#پست_شما ❌امام حسین علیه السلام سگ نمی‌خواد ✅ رفیق میخواد ،فرزند میخواد یار و یاور و همراه میخواد . ما برای مقام بالاتر از بهشت و بالاتر از ملائکه خلق شده ایم ما اشرف مخلوقات هستیم چرا مقام خود را از انسانیت تنزل دهیم . 🌴💎🌹💎🌴 گلچین نکته های ناب

#پست_شما🌼 💥حـق‌النـاس عــاطفی 💥تو فکر کردی هرجور بگردی سر خودت نمیاد؟ 🌴💎🌹💎🌴

📌تا حالا با امام زمان معامله کردی...؟! #استاد_رائفی‌پور 🌴💎🕯💎🌴

امروز روز کسانی هست که رویاهاشون رو با کوک زدن و دوختن میسازن فرقی نمیکنه چی میدوزین مهم اینه با عشق این کارو انجام میدین دوست خیاط من و ایضا خودم روزمون خیلی مبارک. 🌴💎🌹💎🌴

🌴💎🌴 💙 تو یه کوچه ای چهار تا خیاط بودند…همیشه با هم بحث میکردند.. یک روز، اولین خیاط یه تابلو بالای مغازه اش نصب کرد. روی تابلو نوشته بود “بهترین خیاط شهر”. دومین خیاط روی تابلوی بالای سردر مغازش نوشت “بهترین خیاط کشور”. سومین خیاط نوشت “بهترین خیاط دنیا“، چهارمین خیاط وقتی با این واقعه مواجه شد روی یک برگه کوچک با یه خط معمولی نوشت: “بهترین خیاط این کوچه”. قرار نیست دنیایمان را بزرگ کنیم که در آن گم شویم، در همان دنیایی که هستیم می شود آدم بزرگى باشیم... 🌴💎🌹💎🌴

این پسر بچه تایبادی اهل یکی از روستاهای تایباد آنچنان قرآنی در صداسیما خواند که داورها شگفت زده ماندند! واقعا صدایش بهشتی و ماورایی است! فرازهای زیبا ی قرآن 🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد! #پیشنهاد_دانلود 🌴💎🌼💎🌴

من‌..اگر خیاط بودم دلت را برای دیدنم تنگ میدوختم چشمانت را برای آمدنم به در ... #سعید_سلگی #روز_خیاط_مبارکمون💙 🌴🌼🌴

خدایا آرامم کن همانگونه که دریارا پس از هرطوفانی آرام میکنی راهنمایم باش که در این چرخ و فلک روزگار مبهوتم ایمانم را قوی کن که تو را درتنهایی خودم گم نکنم شبتون سرشار از ارامش 🌴💎🌹💎🌴

🌴💙🌴«شاید در بهشت بشناسمت!» مجری یک برنامه تلوزیونی که مهمان او یک فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید؛ بیشترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در «مرحله ی اول» گمان میکردم خوشبختی در جمع آوری ثروت و کالا است، اما این چنین نبود. 🌴🌻🌴 در «مرحله ی دوم» چنین به گمانم میرسید که خوشبختی در جمع آوری چیزهای کم یاب و ارزشمند می باشد، ولی تاثیرش موقت بود. در «مرحله ی سوم» با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره می‌باشد، اما باز هم آنطور که فکر میکردم نبود. 🌴🍁🌴 در «مرحله چهارم» اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد، پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی های مخصوص خریده شود، و من هم بی درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آن ها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب هایشان نقش بسته بود.!!! 🌴🌼🌴 اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به شدت به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خود را خَم کردم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ 🌴💎🌴 این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... 🌴🌼🌴 او گفت: میخواهم چهره ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم و در حضور خداوند از شما تشکر کنم! 🌴💎🌼💎🌴