نو+جوان تنهامسیری
#مبارزه_با_راحت_طلبی 😪🤤😬 🅾متاسفانه توی زندگی شهری ارزشِ وقت به خوبی درک نمیشه!! و وقت هایی که "راح
#مبارزه_با_راحت_طلبی
🔴متاسفانه یکی از آسیب های جامعه ما این هست که :
⬅️مذهبی های ما هم اهلِ راحت طلبی هستن...!!
⭕️ گاهی آدم جرئت نمیکنه که بخواد بچه های مسجدِ یه محل رو کوه ببره
یا
حتی طلبه ها و دانشجوها رو نمیشه بهشون سختی داد زود صداشون در میاد!😒
#راحت_طلبی یعنی:
💢اگه خدمتی به همسرم،دوستم ،خانوادم و...ڪردم،
#انتظار داشته باشم
حتما از من "قدردانی" ڪنن
وگرنه اگه ازم تشڪر نڪنن عصبی و ناراحت میشم!!😤
☹️‼️☹️
#مبارزه_باراحت_طلبی23
#پای_درس_استاد
#حاج_آقا_حسینی
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
📚📚📚
کتاب #حسین_از_زبان_حسین علیه السلام
" روایت دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت از زبان خود حضرت "
💯 استاد پناهیان: اشک ریختن با این کتاب، اشک ریختن با معنا و عمیق خواهد بود
🔺 این کتاب در هشت فصل دوران ولادت امام حسین (ع) تا شهادت آن حضرت و پس از آن را روایت می کند.
🔺 همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت می شود.
🔺 فصل های این کتاب عبارت اند از: «دوران رسول خدا (ص)، دوران امیرالمومنین (ع)، دوران امام حسن (ع)، امامت، آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اموی، از مکه تا کربلا، و تو چه می دانی کربلا چیست، پس از شهادت امام حسین (ع)».
#معرفی_کتاب
#حسین_اززبان_حسین
✍#محمدمحمدیان
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕💕💕
💕💕
💕
📹ابوالفضل امیری🌺
صبحی بارانی اردکان فارس
سلام ✋سپاسگزاریم🙏💐
#ارسالی_کاربران
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
💡 *استفاده حداکثری*
📗 آقا در دوران نوجوانی و جوانی به چه کتابهایی علاقه داشتند؟
👌 #مثل_آقا
📚 #رفاقت_ماندگار
#کلام_یار
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
🦋💖🦋
💖🦋
🦋
بھ خدٰا اعتماد کن ؛
گاهی بھترینها رٰا بعد از
تلخترین تجربھها بھ تو میدهد
تا قدرِ چیزهایی کھ
بھ دست آوردی رٰا بدانی ✅
#تلنگر
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
02.Baqara.079.mp3
1.76M
🌹تفسیر قرآن(سوره بقره - آیه ٧٩)🌹
فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلا فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ ﴿٧٩﴾
#دقایقی_درمحضرنور84
#استادحجت_الاسلام_قرائتی
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
نو+جوان تنهامسیری
😂😳😎😡🤦♂👨🏫 🔹بیان احکام درقالب طنز ☺️بچه ها سلام. ✋ چاکرتون نشاطی هستم نخبه ی قرن بیست و یکم تا ا
🙆♂🙅♂💁♂🙇♂🤦♂
👼بیان احکام درقالب طنز
.......بابام یه نگاه بهم کرد و سری تکان داد 😇و گفت :لا اله الا الله. من هم یه نگاه به پدر کردم و سری تکان دادم و گفتم لااله الا الله.🙃
🌗اون شب از شانس بد من ننه ام شام اشکنه با روغن دنبه پخته بود که من خیلی بدم می اومد 🍵و اگه می خوردم دل درد می شدم.
😢گفتم ای خدای مهربان برس به داد این ناتوان. سفره غذا کشیده شد 🥣بابام تا فهمید اشکنه داریم سرشو برد نزدیک قابلمه یه بویی کشید و گفت :به به چه بوی خوبی داره دستت درد نکنه خانم . 🍵
و کاسه رو پر از نون خرد شده کرد و دوتا ملاقه اشکنه ریخت توی کاسه و تلید کرد🥄🥣 و شروع کرد خورندن من هم چاره ای نداشتم سرمو آروم آروم بردم نزدیک قابلمه 🍵عینهو بابا غذا رو بو کردم و جلوی تهوعم رو گرفتم و گفتم به به چه بوی ناجور خوبی داره دستت کم درد نکنه ننه خانم .☹️ نان و اشکنه رو توی کاسه تلید کردم عین بابا شروع کردم به خوردن.😖 فقط با هر قاشقی که بالا می زدم یک یا ابالفضل هم می گفتم و چشمام رو به هم می فشردم 😑
ننه یه خورده خیره خیره بهم نگاه کرد و رو کرد به بابام 🙄گفت :آقا! چیه این بچه چشه اینکه از اشکنه بدش می اومد🤔 بابام گفت :جان من ولش کن بذار هرکاری دوست داره بکنه من دیگه حوصله سر و کله زدن با این دانشمند رو ندارم 😶
من هم بلافاصله عین این جمله رو تکرار کردم. 🤓بابا آروغ زد عطسه کرد بابا سرفه کرد.🤧 آب خورد. خنده کرد انگشتش رو کرد توی دماغش. نشست برخاست وو... منم عین بابام آروغ زدم عطسه کردم سرفه کردم آب خوردم🥛 خنده کردم انگشت توی دماغم کردم نشستم برخاستم هرکاری که بابام گفت و یا انجام داد منم گفتم و انجام دادم. ☺️
ننه شروع کرد گریه کردن 😭و گفت خدا مرگم بده از بس این بچه درس خوند دیوونه شد بابام گفت گل پسرت دیوونه بوده حالا داره پیشرفت می کنه 🤨😠
بابام رفت دستشویی منم رفتم در دستشویی ایستادم و گفتم بابا تو رو خدا هرکار می کنی بگو منم انجام بدم آخه من از پشت در..... ننه ام اومد و گوشم😰 رو گرفت و از محل حادثه دورم کرد و گفت خجالت بکش بچه
چکار داری می کنی؟ گفتم :ننه کارم نداشته باش دارم تقلید😯 میکنم ننه گفت :من که نمی فهمم چی می گی ولی فکر کنم باید بستری بشی🤒. بابا خوابید و من که اشکنه خورده بودم درد دلی داشتم خطری. با خودم گفتم حالا که خواب نمی روم بهتره تا صبح تقلید کنم لذا شب تا صبح عینهو بابا خر و پف کردم😴💤 خیلی سخت بود نزدیک بود گلوم پاره بشه 😵
من که از سر شب تا کله ی ظهر می خوابیدم و عادت به سحر خیزی نداشتم و همیشه صبحانه رو یک ساعت قبل از نهار می خوردم عین بابا صبح خیلی زود پا شدم🌤 نماز خوندم و عینهو بابا صبحانه رو خوردم🥘☕️ و مثل بابا چایی رو هورت اندر هورت نوشیدم یک هورت هورتی توی خونه راه افتاده بود که نگو و نپرس🤣🤣
بابا دست کرد توی جیبش و پنجاه هزار تومان آورد💶 بیرون و به مادرم داد و گفت تا سر برج دیگه پولی نیست من هم دست کردم توی جیبم و الکی مشتم رو آوردم سمت ننه و صدام رو کلفت کردم و گفتم تا سر برج دیگه پولی نیست💰 یک دفعه بابام عصبانی 😡شد و داد زد از دیشب هی داری ادای منو در میاری بچه خجالت نمی کشی 😠
خدای نکرده من بابای توأم 😣 تا اومدم بگم بابا ادا نیست دارم تقلید می کنم در رو محکم بست و رفت سر کار.......🤨
ادامه دارد.........
😂🤪😫🙇♂
#بیان_احکام_درقالب_طنز
#نویسنده_جناب_مسعوداسدی
#قسمت_پنجم
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
😷🙄😱🤣
🧟♂کرونا هرچی بدی داشت یه خوبی داشت و اونم اینه که خیلیا یاد گرفتن اون ماسک 😷بود نه ماکس🤡
🤠کاش واسه فلاسک هم کاری میکردن 🙃
#طنز
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri