#دانشجو ۱
بین خواهرام از همه زیباتر و قدبلندتر بودم همیشه دلم میخواست بهترین باشم با وجود فقر مالی پدرم دانشگاه شرکت کردم و با حمایت های مالی پدربزرگم تونستم وارد دانشگاه بشم دانشگاه برای من که یه دختر از ی خانواده فوق مذهبی بودم و زیر سخت گیری های پدر و مادرم زندگی می کردم محیط خیلی جدیدی بود. قبل از ورود به دانشگاه به واسطه یکی از دوست های مادرم با یه پسری عقد کردم مرد خوبی بود اما اون چیزی که من می خواستم نبود برای همین ازش طلاق گرفتم و مهر طلاق تو شناسنامه م خورد دوست داشتم درس بخونم اما میدونستم که شرایط مالیش رو ندارم و درآمد پدرم پاسخگوی هزینههای دانشگاه نیست برای همین پدربزرگم حمایتم کرد با حمایت های پدربزرگ و مادربزرگم تونستم وارد دانشگاه بشم تمام مخارج رو گردنگرفتن، برای منی که زیر سخت گیری های زیاد پدر و مادرم زندگی کرده بودم محیط دانشگاه و ازادیش برام مثل شهر عجایب بود روابط دختر و پسر و درک نمیکردم و نمیدونستم چطوره.
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#دانشجو ۲
پدرم پول نداشت و اگر داشت هم هیچ پولی برای من نمیفرستاد معتقد بود هر کسی که بهم گفته دانشگاه برم همون هم خرجم رو بده وقتی وارد دانشگاه شدم که محی یه پسری بود به نام علی وضع مالی خوبی داشت و هر دختری از خداش بود با علی ارتباط داشته باشه اما اون فقط دنبال من بود انقدر دختر پاکی بودم که از روابط دختر و پسر سر در نمی آوردم نمیدونستم چی هست ولی فقر مالی که داشتم و جذابیت این روابط باعث شد تا با علی ارتباط بگیرم همه چیز خوب بود به واسطه نامزدی که قبلا کرده بودم که تب کرد بودیم الان رفته بودم طلاق نامه داشتم و با همون صیغه علی شدم بعد از صیغه، علی برام یه خونه گرفت و وسایل دست دوم کمی داشتیم با همونها زندگی میکردیم ولی علی اصرار میکرد که همه چیز رو کنه بهش گفتم امکانپذیر نیست و ممکنه پدر و مادرم وقتی میان بهم سر بزنن ببینن و شک کنن اونم قبول کرد وقتی که پدر و مادرم میومدن خونه من تا بهم سر بزنن علی می رفت خونه پدرش، پدر و مادر علی از رابطه ما خبر داشتن اما مخالف ازدواج مون بودن.
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
╭─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─╮
@NedayeRezvan
╰─┅═ঊঈ🌺🍃ঊঈ═┅─
#دانشجو ۳
علی اخلاق های خاص خودش رو داشت تا زمانی که باهاش موافقت میکردم همه چیز خوب بود اما با کوچکترین مخالفتی با من دعوا درست می کرد و شروع به کتک زدنم میکرد گاهی از شدت کتک هاش روزها نمیتونستم راه برم هر گونه رفت و امدی با دوستام رو ممنوع کرد چند باری به خاطر کنک هایی که از علی خورده بودم نتونستم دانشگاه برم دیگه همه دوستام از شرایطی که علی برام گذاشته بود خبردار بودن ولی کاری از دست کسی بر نمی آمد چند بار خواستم با علی بهم بزنم اما التماس میکرد و گریه میکرد منو پیش خودش نگه داره بالاخره سه سال گذشت سه سال جهنمی و من ترم آخر بودم یکی از دوستام که هم کلاسیم بوو اومد کنارم بشینه اما وقتی که یادم افتاد دفعه پیش که با یکی از دوستام منو دید چه بلایی سرماورد به دوستم گفتم خواهش میکنم برو و برای من شر درست نکن وقتی رفتم سرویس بهداشتی دانشگاه دوستمم اومد و براش همه چیزو تعریف کردم گفت که میدونم چه حالی داری و علی چه بلایی سرت اورده
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#دانشجو ۴
اگر الان نتونی خودتو نجات بدی باید تا آخر عمر بدبخت بمونی براش گریه کردم اتفاقاتی بهم گفت الان وقت گریه نیست و نباید زانوی غم بغل بگیرم تو اصصلاً با علی نمیتونی مقابله کنی فقط صبر کن وقتی که درست تمام شد و خواستی برگردی خونه یه آدرس اشتباه بده که حداقل نتونه بیاد تهران دنبالت بعد از اینجا رفتی دیگه هیچ وقت برنگرد فقط تا اخر ترم باهاش خوب باش و به حرفهاش گوش کن به حرف هایش که فکر کردم کاملاً منطقی بود دیگه با علی سر جنگ نداشتم و هرچی که میگفت گوش میکردم اونم برای اینکه خوشحالم کنه برام کلی چیزی میخرید دختر حرف گوش کنی شده بودم بالاخره دانشگاه تمام شد بهم گفت که بذار منم باهات بیام خونتون بهش گفتم اگر پدرم بفهمه دیگه اجازه نمیده که باهم ازدواج کنیم طاقت بیار خانواده ت رو راضی کن الکی برای اینکه فکر کنه من عاشقشم چند دقیقه گریه کردم که خیالش راحت بشه از علی جداشدم و قبل از خداحافظی آدرس اشتباهی به علی دادم وقتی سوار اتوبوس شد کمی که ماشین دور شد سیم کارتم رو در اوردم
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#دانشجو ۵
از ناراحتی که با یه اشتباه ساده باعث شدم تا سه ساله زندگیم خراب بشه گریه کردم بیشترین ناراحتی من این بود که دیگه دوشیزه نبودم اگر من اون سه سال سختی می کشیدم خودم کار میکردم و درس میخوندم و اگر تن به همچین رابطه ای نمی دادم الان مثل بقیه دخترا دوشیزه بودم و این سه سال جهنمی رو نگذرونده بودم بعد از اینکه به تهران رسیدم مشغول به کار شدم و خودم رو سرگرم کردم میدونستم علی دنبالم گشته بود و خبر داشتم که داره تلاش میکنه پیدام کنه ولی آدرس خونه رو بهش اشتباه داده بودم تا هرگز موفق نشه، الان درآمد خوبی از شغلم دارم و مشغول به کارم ولی افسوس میخورم برای خودم اگر من اون روزها علی رو توی زندگیم راه نمی دادم درسته که زندگی سخت میگذشت و سر کار باید میرفتم ولی به این روزگار نمیافتادم الان مثل همه دخترا دوشیزه بودم و یه زندگی خوب با یه مرد خوب شروع می کردم به همه دخترا که داستان منو میخونن میگم که خواهش می کنم مثل من اشتباه نکنید شاید زندگی برای من اون روزا که ی مقدار آسون بود علی با اخلاق بدش دوباره سختش می کرد ولی من اگر خودم تلاش میکردم و کسی رو وارد زندگیم نمی کردم الان اوضاعم خیلی بهتر بود
#پایان.
❌کپی حرام ❌