🌷🕊
🍏بوی یا حسین(علیه السلام)
🌷من و مادرش با او حرف می زدیم، او هم با ما. ما با زبانمان، او با نگاهش. زبان هم را خوب می فهمیدیم. ناراحتی اش را، خوشحالی اش را، مریضی اش را، بهبودی اش را، دردش را، تشكرش را و… .
🌷یك وقت هایی می رفتم بالای سرش، می گفتم بگو یا علی، بگو یا حسین، بگو یا زهرا… .
🌷تقی تقلّا می كرد، گلویش را می فشرد، انگار می خواست از ته گلو بگوید یا علی، یا حسین، یا زهرا… .
🍏اگر صدایش در نمی آمد، اشكش كه در می آمد! گوشه ی چشمان قشنگش با اشكی كه بوی یا حسین می داد، معطر می شد
🌹🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
🍃
🌹شهید محمدتقی طاهرزاده
مردی هفده سال زندگی كرد، ولی هنگام شهادت سی و پنج ساله بود!
🥀دوبار خیلی دلم سوخت
🥀 پدر می گوید: دو بار خیلی دلم برایش سوخت، یک بار وقتی برای نخستین بار زمین گیر شدنش را در بیمارستان شهید بقایی اهواز دیدم.
یک بار هم موقع آخرین دیدارم در غسالخانه. پهلو به پهلویش کردم. دیدم تمام بدنش زخم و کبود است. انگار صد ضربه شلاق بر کمرش نشسته بود.
🕊🦋پانزده سال او را پهلو به پهلو کرده بودم، دریغ از یافتن یک زخم کوچک.
🥀 حالم دگرگون شد. بس که گریه کردم، از حال رفتم. تا این که یکی از بچههای جنگ حرفی زد و خوب دلداریام داد. حرف او آب خنکی بود بر آتش دلم. او گفت «تقی باید به این مرحله میرسید تا شهید میشد. فکر میکنی عشقبازی در برابر خدا یعنی چه؟ عشقبازی امام حسین علیهالسلام را ببین! آن وقت ببینم باز هم دلت برای تقی میسوزد یا نه؟» سرانجام این آزمون سخت در خصوص این دو پدر و پسر به پایان رسید و محمد تقی در چهارم اردیبهشت سال ۱۳۸۴ به کاروان شهدای دفاع مقدس پیوست.
منبع: كتاب «بين دنيا و بهشت» نوشته رحيم مخدومی.
🌸🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
🍃
🕊خبر پرواز
🌸پدر شهید می گوید:یک روز خانمی سراسیمه آمد سراغ ما. گفت نذر کرده بودیم توی حسینیه بنیعباس علیهالسلام ۱۰ شب به حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام متوسل شویم تا شفای تقی را بگیریم. شب پنجم حضرت به خوابم آمد و گفت «من از خدا خواستم ولی خدا قبول نکرد»؛ گفت بروید در خانه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را بزنید» وقتی خانم این خواب را نقل میکرد، یادم افتاد سالروز تولد پیامبر اسلام نزدیک است. احساس کردم تقی روزها را طی میکند تا برسد به این روز. شب تولد پیامبر نور و رحمت فرا رسید. حالا دیگر دستگاه تنفس هم نمیتوانست برای تقی کاری کند. دکترها و پرستارها دور تا دور تختش جمع شده بودند تا لحظهای گشوده شدن در بهشت را تماشا کنند. وقتی لحظه موعود فرا رسید، همه میخندیدند. هرچند پهنای صورتشان را اشک فرا گرفته بود. چرا که آخرین لبخند تقی در آخرین دم حیات دنیایی تماشایی بود!
🍃
🌸🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
https://eitaa.com/joinchat/1470365820Ce6929ac63a🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح را با سلام به امام زمان عج شروع کن🌱