eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
45 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣️ ❣️ چقدر حال جهــ🌎ــان را پریشان کرده است😔 خدایا!🤲 "نیامدنش" از "نبودنش" تر است تقدیر است ، نیامدنش 😭 اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌•° ‌‌‌‌‌‌‌༻‌♥️༺‌‌‌🌸༻‌♥️༺‌‌‌ عرض سلااام و درود ، پیشڪش حضـــــــور گرانمایہ شما عزیزان همیشه همراه ☺️🌸 صبح آدینه‌تون دلپذیرو ســـرشار از مهر ان شاالله که حالتون خوب بوده و باشد😊 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎سراب گیان نهاوند ، از جمله "پر آب ترین سراب های استان همدان" 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
💌اگر میخواهید شاد باشید رها کنید... خیلی از ما فکر میکنیم باید یک چیزهایی به زندگی ما اضافه شود تا شاد باشیم. اما بر عکس یک چیزهایی را در زندگی کنیم تا شاد شویم.✔️ نگرش ها و رفتارهایی در زندگی ما وجود دارد که آنها را دودستی چسبیدیم و آن ها هستند که مارا در ناراحتی ها،غم و غصه فروبرده و افسردگی و اضطراب را تو زندگی ما افزایش داده است.⚠️ 🔻کنترل کردن و سرزنش کردن دیگران، زندگی و همراهی با آدمهای بدبین و منفی باف ، توقع زیادی از دیگران ، کمالگرایی ، زیاده خواهی و.. 🔺اگه بتوانید این نگرشها و این رفتار ها را رها کنید شک نکنید روزهای را برای خود به ارمغان می آورید. یادمان باشد نگرشها و رفتارهای آسیب زا را رها کنیم. 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺والعصر ( قسم به زمان که داره میگذره...) 🔸هرکسی به ظهور نمیرسه! 🖤 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊 رفیق اگر به مدلِ خودت گرفتاری، و وقت نداری ؛ لطفاً یک دقیقه زمان بزار و این ویدئو رو ببین🌿. _ برایِ درک دقیقه‌هات 👌 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جامدادی رومیزی زیبا و خلاقانه 👌 ✅ 🌺☺️ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‍‌‍‌‌ ‍‌‌‌‌🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
⚡️ 🔸هيچ 🤔وقت از خودمون پرسيديم قيمت💰يه روز زندگي‌چنده؟ ما✋🏻که قيمت همه چيز رو باپول مي‌سنجيم..🔎 🔹👈🏻تا حالا شده از خدا❤️ بپرسيم : ➖قيمت يه دست سالم چنده؟😳 ➖يه چشم بي‌عيب چقدر مي‌ارزه؟😳 چقدر بايد بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنيم⁉️😊قيمت يه سلامتي فابريک💯 چقدره؟ 🔸وخيلي سوال ها مثل اين... ماهمه چيز را مجاني😶داريم و شاکر نيستيم❌خدايا براي تمام نعمتهايت سپاس🙏🏻❤️🙏🏻 🍃🦋 ‍‌‌‌‌🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🚩🏴 چند تن از شهدای کربلا را میتونید نام ببرید و میشناسید؟ 🤔 🔹بچه باید همه شهدای کربلا و مرام شونو بشناسه ان‌شاءالله هر روز یک شهید را معرفی میکنیم با هشتگ 🌷شهید امروز : مسلم بن کثیر اعرج.. پیرمرد بود، مجروح بود اما امام حسین را یاری کرد.. سلام خدا بر او باد 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
شب ۲۲ "علی زنده است" 🔹 ثانیه ها به اندازه یک روز ... و روزها به اندازه یک قرن طول می کشید ... ما همدیگه رو می دیدیم ... ⭕️ اما هیچ حرفی بین ما رد و بدل نمی شد ... از یک طرف دیدن علی خوشحالم می کرد ... 🔸 از طرف دیگه، دیدنش به مفهوم شکنجه های سخت تر بود ... هر چند، بیشتر از زجر شکنجه ... درد دیدن علی توی اون شرایط آزارم می داد ... فقط به خدا التماس می کردم. - خدایا ... حتی اگر توی این شرایط بمیرم برام مهم نیست😢 به علی کمک کن طاقت بیاره ... علی رو نجات بده ... ✅ بالاخره به خاطر فشار تظاهرات و حرکت های مردم ... شاه مجبور شد یه عده از زندانی های سیاسی رو آزاد کنه ... منم جزء شون بودم ... ⭕️ از زندان، مستقیم من رو بردن بیمارستان ... قدرت اینکه روی پاهام بایستم رو نداشتم ... تمام هیکلم بوی ادرار ساواکی ها ... و چرک و خون می داد ... 🌷 بعد از 7 ماه، بچه هام رو دیدم ... پدر و مادر علی، به هزار زحمت اونها رو آوردن توی بخش ... تا چشمم بهشون افتاد...اینها اولین جملات من‌ بود... 💢 علی زنده هست...😭 من علی رو دیدم...علی زنده ست... بچه هام رو بغل کردم ... فقط گریه می کردم ... همه مون گریه می کردیم ...😭 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
شب ۲۳ " آمدی جانم به قربانت " 🌻شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ... اونقدرک اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه ... منم از فرصت استفاده کردم... با قدرت و تمام توان درس می خوندم ... ترم آخرم و تموم شدن درسم با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد ... التهاب مبارزه اون روزها ... شیرینی فرار شاه ، با آزادی علی همراه شده بود ... 🌻صدای زنگ در بلند شد در رو که باز کردم ... علی بود ... علی 26 ساله من ... 😭 مثل یه مرد چهل ساله شده بود ... چهره شکسته ... بدن پوست به استخوان چسبیده ... با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید ... و پایی که می لنگید ... 🌻زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ... و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ... حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ... و مریم به شدت با علی غریبی می کرد ... می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود ... 🌻من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم ... نمی فهمیدم باید چه کار کنم ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم ... 🌻دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ... - بچه ها بیاید ... یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم ... ببینید ... بابا اومده ... بابایی برگشته خونه ... 🌻علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره ... خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ... مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ... چرخیدم سمت مریم ... - مریم مامان ... بابایی اومده ... علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ... چشم ها و لب هاش می لرزید ... دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم ... چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ... میرم برات شربت بیارم علی جان ... چند قدم دور نشده بودم ... که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی ... بغض علی هم شکست ... 😭😭😭😭 محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد ... من پای در آشپزخونه ... زینب توی بغل علی ... و مریم غریبی کنان ... شادترین لحظات اون سال هام ... به سخت ترین شکل می گذشت ... بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ... پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ... مادرش با اشتیاق و شتاب ... علی گویان ... دوید داخل ... تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ... علی من، پیر شده بود ... 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ " وَ بِجَنابِڪَ اَنْتَسِبُ فَلا تُبْعِدني... " {وچه‌خوشبختم‌من‌ڪه‌تو‌رادارم..} ـیــــــــ‌‌ (عج‌)جـــــــانم✨ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 :-*❀🌺:-*❀🌺:-*❀🌺: ســلااام و درودهــا رفقای جان☺️🌸 🌞صبح اول هفته زیباتـــون به نور الهی بخیر 🌺 ان‌شاءالله که شروع هفته آغاز خوبی‌ها و زیباتر و مفیدتر از هر روزتون باشه🌱 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°|خداڪه بلاڪ نمیڪنه ؛🌂 °|ماییم‌ڪھ‌لفت ‌میدیم! :)🌱 °|خیلےقشنگہ‌نھ☺️ 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
مثلث خود مشغولی چيست؟ رنجش، عصبانیت و ترس، مثلث خودمشغولی را به وجود می‌آورند. شاید جالب باشد که بدانید، تمام نواقص اخلاقی از این سه واکنش سرچشمه می‌گیرند.✔️ 🔵 واکنش ما در برابر آن قسمت از گذشته‌مان است که مسایل طبق خواسته و روال ما پیش نرفته، از این طریق ما دوباره به گذشته باز می‌گردیم و در آن زندگی می‌کنیم.💥 ⚫️ روش رویارویی ما با زمان حال و واکنشی به منظور انکار واقعیت است. 🔴 احساسی است که وقتی ما به آینده‌مان فکر می‌کنیم دچار آن می‌شویم و به بیان دیگر ، واکنش ما در مقابل ناشناخته‌ها و احساس نگرانی از به وقوع نپیوستن رویاهایمان است. این واکنش‌ها در مقابل آدم‌ها، مکان‌ها و وقایع گذشته، حال و آینده زمانی ظاهر می‌شود که ما از آن‌ها برآورده نشود.❌ اما راه حل کلیدی برای رهایی از خودمشغولی: را جایگزین رنجش ☆ را جایگزین عصبانیت ☆ را جایگزین ترس کنیم ‍‌‌‌‌🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
💢 💎دائم الوضو بودن توفیقی است كه به لطف خدا چنانچه شامل حال انسان شود دارای آثار و بركاتی فراوان می‌باشد 💠 اینکه انسان دائم با طهارت باشد خواه ناخواه اين طهارت بیرونی ابزاری خواهد شد برای طهارت درون ♻️در واقع می‌شود گفت وضو بر وضو توجه انسان را نسبت به خداوند بيشتر می‌نماید 📌 برای تقرب به امام مهربانمان سعی کنیم همیشه با وضو باشیم 🔹امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: وضو گرفتن بر روی وضو ده حسنه است وسائل الشيعه جلد۱، صفحه۳۷۶ 🔹رسول خدا ﷺ می‌فرماید: بر وضو مواظبت نمی‌كند مگر مؤمن مستدرک الوسائل، جلد۱، صفحه۳۵۶ 🔶امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: هر کس وضو بگیرد سپس به رختخواب خود برود و بخوابد بستر او مانند مسجد او خواهد بود 😴خوابیدن با وضو مانند روزه‌دار شب زنده‌دار است وسایل الشیعه جلد۱، صفحه۳۷۸ 💎رسول اکرم ﷺ فرمودند: زیاد وضو بگیرید خداوند عمر شما را زیاد می‌کند اگر توانستی شب و روز با طهارت باش اگر در حال طهارت بمیری شهید خواهی بود امالی المفید، صفحه۶۰، حدیث۵ وسائل الشیعه، جلد۱، صفحه۳۷۷ ✅برای تقرب به امام زمان عج ↫◄ همیشه با وضو باشیم ↫◄ با وضو بخوابیم ↫◄ تمام روز با وضو باشیم 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
💌 🌹شهـــید مصطفی چمران : 🌷┤♥️ ! ' ✨خدایا، آنان که به من بدی کردند مرا هوشیار کردند، آنان که از من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند، آنان که به من بی اعتنایی کردند به من صبر و تحمل آموختند، آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا آموختند. 🙏 پس خدایا، به همه اینان که باعث تعالی دنیا و آخرت من شدند، خیر و نیکی برسان. 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
شب ۲۴ 🔹روزهای التهاب ⭕️ روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود و قرار بود امام برگرده ... هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود ... 🔹خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن ... اون یه افسر شاه دوست بود ... و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت! حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم 😢 🔸علی با اون حالش ... بیشتر اوقات توی خیابون بود ... تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده! 🙃 توی مسجد به جوان ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می داد... پیش یه چریک لبنانی ... توی کوه های اطراف تهران آموزش دیده بود👌🏼 🔹اسلحه می گرفت دستش و ساعت ها با اون وضعش توی خیابون ها گشت می زد. 💢 هر چند وقت یه بار ... خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می شد. ✅ اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود ... 🌷و امام آمد ...😊 ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون 🌺 مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می کردیم ...😍 اون روزها اصلا علی رو ندیدم ... رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام ... آخه علی همه چیزش امام بود ...🌷😌 نفسش بود و امام بود ... 🌹 نفس همه ی ما امام بود... 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
شب ۲۵ 🔹با اون پای مشکل دارش، پا به پای همه کار می کرد ... برمی گشت خونه اما چه برگشتنی ... 💢 گاهی از شدت خستگی، نشسته خوابش می برد ... 🌺 می رفتم براش چای بیارم، وقتی برمی گشتم خواب خواب بود ... 🌷نیم ساعت، یه ساعت همون طوری می خوابید و دوباره می رفت بیرون ... 😌 🔸هر چند زمان اندکی توی خونه بود ... ولی توی همون زمان کم هم دل بچه ها رو میبرد ... 💞 عاشقش شده بودن ... مخصوصا زینب ... ❤️ هر چند خاطره ای ازش نداشت اما حسش نسبت به علی، قوی تر از محبتش نسبت به من بود ... 🔴 توی التهاب حکومت نوپایی که هنوز دولتش موقت بود ... آتش درگیری و جنگ شروع شد ... ⭕️ کشوری که بنیان و اساسش نابود شده بود ... ثروتش به تاراج رفته بود ... ارتشش از هم پاشیده شده بود ... حالا داشت طعم جنگ و بی خانمان شدن مردم رو هم می چشید ... ✅ و علی مردی نبود که فقط نگاه کنه ... و منم کسی نبودم که از علی جدا بشم ... 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
✨زندگی به سبک شهید «نماز شبش هیچ وقت ترک نمی‌شد!» 🔹 هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود. آن‌هم نه نماز شبی عادی، نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود. من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم. 👤راوی: سردار معروفی 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri