eitaa logo
نکات ارزشمند(مسجد فاطمه زهراسلام‌الله‌علیها)
151 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.3هزار ویدیو
64 فایل
اطلاع رسانی برنامه‌ها وکلاسها
مشاهده در ایتا
دانلود
از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا ؛ . در سن ۲۱ سالگے فرمانده لشگر ویژه شهدا فرمانده اے ڪه گروهڪ هاے ضد انقلاب براے زنده و مرده‌ ے او جایزه تعیین ڪردند ... و عاقبت در سن ۲۵ سالگے بہ رسید ! . . شهادت دو برادر در یڪ روز ؛ . در سن ۲۱ سالگے مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد و چندے بعد بہ فرماندهے لشگر علے ابن ابیطالب رسید . و در سن ۲۵ سالگے در ڪنار برادرش مجید بہ رسید ! . . فرمانده اے با دست قطع شده ؛ . از گردان حبیب بن مظاهر تا فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا در عملیات والفجر ۲ با وجود شدت زخم خود را بہ سنگر دشمن رساند و با سیم ارتباطے آن‌ها با عقبہ شان قطع ڪرد . و در نهایت در ۲۸ سالگے بہ رسید ! . . چشم بینا و مغز متفڪر دفاع مقدس ؛ . فرمانده قرارگاه نصر در عملیات هاے فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان ڪه در نهایت در سن ۲۷ سالگے بہ رسید ! . . سردار خیبر ، ابراهیمِ قربانگاهِ جزیره‌ ے مجنون فرمانده لشگر۲۷ محمد رسول الله ؛ ڪه در سن ۲۸ سالگے بہ رسید ! . . فرمانده سپاه و حماسہ ساز هویزه ؛ . در سال ۵۸ نمایشگاه پیش بینے جنگ در اهواز بر پا نمود ! در سال ۵۹ ڪلاسهای قرآن و نهج البلاغہ و تاریخ اسلام در سپاه پاسداران برگزار ڪرد . و در ۱۶ دے ماه ۵۹ در سن ۲۲ سالگے بہ رسید ! . . دیده بان ولایت و انقلاب ؛ . در بزرگے او همین بس ڪه مےگوید : من این است ڪه حرف‌هایم را زودتر از زمان خودم گفتم ... در سن ۲۷ سالگی بہ رسید ! . . . ✍ پ.ن : از بـےبرڪتے خجالت میڪشم ! 😔 آنگاه ڪه انسان مےتواند خود را بسوزاند و از این سوختن ، نور مشعل نسل هایـے گردد در تاریڪے دنیا‌ ... . ما در مانده ایم ! درگیر هزاران تعلقات پوچ و بـےارزش ... و بازیچہ ے و و ... . از عبور ڪنیم ......! . . راستے شما ... ؟!
محمود کاوه در عملیات‌ها خیلی سبکبال حرکت می‌کرد کوله پشتی و نارنجک بر نمی‌داشت و گاهی فقط اسلحه با دو خشاب همراهش بود می‌گفت با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت چرا بیخود تیر می‌زنید چرا بیخود رگبار می‌بندید اصلا چرا چیزی رو که نمی‌بینید می‌زنید؟ حتی گاهی قمقمه آب هم برنمی‌داشت. در سرمای استخوان‌سوز کردستان زیر لباس فرم خودش لباسی نمی‌پوشید می‌گفت جلوی تحرک سریع را می‌گیرد و از سرعت آدم کم می‌کند خیلی چالاک و قوی بود. دائم ورزش می‌کرد و روزهای متمادی می‌توانست باکمترین آب و غذا پیاده‌روی کند و بعد از آن هم، اصلا خستگی حالیش نمی‌شد. انرژی فوق‌العاده‌ای داشت. راوی: جواد نظام‌پور هدیه به شهید پرافتخار محمود کاوه صلوات
🌷شهید محمود کاوه 🔸از سر شب حالتي داشت كه احساس مي كردم مي خواهد چيزي به من بگويد، بالاخره سر صحبت را باز كرد و گفت: بابا! خبرداري كه ضد انقلاب تو كردستان خيلي شلوغ كرده؟ اگه بخوام برم اون جا، شما اجازه مي دي؟ گفتم: بله. اجازه مي دم، چرا كه نه، فرمان امامه همه بايد بريم دفاع كنيم. پرسيد: مي دونين اون جا چه وضعيتي داره؟ جنگ، جنگ نامرديه؛ احتمال برگشت خيلي ضعيفه. با خنده گفتم: مي دونم، براي اين كه خيالش را راحت كنم، ادامه دادم: از همان روز اولي كه به دنيا آمدي، با خدا عهد كردم كه تو را وقف راه دين و حق كنم. اصلا آرزوي من اين بود كه تو توي اين راه باشي؛ برو به امان خدا پسرم. گل از گلش شگفت. خنديد و صورتم را بوسيد. بعدها به يكي از خواهرانش گفته بود: آن شب آقاجان، امتحان اللهي اش را خوب پس داد. 🔹پدر شهید محمود کاوه 🌸شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄