#لطیفه😊
دیشب پلیس جلو ماشینمو گرفت🚓
👮🏻♂️گفت: #مدارکتـون لطفا
خیلی جدی بهش گفتم:
ــ میدونی من :کیم؟ 🤨
گفت: کی هستی؟
گفتم: یعنی واقعا نمیدونی؟
رنگش زرد شد؛ گفت: نه کی هستی مگه؟
😢🤔
گفتم : من یه پرنـدهام، #آرزو دارم
تو یارم باشی.!
🦋🦅
😜😅😂
اونم دمش گرم، #جریمم نکرد!
فقط گفت #قرصاتو سروقت بخور.😎
😂😂😂
➖♡➖♡➖
ـ🌧⛈🌦
#احکـــام
#احکام شرعی🌸🌸🌺🌸🌺
🔰حکم #رانندگی_بدونگواهینامه
🌷امامخامنهای: جایز نیست.❌
چون #خلاف قوانین ومقررات است.
👈 و درجایی هم که نشستن درماشین شخص بی گواهینامه، تأیید کارش باشد، همراه شدن با او جایز نیست.
🌷آیتاللهمکـارم : رانندگی بدون #گواهینامه شرعاً اشکال دارد و #مراعات مقرّرات راهنمایى حکومت اسلامى، لازم است.
🌷آیتاللهسیستانی: اشکال دارد
مگر اینکه #مأمور یا مسئول مربوطه بخاطر مصلحت و دلیلی بگوید اشکالی ندارد.
🌷🌹🌷🌹🌷
#بیان عیب کالا هنگام فروش
سؤال: آیا فروشنده هنگام فروش کالا باید عیب آن را بگوید؟
جواب: اگر قصد فریب نداشته باشد، گفتن عیب واجب نیست ولی نباید عیب آن را مخفی کند یا اگر از او سؤال شد، دروغ بگوید؛ البته اگر خریدار پس از خرید بفهمد که کالا معیوب است، میتواند معامله را فسخ کند یا تفاوت قیمت را از فروشنده بگیرد.
https://eitaa.com/Noorkariz
18.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😇برای حاجات دنیایی از امام جواد علیهالسلام، بخواهید...
💌 بفرستید برای اونایی که حاجت دارند.
| حجت الاسلام عالی
https://eitaa.com/Noorkariz
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جونمقربون
گلپـسـرسـلطان...💕✨
•👏👏👏
•
#میلاد_امام_جواد
https://eitaa.com/Noorkariz
12.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رولت رنگارنگ
🥳🥳🥳🥳🥳
مواد لازم :
آرد ۶۰ گرم
روغن مایع ۵۰ گرم
شیر ۵۰ گرم
تخم مرغ ۵ عدد
شکر ۶۰ گرم
آبلیمو چند قطره
وانیل ۱/۳ ق چ
بیکینگ پودر ۱/۳ ق چ
https://eitaa.com/Noorkariz
Haj Meysam MotieeMiladImamJavad[02].mp3
زمان:
حجم:
1.53M
💠 مولا مولا، ابن الرضا ( #سرود)
🎙 با نوای : حاج میثم مطیعی
🪴🌷💐🎋🌸🌺🥀🌼🌻🌹🎄🌲🎄🐲🌳🌴
میدونی استفاده از گل طبیعی در منزل،چقدر به دکوراسیون منزل روحیه میده👌
تاحالا چندتا گلدون گل خشک کردی😢
گلدونت دیگه گل نمیده😫
من همه ی راز و رمز آشتی با همه گل ها رو یاد گرفتم😊😇
چه جوری؟؟؟🤨اینجوری😃👇
🪴 دوره پرورش گیاهان زینتی و آپارتمانی 🪴
سرفصلها:
🔻آشنایی با انواع خاک
🔻آشنایی با انواع و آفات و روش مبارزه با آنها 🥷
🔻آشنایی با انواع مختلف گیاهان از نظر نیاز به نور🌝
🔻روش تکثیر گیاهان🌱
🔻بازدید عملی از گلخانه🌺
🔻آموزش تراریوم😎
🔻 آشنایی با ورمی کمپوست🪱
🔻آموزش فروش و بازاریابی✨👌
✅همراه با ارائه مدرک معتبر از جهاد کشاورزی
✅دوره به صورت پنج روز(۱۰ساعت ) برگزار میشود.
✅مبلغ دوره ۴۰۰ هزار تومان
ویژه اعضای بسیج🌟فقط۵٠ هزارتومان🌟
مهلت ثبت نام ۵ بهمن ماه
تاریخ برگزاری ۸بهمن ماه
مکان حوزه ام الائمه گلدشت
جهت ثبت نام با شماره ۰۹۱۳۸۹۰۰۰۴۱
و کسب اطلاعات بیشتر به آیدی
@Altruism
https://eitaa.com/Noorkariz
🌷سیمای زن در قرآن:
🌷1.آرام بخش................23 روم
🌷2.بامحبت.....................23روم
🌷3.رحمت برای خانواده...23روم
🌷4.لباس برای مرد........187بقره
🌷5.عاقل از 9 سالگی
🌷ماموریتها:
🌷1.نماز................................33احزاب
🌷2.حجاب وعفت...............33 احزاب
🌷3.تربیت خانواده......10و11 تحریم
🌷تربیت یک انسان،به قدرتربیت همه ثواب دارد
من احیاهافکانمااحیاالناس جمیعا...۳۲ مائده
سلام خدابر اُمُّ البنین علیهاسلام،
مادر ومربی حضرت عباس و۳ برادر علیهم السلام
https://eitaa.com/Noorkariz
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اشتباهی که مادرها ناخواسته مرتکب میشن و تاثیر منفی در روند تربیت دینی بچه ها میذاره!!
#تربیت_فرزند
https://eitaa.com/Noorkariz
#دام شیطانی
قسمت۴۴ 🎬
مدام تکرار میکردایرانی جاسوس وبینش باانگلیسی هم چیزی میگفت,
دوباره ادامه داد:چندبارگفتم ,ازایرانیها باید ترسید,یک جاسوس در اورشلیم !!درجشن پوریم!!!
بعدش با صدای بلندی خندیدوگفت:مثل اینکه باید جشن پوریم واقعی بگیریم,دوباره کشتارایرانیان به دست قوم برگزیده ,به دست یهود....
روکرد به دوتا سرباز چیزی بهشون گفت ,دوتا سرباز دوطرفم راگرفتند وکشان کشان,جسم بی رقمم را به اتاق تاریک ونموری انتقال دادند.
پرت شدم گوشه ی اتاق,بس که خون از بدنم رفته بود وکتک خورده بودم,بی حال شدم,فشارم افتاده بود.
گاهی صداهایی ازداخل اتاق میشنیدم,به خیال اینکه اجنه هستند,زیر لب ,با بی رمقی,قران میخوندم.
میدونستم که باید فاتحه خودم رابخونم اما نمیدونستم کی وچگونه کشته میشم.
یکدفعه یاد سفارش بابام افتادم,دست توسل به دامان ارباب زدم.
به یاد اسیران کربلا گریه کردم وشروع کردم به روضه خواندن:
یاحسین غریب مادر, تویی ارباب دل من
یه گوشه چشم توبسه,واسه حل مشکل من..😭
یکدفعه شبحی بالباس سفید بالای سرم ظاهرشد,فک کردم دوباره گرفتار اجنه شدم .
بلند بلند تکرارمیکردم:یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی...
دوباره ازحال رفتم....اما شبح سفید بالای سرم ایستاده بود.
مثل اینکه بیهوش شده بودم ,با کشیدن چیزی روی صورتم بهوش امدم.
باورم نمیشد,یک پسربچه ی نحیف بالباس عربی سرم را روی دامنش گرفته بودوباگوشه ی لباسش خونهای صورتم را پاک میکرد.
تا چشمام را باز کردم,با رعشه گفت:لاتخف,انا عقیل...
شکرخدا به برکت حفظ قران زبان عربی رایادگرفته بودم.
مثل اینکه اسمش عقیل بود,
بازبان خودش بهش گفتم:اسم من هما است توکی هستی واینجا چکارمیکنی؟؟!
عقیل:من عقیل هستم اینجا زندانی ام کردند.
من:برای چی؟توکه هنوز بچه ای,گناه نداری,پدرومادرت کجا هستند؟
بااین سوالم اشکاش ریخت وبا استین لباسش پاکش کرد وگفت:من مال یمن هستم,پدرومادرم را توجنگ کشتند,یکی ازهمین سربازا باگلوله کشتشان,من وبرادرم علی را به همراه تعداد زیادی کودک,ازیمن به اینجا آوردند,ومارا درکلاسهایی تعلیم میدادند,برادرم همیشه میگفت ,اینا کافرند,پدرومادرمان راکشتند یک روز یکی از سربازانی که دریمن ماراگرفته بود دید,بهش حمله کرد وفحشش داد,انها هم اینقد برادرم رازدند تا دیگه نفس نمیکشید,چشماش بازمونده بود وازکل بدنش خون میرفت,من رفتم بالای سرش ,خودم راروی جسدش انداختم ,سربازی که میخواست بلندم کندرا با پام زدم,بعدش منم کتک زدندوانداختند اینجا...
عقیل بایادآوری خاطرات تلخ ومرگ عزیزانش به گریه افتاده بود.
بااینکه حالم خوب نبود ,خودم راکشیدم بغل دیوار,وتکیه به دیوار,آغوشم رابازکردم.
عقیل انگارمنتظر این لحظه بود ,خودش راانداخت توبغلم ودراغوش هم گریه کردیم...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی