📝 #برگی_از_دفترچه_خاطرات
#قسمت_نهم
یه کوچولو آنچه گذشت...
کلیپ سه شنبه های مهدوی خواب از چشم های ما گرفته بود دائم فکرهای جور واجور به سرمون میزد.
🌀🌀🌀🌀
🎬سفر به آینده فصل دوم🛸
حالا سه سال از اون شب طولانی🌙 میگذره شبی که تا صبح از ذوق و شوق سه شنبه های مهدوی خوابمون نمیبرد.🤗
الا دیگه به لطف خدا قسمت های مختلفی به گروه اضافه شده که همگی با قدرت بیشتر و به صورت تخصصی تر فعالیت میکنند.💪
اجرای سه شنبه های مهدوی هم در یکی از مناسبتهای هر ماه،که ضرورتش برای جامعه بیشتر احساس بشه برگزار میشه.
منتها باید بگم شرایط خاصی برای ما و همه مردم دنیا 🌏 پیش اومده و اون بیماری عجیبی به نام کروناست.😷🤧🤒
ما هم ناگزیر برای حفظ امنیت سلامت مردم ، شکل و شیوه اجرا رو تغییر دادیم.♻️
چند ماهیه که به صورت مجازی با هم فعالیت میکنیم 🌐 دلمون برای تمام دورهمی ها توی کارگاه و حسینیه تنگ شده 😔 گاهی تو حسینیه به یاد بچه ها و شلوغ کاری هاشون به یاد زمزمه های العجل مولا 💚ساعتی خلوت میکنم.
آاااه چقدر تنها شدیم دلمون پیش همدیگه است.
انگار خونه شده زندان، حالا حس اون پرنده ای🐦 که تو قفس⛓ توی حیاط به درخت آویزونش میکنند و خوب میفهمم.
ما به خیال خودمون براش شرایط خوبی رو فراهم کردیم اما قفس قفسه حتی اگر وسط باغ باشه.🌸
از پنجره بیرون نگاه میکنم همه جا سرسبزه🌱 به پرنده هایی که بیرون آزادن 🕊و برا خودشون بازی میکنند🐥 حسودیم میشه؛🙁 دنیا وارونه شده اونا آزادن ما با دستهای خودمون خودمونو زندانی کردیم.⛓
هر روز درد و رنج مردم دنیا رو میبینیم و کاری نمیتونیم انجام بدیم.
حضرت میفرمایند: خدا رو بحق عمه ام زینب قسم بدید🤲 تا من از این زندان نجات پیدا کنم.
شرمنده ام آقاجان این زندان و ما برای اماممون با گناهامون ساختیم.😔
نمیدونم ذره ای از این حس شبیه به اون حسه یا نه ؟
نمیدونم واقعا نمیدونم...
بچه های پوست به استخوان چسبیده و ناقص الخلقه یمنی🤱،رنگ زرد و چشم های گود رفته مرد آمریکایی بی خانمان که موقع هجوم مردم به🛒 فروشگاهها میگفت چند روزه هیچی نخوردم.
خبر فساد و فحشایی که داره تو فضای مجازی و واقعی اتفاق میافته اصلا حال آدم بد میکنه🤢
مگه از جلوی چشمام کنار میره.
تمام دلخوشیم دعای فرج ساعت 9 که از تلویزیون پخش میشه.💚
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ
خدایا بلا و مصائب ما بزرگ شده و بیچارگی ما روشن و پرده از روی کار برداشته شد
وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
و امیدم نا امید شد و زمین 🌏(با همهی پهناوری اش) بر ما تنگ شده و رحمتش از ما منع گردید.
بی صدا اشک میریزم بی صدا فریاد میزنم.😭
یابن الحسن یابن الحسن...
دیگه بسه، ما بی شما بدبخت و خوار عالمیم.
شما تنها و ما میلیونها آدم، کنار هم به ظاهر زندگی میکنیم اما دور از هم و تنهاییم.😞
استاد پناهیان میگفتن🎙 این جدایی شبیه وقتیه که پدری از فرزندانش جدا شده و دیواری بینشون حائله ،فرزندان گرفتار بلا و مصیبت شدن صدای گریه و استغاثه شون به گوش پدر میرسه ؛ پدر طرف دیگر دیوار به خود می پیچه و نمیتونه فرزندانشو در آغوش بکشه.
ما اگر خودمون میفهمیدیم که این زندگی بدون امام، زندگی نیست خداوند چرا باید ما رو به این بلاها دچار میکرد؟
این دویدن ها به بیراهه است.🚶♂👣👣👣
حالا روشنفکرای 👨🏫جهان بیان همینطور "تز" بدن و مدل های حکومتی رو برای جوامع انسانی تجویز کنند.
لیبرال دموکراسی
سلطنتی
دیکتاتوری
و و و...
رو که نیست سنگ پا قزوینه☹️
🌟🌟🌟🌟
🔊 خب دوست عزیز شما هم میتونید خاطرات مهدوی خودتون رو برای ما ارسال کنید ؛ تا در کانال ندای ظهور ثبت بشه و از قلم و تجربه های شما لذت ببریم و استفاده کنیم.😊
جهت ارسال به آیدی👇مراجعه کنید.🙏
🆔 @besharateh_monji
🌟🌟🌟🌟🌟
#سه_شنبه_های_مهدوی
#ندای_ظهور
🆔 @NedayeZohour