eitaa logo
رِسانہ‌محـــــــله‌نوٓر
316 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
21 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من چقدر پُر از خالی ام. پُر از سال ها تنهایی که در انتظارم بود. - مریم جان؟ نمی خوای بس کنی مادر! الان باز حالت بد می شه دخترم حالِ من خیلی وقت است خوب نمی شود. اصلاً حالِ خوب چه شکلی بود!؟ یادم نمی آید. چشمان خیسم را باز می کنم. تصویر مهربان زنی را می بینم که شاید اندازه مادرم دوستش دارم. بریده بریده لب می جنبانم. - من.. خوبم. فقط بذارید.. حرف بزنم.. دلم.. داره می ترکه در سکوت نگاهم می کند. مردمک چشمان خیسم زیر لایه ای از اشک در نگاه پُر مهرش دو دو می زند. صدای زنگ گوشی ام می آید. منصور لعنتی از جان من چه می خواهد باز! نگاهم می چسبد به صفحه گوشی. نگاهی که شاید نگران است و ترسیده. گوشم از صدای محکم و مردانه سید پُر می شود. حواسش پیش من است انگار. - جواب ندین مریم خانم نگاهش می کنم. نام رمان :به توعاشقانه باختم 📍 کپی با ذکر صلوات برای ظهور و نام نویسنده https://eitaa.com/Noorkariz