📜 گوشه ای از سختی های دوران طلبگی علامه جزایری به قلم خود...
🔹 ما الان در شوشتر هستیم. در این عمر کوتاه سختی های زیادی کشیدم که شرح همه آنها برایم مقدور نیست. آنچه تحمل این سختی ها را بر من آسان میکند #اخبار وارده در مورد ابتلاء مومن است. اینکه اگر مومنی در دریا غرف شده و به تخته پاره ای چسبیده باشد، خداوند تبارک و تعالی کافری را بر او مسلط میکند که او را اذیت کند؛ تا ثواب او زیادتر گردد.
👈 استاد ما آخوند ملامحمدباقر مجلسی "ادام الله ایام عزه" که در علم و عمل بی نظیر بود #نشانه_ی_تیرهای_بلا بود.
🔸 سخت ترین اندوه هایی که بر من گذشت چند چیز بود:
▫️اول مفارقت عزیزان و یاران.
▫️دوم مفارقت و فوت برادرم که دلم را جریحه دار کرد؛ بطوری که تا زمان مرگ مرهم پذیر نیست.
▫️سوم مرگ فرزندان و از همه سخت تر فرزند وسطی است.
▫️چهارم حسد علما و هم قطاران است. از ابتدا تا به حال در هر شهری رفته ام حسادت آنها مرا آزار داده است.
⭕️ در شیراز کتاب های خوبی را با خط خود نوشته، آنها را خوانده و برای شان حاشیه نوشته بودم. از من دزدیدند و در چاه انداختند که از بین برود تا دسترسی به آنها نداشته باشم.
🔹آن شخص که این کار را کرد پیدا شد، هیچ چیز به او نگفتم. خداوند عالم به جای آنها کتاب خوب دیگری به من کرامت فرمود؛ ولی آن شخص حتی صاحب یک ورق هم نشد، کارش به جایی کشید که محتاج کفار گردید و مجبور شد از آنها کمک بخواهد.
🔸من همیشه و همیشه مورد حسد واقع میشدم ولی هیچگاه بر هیچکس حسد نبردم و خداوند مرا به افراد لئیم محتاج نساخت. این را از فضل خدا مبینم و گرنه این بنده ی گناهکار را هیچ فضل و مرتبه ای نیست.
📎 منبع: قصص العلماء، قسمتی از زندگی نامه مرحوم سید نعمت الله جزایری به قلم خود.