eitaa logo
پویش مردمی ندای ظهور
136 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
618 ویدیو
34 فایل
پویش مردمی ندای ظهور (مجری طرح سه شنبه های مهدوی) کانال محصولات فرهنگی هنری ندای ظهور🎁 @shopnedayezohour شرایط (کپی و....) ندای ظهور 💚 @nedayzohoursh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم😭 شور و‌حالی توصیف نشدنی مثل پرنده ای که بعد از مدتها از قفس تنگ‌وتاریک رهایش کرده اند 🕊️🕊️🕊️ سر از پا نمیشناختیم با وجود جذابیتهای خاص مسجد کوفه ومسجد سهله و علی الخصوص مقام امام زمان عج برای راهی شدن در مسیر عشق لحظه شماری میکردیم🙏🏻🙏🏻🙏🏻 ساعت ۷صبح حرکتمان را آغاز کردیم نیم ساعتی بیشتر از شروع حرکتمان نگذشته بود وقصد استراحت هم نداشتیم اما تعارفهای پی در پی دختر بچه چهار پنج ساله ی عراقی پاهایمان را سست کرد🧕🏼 حیاط باصفایشان را فرش کرده بودند و خانوادگی در خدمت زائران بودند🥺 دخترک مخطع هایی را که چند برابر جثه کوچکش بود با زحمت از اتاق بیرون آورد به کمکش رفتیم تا زحمتش بی جواب نمانده باشد🥰 کنارمان نشست😊 از خوراکیها و سوغاتهای همراهمان خوشحالش کردیم گوشه ی حیاط مادر خانواده همراه دختر بزرگش نان تازه میپخت بوی نان تازه گیجمان کرده بود😋 ولی بیشتر از بوی نان از محبت صاحب نان مست شده بودیم🙏🏻 خلاصه که خاطرات آن منزلِ به ظاهر محقرو در واقع آسمانی هنوز در ذهن دوستان جا دارد❤️ روز اول پیاده روی بود و تقریبا تابع دو سه نفری بودیم که تجربه ی بیشتری داشتنددر این سفر. اما از شوق پیاده روی گاهی فراموش میکردیم که چیزی بخوریم چون زائران ابی عبدلله پشت سرهم در حال خلق تصاویری زیبا بودند🌸 حتی آن روز ناهار هم نخوردیم نزدیک ساعت۵ بود که با نان تازه و پنیر محلی و سبزیهای عراقی که محصول باغچه ی خود میزبانان بود دلی از عزا در آوردیم🥙🥙🥙 جای همگی خالی 🆔 @NedayeZohour
AzomalBala [Www.FarsiMode.Com] (2).mp3
1M
🙏اللهم عجل لولیک الفرج🙏 قرار منتظران هر شب ساعت ۱۰🌷 ۱_سلام به امام حسین علیه السلام ۲_ قرائت دعای عظم البلاء ... @NedayeZohour
آیه ات بخش شده ......✨آینه ات پخش شده❤️..... علیِ اکبرِ من شد ..........❤️عَ ل یِ اَ ک بَ ر ه ا✨.......... @NedayeZohour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😋 حلوای دهینه آرد ۱ و یک چهارم پیمانه شکر ۱ پیمانه شیر پرچرب نصف پیمانه روغن نصف پیمانه کره ۴۰ گرم پودر نارگیل نصف پیمانه شیره خرما ۳ قاشق غذاخوری هل پودر شده ۱ قاشق چایخوری زعفران دم کرده نصف قاشق چایخوری گلاب نصف قاشق غذاخوری گردو و خلال بادام به دلخواه 👈 چرب کردن کف قالب کیک یا ظرف پیرکس با یک قاشق کره ذوب شده. 👈 پاشیدن نیمی از پودر نارگیل به کف ظرف 👈 چیدن تعدادی نصف گردو روی آن (گردو اختیاری). 👈 شیر، شکرو روغن روی حرارت، هم زده تا مایع داغ و شکر حل‌ 👈 اضافه کردن گلاب و زعفران و یکی دو دقیقه هم زده تا شروع به قل زدن کند. 👈 اضافه کردن شیره خرما و هم زدن. 👈 اضافه کردن آرد و هل الک شده با هم روی بقیه مواد و هم زدن (آرد به خورد مایع رفته) 👈 اضافه کردن کره ذوب شده 👈 ریختن حلوا را در قالب آماده شده روی گردو ها 👈 روی حلوا را تا جای ممکن صاف کرده و پاشیدن پودر نارگیل باقیمانده روی حلوا 👈 در صورت تمایل پاشیدن مقداری هم خلال بادام 👈 قرار دادن قالب ۳۰ دقیقه در فر گرم شده با دمای ۱۵۰ درجه سانتی گراد 👈 در آخر شعله روی فر را ۲-۳ دقیقه روشن(پودر نارگیل و خلال بادام حالت بو داده و قهوه ای رنگ) 👈 بعد از خروج از فر برای برش راحتتر کمی خنک شود. 🆔@Nedayrzohour
همقدم با کاروان صلح اربعین اروپا 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 💕شهر لیون فرانسه 💕 @NedayeZohour
🗓۶ اکتوبر لییون فرانسه🚍 👌گزارش لحظه به لحظه کاروان صلح اربعین اروپا را از کانال ندای ظهور دنبال کنید. 🆔 @NedayeZohour
پنج نفری با خواهر و برادر و دوست برادرم و پدرش راهی شدیم همه بار اولمون بود که میرفتیم اربعین از بدو ورود با سختی بود ولی هیجان انگیز از نجف تا کربلا بیشترشو پیاده رفتیم چون تجربه نداشتم کلا یه شلوار خیلی گرم پوشیده بودم که روزها تو هوای خیلی گرم مسیر قشنگ آبپز میشدم ولی شبا خوب بود 😅😅 کفشامم خیلی مناسب پیاده روی نبود اواسط راه پاهام ورم کرده بود و بشدت درد میکرد استخونای جناق سینه ام تو هم رفته بود جوری که احساس میکردم شکسته کتفامم همینطور نفس که میکشیدم اشکم درمیومد 😢 ولی باور کنین اشکم نه از روی درد بلکه با عشق به رسیدن به حرم همراه بود ❤️ هر چی به کربلا نزدیک میشدیم پاهام سنگینتر و بدنم کوفته تر میشد نزدیک ورودی شهر که شدیم به قول معروف به پاهام التماس میکردم منو ببره چون دیگه واقعا نمیتونستم راه برم حدود 60 کیلومتر پیاده روی اونم سه روز برای اولین بار خیلی سخت بود نیمه شب بود رسیدیم کربلا همینطور تو خیابونای خلوت کربلا که راه میرفتیم تپش قلبم هی بیشتر میشد در تمام مسیر فقط یک چیز منو با تمام دردهایی که داشتم سرپا نگه داشته بود 🌴🌴🌴 ✨جاذبه واقعا دیگه نمیتونستم راه برم با هر قدم از خستگی و بدن درد و بیحالی بغض کرده بودم و دلم میخاست زار زار گریه کنم تو همین حین بود که یهو چشمم افتاد به گنبد طلایی حضرت عباس نمیدونم چیشد بی اختیار زدم زیر گریه همون موقع احساس کردم یه انرژی از سمت حرم همه دردها از نوک انگشتای پام جمع کرد آورد بالا و از سرم بیرون کرد دیگه اونجا افتادم روی زمین و از ذوق رسیدن به حرم امام حسین کلی گریه کردم 😭😭😭