eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
17هزار ویدیو
76 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
،،،،،،
  🌞 إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ؛ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ!      ملک / ۱۲ ✦ قشنگ تر از این نمی‌شود! که من شرم کنم از آنکه، پیشِ چشمانت، کج بروم! و تو برای این شرم ؛ هزار بار مرا به سینه‌ات بچسبانی! 🌴💎🌼💎🌴
هر وقت فکر کردی و از خودت زشتی دیدی استغفار کن، زشتی را پاک می‎کند وقتی زیبایی دیدی بر پیامبر و آلش صلوات بفرست زیبایی را زیاد می‎کند مرحوم اسماعیل دولابی(ره)
میلاد تو قشنگ است امّا خیرش بہ کارمندان دولت می رسد با خیل تعطیلات! بیچارہ کارگر می رود سر کار ھم چنان مواجہ با خیل مشکلات! @Noktehhayehnab گلچین ناب
🌸💚روز ولادت گل خـــلاق سرمـــد است 🎊🎉 🌸💚او از تبار حیـدر و از نـسل احمد است🎊🎉 🌸💚در آسمـان و زمین می رسـد به گـوش🎊🎉   🌸💚میـــــلاد قـــــائم آل محــــــــمد است 🎊🎉 🌸💚ولادت حضرت مهدی عج قائم آل طاها مبارک مبارک @Noktehhayehnab گلچین ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸در اين شب زيبا 💫براتون دعا می ڪنم 🌸شبی سراسر آرامش داشته باشید 🌸و هرآنچه از خوبی هایی 💫ڪه آرزو دارید را 🌸خدا برای فردای شما 💫 آماده کنه 🌸لحظه هاتون آرام 💫شبتون خوش و در پناه خدا @Noktehhayehnab گلچین ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐💐💐 💫💐آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد 💫💐شاید دعای مادرت زهرا بگیرد 💫💐آقا بیا تا با ظهور چشم هایت 💫💐این چشم های ما کمی تقوا بگیرد 💫💐روشن شد از این عید، جهان تاریک 💫💐یا رب بنما ظهور مهدی نزدیک 💫💐در گلشن زهرا، گل نرگس بشکفت 💫💐شد نیمه شعبان، به محمد تبریک ولادت با سعادت روشنای چشم منتظران،اجابت دعای ملتمسان،جمیل انتظار،حاجت دل وحاصل دعا امام منتظران قائم زمان مهدی موعود(عج) بر همه شما عزیزان مبارک باد💐💐💐💐💐🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉  ‍ یا صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان اغثنی ‍‍‍‍‍‍‍‍ 🌴💎🌼💎🌴 ═‎✧❁°یا صـاحب الزمان❁✧═‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گلچین نکته های ناب
#قسمت پنجاه وهفت - 😍علمدارعشق😍# + نرگس جان خانم بلند شو عزیزم بریم کتاب بخریم بعد به سمت خونه
قسمت پنجاه وهشت- 😍علمدارعشق😍# مرتضی اینا برای یه پروژه از طرف دانشگاه برده بودن نیروگاه هسته ای اهواز زهرا هم شدیدا مشغول کارهای عروسیش بود برای هم مسئولیت بسیج خواهران فعلا با من بود داشتم پرونده یکی از خواهران کنترل میکردم که آقای اصغری جانشین مرتضی صدام کرد ==خواهر موسوی - بله آقای اصغری این لیست خواهرانی که مجاز به شرکت در طرح ولایت کشوری شدن خدمت شما باهشون هماهنگ کنید دوره ۵ دیگه شروع میشه - بله حتما آقای اصغری یه سوال == بله بفرمایید - آقای کریمی مجاز شدن ؟ == بله هم آقای کریمی هم آقای صبوری اسامی نگاه کردم من و زهرا هم مجاز شده بودم اما فکر نکنم ما بتونیم بریم با تک تک خواهران تماس گرفتم و گزارش دوره بهشون دادم من بخاطر امتحانام زهرا بخاطر کارای عروسیش دوره نرفتیم دوره تو مشهد بود تو فرودگاه داشتیم بچه ها را بدرقه میکردیم - مرتضی خیلی مراقب خورد و خوراکت باش + چشم - رسیدی به من زنگ بزن +چشم - رفتی حرم منم خییییلی دعا کن + چشم - مرتضی مراقب خودت باشیا + نرگس چقدر سفارش میکنی بخدا من بچه نیستما ۲۶-۲۷ سالمه انقدر که تو داری سفارش میکنی مامان سفارش نمیکنه - آخه اولین بار دارم ازت دور میشم خوب نگرانتم + من فدات بشم من گزارش دقیقه ای به شما میدم - ممنون تو خونه داشتم کتاب میخوندم زهرا زنگ زد - الو سلام آجی خانم °° سلام داشتی چیکار میکردی عروس جان ؟ - زهرا بیکاری ؟ °° آره چطورمگه ؟ - میای بریم بدیم خیاطت برام چادر حسنا بدوزه °° مطمئنی چادر حسنا میخای ؟ - آره مرتضی هربار تو چادر حسنا سر میکنی خیلی خوشگل نگات میکنه °° وا ؟ - والا حالا میخام بدوزم خیلی خوشش میاد °°باشه حاضر شو میام دنبالت رفتیم خیاطی - خانمی لطفا طوری بدوزید که تا پس فردا حاضربشه سه روز دیگه از مشهد میاد میخام با این چادر برم بدرقه اش && باشه حتما خانم موسوی - ممنونم تو فرودگاه منتظر بودیم پرواز بچه ها بشینه زهرا با شیطنت گفت مامان آمبولانس خبر کنیم داداشم الان نرگس با چادر حسنا ببینه غش میکنه مادرجون: عروسم اذیت نکن دسته گل گرفتم جلو صورتم طوری که معلوم نباشه منم مرتضی وقتی منو دید فقط با ذوق نگاه میکرد نویسنده بانو ....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌼📚🌴
گلچین نکته های ناب
قسمت پنجاه وهشت- 😍علمدارعشق😍# مرتضی اینا برای یه پروژه از طرف دانشگاه برده بودن نیروگاه هسته ای اه
پنجاه ونه - 😍علمدارعشق 😍# امتحانای ترم چهارم من تموم شد جشن فارغ التحصیلی مرتضی اینا هم برگرارشد و‌مرتضی با مدل A دانشجویی نخبه اعلام شد و از یک ماه دیگه برابر با ترم ۵ من توی نیروگاه هسته ای نطنز شروع به کار میکرد قراربود همزمان هم تو سپاه ناحیه قزوین شروع به کار کنه تو خونه خودمون داشتم تحقیقم تایپ میکردم که گوشیم زنگ خورد یه نگاه ب اسم مخاطب کردم عروس داییم مائده سادات بود دکمه اتصال مکالمه زدم - الو سلام مائده جان •• سلام عزیزم خوبی؟ آقامرتضی خوبه ؟ حاج آقا و عمه جان خوبن؟ - ممنون همه خوبن شما چیکار میکنی ؟ پیداتون نیست ؟ این پسردایی ما کجاست ؟ پیدایش نیست •• برای همین زنگ زدم عزیزم فرداشب بیاید خونه ما با عمه اینا همه دعوت کردم - ان‌ شاالله خیره •• آره عزیزم خیره سید رسول داره میره سوریه خاستم شب قبل از رفتنش یه مهمونی بگیرم - مائده جان پسردایی برای چی میره سوریه ؟ •• بعنوان مدافع حرم میره عزیزم - توام موافقت کردی مائده؟ •• آره عزیزم نمیخام مانع رسیدنش به معشوق باشم - خدا چه درجه صبری بهت داده مائده ان شاالله به سلامتی بره برگرده •• ممنون ان شاالله با آقا مرتضی بیاید منتظرتونم - باشه چشم •• به عمه جان سلام برسون یاعلی شماره مرتضی گرفتم - سلام علیکم حاجی فاتح قلوب + علیکم سلام تاج سر -خداقوت عزیزم + ممنون - مرتضی +جانم ساداتم - فرداشب یه مهمونی دعوتیم + مهمونی رفتن ناراحتی مگه؟ - آره این مهمانی داره سیدرسول پسرداییم داره میره سوریه + خوشابه سعادتش خدا نصیب همه آرزومنداش کنه - ان شاالله +پس فرداشب میام دنبالت باهم بریم - آره دستت دردنکنه + قربونت کاری نداره خانمی؟ - مراقب خودت باش نویسنده بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌹📚🌴
گلچین نکته های ناب
#قسمت پنجاه ونه - 😍علمدارعشق 😍# امتحانای ترم چهارم من تموم شد جشن فارغ التحصیلی مرتضی اینا هم بر
رب العشق شصت - 😍علمدار عشق😍# به سمت خونه ای پسرداییم راه افتادیم سیدرسول سه سال بود با مائده سادات ازدواج کرده بود یه دختر یک ساله و نیم داشتن مهمونی خیلی شلوغ بود یه سری از اقوام گریه میکردن اما عجب رفتار مائده سادات بود خیلی آروم بود زینب سادات دخترشون یه دقیقه هم از پدرش جدا نمیشود رسول هم میگفت : دخترم میدونه روزای آخری که پیششم داره لوس میشه - نگو پسردایی ان شاالله به سلامت میری و میای رو به مرتضی گفت پر پروازت آمادست ؟ + تقریبا دعاکن حاجی جان سید رسول : ان شاالله میپری برادر تا ساعت ۱۲ شب خونه پسرداییم اینا بودیم انقدر خسته بودم یادم رفت از مرتضی معنی حرفش بپرسم ۱۵ روز از رفتن پسرداییم میگذشت ترم ۵ دانشگاه شروع شده بود مرتضی ۵ روزی بود تو نیروگاه نطنز شروع کرده بود حجم کاریش خیلی زیاد بود برای سعی میکردم بیشتر پیشیش باشم تا خستگی کاری روح و روانش خسته نکنه رسیدم خونمون دم در خونه ماشین مرتضی بود چندمتر اونطرف تر هم ماشین سیدهادی و سیدمحسن بود باخودم گفتم آخجون نرجس از قم اومده در با کلید باز کردم رفتم تو تا وارد خونه شدم دیدم همه سیاه پوشیدن خیلی ترسیده بودم - سلام چی شده چراهمه مشکی پوشیدید ! مامان چرا گریه میکنه چی شده ؟ مرتضی اومد سمتم : نترس عزیزم هیچی نشده بیا بریم تو حیاط خودم بهت میگم - چی شده مرتضی + نترس عزیزم سید رسول مجروح شده - برای مجروحیت همتون سیاه پوش شدید؟ برای مجروحیت مامان گریه میکنه؟ سید رسول شهید شده؟ مگه نه سرش انداخت پایین و حرفی نزد - یاامام حسین 😭😭😭😭 رفتیم خونه پسرداییم مائده سادات خیلی با آرامش بود وقتی جنازه آوردن داخل خونه در تابوت باز کرد زینب سادات هم گرفت بغلش •• ببین آقای هم من هم دخترت مدافع حجاب م هستیم نگران نباشی یه حجاب یه سانتم ازسرمون عقب نمیره بعد سرش گذشت رو سینی سیدرسول شروع کرد به گریه کردن وای چه صحنه ای بود وقتی میخاستن سیدرسول بذارن تو مزار زینب سادات دختر کوچلوش بابا بابا میکرد خیلی سخت بود من که فکر نکنم یه درجه از صبر مائده سادات داشته باشم هفتمین روز شهادت سید رسول بود مرتضی داشت منو میبرد خونه خودشون نمیدونم چرا تواین هفت روز انقدر آروم شده انگار میخاد چیزی بهم بگه اما نمیتونه نویسنده پریسا..... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌼📚🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه مبارکه آیت الکرسی بسم الله الرحمن الرحیم *اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ((255))* 🌴💎🌹💎🌴 *لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ* ((256)) 🌴💎🌹💎🌴 *اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ((257))* 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا