🔹داستان دلدادگی حضرت ابراهيم علیه السلام
ابراهیم خلیل را نگاه کن كه قلب او مملو از محبت الهی است. داستان ثروت آن بزرگوار معروف است. غزالی در تفسیر خود، دربارة ثروت حضرت ابراهیم نقل مي كند که هزاران سگ، برای محافظت ثروت خود داشت که همة آنها گردنبند طلا داشتند. (مفاتيح الغيب، ج25، ص 48.) جبرئیل و میکائیل از حضرت حق پرسيدند: « حضرت ابراهیم، به چه مناسبت خلیل الرحمن شد؟» خطاب شد: «بروید او را امتحان کنید».
🔺یکی از آنها روي يک کوه و ديگري هم روي کوه ديگر ایستاد و با صدایي نازنین، يكي گفت: «سبوح قدوس» و ملک ديگر هم گفت: «ربّ الملائکة و الروح». بند از بند حضرت ابراهیم گسست و بسيار مجذوب شد و شاید از حال طبیعی خود خارج شد. یک مقداری که سر حال آمد، گفت: این صدای که بود كه اسم محبوب من را برد؟ ای گویندگان ذکر یک بار دیگر تکرار کنید و نیمی از مال من را دریافت کنید».
🔸جبرئيل و میکائیل يك بار ديگر آن ذکر را گفتند. حضرت ابراهيم گفت: «نصف دیگر آن را هم مي دهم تا یک بار دیگر بگوييد» و آنها هم گفتند. بعد، مقداری صبر کرد و گفت: «یک بار دیگر اسم محبوبم را بگویید». گفتند: «بدون مزد نمی گویم». گفت: «خودم غلام شما هستم». یک بار دیگر گفتند. گفت: «من غلام شما هستم». گفتند: «ما برای امتحان تو آمدهايم تو حقیقتاً خلیل الرحمن هستی». (تفسير صافي، ج1، ص 505 ؛ )
┄┅═✧❁••❁✧═┅┄
#آیت الله_ناصری ره
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🌱#نوجوان_تنهامسیری
@NojavanTanhamasiri