eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
17هزار ویدیو
75 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
بگـو ای دل بـه نـام نـامی حیـدر غزل گو از قرین و نفس پیغمبر الا ای واژه هــا یـاری کنیـد اینــک شود زیبا به نامش نقش این دفتر زبان اَلکن بُوَد یارب مدد کن خود نِگـارم چنـد بیـت از سـاقـیِ کوثر که هستم تشنهء یک جرعه زین باده تو مستم کن از این مَیّ و از این ساغر ضعیف و ناتوانم اندر این وادی پنـاهَـم دِه کنــار آن یَــلِ خیبــر بگو شاعر تو از لفظ و بیان عشق که آمد زینت محـراب و یا منبـر بگو از زهد و از آن نغمه های خوش زِ یا مولایَ مولا های آن دلبر قلم بنویس از آن میر دلاور چون که شیعه نازَد از آن صولت صفدر بگو از مِهر و از اِکرام و از لطفش چه با اَیتام و با مالک چه با قنبر بگو از جان فدا کردن از ایثارش وَ دل دادن به محبوبش شبی محشر بگو از گل بگو از شمع و از یارش از آن ریحانه اش از گوهری اَنور بیا واژه بگو از عَدل و از انصاف زِ گردنبند و فریادش ، سرِ دختر بگـو از آن بـرادر هـای طمّـــاع و بگـو از آهـن تفـدیـده از کیـــــفر بگو بهمــن از آن گلهـــای بُستـانش شب عیدی نگو دیگر از آن حَنجر بگـو از آن تبــرّی از همـه کفّـــــار از آن معراج او بر دوش پیغمبر -بهمنی
....✍ جواب شعر توهین آمیز غلامعباس سعیدی استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی به شهر مقدس قم تو مایه بدبختی این کشوری ای شهر مثل خبر مرگ در این دفتری ای شهر در برکه آسوده ما سنگ بزرگی ، بر آینه ما کف خاکستری ای شهر مثل دل آشفته نداری در و پیکر این قدر چرا بی در و بی پیکری ای شهر گفتند که درهای بهشت از تو شود وا از هر طرف اما به جهنم دری ای شهر تو یک صدم کشور ما نیستی اما یک تا صد این کشور پهناوری ای شهر هرچند اثری چون پر سیمرغ نداری از پیکر سیمرغ وطن یک پری ای شهر این کشور اگر پیکر مردی است تو مویی اما غلطی کردی و گفتی سری ای شهر تو شوم ترین بومی و تاریخ گواه است کز هرچه که گفته امت بدتری ای شهر 📛📛📛♨♨♨ 💠💠💠🔴🔴🔴 در پاسخ به شعر توهین آمیز غلامعباس سعیدی به شهر مقدس قم 👇👇👇👇✅✅✅ دشمـنِ کـوثــر یقینــاً ابتــــــر است نی مسلمان بی گمان او کافر است مَـدفـنِ زهـــــرایِ دوّم قــــم بُـــوَد قم نگین و زینتِ این کشور است دفتــــری دارد خـــدا از ملحــدان ای سعیدی نام تو در دفتـر است قـم بُوَد آســـایــشِ اهــــل بَصَــر بِرکهء کوران پُر از خاکستر است درب و پیکر نیست در شهری جدید این دَهانت بی در و بی پیـکر است این حرم عین بهشت است و جَنان دوزخ آمـاده برات از هــر در است شهر خون است و قیام این شهر قم گرچه کوچک نقش او پهنـاور است شصت و شاهد عضوی از جسم اند لیک گفته شاهد لایق انگشتر است گر وطن سیمرغِ عشق است و وفا قم به بالِ این وطن چون شهپر است پیـکرِ مــردی اگــر بـــاشـــد وطــــن قم اگر قلبش نباشد چون سر است مثل طاووسی مبــــارک باشد و از هرآنچه نیک باشد بهتر است بُومِ شُوم اکنون تو هستی ای غلام شعرِ تو مغضوب ماه حیدر است -بهمنی
حِسّ غروبِ جمعه دارم آخر سال حال و هوای شنبه را دارد به دنبال کی می رسانند این خبر را مهدی آمد عکس تو را بینم به هر وبگاه و پرتال باید به نام دلربایت قد علم کرد باید که قامت را الف کرد وسپس دال باید به خاک زیر پایت بوسه ها داد با نسخه اش درمان شود کور و کر ولال در آستان مسجد سبز و قشنگت صدها ملک جارو کشد با شهپر و بال بـازآ نقــاب سبــز را از چهــره بـردار پنهان مکن خورشید را در پشت آن شال یک دم نگاهی بر رخ این عبد بنما تا نقش خود بینم کنار آن سِیه خال بایک نظر دل را مصفّایش نما تا اِهدا کنم در راه تو اولاد و اموال آلِ فـلانِ بـی خــدا را ریشـه بـرکن شیطان اکبر را به دست خود بکن چال در این دیار پر گهر آقا به عشقت آماده باشد سر دهد صد رستم زال با نورِ تو ، ما راهِ خود پیدا نمودیم بی اعتنا بر دشمن و هر قیل و هر قال ای شیعهء شیدا به تعجیلِ ظهورش صدها تحیّت کن نثار احمد و آل‌ تحویل سال است ای خدا خود چاره ای ساز لطفی نما بر این دل شوریده احوال با نام مهدی حال ما را شاد گردان ای صاحب هرحالت وهرحول وهرحال بهمن زِ وصلت کی شود خوشدل حبیبا تا چند از حافظ بگیرد در غمت فال بِل وا زِوون بختیاری گُم یَه بیتی جونِ بَوات قُرونِته وَردِر بِیَو مال -بهمنی 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻
✍تسلیت یابن الحسن یوسف زهرا فِتاده کنج زندان بَلا درتب و تاب َست و از، او هم نمی آید صدا هفتمین گُلبوته از گلهای باغ احمدی درحقش هارونِ دُون، کرده بسی ظلم وجفا گَه به بغدادوگَهی دربصره حَصرش کرده بود گَه غُل و زنجیر و گَه تبعید و دور از اَقربا مَعدن عِلم و چراغِ روشنِ آزادگی ظالمی او را هَمی اَنداخت در ظلمت سَرا تازیانه میزد او را سِندیِ ملعون و پست از نَحیفی تن و از سلسله اُفتد زپا روزوشامش درسِیَه چال اینچنین بگذشته بود روزها را روزه و ، شب سجده و حالِ دعا تاسحراشکش روان برروی دامان می چکید همچوزهرامادرش میخواست مرگش ازخدا آن دعایش دیده شد خَلِّصنی یارَب شدمُجاب شیعه بر سرزن دگر از وَی نمی آید نوا بلبل باغ وِلایت باب حاجات همه از سِتم ها و جفای اشقیا گشته رها اودگر راحت شد و برجدِّ خود مهمان شد است کاش بربالین وی معصومه می بود و رضا حضرت موسَیَ ابن جعفرکشته شد ازجورکین شُکر حق که دشمنش سر را نکرد از تن جدا این مصیبت شعله زد برقلب صاحب الزَّمان وای بر من یا حسین شاه شهید کربلا اشک ریزدصبح و شام ازداغ گودال و وِداع روضه ر ا پایان بده قلبش حَزین است از عزا -بهمنی 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═
عید آمده برخیز به میخانه رویم سرمست وخرامان سوی گلخانه رویم در هر گذری ساغر رِندانه دهیم بهر صنمی خلعت جانانه دهیم پَر گیر چو سَنجاقک و پروانه شویم دردا که چنان عاقل و فرزانه شویم وقتَست رها از بت وبتخانه شویم طَرفِ چمن و کلبهء ویرانه شویم زلف شکن اندر شکنی شانه کنیم یک یاد دریغـا که زبیگـانه کنیم خوش باش که تا پشت به غمخانه کنیم در دشت و دمن شادی شاهانه کنیم بِنواز که باید دَفِ شادانه زنیم مَی نوش که تا نعرهء مستانه زنیم بازآی که یک توبهء مردانه کنیم باشد نظری بر تَرَک خانه کنیم فکری زِ برای دل دیوانه کنیم جامی طلب از ساقی پیمانه کنیم -بهمنی 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃══
ای محمّد ای چراغِ آسمانها و زمین خاتم پیغمبران و زینتِ عرشِ بَرین گوهرِ زیبایِ هستی ،درّ دریایِ وجود ای قرارِ کعبه و آیاتِ قرآنِ مبین رمز و رازِ آفرینش ، معدنِ الطاف و مِهر اشرفِ خَلق خدا و جوهرِ اخلاق و دین عطرِ گلهای بهاری ، عشقِ اشعار و غزل ای صفایِ چشمه های صاف و ناب دلنشین نور شمس و ماه و اَختر ، تکیه گاهِ کهکشان روح خاک و باد و باران، جان یاس و انگبین مونسِ اَبدانِ خسته ، دلبرِ دلهای عاشق معنیِ صبر و صداقت ، اُسوهء اهلِ یقین ای رسول و بندهء حق ، ای ستوده در سپهر ای حبیبِ ذات یزدان ، ای نگار بی قَرین مخزنِ گنجِ الهی ، ملجاءِ انسان و جن مأمنِ اهل سعادت ، مصطفایی و امین شافعِ صحرای محشر ، دلربای انبیاء ای امید اِبن آدم ای تو خیرالمرسلین -بهمنی 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃══
گلچین نکته های ناب
یاحسین... یا حسین شد ذکرِ جمعِ اَنبیاء خالقِ هر دو جهان گفتا حسین آدم از رویِ اِنابه با امید دربهشت جاودان گفتا حسین در میان کوهیِ از آتش خلیل در عبور از امتحان گفتا حسین نوح در هنگامِ طوفان بلا در نجاتِ کاروان گفتا حسین حضرت یونس میان بطنِ حُوت بهرِ اَخذ یک امان گفتا حسین قعرِ زندان فِتَن با اضطراب یوسف کنعانیان گفتا حسین موسیِ عمران درونِ رود نیل با تمام این توان گفتا حسین عیسیِ مریم به قُنداقِ شرف تا گشودندش زبان گفتا حسین مصطفی در غار ثور و در حَرا با خدایِ مهربان گفتا حسین مرتضی در بدر و خیبر یا اُحد بارها آن قهرمان گفتا حسین مجتبی هنگام غربت در سجود با نوا و با فغان گفتا حسین جبرئیل از آسمانها چون گذشت کهکشان تا کهکشان گفتا حسین جملهء حور و ملک لبیک گو پادشاه جنّیان گفتا حسین ظرفِ زیبایِ نزول آیه ها آن نشان بی نشان گفتا حسین امشبی را گوش دل را باز کن هرچه در سرّ نهان گفتا حسین سرخوش و مست و پُر از شور و شعف مادحِ اهلِ جَنان گفتا حسین عالَمِ برزخ شده غرقِ نوا کودک و پیر و جوان گفتا حسین ماه وخورشید و ستاره سرخوش اند جلوه ها کرد آسمان گفتا حسین لاله روئید و عیان گفتا حسین غنچه خندید و به جان گفتا حسین ابر و باد و رودها مجنون شدند چشمه جوشید و روان گفتا حسین قمریان و بلبلان عاشق شدند هُدهُدِ بی آشیان گفتا حسین درّ و مرواریدِ دریا خنده کرد لَعلِ نابِ دُرفشان گفتا حسین کعبه و سعی و صفا و مروه با برترین جایِ مکان گفتا حسین کربلا عرشِ خدا رویِ زمین این کران تا آن کران گفتا حسین در میان صحنهء گودالِ خون فاطمه مُویه کنان گفتا حسین در کنار ِ علقمه شاهِ وفا ساقی لب تشنگان گفتا حسین بارها و بارها در دشت غم زینب قامت کمان گفتا حسین هر وجودی یا حسین گفت از وجود وای بر من خیزران گفتا حسین مهدی امشب کربلا بیتوته کرد نوحه گر صاحب زمان گفتا حسین -بهمنی 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃══
روزتان فرخنده باد ای پاسدارانِ شریف راهتان پاینده باد ای عاشقانِ بی حریف عشـقِ سالارِ شهیـدان سر خـطِ ایمانتـان دور باد از جمع تان جادویِ جِن هایِ ظریف -بهمنی 🔶🔹🌴🌹💎🌹🌴🔹🔶
صبـحت بخیـر ای دلبـر دلهـای خسته بنگـر بـه حــال عاشقـانـی دلشکسـته ایـن صبح جمعـه کربـلا یا جمـکرانی دریاب ما را جمع مان از هم گسسته -بهمنی 🔷🔸🌴🌹💎🙏💎🌹🌴🔸🔷
کودکی داده خدا ارباب ما ر ا بی نظیر آسمانیها به خاک افتاده اند وسر به زیر جبرئیل از بهرِ تبریک آمده نزد رسول هاجر وحوّا و مریم نزد زهرای بتول انبیا در مجلسِ احمد نشستند و علی خطبه خواند از صفات حضرت ربّ جلی یک طرف اسفند گرداند به مجلس جبرئیل یک طرف شاباش ریزان ، شیث و موسی وخلیل آن طرف بنشسته اند اسحق و شیخ الانبیا یک طرف یحیا سُراید مدحِ پور مرتضا یک طرف یعقوب و اسباط و ذبیح الله و هود یک طرف یوسف زبان مدح اکبر را گشود فاطمیّ و حیدریّ ومصطفوّی درنسب پیک حق در درس بابش مینشیند با ادب درنجابت همچو زهرا طاهر وپاک ونجیب درعبادت همچو حیدر عاشق ذات حبیب درسخاوت چون حسن ، هم بامرام است و حلیم خود علیّ است و کریم ابن کریم ابن کریم او کِه باشد زینبین ، گهواره جنبانش شدند خضر و ادریس و مسیح آیینه گردانش شدند شد عموی سرو قامت مات قدّ و قامتش صدملک هم می نشیند با ادب در ساحتش خُلق وخُویَش همچواحمد ، درشجاعت چون علی تیغِ نطقش ذوالفقاری، درفصاحت چون نبی قدّ رعنا سرو و شمشاد و دل آرا، قرص ماه گوئیا پیغمبر آمد تا که می آمد ز راه صوت زیبایِ اذانش دلنشین و جانفزا گوئیا از حنجر احمد بیامد این صدا او ستونِ خیمه ها و زادهء پیغمبر است او شبیه مصطفی ،الله اکبر اکبر است یوسفِ لیلا به دنیا آمد و شیدا شده آسمان شهر یثرب به چه خوش زیبا شده -بهمنی 🔷🔸🌴🌹💎🙏💎🌹🌴🔸🔷
میان رقصِ دُرنا ها عقابی ساز میگیرد برای صیدِ رقّاصان پَر پرواز میگیرد چه دُرنا یا پرستو را نشاید غفلت از دشمن گهِ سستی کبوتر را به ناگَه باز میگیرد به یار اَراعتمادت شد کمی هم احتیاطش کن که دندان هم زبان را گاه گاهی گاز مگیرد مبادا گِرد خود آری ، سخن چینان بدنامی زَهی ابله که نمّامی به خود همراز میگیرد حذر بنمای از افسونگر به دنیایی پرازآشوب که چابک مرغ را گاهی شُکوهِ غاز میگیرد مکن از قهرِ مَهرویانِ نازک دل، دلا تندی گهی آهوی وحشی را کسی با ناز میگیرد مبادت تا به خشم آری دل محبوب خود بهمن " که برق خانه با نول نه، ولی با فاز میگیرد - بهمنی ۱ 🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
"بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ. " 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ای به فدای رخِ زیبای تو ملجأِ ما قلبِ شکیبای تو شُور زَند دل به تمنّای تو سَرو خِجل از قدِ رعنای تو دل بَرَد آن خاطرِ شیدای تو پرده دَرد نُطقِ هویدای تو شاد شَود مرده به سیمای تو جان دهد آن باده مینای تو ************** نور ، به شوقِ تو دهد آفتاب ماه ، به عشق تو فِتاده به آب آب ، به مِهر تو بِبارد سَحاب چرخ ، به لطف تو نریزد شهاب باد ، به یمن تو نگیرد شتاب صبح ، به دَور تو بچرخد تراب غنچه به عطر تو بگردد گلاب رود ، به فیض تو نگردد سراب جان به پناه تو رود شب به خواب روح، به حبّ تو نگردد عِقاب پیر، به چشم تو بگردد چو شاب عبدِ حریم تو شد عالیجناب کور ، به حکم تو بگیرد جواب نذر، به دست تو شَود مستجاب هور ، به نور تو بگیرد نقاب روز ، خِجل از تو رَود در حجاب غم ، به فراق تو گرفته کتاب لَوح ، به یاد تو رسیده خطاب قوم ، به بغض تو شود در عذاب حبّ و رضایِ تو عیار حساب مَشی و طریقِ تو صراطِ صواب حق ، به نگاه تو ببخشد ثواب قلب ، زِ هجرِ تو بگردد کباب ای تو طبیبِ دل پر اضطراب "صلوات" -بهمنی 🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ و شما اراده نمی کنید ، مگر اینکه خداوند اراده کند و بخواهد 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 غرب و شرقِ این جهان را غم گرفت خاک-اَز این مرگ ِ بشر ماتم گرفت شرق ، از ویروس ِ منحوسی بُرید غرب ، هم قلـبـش از او کم کم گرفت قارهءِ سبـز اِتّحـادش نِفلـه شـد انتقامش را ، رُم از پرچم گرفت آمد و انصاف و عَدل و داد از پیـروانِ عیسیِ مریــم گـرفـت در جهانی که خدا را غافِل اند کدخدا را در بغل محکم گرفت مکرِ شیطان هم دِگر نامد به کار جَست او را با فنِ یک خَم گرفت عــامــلِ تحــریــم دارو را از او با تَوانَش ماسک و مَرهَم گرفت اَغنیـا را دور کـرد از ثــــروت و مستمندان را غمی مبهم گرفت بت پرستان را زمین زد ، منتها کعبـه را از کاهـنِ اعظـم گرفت حیله و تزویر و سالوسی که هیچ زَرق و برق از امّـتِ خاتـم گـرفت دستِ نامحرم که شد کوتاه هیچ حظِِّ ناب و لذّت از مَحرم گـرفت فـاصلـه افتــاده بیــنِ عــاشقــــــان حال خوش را از گُل و شبنم گرفت از گـروهـی زنـدگـی ، امّـا به کُــــل از همه ، فصلی خوش و خرّم گرفت ذرّه ای مـوجـود در هـر کشـــوری لشــکـری را از بنــی آدم گـرفـــت قلبِ هر آزاده ای رنجید سخت زین که قلبِ آدم و عالـم گرفت با همه تلخی ،ولـی شاعـر بـسی درس ها از عدّه ای حاتَم گرفت -بهمنی 🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
اگـر مـاهـی گـریـزد زآب دریـــا غـمی بــر چهـرهء دریـا نَیـایـد وَلیکـن وای بــر احـوالِ مـاهی اگـر دریـا فـرامـوشـش نِمـایـد -بهمنی 🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
✍جهانِ بیمار جهان تب دار و بیمار است* جهان اکنون عزادار است* جهان افسرد، جهان پژمرد، جهان در حالِ پیکار است★ ********** به دنیا بنگر ای انسان به اطراف و به اَکنافش به این دنیای بدحال و به آدم های رنگارنگ یکی خسته ، یکی عاشق یکی عابد ، یکی فاسق یکی خائن ، یکی صادق یکی دانا ، یکی جاهل یکی ساحر ، یکی سائل یکی لاغر یکی چون وال یکی سِیر و یکی بی حال یکی خادم ، یکی مخدوم یکی ظالم ، یکی مظلوم بشر اکنون گرفتار است* گرفتارِ گناه خویش گرفتار ِ جفا و نیش گرفتار جنون و خون گرفتارِ گروهی پستِ نامیمون بشر در حالِ اخطار است★ ************ بشر اَفسُرد، بشر پژمرد، کسی گفت آدمیّت مُرد که همنوعانِ خویش آزرد بشر در بندِ رفتار است* اسیر و خسته و زار است* اسیرِ مرگ ِ نوزادان، اسیر صیدِ صیّادان ، اسیر آهِ مادر های غم دیده اسیر اشکِ اَقوامِ ستم دیده اسیر بیوه های پاک و بی همدم اسیر خانه های حَسرت و پرغم اسیر جنگ و جنگ افزار و پیکار است★ اسیر نان ، اسیر قحطیِ ایمان، اسیر مردمی آوره و بی جان، اسیر کودک بی شیر و بی دندان، اسیر نالهء بیمارِ بی درمان ، اسیر آه و نفرین دل ِ پیران ، اسیر خون سردار است* اسیرِ ظلم و خونخواری و آزار است★ ************* جهان لرزید ، جهان گریید، جهان پوچیِ خود را دید جهان در عرصه ای سنگین و دشوار است* جهان مَملوِّ از نیرنگ اَشرار است★ جهان سرشار ِ از فسق است پُر از دیوانگانی مست ، پر از فتنه ، پر از آشوب پر از خُدعه ، پر از مغضوب پر از دزدی ، پر از غارت پر از کینه ، پر از نفرت پر از حیله ، پر از تزویر پر از شیطانِ با تدبیر پر از عریانی و شهوت پر از کبر و پر از نِخوت پر از مشرک ، پر از کافر پر از ترکش ، پر از خنجر پر از زنگار و پُر خار است* پر از اینگونه اخبار است* خدا را این جهان ، در حالِ انکار است★ *********** ببین امّا در این دنیای وانفسا میان یک جهان آتش، کمی بُستان و گلزار است* بسی آدم که هشیار است* از این اشرار، بیزار است* کسی گفت آدمیّت هست هنوز انسانیت زنده است محبّت هست و مِهر ست و صفا هست وفا هست، سخاوتمند ، بیدار است* هنوز انسانیت در حالِ ایثار است* و هر دلداده ای سرگرمِ دلدار است★ ********** جهان ، دلگیر و دلتنگ است جهان ، همواره در جنگ است نبرد آدم و شیطان، نبرد دیو ، با انسان یکی حقّ و یکی باطل یکی ناجی ، یکی قاتل یکی خواب و یکی عامل یکی ناقص ، یکی کامل یکی یاور ، یکی ظالم یکی جابر، یکی سالم جهان از جنگ آوار است* نبرد از رویِ اجبار است* وَاین تکرارِ تکرار است* جهان از جنگ ، بیزار است جهان آمادهء سلطانِ اَبرار است★ جهانی تشنهء یک ماه ، رخسار است★ جهان اکنون نیازش ،چند ،مختار است★ -بهمنی 🔷🌴🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
سکوت شب گواهِ بی قراری های من باشد خدا خود ناظرِ این گریه زاری های من باشد من آن شبگرد شیدایم ،که در راهِ وصالِ عشق ستاره شاهدِ چشم انتظاری های من باشد -بهمنی 🔷🔸🌴🌹💎💎💎🌹🌴🔸🔷
خـرامـان آمـدی ای مـاه رحـمت مـاه غفـران تو خندان آمدی ، شادان نمودی جمعِ مستان سحرهایت همه عشق و غروبت وقت شادی چو باران آمدی براین کویرخشک و بی جان -بهمنی 💙🌴🌹💎🌹🌴💙
خـرامـان آمـدی ای مـاه رحـمت مـاه غفـران تو خندان آمدی ، شادان نمودی جمعِ مستان سحرهایت همه عشق و غروبت وقت شادی چو باران آمدی براین کویرخشک و بی جان -بهمنی 💙🌴🌹💎🌹🌴💙
🏴🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل (عاشورای ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی) 🕑 حدود ساعت ۱۴ 🏴شهادت حضرت عباس(ع) عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. (ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.» 🎙گزارش ساعت به ساعت روز بر اساس مقاتل👇 6⃣
در این شهر پر از فتنه ، تو هادیِ دلم هستی کمی بوی تو بگرفتم ،چو در این سینه بنشستی خطوط مبهم قلبم ، پر از تشویش و حیرت بود چه آسوده شده خاطر ، دمی که در دلم جستی به باغ سوختهء سینه ، پرنده پر نمیزد تا زمانی که میان آن ، مثال لاله ای رستی بخوابم آمدی ای ماه و چشمانم پر از سو شد وَ با احساس چشمانت ،بدیدم تا چه خوش مستی برایت درد دل کردم ، چه شیرین ست لحن تو دخیلم را بسی زیبا ، به زلف عاشقت بستی چه زیبا گشته این دنیا ، پس از آن خواب شیدایی گره خورده دلم با تو ، چه پیوندی چه پیوستی تمام جنس بتهایی ، که در این سینه پروردم به دست معجزعشقت، به آسانی چه بشکستی نیاید کاشکی هرگز ، بگویی خود به این عاشق چرا بشکسته ای عهدت ، مگر از ناز من خستی هوا اینجا چه دلگیر ست، دلم گیر نگاهت شد ز بی مهری تَرک خورده ، بکش بر این دلم دستی چو ابراهیمِ دل باشی ، شود دل را بریدن سر خلیل و هادی قلبم ، تو شادیِ دلم هستی -بهمنی 🌴💎🍁🌹🍁💎🌴
مطرب طنّازِ وطن ساز حماسه میزند عاشق میهن به ورق مهر شناسه میزند -بهمنی 🌴💎🌹💎🌴
قسمتی از یک مثنوی در مورد مناظرهء دختری بی حجاب و بانویی با حجاب صرفا جهت ثبت شعر در کانال ارسال شد از اینکه از ارسال کلّیت آن معذور هستم پوزش میطلبم 🙏🙏🙏 👇👇👇👇✅✅ دختری آرایشی کرده تمیز برتنش یک جامهء چسبان و لیز دامنی کوتاه و شلواری چو تور جلوه داد این جسم خود از راه دور طُرّه اش مِش کرده و رُخ را بَزَک با ژِل و سرخاب و ماتیک و بَبَک مُژّه ای مصنوعی و اَبرو مِداد عشوه گر در حدّ یک اُمّ الفساد شد برون از خانه با چشمان تیز تا به چشم دیگران آید عزیز زین گذر تا آن گذر پرسه زنان تا کند اِغفال هر پیر و جوان 🌹🌹🌹🌹🌹 چندین بیت بعد قسمتی از زخم زبان های بی حجاب 🌹🌹🌹🌹 گیسویت را کرده ای پنهان چرا هیکلت را برده ای زندان چرا زلف آن باشد که بر بادش دهی رنگ کرده تاب در تابش دهی چهره را باید که شادابش کنی بهر دیدن اینچنین نابش کنی جُثّه را از بهرِ دیدن آفرید شئ پنهان را که بِتواند خرید 🌺🌹🌹🌺🌹 چندین بیت بعد قسمتی از پاسخ محجبه 🌹🌹🌹 پیکرهمچون دُرّ بُوَد چادر صدف سُفله آنکه هرزگی باشد هدف گر هوا گرم است و تیغش سوزناک میکنی خود عفّتت را چاک چاک عطرِ گل در شیشه باشد ماندگار تا برون آمد ز شیشه الفرار جَعد خود بنموده ای چون یالِ اسب گرکه لُختی ارزش است او کرده کسب 🌹🌹🌹🌹🌹 چندین بیت بعد قضاوت بردن نزد راننده ماشین و نظر راننده 🌺🌹🌺🌹 گفت خَوب اینک تو آدم ما خریم این قضاوت نزد شُوفر می بریم آقا ، آقا این جَدَل بشنیده ای هر دو را در آیِنه خود دیده ای رُک بگو من بهترم یا این پَری بهر تزویج از چه صِنفی میخری 🌹🌹🌹🌹 چندین بیت بعد قسمتی از نظر شوفر 🌹🌹🌹🌹🌹 گر که از روی هوس گوئیم وبَس بی حیا را می پسندد بولهوس گر بخواهم زن بگیرم خود نه دَلق یک پری باید بگیرم بین خلق -بهمنی 🌴❄️🌾❄️🌴
خدایا حافظِ آرامشم باش پذیرای دعا و خواهشم باش -بهمنی 🌴💎🌹💎🌴
قسمتی از یک مثنوی در مورد مناظرهء دختری بی حجاب و بانویی با حجاب صرفا جهت ثبت شعر در کانال ارسال شد از اینکه از ارسال کلّیت آن معذور هستم پوزش میطلبم 🙏🙏🙏 👇👇👇👇✅✅ دختری آرایشی کرده تمیز برتنش یک جامهء چسبان و لیز دامنی کوتاه و شلواری چو تور جلوه داد این جسم خود از راه دور طُرّه اش مِش کرده و رُخ را بَزَک با ژِل و سرخاب و ماتیک و بَبَک مُژّه ای مصنوعی و اَبرو مِداد عشوه گر در حدّ یک اُمّ الفساد شد برون از خانه با چشمان تیز تا به چشم دیگران آید عزیز زین گذر تا آن گذر پرسه زنان تا کند اِغفال هر پیر و جوان 🌹🌹🌹🌹🌹 چندین بیت بعد قسمتی از زخم زبان های بی حجاب 🌹🌹🌹🌹 گیسویت را کرده ای پنهان چرا هیکلت را برده ای زندان چرا زلف آن باشد که بر بادش دهی رنگ کرده تاب در تابش دهی چهره را باید که شادابش کنی بهر دیدن اینچنین نابش کنی جُثّه را از بهرِ دیدن آفرید شئ پنهان را که بِتواند خرید 🌺🌹🌹🌺🌹 چندین بیت بعد قسمتی از پاسخ محجبه 🌹🌹🌹 پیکرهمچون دُرّ بُوَد چادر صدف سُفله آنکه هرزگی باشد هدف گر هوا گرم است و تیغش سوزناک میکنی خود عفّتت را چاک چاک عطرِ گل در شیشه باشد ماندگار تا برون آمد ز شیشه الفرار جَعد خود بنموده ای چون یالِ اسب گرکه لُختی ارزش است او کرده کسب 🌹🌹🌹🌹🌹 چندین بیت بعد قضاوت بردن نزد راننده ماشین و نظر راننده 🌺🌹🌺🌹 گفت خَوب اینک تو آدم ما خریم این قضاوت نزد شُوفر می بریم آقا ، آقا این جَدَل بشنیده ای هر دو را در آیِنه خود دیده ای رُک بگو من بهترم یا این پَری بهر تزویج از چه صِنفی میخری 🌹🌹🌹🌹 چندین بیت بعد قسمتی از نظر شوفر 🌹🌹🌹🌹🌹 گر که از روی هوس گوئیم وبَس بی حیا را می پسندد بولهوس گر بخواهم زن بگیرم خود نه دَلق یک پری باید بگیرم بین خلق -بهمنی 🌴🇮🇷💎🇮🇷🌴
31.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 «عباس امام زمان» 👤 ◾️ امام زمان علیه‌السلام میخواد. ◾️ حرف بود. ◾️ امام زمان ۶۱ هجری بود. ◾️ به گوش: برای فرج باید و امام زمان ۱۴۴۵ باشیم. ◾️ برای باغبان آفریدند ◽️ را أشجع‌الناس آفریدند ◽️ وفاداری و مردی و شجاعت ◾️ یکی کردند و عباس آفریدند ❤️ علیه‌السلام: در تعجيل بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست. 🖤 صلی‌الله علیک یا اباعبدالله الحسین 🇮🇷 🌴🏴🏴🏴🌴