند
ادامه دارد
کپی حرام
#خودخواه_بیادب ۳
بعد از اینکه مراسم دیده بوسی و تبریک و تقدیم کادوی مادربزرگ تموم شد ما دخترا با استرس و اضطراب کادوهامون رو اوردیم تا هرکی به مامانش تقدیم کنه.
الحمدلله مامانها همگی سوپرایز و خیلی خوشحال شدند...
اما ناگهان عمو اسد بابای سارا با صدای بلند و عصبی به سارا گفت پولایی که از من گرفتی رو دادی واسه مامانت ساعت طلا خریدی؟
من که گفتم اون پول رو تو کارت تو ریختم اما حق برداشت نداری
سارا با ادا و اطوار و بی ادبی گفت بابا خودت همیشه میگی من وارث اموالتم.خوب چه اشکالی داره تا زنده ای من کیفشو ببرم؟همه چپ چپ نگاهش میکردند.
#خودخواه_بیادب ۴
بعدم گفت ماشینت رو چند وقت دیگه عوض کن.
کادوی من باید خاص میبود.
هنوز استرس این رو داشتیم که کادوهای ما بخاطر قیمت ناچیز از چشم مامانهامون بیفته .
اما با حرفی که مامانم زد چنان از خوشحالی ذوق مرگ شدیم که فقط خدا میدونه.
مامانم گفت سارا جان واسه ما مامانها همیشه سلامتی و موفقیت وعاقبت بخیری بچه هامون مهمه.
همینکه دخترم با پول پس اندازهای خودش برام این لباس خوشگل رو خریده انگار دنیارو بهم داده.
همون لحظه خاله منیژه با غرغر گفت خاک توسرت سارا عرضه نداشتی ازون همه پولی که هرروز بهت میدم اندازه ی خرید یه پیرهن و مانتو برام پس انداز کنی؟
#خودخواه_بیادب ۵
قیافه ی سارا دیدنی بود اخه در عرض همون دوسه ساعت خیلی من و دختر داییهام رو مسخره کرده بود...
ازونموقع هشت سال گذشته اما خودخواهی ها و گنداخلاقیهای سارا هنوز هم سرجاشه.وقتی سارا ازدواج کرد دوتا جاری داشت، خاله و شوهر خاله م برای جهیزیه سنگ تموم گذاشتند همه چیز از بهترین برند براش تهیه کرده بودند.
یادمه اوایل خودش وخاله م بابت جهیزیه خیلی به خونواده ی داماد سرکوفت زده بودد ومادر شوهر بدبختش هم دق دلیهاش رو سر دوتا عروس قبلیش خالی میکرده بهشون میکفته که جهاز یعنی جهاز سارا نه اون چهارتا کاسه بشقابی که شماها اوردید.
اما یسال بعد از اینکه سارا وارد خونواده شون شده بود همگی فهمیدن چه کلاه گشادی سرشون رفته.
ادامه دارد
کپی حرام❌
#خودخواه_بیادب ۶
چندبار کار سارا و شوهرش به جدایی و طلاق کشید اما بخاطر پسرش و وساطت بزرگترهای فامیل به اشتی ختم میشد
یادمه یبار خود سارا تعریف میکرد و میگفت مادرشوهرم اومده بود خونمون حالش بد شده و روی فرش خونه استفراغ کرده منم گریه کردم و گفتم این فرش دیگه بدرد نمیخوره اونم مجبور شده با اون حال نزار فرش رو شسته...خوشحال بود که مادرشوهرش رو ادب کرده...اخه یکی نبود بگه دختر چقدر تو بی ادب و بی انصافی.خودت میگی مریض بوده و عمدی در کار نبوده...حالا چی میشد کمی صبر میکردی نهایت بعد از رفتن اون بنده ی خدا فرش رو میدادی قالیشویی برات بشوره تا اونطور شرمنده ش نکنی و با حال مریض به زحمت نندازیش ولی سر همین موضوع شوهر سارا تا چند وقت ازش دلگیر بود و میگفت سارا یه جلاد بی اخلاقه.
خلاصه که بچه هاتون رو با ادب وبا وجدان بار بیارید
پایان
کپی حرام