هدایت شده از کافه شعر و ادب
کیست کز آن بت بمن خبر برساند؟
گر نبود نامهای، زبر برساند
گرم روی کو؟ که پیش این نفس سرد
خشک سلامی به چشم تر برساند
#اوحدی
هدایت شده از کافه شعر و ادب
ای نسیم صبح دم، یارم کجاست؟
غم ز حد بگذشت، غمخوارم کجاست؟
وقت کارست، ای نسیم، از کار او
گر خبر داری، بگو دارم، کجاست؟
خواب در چشمم نمیآید به شب
آن چراغ چشم بیدارم کجاست؟
بر در او از برای دیدنی
بارها رفتم، ولی بارم کجاست؟
دوست گفت: آشفته گرد و زار باش
دوستان آشفته و زارم، کجاست؟
نیستم آسوده از کارش دمی
یارب، آن، آسوده از کارم کجاست؟
تا به گوش او رسانم حال خویش
نالهای اوحدیوارم کجاست؟
#اوحدی
🌴💙🌴