حِسّ غروبِ جمعه دارم آخر سال
حال و هوای شنبه را دارد به دنبال
کی می رسانند این خبر را مهدی آمد
عکس تو را بینم به هر وبگاه و پرتال
باید به نام دلربایت قد علم کرد
باید که قامت را الف کرد وسپس دال
باید به خاک زیر پایت بوسه ها داد
با نسخه اش درمان شود کور و کر ولال
در آستان مسجد سبز و قشنگت
صدها ملک جارو کشد با شهپر و بال
بـازآ نقــاب سبــز را از چهــره بـردار
پنهان مکن خورشید را در پشت آن شال
یک دم نگاهی بر رخ این عبد بنما
تا نقش خود بینم کنار آن سِیه خال
بایک نظر دل را مصفّایش نما تا
اِهدا کنم در راه تو اولاد و اموال
آلِ فـلانِ بـی خــدا را ریشـه بـرکن
شیطان اکبر را به دست خود بکن چال
در این دیار پر گهر آقا به عشقت
آماده باشد سر دهد صد رستم زال
با نورِ تو ، ما راهِ خود پیدا نمودیم
بی اعتنا بر دشمن و هر قیل و هر قال
ای شیعهء شیدا به تعجیلِ ظهورش
صدها تحیّت کن نثار احمد و آل
تحویل سال است ای خدا خود چاره ای ساز
لطفی نما بر این دل شوریده احوال
با نام مهدی حال ما را شاد گردان
ای صاحب هرحالت وهرحول وهرحال
بهمن زِ وصلت کی شود خوشدل حبیبا
تا چند از حافظ بگیرد در غمت فال
بِل وا زِوون بختیاری گُم یَه بیتی
جونِ بَوات قُرونِته وَردِر بِیَو مال
#عباس -بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
✍تسلیت یابن الحسن
یوسف زهرا فِتاده کنج زندان بَلا
درتب و تاب َست و از، او هم نمی آید صدا
هفتمین گُلبوته از گلهای باغ احمدی
درحقش هارونِ دُون، کرده بسی ظلم وجفا
گَه به بغدادوگَهی دربصره حَصرش کرده بود
گَه غُل و زنجیر و گَه تبعید و دور از اَقربا
مَعدن عِلم و چراغِ روشنِ آزادگی
ظالمی او را هَمی اَنداخت در ظلمت سَرا
تازیانه میزد او را سِندیِ ملعون و پست
از نَحیفی تن و از سلسله اُفتد زپا
روزوشامش درسِیَه چال اینچنین بگذشته بود
روزها را روزه و ، شب سجده و حالِ دعا
تاسحراشکش روان برروی دامان می چکید
همچوزهرامادرش میخواست مرگش ازخدا
آن دعایش دیده شد خَلِّصنی یارَب شدمُجاب
شیعه بر سرزن دگر از وَی نمی آید نوا
بلبل باغ وِلایت باب حاجات همه
از سِتم ها و جفای اشقیا گشته رها
اودگر راحت شد و برجدِّ خود مهمان شد است
کاش بربالین وی معصومه می بود و رضا
حضرت موسَیَ ابن جعفرکشته شد ازجورکین
شُکر حق که دشمنش سر را نکرد از تن جدا
این مصیبت شعله زد برقلب صاحب الزَّمان
وای بر من یا حسین شاه شهید کربلا
اشک ریزدصبح و شام ازداغ گودال و وِداع
روضه ر ا پایان بده قلبش حَزین است از عزا
#عباس -بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃═
عید آمده برخیز به میخانه رویم
سرمست وخرامان سوی گلخانه رویم
در هر گذری ساغر رِندانه دهیم
بهر صنمی خلعت جانانه دهیم
پَر گیر چو سَنجاقک و پروانه شویم
دردا که چنان عاقل و فرزانه شویم
وقتَست رها از بت وبتخانه شویم
طَرفِ چمن و کلبهء ویرانه شویم
زلف شکن اندر شکنی شانه کنیم
یک یاد دریغـا که زبیگـانه کنیم
خوش باش که تا پشت به غمخانه کنیم
در دشت و دمن شادی شاهانه کنیم
بِنواز که باید دَفِ شادانه زنیم
مَی نوش که تا نعرهء مستانه زنیم
بازآی که یک توبهء مردانه کنیم
باشد نظری بر تَرَک خانه کنیم
فکری زِ برای دل دیوانه کنیم
جامی طلب از ساقی پیمانه کنیم
#عباس -بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃══
ای محمّد ای چراغِ آسمانها و زمین
خاتم پیغمبران و زینتِ عرشِ بَرین
گوهرِ زیبایِ هستی ،درّ دریایِ وجود
ای قرارِ کعبه و آیاتِ قرآنِ مبین
رمز و رازِ آفرینش ، معدنِ الطاف و مِهر
اشرفِ خَلق خدا و جوهرِ اخلاق و دین
عطرِ گلهای بهاری ، عشقِ اشعار و غزل
ای صفایِ چشمه های صاف و ناب دلنشین
نور شمس و ماه و اَختر ، تکیه گاهِ کهکشان
روح خاک و باد و باران، جان یاس و انگبین
مونسِ اَبدانِ خسته ، دلبرِ دلهای عاشق
معنیِ صبر و صداقت ، اُسوهء اهلِ یقین
ای رسول و بندهء حق ، ای ستوده در سپهر
ای حبیبِ ذات یزدان ، ای نگار بی قَرین
مخزنِ گنجِ الهی ، ملجاءِ انسان و جن
مأمنِ اهل سعادت ، مصطفایی و امین
شافعِ صحرای محشر ، دلربای انبیاء
ای امید اِبن آدم ای تو خیرالمرسلین
#عباس -بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃══
گلچین نکته های ناب
یاحسین...
یا حسین شد ذکرِ جمعِ اَنبیاء
خالقِ هر دو جهان گفتا حسین
آدم از رویِ اِنابه با امید
دربهشت جاودان گفتا حسین
در میان کوهیِ از آتش خلیل
در عبور از امتحان گفتا حسین
نوح در هنگامِ طوفان بلا
در نجاتِ کاروان گفتا حسین
حضرت یونس میان بطنِ حُوت
بهرِ اَخذ یک امان گفتا حسین
قعرِ زندان فِتَن با اضطراب
یوسف کنعانیان گفتا حسین
موسیِ عمران درونِ رود نیل
با تمام این توان گفتا حسین
عیسیِ مریم به قُنداقِ شرف
تا گشودندش زبان گفتا حسین
مصطفی در غار ثور و در حَرا
با خدایِ مهربان گفتا حسین
مرتضی در بدر و خیبر یا اُحد
بارها آن قهرمان گفتا حسین
مجتبی هنگام غربت در سجود
با نوا و با فغان گفتا حسین
جبرئیل از آسمانها چون گذشت
کهکشان تا کهکشان گفتا حسین
جملهء حور و ملک لبیک گو
پادشاه جنّیان گفتا حسین
ظرفِ زیبایِ نزول آیه ها
آن نشان بی نشان گفتا حسین
امشبی را گوش دل را باز کن
هرچه در سرّ نهان گفتا حسین
سرخوش و مست و پُر از شور و شعف
مادحِ اهلِ جَنان گفتا حسین
عالَمِ برزخ شده غرقِ نوا
کودک و پیر و جوان گفتا حسین
ماه وخورشید و ستاره سرخوش اند
جلوه ها کرد آسمان گفتا حسین
لاله روئید و عیان گفتا حسین
غنچه خندید و به جان گفتا حسین
ابر و باد و رودها مجنون شدند
چشمه جوشید و روان گفتا حسین
قمریان و بلبلان عاشق شدند
هُدهُدِ بی آشیان گفتا حسین
درّ و مرواریدِ دریا خنده کرد
لَعلِ نابِ دُرفشان گفتا حسین
کعبه و سعی و صفا و مروه با
برترین جایِ مکان گفتا حسین
کربلا عرشِ خدا رویِ زمین
این کران تا آن کران گفتا حسین
در میان صحنهء گودالِ خون
فاطمه مُویه کنان گفتا حسین
در کنار ِ علقمه شاهِ وفا
ساقی لب تشنگان گفتا حسین
بارها و بارها در دشت غم
زینب قامت کمان گفتا حسین
هر وجودی یا حسین گفت از وجود
وای بر من خیزران گفتا حسین
مهدی امشب کربلا بیتوته کرد
نوحه گر صاحب زمان گفتا حسین
#عباس -بهمنی
🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
══🍃💚🍃══
روزتان فرخنده باد ای پاسدارانِ شریف
راهتان پاینده باد ای عاشقانِ بی حریف
عشـقِ سالارِ شهیـدان سر خـطِ ایمانتـان
دور باد از جمع تان جادویِ جِن هایِ ظریف
#عباس -بهمنی
🔶🔹🌴🌹💎🌹🌴🔹🔶
صبـحت بخیـر ای دلبـر دلهـای خسته
بنگـر بـه حــال عاشقـانـی دلشکسـته
ایـن صبح جمعـه کربـلا یا جمـکرانی
دریاب ما را جمع مان از هم گسسته
#عباس -بهمنی
🔷🔸🌴🌹💎🙏💎🌹🌴🔸🔷
کودکی داده خدا ارباب ما ر ا بی نظیر
آسمانیها به خاک افتاده اند وسر به زیر
جبرئیل از بهرِ تبریک آمده نزد رسول
هاجر وحوّا و مریم نزد زهرای بتول
انبیا در مجلسِ احمد نشستند و علی
خطبه خواند از صفات حضرت ربّ جلی
یک طرف اسفند گرداند به مجلس جبرئیل
یک طرف شاباش ریزان ، شیث و موسی وخلیل
آن طرف بنشسته اند اسحق و شیخ الانبیا
یک طرف یحیا سُراید مدحِ پور مرتضا
یک طرف یعقوب و اسباط و ذبیح الله و هود
یک طرف یوسف زبان مدح اکبر را گشود
فاطمیّ و حیدریّ ومصطفوّی درنسب
پیک حق در درس بابش مینشیند با ادب
درنجابت همچو زهرا طاهر وپاک ونجیب
درعبادت همچو حیدر عاشق ذات حبیب
درسخاوت چون حسن ، هم بامرام است و
حلیم
خود علیّ است و کریم ابن کریم ابن کریم
او کِه باشد زینبین ، گهواره جنبانش شدند
خضر و ادریس و مسیح آیینه گردانش شدند
شد عموی سرو قامت مات قدّ و قامتش
صدملک هم می نشیند با ادب در ساحتش
خُلق وخُویَش همچواحمد ، درشجاعت چون علی
تیغِ نطقش ذوالفقاری، درفصاحت چون نبی
قدّ رعنا سرو و شمشاد و دل آرا، قرص ماه
گوئیا پیغمبر آمد تا که می آمد ز راه
صوت زیبایِ اذانش دلنشین و جانفزا
گوئیا از حنجر احمد بیامد این صدا
او ستونِ خیمه ها و زادهء پیغمبر است
او شبیه مصطفی ،الله اکبر اکبر است
یوسفِ لیلا به دنیا آمد و شیدا شده
آسمان شهر یثرب به چه خوش زیبا شده
#عباس-بهمنی
🔷🔸🌴🌹💎🙏💎🌹🌴🔸🔷
میان رقصِ دُرنا ها عقابی ساز میگیرد
برای صیدِ رقّاصان پَر پرواز میگیرد
چه دُرنا یا پرستو را نشاید غفلت از دشمن
گهِ سستی کبوتر را به ناگَه باز میگیرد
به یار اَراعتمادت شد کمی هم احتیاطش کن
که دندان هم زبان را گاه گاهی گاز مگیرد
مبادا گِرد خود آری ، سخن چینان بدنامی
زَهی ابله که نمّامی به خود همراز میگیرد
حذر بنمای از افسونگر به دنیایی پرازآشوب
که چابک مرغ را گاهی شُکوهِ غاز میگیرد
مکن از قهرِ مَهرویانِ نازک دل، دلا تندی
گهی آهوی وحشی را کسی با ناز میگیرد
مبادت تا به خشم آری دل محبوب خود بهمن "
که برق خانه با نول نه، ولی با فاز میگیرد
#عباس- بهمنی
۱
🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
"بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ. "
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
ای به فدای رخِ زیبای تو
ملجأِ ما قلبِ شکیبای تو
شُور زَند دل به تمنّای تو
سَرو خِجل از قدِ رعنای تو
دل بَرَد آن خاطرِ شیدای تو
پرده دَرد نُطقِ هویدای تو
شاد شَود مرده به سیمای تو
جان دهد آن باده مینای تو
**************
نور ، به شوقِ تو دهد آفتاب
ماه ، به عشق تو فِتاده به آب
آب ، به مِهر تو بِبارد سَحاب
چرخ ، به لطف تو نریزد شهاب
باد ، به یمن تو نگیرد شتاب
صبح ، به دَور تو بچرخد تراب
غنچه به عطر تو بگردد گلاب
رود ، به فیض تو نگردد سراب
جان به پناه تو رود شب به خواب
روح، به حبّ تو نگردد عِقاب
پیر، به چشم تو بگردد چو شاب
عبدِ حریم تو شد عالیجناب
کور ، به حکم تو بگیرد جواب
نذر، به دست تو شَود مستجاب
هور ، به نور تو بگیرد نقاب
روز ، خِجل از تو رَود در حجاب
غم ، به فراق تو گرفته کتاب
لَوح ، به یاد تو رسیده خطاب
قوم ، به بغض تو شود در عذاب
حبّ و رضایِ تو عیار حساب
مَشی و طریقِ تو صراطِ صواب
حق ، به نگاه تو ببخشد ثواب
قلب ، زِ هجرِ تو بگردد کباب
ای تو طبیبِ دل پر اضطراب
"صلوات"
#عباس-بهمنی
🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ
و شما اراده نمی کنید ، مگر اینکه خداوند اراده کند و بخواهد
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
غرب و شرقِ این جهان را غم گرفت
خاک-اَز این مرگ ِ بشر ماتم گرفت
شرق ، از ویروس ِ منحوسی بُرید
غرب ، هم قلـبـش از او کم کم گرفت
قارهءِ سبـز اِتّحـادش نِفلـه شـد
انتقامش را ، رُم از پرچم گرفت
آمد و انصاف و عَدل و داد از
پیـروانِ عیسیِ مریــم گـرفـت
در جهانی که خدا را غافِل اند
کدخدا را در بغل محکم گرفت
مکرِ شیطان هم دِگر نامد به کار
جَست او را با فنِ یک خَم گرفت
عــامــلِ تحــریــم دارو را از او
با تَوانَش ماسک و مَرهَم گرفت
اَغنیـا را دور کـرد از ثــــروت و
مستمندان را غمی مبهم گرفت
بت پرستان را زمین زد ، منتها
کعبـه را از کاهـنِ اعظـم گرفت
حیله و تزویر و سالوسی که هیچ
زَرق و برق از امّـتِ خاتـم گـرفت
دستِ نامحرم که شد کوتاه هیچ
حظِِّ ناب و لذّت از مَحرم گـرفت
فـاصلـه افتــاده بیــنِ عــاشقــــــان
حال خوش را از گُل و شبنم گرفت
از گـروهـی زنـدگـی ، امّـا به کُــــل
از همه ، فصلی خوش و خرّم گرفت
ذرّه ای مـوجـود در هـر کشـــوری
لشــکـری را از بنــی آدم گـرفـــت
قلبِ هر آزاده ای رنجید سخت
زین که قلبِ آدم و عالـم گرفت
با همه تلخی ،ولـی شاعـر بـسی
درس ها از عدّه ای حاتَم گرفت
#عباس-بهمنی
🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
اگـر مـاهـی گـریـزد زآب دریـــا
غـمی بــر چهـرهء دریـا نَیـایـد
وَلیکـن وای بــر احـوالِ مـاهی
اگـر دریـا فـرامـوشـش نِمـایـد
#عباس-بهمنی
🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷