eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
17.1هزار ویدیو
76 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴❄️🌴«رفیق نیستیم» 🌴🥀🌴 ماشین خراب که میشه می‌فروشیمش، جای گوشت نون خشک تو کباب قاطی می‌کنیم، دست دوم رو جای دست اول قالب می‌کنیم... 🔸 تا ما باهم رفیق نشیم امام زمان نمیاد! 🌴❄️💢❄️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴❄️🌴من به مهربانی خدا ایمان دارم چرا که او گفته است که نسبت به بندگان خود از مادر مهربان‌تر است مطمئن هستم پروردگارمتعال من را دوست دارد من عاشق خدای بزرگ و مهربان هستم 🌴❄️🌴خدای من که خود دارای عظمت است، در وجود من نیز بزرگی و عظمت قرار داده است 🌴🥀🌴خدای مهربان به واسطهٔ علاقه‌اش به من، در همهٔ امور زندگی مرا یاری می‌رساند هدف‌های بزرگ خود را با کمک خدای متعال به واقعیت تبدیل می‌کنم به یاری خدای مهربانم من هر روز سلامت‌تر و تندرست‌تر می‌شوم 🌴❄️🌴خدای بزرگ دنیا را قشنگ‌تر و زیباتر می‌کنداز خدا سپاسگزارم که هر روز خوشبخت‌تر می‌شوم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌴❄️🥀❄️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1060154224.mp3
1.39M
اذان شهید باکری.. به افق دلهای بیقرار دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾 حی علی الصلاه التماس دعا🌹 🌴💎💢💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک هدیه‌فوق‌العاده‌دلنشین‌تقدیم‌به‌شما ⟦این چهره نورانی که می بینید، "عباس کیشوانه" است که خاندان او حدود ۴۵۰ سال است نسل در نسل، کليددار حرم حضرت ابوالفضل العباس سلام الله عليه بوده اند⟧ او در این فیلم با لهجه شیرین خود به زبان فارسی فقط ✌️ توصیه به شیعیان دارد! ۲ توصیه‌ای که در صورت اجرا، خیر دنیا و آخرت ما تضمین می شود علامت شیعیان 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴❄️🌴من به مهربانی خدا ایمان دارم چرا که او گفته است که نسبت به بندگان خود از مادر مهربان‌تر است مطمئن هستم پروردگارمتعال من را دوست دارد من عاشق خدای بزرگ و مهربان هستم 🌴❄️🌴خدای من که خود دارای عظمت است، در وجود من نیز بزرگی و عظمت قرار داده است 🌴🥀🌴خدای مهربان به واسطهٔ علاقه‌اش به من، در همهٔ امور زندگی مرا یاری می‌رساند هدف‌های بزرگ خود را با کمک خدای متعال به واقعیت تبدیل می‌کنم به یاری خدای مهربانم من هر روز سلامت‌تر و تندرست‌تر می‌شوم 🌴❄️🌴خدای بزرگ دنیا را قشنگ‌تر و زیباتر می‌کنداز خدا سپاسگزارم که هر روز خوشبخت‌تر می‌شوم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌴❄️🥀❄️🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌴 .🌷بر مقدم دختر پیمبر صلوات 🌱بر چشمه ی پاک حوض کوثر صلوات 🌷بر محضر حضرت محمد تبریک 🌱بر مادر شیعیان حیدر صلوات ♥️الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ ♥️ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷پیشاپیش سلام الله علیها 🌷 و بر همه ی شما مبارکباد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوست خوبم تو اثباتی بر این هستی که فرشتگان بال ندارند... روزت مباࢪکــــ🌴💎🌹💎🌴ــــــا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در فاطمیه جای تو خالی است، گریه‌کنِ داغ در و دیوار ای قلب تو از داغ مادر خون، ای چشمت از اندوه گوهربار یار و علمدار علی بودی، سرباز جانباز ولی بودی رفتی و تنهاتر شده آقا، با رمز "یازهرا" بیا سردار ✍️، ۱۴۰۲/۰۹/۲۴ 🌷ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌴💎🌹💎🌴
‏سلام ای کسی که نگاهت وجود دشمنان را می لرزاند و نامت شاه کلید تمام قفل های درهای بسته ی قلب های مردم جهان است و عکست مرهمی بر تمام غم های دنیاست. 🌴💎🥀💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلچین نکته های ناب
رمان های عاشقانه مذهبی بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت بیست و دوم رواے رقیه حسین:بچه ها حاض
رمان های عاشقانه مذهبی بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ بیست و سوم به بچه ها نزدیک شدم فرحناز :رقیه پر میبنم که دارم تک تکتون رو مزدوج میکنم -فرحناز😳😳چی میگی؟ فرحناز:برادر حسینی باتو مزدوج میشه -بروبابا دیونه فرحناز:اگه شد چی ؟ -اگه نشد چی؟ فرحناز اگه شد من برات یه انگشتر حدید میخرم -شرط بندی؟😳😳😳 خاک عالم فرحناز:نه خیرم هدیه حسنا:بچه ها بیاید میخایم کار شروع کنیم سیه پوش شدن حسینه تا ساعت ۱ظهر طول کشید آقای حسینی گفت ناهار میخرم همه بخورید بعد برید دیگه تا ما برسیم خونه ساعت ۲/۲۵دقیقه شد تا وارد خونه شدیم مامان:رقیه برات خواستگار زنگ زده -هان ؟ چی؟ خاستگار؟ مامان: بله خاستگار تو ۱۹سالته دیگه باید ازدواج کنی -مامان من قصد ازدواج ندارم 😢😢 مامان: حداقل بپرس کیه شاید نظرت عوض شد -مگه فرقی هم داره مامان:‌بله داره -خوب کیه مامان:سیدمجتبی حسینی -😳😳حسینی مامان:‌حالا داری؟ -اجازه بدید فکرام کنم با پدر مشورت کنم چشم مامان:به حاج خانم گفت ۹شب زنگ بزنه جواب بده -چشم تو هنگ بودم وای خدا مگه میشه ؟🙈 نویسنده:بانو....ش 🌴📚🌼📚🌴
گلچین نکته های ناب
رمان های عاشقانه مذهبی بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت بیست و سوم به بچه ها نزدیک شدم فرحناز
📕📗📘📙📔📙📔📙📘📗📕 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ بیست و چهارم یه ذره استراحت کردم بعد پاشدم حاضر شدم برم پیش بابا یه مانتو آبی کاربونی پوشیدم و یه روسری فیروزه ای سرکردم بازم مثل همیشه چادرم همدم همیشگیموسر کردم این بار با ماشین خودمون رفتم درب ورودی مزار یه شیشه گلاب خریدم به سمت مزار بابا حرکت کردم درب گلابو باز کردم سلام بابایی دلم برات تنگ شده بابا ببین دخترت بزرگ شده براش خواستگار میاد بابا من آقامجتبی خیلی وقته میشناسم پسر خوبیه اگه واقعا عالیه من باهش خدایی میشم بیا بهم بگو بهش جواب مثبت بدم بابا چرا سفره عقد باید من از حسین اجازه بگیرم نه از تو بـــــــ😭😭ـــــــابـــــــ😭😭ـــــا تا ساعت ۶پیش بابا بودم بعدش رفتم وضو گرفتم و نماز خوندم ساعت ۷:۳۰بود رسیدم خونه -سلام مامان جونم ++سلام دخترم بهشون چی بگم؟ خندم گرفت از سوال مامانم _اخه مادره من بزار وارد شم بعد بپرس چقدر حولی آخه _باشه دختر خوشگلم حالا بگو -بگو بیان ++مبارک باشه برق شادی تو چشمای مهربون مامانی موج میزد نویسنده بانو....ش 🌴📚❄️📚🌴
گلچین نکته های ناب
📕📗📘📙📔📙📔📙📘📗📕 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ #قسمت بیست و چهارم یه ذره استراحت کردم بعد پاشدم حاضر
🌴📚🌴📚🌴 بسم رب الشهدا مجنون من کجایی؟ بیست پنجم رواے سید مجتبے حسینے مادرم میگفت ساعت ۹شب بیاد زنگ بزنه منزل خانم جمالی اینا دوباره بپرسه چیکار کنیم این چند ساعت به من بیچاره چندسال گذشت ساعت ۸شب بود که دیگه طاقتم تموم شد مادر ساعت ۸میشه زنگ بزنید🙈🙈 مادر ،در حالی که میخندید گفت:باشه عزیزم چقدر حولی😂 خجالت زده سرمو انداختم پایین مادر تلفن قطع کرد -مادر چی شد مادر:گفتن فردا ساعت ۹شب بیاید -😍😍🙈🙈 ساعت ۸:۳۰شبه داریم میریم خواستگاری یه دست گل مریم و نرگس خریدیم ضربان ❤️ بالای صدهزار میزنه بالاخره رسیدیم خونه خانم جمالی اینا فقط حسین و حاج خانم بودن بعد از سلام علیک وارد خونه شدیم حاج خانمـ :رقیه جان چای بیار خانم جمالی چای آوردن روم نمیشد سرمو بالا بگیرم راستش هیچ وقت چهرشونو درست ندیدم چند دقیقه بود نشسته بودیم همش درباره چیزای مختلف حرف میزدن حسین چند دفعه اومد باهام حرف بزنه که انقدر حول بودم هی میگفتم چی ؟هان؟😁 حسین نگاهم میکرد خندش میگرفت بالاخره رفتیم سر اصل مطلب😍 که مادر گفت حاج خانم با اجازه شما و حسین آقا بچه ها برن حرف بزنن حاج خانم :رقیه جان آقاسید راهنمایی کن یه ربع سکوت خانم جمالی حرفی ندارید -آقای حسینی اجازه عقد من با پدرمه اگه تاییدکنن من بهتون خبر میدم مونده بودم هاج و واج اگه شهید منو قبول نکنه چی واای خدایا خودت کمک کن😔 نویسنده :بانو....ش 🌴📚❄️📚🌴