نیایش شبانه ❤
خدایا تورا به این شب فرخنده میلاد باسعادت امام موسی کاظم 🙏
آسمان خیلی از آدمها این روزها از فقر و نداری،
درد و بیماری ، رنج وسختی،
بی کسی و بی پناهی ، خیلی خیلی ابریست☁️☁️
خدایا🙏
دستانم را به سوی تو بلند می کنم
و از تو می خواهم، کمک کنی به دل مادری
که رنج بیماری کودکش را نبیند،
کمک کنی به پدری که اشک های
گرسنگی فرزندش را نبیند،
رها کنی خانواده ای را از دام اعتیاد پدری که
سقف آرامش اسمان را برای آنها
به جهنم تبدیل کرده است،
خدایا 🙏کمک کن به تمام زمینهای تشنه
از رویش سبز بهار، با بارانت،
با برفهای مهربانت،
خدایا🙏 من تنها بنده ام،
تو خود گفتی ادعونی استجب لکم،
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را،
خدایا 🙏خیلی ها نیاز به اجابت دارند،
این شب ها که
هوای دل خیلی ها گرفته و ابری است.
یاری برسان ای رَبَّ بی همتا🙏
🌴💎🌹💎🌴
🌴💎🌹💎🌴
🌷الهــی...
مهربانی و صلح و صفا را
به قلوب زنگ زدهٔ ما باز گردان
و نور وحدت و همدلی را
بر لوح دلمان بتابان
تا در پناه ايمان و محبت
دنيايی زيبا و زندگی متعالی را بسازيم
و در كنار هم و برای هم
با مهر و وفا زندگی را معنا بخشيم
🌿 آمیـنیـاربالـعـالـمیـن.....
🌴💎🌹💎🌴
#پیام_معنوی
✨💥 مشکلی هزار و چهارصد ساله! 💥✨
💠 اولویت در جامعه ی اسلامی بیش از آنکه مقابله با کفر باشد،
مواجهه با نفاق است.
🔰 اسلام طی دو دهه از کفر عبور کرد
ولی هزار و چهارصد سال است که هنوز درگیر ماجرای نفاق است.
♻️ اگر بتوانیم انواع چهره ها و جلوه های نفاق را بشناسیم و رسوایشان کنیم،
💢 ظهور بسیار نزدیک خواهد بود.💢
🌴 علیرضا پناهیان 🌴
#هفتمین_خورشید_ولایت
داستان واقعی بشر حافی و امام موسی کاظم علیه السلام
دوشنبه,
بشر حافى یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند که در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت .
بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود.
سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن .
آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت .
#8
@Noktehhayehnab
آدمها را مهمان کنید
مهمان یک جرعه زندگی
مهمان یک دل خوش
یک احوالپرسی ساده و بیقضاوت
یک فنجان زندگی بیدغدغه ...
آدمها را مهمان کنید
مهمان مهربانیتان
این مهمانی به زندگیتان برکت میدهد
آدمها را مهمان کنید
به دوست داشتن
به خیال راحت از حضورتان
به حس خوب
به حرفــهای بی کینه و کنایه
به لبخندی ، به دعایی
🌴💎🌹💎🌴
اگر میخواهید که بر نفسها
و ضعفهای خود غلبه کنید،
نه تنها باید نسبت به خودتان
رویکرد مثبت داشته باشید،
بلکه آنقدر جسارت داشته باشید
تا آنچه خداوند از خلقت شما
مد نظر داشته است را جشن بگیرید.
افتخار کنید به اینکه چه کسی هستید.
شما چیزی دارید که دیگران ندارند.
شما در چیزی خوب هستید که دیگران
در آن خوب نیستند...!
🌴💎🌹💎🌴