eitaa logo
مرکز علمی فرهنگی مهدیه
572 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1هزار ویدیو
36 فایل
ارتباط با مدیر: @nsmahdie کانال مهد و پیش دبستانی: https://eitaa.com/joinchat/2320695828Cf63f046fdb
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت زهرا علیهاالسلام در هر نماز ابوبکر را نفرین می کنند. به نقل ابن قتیبة دینوری (متوفی 276 هجری) از علمای بزرگ اهل سنت در کتابش «الإمامة و السّیاسة»: هنگامی که ابوبکر و عمر[علیهما لعنة اللـه] با اصرار به دیدن حضرت زهرا سلام الله علیها آمدند، آن بانوی مکرّمه به ابوبکر[علیه اللعنة] فرمودند: وَ اللَّهِ‏ لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ‏ عَلَيْكَ‏ فِي‏ كُلِ‏ صَلَاةٍ أُصَلِّيهَا. به خدا سوگند! قطعاً در هر نمازی که بخوانم، تو را نفرین خواهم کرد. (الإمامة و السّیاسة، ص14 /بحار الأنوار، ج‏28، ص357-358 به نقل از الإمامة و السّیاسة) موسسه فرهنگی ✳️«نور سراج مهدیه»✳️ 👇با هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/3413639400Cac92a789d9
💠مرحوم حسام الواعظين ، یکی از وعاظ و منبری های مشهور اصفهان بودند ، ایشان نقل میکنند که : موقعي كه مادرم از دنيا رفت و مي خواستم ايشان را دفن كنم، خود من بند كفن مادر را باز كردم وسرش را روي خاك گذاشتم . مِهر مادري و ديگر خاطرات فراموش نشدني كه از وجود نازنينش داشتم مرا واداشت تا در آن دم متوسل به حضرت زهرا(عليهاالسلام ) شوم . حضورشان عرض كردم : بي بي جان ! مادرم را كه از خدمتگزاران امام حسين (علیه السلام ) است ، به شما مي سپارم ، از او پذيرايي كنيد ، ضمنا يادم آمد كه در شبهاي محرم ، در اصفهان معمولا دير به منزل مي رفتم و موقعي كه به منزل مي رسيدم ، مي ديدم مادرم ، دم در نشسته بود و به من مي گفت : چرا اينقدر دير آمدي ؟ من عرض مي كردم : منبر داشتم ، دير شد . و ايشان مي فرمود: شوخي كردم ، من هم چون براي امام حسين علیه السلام نمي توانم كاري انجام دهم مي آيم منتظر تو مي نشينم ، شايد حضرت زهرا عليهاالسلام مرا جزو كنيزان خود قبول فرمايد . به هر حال جريان دفن خانم والده تمام شد . چند روزي بعد يكي از همسايگان به نزد من آمد و گفت : مادرتان را ديشب به خواب ديدم بسيار شاد و راحت بود و فرمود: به پسرم بگو سفارشي را كه كرده بودي نتيجه عالي داشت و حضرت زهرا عليهاالسلام از من كمال پذيرايي را فرمودند. 📚 كرامات الفاطمية(معجزات فاطمه زهرا سلام‌ الله علیها بعد از شهادت) موسسه فرهنگی ✳️«نور سراج مهدیه»✳️ 👇با هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/3413639400Cac92a789d9
22.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍پیامبر اکرم صلّی اللّه عليه و آله فرمودند: هیچ چیزی برای شیطان سخت‌تر از قرائت از روی آن نیست. (یعنی از حفظ نخواند، بلکه متن را هم ببینید) 📚ثواب الاعمال... 🌺هر روزمان معطر به یک صفحه از کلام الله💐 📖 صفحه ۳۶۵ موسسه فرهنگی ✳️«نور سراج مهدیه»✳️ 👇با هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/3413639400Cac92a789d9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در روزگار حکومت متوکل، زنی ادعا کرد که زینب دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها است متوکل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله سالیانی گذشته است. آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. متوکل سران آل ابی طالب و فرزندان عباس و قریش را خواست و مشورت کرد آنها گفتند در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه علیه السلام وفات یافته است ولی آن زن می گفت دروغ است . متوکل گفت: من از فرزندان عباس نیستم اگر نتوانم حجت و دلیلی نقض سخن این زن بیاورم. اطرافیان گفتند: علی، بن محمد [امام هادی علیه السلام] را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی علیه السلام به آن زن فرمود: گوشت بدن فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است بنابراین اگر راست می گوئی داخل محوطه درندگان بشو. آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند داخل شوند. متوکل به حضرت هادی علیه السلام گفت: شما خودتان داخل شوید. امام فرمود: مانعی ندارد، نردبانی آوردند و در محوطه ای که شش شیر بود امام داخل شد پس از ورود امام، تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام دست بر سر آنها می کشید. وزیر متوکل گفت: تا این خبر منتشر نشده او را خارج کنید. متوکل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می خواستیم به گفته ات یقین پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی. امام هادی علیه السلام برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می مالیدند امام روی اولین پله نردبان که قرار گرفت متوجه شیرها شد و با دست اشاره کرد که بر گردند و شیر ها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: هر کس می پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود. متوکل به آن زن گفت: داخل محل شیران برو آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادعای باطلی کردم من دختر فلانی هستم تنگ دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد. متوکل گفت: او را داخل محوطه شیران بیافکنند. در این هنگام مادر متوکل شفاعت کرد و او را نجات داد. 📚📚 منبع بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۴۹ موسسه فرهنگی ✳️«نور سراج مهدیه»✳️ 👇با هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/3413639400Cac92a789d9
🔸 تواضع تحسین برانگیز صاحب «مفاتيح» 🔹 مرحوم سلطان‌الواعظين شيرازي (صاحب کتاب شب‌هاي پيشاور) نقل مي‌کند: در ايامي که «مفاتيح‌الجنان» تازه منتشر شده بود، روزي در سرداب سامراء آن را در دست داشتم و زيارت مي‌خواندم. ديديم شيخي با قباي کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است. 🔹شيخ از من پرسيد: اين کتاب کيست؟ پاسخ دادم: از محدث قمّي آقاي حاج شيخ عباس است و شروع کردم به تعريف از کتاب. شيخ گفت: اين‌قدر هم تعريف ندارد، بي‌خود تعريف مي‌کني 🔹من با ناراحتي گفتم: آقا برخيز و از اينجا برو. کسي که کنار شيخ نشسته بود، دست به پهلويم زد و گفت: مؤدب باش، ايشان خود «محدث قمي» هستند. من برخاستم و با ايشان روبوسي کردم و عذر خواستم و خم شدم تا دستشان را ببوسم، اما آن مرحوم اجازه نداد و خم شد و دست مرا بوسيد و فرمود: شما «سيّد» هستيد. موسسه فرهنگی ✳️«نور سراج مهدیه»✳️ 👇با هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/3413639400Cac92a789d9
💌 علیه السلام: انْ سَمَتْ هِمَّتُک لِاِصْلَاحِ النَّاسِ فَابْدَأ بِنَفْسِک فَاِنَّ تَعاطِیک صَلَاحَ غَیرِک وَ اَنْتَ فَاسِدٌ اَکبَرُ الْعَیبِ ؛ اگر همّت والای اصلاح مردم را در سر داری، از خودت آغاز کن؛ زیرا پرداختن تو به اصلاح دیگران درحالی که خود فاسد باشی بزرگترین عیب است. 📚غررالحکم / حدیث 3749 موسسه فرهنگی ✳️«نور سراج مهدیه»✳️ 👇با هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/3413639400Cac92a789d9
‍ 💠سیره حاج شیخ عبدالکریم (رحمه الله) 🔹شيخ علی، خادم مرحوم آقای (مؤسس حوزه علمیه قم) می‌گوید شبی زمستانی خوابیده بودم. صدای در بلند شد. در را باز کردم. دیدم زن فقیری است اظهار کرد شوهرم مریض است نه دوا دارم نه غذا و نه ذغال دارم که اقلاً کرسی را گرم کنم. گفتم این موقع شب که کاری نمی شود کرد! آقا هم می‌دانم الآن چیزی ندارد که کمک کند. زن ناامید برگشت. 🔸آقا که حرف های ما را شنیده بود صدایم کرد و فرمود: اگر روز خداوند از من و تو بازخواست کند که در این ساعت شب بنده من به در خانه شما آمد چرا او را ناامید کردید؟ ما چه جوابی داریم؟ عرض کردم آقا ما الآن چه کاری می‌توانیم برای او انجام بدهیم؟ فرمود تو منزل او را بلد شدی؟ عرض کردم: بله، ولی رفتن در میان آن کوچه‌ها با این گل و برف مشکل است. فرمود: بلند شو برویم. 🔹وقتی که آمدیم مریض و وضعیت منزل را ملاحظه کردیم صحت اظهارات آن خانم معلوم شد. آقا به من فرمود برو از قول من به صدر الحکماء بگو همین الآن بیاید این مریض را معاینه کند. دکتر را آوردم. دکتر پس از معاینه نسخه ای نوشت و به من داد و رفت، آقا به من فرمود برو به دواخانه فلان، بگو به حساب من دوای این نسخه را بدهند. رفتم دوا را گرفته آوردم. بعد فرمود برو بمنزل فلان علاف بگو به حساب من یک گونی ذغال بدهد. من رفتم ذغال را گرفته با مقداری غذا آوردم 🔸بعد فرمود روزی چقدر گوشت برای منزل ما می‌گیری عرض کردم هفت سیر فرمود نصف آن گوشت را هر روز به این خانه بده، نصف دیگر هم برای ما فعلا بس است. آن وقت فرمود حالا بلند شو برویم بخوابیم. 📚مردان علم در میدان عمل، ص234 موسسه فرهنگی ✳️«نور سراج مهدیه»✳️ 👇با هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/3413639400Cac92a789d9
14.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍پیامبر اکرم صلّی اللّه عليه و آله فرمودند: هیچ چیزی برای شیطان سخت‌تر از قرائت از روی آن نیست. (یعنی از حفظ نخواند، بلکه متن را هم ببینید) 📚ثواب الاعمال... 🌺هر روزمان معطر به یک صفحه از کلام الله💐 📖 صفحه ۳۶۶ موسسه فرهنگی ✳️«نور سراج مهدیه»✳️ 👇با هم باشیم👇 https://eitaa.com/joinchat/3413639400Cac92a789d9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا